واکاوی نقش رسانههای اجتماعی در سازمانهای دانشبنیان
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری آنا، در عصر دانش و اطلاعات، سازمانهای دانشبنیان در هر کشوری نقش مؤثری در توسعه آن کشور برعهده دارند. برخی وجوه متمایز این قبیل سازمانها با دیگر سازمانهای مرسوم؛ نظیر استقلال و خودمختاری بالا، وجود کارکنان دانشی، کمرنگ بودن سلسله مراتب سازمانی، انطباقپذیری بالای سازمان، ارائه خدمات ویژه به مشتری، عدم تقارن از لحاظ قدرت و ارتباطات و نیاز بالا به تسهیم دانش، باعث شده تا مدیریت و ماهیت کار در این سازمانها متفاوت باشد.
پژوهشگران در مقالهای با عنوان «واکاوی نقش رسانههای اجتماعی در سازمانهای دانشبنیان: تعاریف، کارکردها و الگوهای مفهومی» به این موضوع اشاره کردهاند که رسانههای اجتماعی شیوههای ارتباط، تعامل و مشارکت افراد را برای همیشه دگرگون کردهاند و در نهایت روابط سازمانها را سمتوسو میدهند. قابلیتهای رسانههای اجتماعی همچون نوظهوری، ماندگاری، شفافیت، تجمیع، مشارکت و استقلال با ابعاد و فرایندهای اصلی سازمان دانشبنیان همخوانی داشته و آن را از طریق مؤلفههایی همچون روابط، هویت، به اشتراکگذاری، حضور، شهرت، گروهها و گفتگو تحتتأثیر جدی قرار میدهد.
* سازمانهای دانشبنیان
سازمان دانشبنیان یک الگوی تغییریافته برای سازمانها و راهی نوین برای اندیشیدن دوباره سازمان در عصر دانش است
در این پژوهش آمده است که امروزه روشهای قدیمی اداره سازمانها پاسخگوی تغییرات سریع محیط اطراف نیستند. شیوه مدیریت در سازمانهای امروزی از حالت سنتی خارج و متحول شده و همه اعضای سازمان را در امور جاری سازمانها مشارکت داده است.
این پژوهش بیان میکند که این تغییرات سبب شکلگیری انواع جدیدی از سازمانها مانند سازمانهای مجازی، سازمانهای افقی و ... شده است که با عنوان سازمانهای دانشبنیان از آنها یاد میشود. سازمان دانشبنیان یک الگوی تغییریافته برای سازمانها و راهی نوین برای اندیشیدن دوباره سازمان در عصر دانش است.
* توسعه اقتصادی کشور منوط بر توسعه سازمانها
این پژوهش توضیح میدهد که رشد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی به صورت پایدار و مستمر از جمله اهدافی هستند که سیاستگذاران و برنامهریزان هر کشوری در سطح کلان به دنبال آن هستند و از آنجایی که در عصر حاضر، دانش به عنوان منبع مهمی در خلق ثروت و شکوفایی اقتصادی مدنظر است، توجه به دانش و نقش آن در رشد و توسعه اقتصادی کشورها امری حیاتی است.
به گفته این پژوهش رشد و توسعه اقتصادی کشور منوط بر رشد و توسعه اجزای آن از جمله بنگاهها و سازمانها است، سازمانهای دانشبنیان بیش از گذشته مورد توجه قرار میگیرند.
* تاثیر استفاده از رسانههای اجتماعی در محبوبیت سازمانها
این پژوهش ادامه میدهد که رسانههای اجتماعی نیز به عنوان یکی از تحولات اخیر این حوزه، زیرساخت کلیدی در توسعه اقتصاد دانشبنیان به شمار میروند. اکثر سازمانهای حرفهای ارتباطی اروپایی بر این باورند که استفاده از انقلاب دیجیتالی و همچنین رسانههای اجتماعی هماکنون بهعنوان یک راهکار مهم برای سازمانها محسوب میشود.
در این پژوهش آمده است که ارتباطات سازمانی باید خود را با این اصل جدید تطبیق دهند که اگر استفاده از رسانههای اجتماعی در اولویت سازمان نباشد، سازمان به زودی با افت محبوبیت برند خود در بین مخاطبین روبهرو خواهد شد.
به گفته این پژوهش رسانههای اجتماعی با داشتن تواناییهای همچون نوظهوری، ماندگاری، شفافیت، تجمیع، مشارکت و استقلال با ابعاد و فرایندهای اصلی سازمان دانشبنیان که شامل منابع انسانی به عنوان کارکنان دانشی، خلق دانش، فرهنگ سازمانی که اجازه نوآوری و آزمودن را به کارکنان میدهد، ساختار سازمانی منعطف و در نهایت، مدیریت و زیرساختهای اطلاعاتی است، همخوانی دارد و متناظر است.
این پژوهش در ادامه به این مهم اشاره میکند که رسانههای اجتماعی و گسترش استفاده از آن همانند هر فناوری جدیدی میتواند با آسیبها و پیامدهایی ناخواسته نیز همراه باشد.
* تأثیر رسانههای اجتماعی بر سازمانهای دانشبنیان
در پایان این پژوهش اینگونه جمعبندی میشود که تأثیر رسانههای اجتماعی بر سازمانهای دانشبنیان را میتوان در قالب موارد زیر برشمرد:
- کمک به خلق ارزش افزوده در سازمانهای دانشبنیان به واسطه تسهیل شدید گردش اطلاعات و دانش بررسی اهمیت سازمان اطلاعاتمحور؛
- پویاتر شدن فرایند مدیریت دانش توسط رسانههای اجتماعی، با استفاده از شناخت رفتار مشتری در محیط وب؛
- نوآوری و سودآوری سازمانهای دانشی با استفاده مؤثر از این ابزار قدرتمند که البته در حوزههای مختلف، متفاوت است؛
- فرآهم آوردن موقعیتهای اولویتدار راهبردی برای سازمانهای دانشبنیان
- اثربخشی در سازمانهای دانشبنیان به واسطه خلق محتوا و به اشتراکگذاری آن توسط کاربران مختلف از طریق شبکهها و کانالهای ارتباطی؛
- ایجاد روابط نزدیک در افراد و کسبوکارها و افزایش تعاملات که البته جنبه منفی آن میتواند سوءاستفاده از حجم بالای اطلاعات توسط رقبا و سازمانهای دیگر باشد؛
- تشویق کارگزاران به ارتقای مکالمات و مذاکرات دوطرفه؛
- بهبود پاسخگویی به نیازهای مخاطبین، انطباق و تنظیم سازمانها برمبنای آنچه در ارتباط دوطرفه از مخاطبان خود به ویژه نیازها، سلایق و علایق میآموزند.
این پژوهش به کوشش محمدمهدی ذوالفقارزاده (دکترای مدیریت سیاستگذاری و استادیار دانشگاه تهران)، فاطمه ثقفی (دکترای مهندسی صنایع دانشگاه تهران) و ایران صولتی کرانلو (کارشناسی ارشد مدیریت فناوری دانشگاه تهران) انجام شده است.
انتهای پیام/