گفتگوی اختصاصی آناتک با حنیف قلندری، پژوهشگر تاریخ علم

پیش از خط، پیش از کتاب، پیش از علم؛ تنها آسمان بود

پیش از خط، پیش از کتاب، پیش از علم؛ تنها آسمان بود
تاریخ علم نجوم به قدمتی فراتر از آنچه در متون کهن ثبت شده بازمی‌گردد. انسان‌های پیش از تاریخ با رصد خورشید، ماه و ستارگان، نه تنها مسیر زندگی روزمره خود را سامان دادند بلکه نخستین گام‌ها را برای درک جایگاه خویش در جهان برداشتند. گفت‌وگوی پیش‌رو با دکتر حنیف قلندری، استاد تاریخ علم، تلاشی است برای ردیابی این مسیر از نخستین نشانه‌های «آگاهی آسمانی» تا پیوند نجوم با ریاضیات.

نگاه کردن به آسمان همیشه جذاب بوده است، شاید نه فقط به‌خاطر زیبایی آن بلکه به این خاطر که همیشه پرسش‌های بزرگی را در ذهن انسان زنده نگه داشته است. اما چه زمانی ما برای نخستین بار به آسمان نگاه کردیم نه فقط با چشم، بلکه با قوه تعقل؟ در این گفت‌وگوی اختصاصی با حنیف قلندری، عضو هیات علمی و رئیس پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران، به دنبال ردپای این لحظات نخست هستیم؛ لحظه‌هایی که پیش از خط، پیش از کتاب و حتی پیش از «علم»، انسان با ستارگان گفت‌و‌گو می‌کرد. 

پیش از خط، پیش از کتاب، پیش از علم؛ تنها آسمان بود

از کدام نقطه از تاریخ می‌توان ردپای نخستین تفکرات انسان درباره آسمان و اجرام سماوی را رهگیری کرد؟

درباره اینکه انسان از چه زمانی در باره پدیده‌های آسمانی اندیشیده است، پاسخ قطعی وجود ندارد؛ چرا که پیش از اختراع خط و ظهور تاریخ نوشتاری، هیچ سند مستقیمی از انگیزه‌ها یا محتوای این تفکرات در دست نیست. با این حال، شواهد باستان‌شناسی و داده‌های حاصل از «کهن اخترشناسی» (Archaeoastronomy) نشان می‌دهند که انسان‌های پیش از تاریخ در مناطق مختلف جهان پدیده‌های آسمانی را رصد کرده‌اند و برخی داده‌های آن را در کار‌هایی مانند تنظیم نوعی تقویم به‌کار گرفته‌اند.

البته این اتفاق در مناطق مختلف جهان در زمان‌هایی متفاوت از یکدیگر رخ داده است؛ زیرا اگر تعریف تاریخ را به اختراع خط نسبت بدهیم، تعریف «پیش از تاریخ» در نقاط مختلف جهان متفاوت خواهد شد و ظهور خط و ثبت نوشتاری در تمدن‌های گوناگون، در زمان‌های متفاوتی رخ داده است. به عنوان مثال، در مناطقی مانند دره سند، بین‌النهرین، مصر، ایران باستان، آناتولی و جنوب بالکان، شواهدی از استفاده نظام‌مند از داده‌های نجومی به حدود ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد بازمی‌گردد. 

در مقابل، در مناطقی مانند انگلستان، به عنوان مثال در ساختار‌هایی مانند استون‌هنج که احتمالاً از حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد ساختن آن شروع شده است، یا آمریکا در زمان سرخ پوستان، چنین شواهدی ممکن است مربوط به دوران‌های جدیدتر نسبت به تمدن‌های خاور نزدیک باشد.

حنیف قلندری: شواهد موجود نشان‌دهنده وجود نوعی «آگاهی آسمانی» در فرهنگ‌های باستانی (قبل و بعد از اختراع خط) است. با این حال، تنها زمانی می‌توان به دقت و با اطمینان علمی درباره این تفکرات صحبت کرد که به دوران پس از اختراع خط برسیم؛ یعنی زمانی که انسان شروع به ثبت رخداد‌ها کرد و آنها را با موقعیت اجرام آسمانی پیوند زد.

البته که من در باره همه این تمدن‌ها تخصص کافی ندارم؛ اما شواهد موجود نشان‌دهنده وجود نوعی «آگاهی آسمانی» در فرهنگ‌های باستانی (قبل و بعد از اختراع خط) است. با این حال، تنها زمانی می‌توان به دقت و با اطمینان علمی درباره این تفکرات صحبت کرد که به دوران پس از اختراع خط برسیم؛ یعنی زمانی که انسان شروع به ثبت رخداد‌ها کرد و آنها را با موقعیت اجرام آسمانی پیوند زد. به عنوان مثال، در متون باستانی مصر، بابل و تمدن موهِن‌جو-دارو در دره سند، رخداد‌های تاریخی با عباراتی مانند «در روزی که خورشید در این بخش از آسمان قرار داشت...» ثبت شده‌اند. این روش، امروزه به محققان اجازه می‌دهد آن رویداد‌ها را پیگیری کنند.

آیا این تفکر ریشه در کنجکاوی ساده داشته یا بخشی از جستجوی عمیق‌ترِ «من کیستم؟» بوده است؟

اول اینکه به نظر من اصلاً نمی‌توان برای این پرسش پاسخ قطعی ارائه کرد. حال اگر بخواهیم یک پاسخی دست و پا کنیم چنین می‌شود که تاریخ علم به تنهایی نمی‌تواند پاسخ قطعی ارائه دهد. آیا این تفکر نخستین، حاصل کنجکاوی محض بود؟ یا نیاز به نظم در زندگی و کشاورزی؟ یا جستجوی هویت و جایگاه انسان در جهان؟ یا تلاش برای برساخت موجودی برتر و ماوراءالطبیعه؟ احتمالا ترکیبی از این عوامل نقش داشته است. برای پاسخ دقیق‌تر، باید نشانه‌های دیگری را جست‌و‌جو کرد. 

اولین پیشرفت‌های نجومی مدیون چه نیاز‌هایی بودند؟

هر چند در این باره نیز نمی‌توان پاسخ دقیق و قطعی داد. با این حال، ردپایی از نحوه به‌کارگیری دانش آسمانی در زندگی انسان‌ها دیده می‌شود، به‌ویژه در شکل‌گیری «تقویم» که یک مصنوع بشری است و پس از آشنایی با پدیده‌های آسمانی مانند تغییر فصل‌ها به وجود آمده است.

البته ما اغلب درباره چیزی صحبت می‌کنیم که مستقیما در منابع دوران پیش از تاریخ ثبت نشده؛ اما با دیدن کاربرد آن در دوره‌های تاریخی (یعنی پس از اختراع خط)، حدس می‌زنیم که این دانش احتمالا در دوره‌های پیشین نیز وجود داشته است. به عنوان مثال وقتی در متون باستانی می‌بینیم که تقویم برای امور حکمرانی مانند تعیین زمان جمع‌آوری مالیات به کار می‌رود یا در رساله‌های کشاورزی، زمان کاشت و برداشت و مراقبت از گیاهان با موقعیت ستارگان و فصل‌ها مرتبط شده، می‌توانیم با احتیاط نتیجه بگیریم که این دانش، ریشه در دورانی قدیمی‌تر دارد.

مثال بسیار مشهور در این زمینه، اشعار هومر به‌ویژه در منظومهٔ ایلیاد است که در آن زمان کشت را با پدیدار شدن ستارگان خاص مرتبط می‌داند. این نشانه‌ها آشکار می‌کند که حتی پیش از شکل‌گیری نجوم نظام‌مند، نوعی تقویم زراعی بر پایه مشاهدات رخداد‌های آسمانی وجود داشته است.

همچنین، در نام‌گذاری صور فلکی به‌ویژه صورت فلکی «حَمَل» می‌توان ردپایی از این ارتباط دید: چرا «حَمَل»؟ زیرا به باور برخی در زمان دیده شدن این ستارگان در آسمان (به‌ویژه منظورمان آسمان نیمکره شمالی زمین است) در آغاز بهار، در جامعه کشاورزو دامدار انسان‌ها زمان تولد بره‌ها بود و از این رو نخستین صورت فلکی دایرةالبروج به شکل بز است. البته داستان‌های دیگری نیز بعدا در فرهنگ‌های مختلف ساخته شده است، اما این تعبیر می‌تواند نوعی توجیه نام‌گذاری‌های این چنین باشد. این پیوند میان پدیدهٔ آسمانی و رویداد زمینی، نشان‌دهندهٔ تقویمی است که بر اساس مشاهدهٔ آسمان تنظیم شده است. البته این تعبیر‌ها نمی‌توانند همیشه با منبع مستند و قطعی اثبات شوند؛ اما شواهد اندکی وجود دارند که بر اساس آنها می‌توان چنین اظهارنظر‌هایی کرد.

حنیف قلندری: ممکن است مذهب و باور‌های ماوراءالطبیعی، نیاز به پرستش موجودی برتر، کاربرد تقویم در کشاورزی، یا نیاز به نظم در حکمرانی، همگی در شکل‌گیری نخستین تفکرات نجومی نقش داشته باشند. اما اینکه کدام‌یک از این عوامل «اول» بوده یا «اصلی‌تر» بوده، نمی‌توان با شواهد تاریخی، به معنای متون مکتوب، به آن پی برد.

پس اگر بخواهیم جمع‌بندی کنیم: ممکن است مذهب و باور‌های ماوراءالطبیعی، نیاز به پرستش موجودی برتر، کاربرد تقویم در کشاورزی، یا نیاز به نظم در حکمرانی، همگی در شکل‌گیری نخستین تفکرات نجومی نقش داشته باشند. اما اینکه کدام‌یک از این عوامل «اول» بوده یا «اصلی‌تر» بوده، نمی‌توان با شواهد تاریخی، به معنای متون مکتوب، به آن پی برد. تاریخ علم، در این سطح از جزئیات و اولویت‌ها، نمی‌تواند پاسخ قطعی ارائه دهد.

چگونه باور‌های اولیه یا شاید هم باور‌های خرافی اگر بتوانیم اسمش را بگذاریم به علم تبدیل شد؟

دربارهٔ این پرسش، واقعا نمی‌توانم نظر قطعی یا جامعی بدهم. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که بسیاری از چیز‌هایی که امروزه ما «خرافه» یا «شبه‌علم» می‌نامیم، در زمان خودشان در دسته «علوم» طبقه‌بندی می‌شدند. به عنوان مثال، در تاریخ پزشکی، همیشه «جادو» را بخشی از تاریخ پزشکی می‌دانیم و آن را بررسی می‌کنیم. نمی‌گوییم، چون جنبه جادویی دارد، پس خارج از تاریخ علم است. بلکه می‌پذیریم که در آن زمان، جادو و درمان در هم تنیده بودند و هر دو جزو نظام دانش محسوب می‌شدند.

همین مسئله در نجوم هم دیده می‌شود. برای مثال «احکام نجوم» در متون باستانی مانند متون آشوری، وجود دارند. ما نمی‌دانیم دقیقا این «احکام» از کجا آمدند و چگونه شکل گرفتند. اما آنچه مسلم است این است که برای صدور این احکام، موقعیت سیارات رصد شده است. هرچند نمی‌دانیم این رصد با چه ابزاری صورت گرفته یا صرفا با چشم غیرمسلح بوده است. تاریخچهٔ ابزار‌های نجومی به‌طور موثق از قرن چهارم پیش از میلاد به بعد قابل پیگیری است، در حالی که گزاره‌هایی که درباره‌شان صحبت می‌کنیم، مربوط به قرن هفتم یا هشتم پیش از میلاد است؛ بنابراین وقتی در ابتدا در این باره گفتم «نظری ندارم»، منظورم این بود که نمی‌توانم دربارهٔ اینکه «چگونه» یا «از چه زمانی» این باور‌ها که امروز شاید آنها را «خرافه» بخوانیم به علم تبدیل شدند، به طور قطعی قضاوت کنم. اما آنچه مسلم است این است که در گذشته، بسیاری از این باور‌ها حتی پس از آنکه علوم طبقه‌بندی‌شده شدند به‌عنوان «علم» پذیرفته شدند.

به عنوان مثال در گذشته، کسی برای «احکام نجوم» لفظ «غیرعلمی» به کار نمی‌برد. حتی اگر امروز ما آن را خرافه یا شبه‌علم بدانیم. شاید باورمندی به آنها محل تردید بود؛ یعنی ممکن است خود دانشمندان آن دوران به تمامی محتوای آنها باور نداشته باشند؛ اما جزو علوم بودند. مثلا می‌توان به ابن سینا اشاره کرد. او در تقسیم‌بندی علوم، «احکام نجوم» را در زمره فروع علوم طبیعی قرار می‌دهد. یعنی به هر حال آن را در زمره علوم آورده‌اند؛ اما ممکن بود به آن باور نداشته باشد یا معتقد باشد مقدمات آن ضعیف است. 

آنچه خواندید بخش نخست گفتگوی آناتک با دکتر حنیف قلندری بود. در بخش دوم مصاحبه به گفت‌و‌گو درباره رابطه نجوم و ریاضیات، تمدن‌های پیشرو در نجوم و جایگاه ایران در میان آنها خواهیم پرداخت.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا