دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
03 شهريور 1400 - 13:03
آنا بررسی می‌کند؛

مدیرانِ سازه‌ای مناسب وزارت نیرو نیستند/ محرابیان موافق جانمایی صنایع در کویر

کارشناس حوزه محیط زیست توسعه نامتوازن و انتخاب مدیران سازه‌ای را دو عامل مهم افزایش تنش آبی در کشور عنوان کرد.
کد خبر : 602998
خشکی



به گزارش خبرنگار حوزه انرژی خبرگزاری آنا، ‌طی یک دهه گذشته به دلیل خشک‌سالی میزان مصرف همواره از میزان ورودی آب‌های سطحی ناشی از بارش باران و برف بیشتر بوده تا جایی که حتی بارش‌های سه سال پیش و سیل‌های پس‌ازآن نیز نتوانسته منجر به احیای منابع آب‌های زیرزمینی شود.این کاهش بارش فشار مضاعفی را به منابع آب زیرزمینی تحمیل کرده و به گفته کارشناسان بخش عمده این ذخایر تحت تأثیر مصارف بخش خانگی، صنعت و کشاورزی با اُفت فراوانی مواجه شده است.علاوه بر موانع و مشکلات ناشی از طبیعت نیمه خشک کشور، برخی از تصمیمات و اقدامات در حوزه توسعه آب به تشدید این بحران‌ها دامن زده است.مشکلات و بحران‌های پیش روی کشور، بار دیگر بر اهمیت نقش وزیر نیرو به عنوان متولی آب و برق در کشور مهر تاییدی زد، با وجود ابعاد چند وجهی از مدیریت آب، تصمیمات وزارت نیرو می‌تواند نقش مهمی در بحران آبی داشته باشد.


از این رو به منظور بررسی بیشتر ابعاد گفت‌وگوی مفصلی را با محمدرضا محبوب فر، کارشناس حوزه محیط زیست داشتیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانیم.


آنا: در خصوص وضعیت آب و مدیریت آن آیا وزارت نیرو اصولاً ابتکار عملی دارد یا فقط باید منتظر بارندگی باشد؟


محبوب فر: در بحث مدیریت منابع آبی در کشور، وزارت نیرو دست بالا را دارد، منتهی مشکل ازآنجا ناشی می‌شود که عده‌ای سودجو بانفوذ در وزارت نیرو از سالیان گذشته این وزارت خانه را در جهت منافع اقتصادی خودشان هدایت می‌کند.


مجموع این اقدامات کشور را ازلحاظ منابع آبی به بحران و ورشکستگی آبی کشانده، این بنگاه ‌های اقتصادی که در قالب شرکت‌های اقماری، شرکت‌های مهندسین مشاور، شرکت‌های پیمانکاری، شرکت‌های بهره‌بردار و شرکت‌های عامل سوم، وزارت نیرو را در راستای تفکر سازه راهنمایی و هدایت می‌کنند و همین مسئله منجر به این می‌شود که وزارت نیرو هم اختیار لازم را در برابر تصمیمات آن‌ها را نداشته باشد.


آنا: سوابق و عملکرد وزیر پیشنهادی نیرو را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


محبوب فر: برای پیش‌بینی عملکرد وزیر پیشنهادی نیرو آقای محرابیان به سوابق ایشان رجوع کردم متأسفانه ایشان هم تفکر سازه‌ای دارد.تفکر سازه‌ای در وزارت نیرو یعنی انتقال آب و سدسازی. نتیجه این شکل از مدیریت باعث شده استان‌ها و شهرهای کشور با ورشکستگی آبی غیرقابل‌جبران مواجه شوند.


درحالی‌که مردم به دنبال آب شرب و محیط‌زیست و طبیعت و کشاورزان به دنبال حقا به خودشان هستند، بیش از ۳۰ درصد آب پشت سدهای کشور در حال تبخیر استاز طرفی اگر عملکرد آقای محرابیان را بررسی کنید، متوجه خواهید شد که ایشان مدافع انتقال صنایع آب‌بر به مناطق بیابانی و کویری کشور در یزد و کرمان و اصفهان و جاهای دیگر بوده است، چون ایشان اعتقادی به انتقال صنایع آب‌بر به استان‌های مرزی و ساحلی ندارد، درحالی‌که در نوار ساحلی آب فراوان در دسترس است و علاوه بر تأمین مصارف صنایع، ‌ حتی باعث توسعه اشتغال و آبادانی استان‌های مرزی مثل سیستان و بلوچستان خواهد شد.ایشان در اقداماتی که قبلاً داشته استقرار بسیاری از صنایع را در بخش‌های مرکزی و بدون آب ایران تعریف کرده است.این یعنی تفکر سازه‌ای و انتقال آب! بعید می‌دانم که از دل چنین عملکرد وزیر پیشنهادی، امید داشته باشیم که وضعیت منابع آبی کشور بهبود پیدا کند.


معتقد هستم به‌جای اینکه در وزارت نیرو اشخاصی حضورداشته باشند که تفکر سازه‌ای داشته و به دنبال سدسازی و انتقال آب باشند، باید از افراد محیط زیستی، افرادی که دل درگرو منابع آب‌وخاک سرزمین ایران دارند برگزیده و معرفی شوند.


آنا: همیشه توجیه بحث‌های مربوط به انتقال آب این است که برای تأمین آب شرب مجبور به این کار هستیم، انتقال آب برای آب شرب توجیه‌پذیر نیست؟


محبوب فر: بنده اصلاً طرح‌های انتقال آب برای مصرف آب شرب را هم توجیه‌پذیر نمی‌دانم. الآن در استان سیستان و بلوچستان مردم تشنه آب هستند. بسیاری از روستاها و شهرها مشکل آب‌دارند. چرا این‌طور است؟ می‌آیند برنامه‌ریزی و طرح‌ریزی می‌کنند برای انتقال آب دریای عمان به بخش‌های مرکزی ایران،حتی اعلام می‌کنند که آب را انتقال می‌دهیم، آب‌شیرین‌کن تأسیس می‌کنیم که این آب را به مصرف شرب و مصارف دیگر برسانیم.


اما چرا این واحدهای تصفیه آب‌شیرین‌کن برای خود مردم سیستان و بلوچستان استفاده نمی‌شود؟ مگر اینکه واقعاً دستی در کار باشد که هدفشان نابودی این کشور و منابع آب‌وخاک این کشور به اسم انتقال آب است.


سوابق مدیریتی آقای محرابیان نشان می‌دهد که در دوره چهارساله مسئولیتش را در وزارت صنایع و معادن، ایشان همواره بر انتقال صنایع آب‌بر در مرکز کشور تأکید داشتند و بعد هم پیشنهادهایی به وزارت نیرو داشته که شما آب را منتقل کنید و این آب هم منتقل‌شده است.




بیشتر بخوانید:


وعده افزایش ۳۰ هزار مگاواتی تولید برق دست‌یافتنی است؟




حتی الآن خود آقای محرابیان به‌عنوان عامل استانی طرح‌های فولاد شناخته می‌شود. همین صنایعی که به اسم فولاد و ذوب‌آهن و ... الآن احداث‌شده، نظر ایشان این نبوده که در استان‌های ساحلی احداث شود بلکه نظرش این بوده که در مناطق مرکزی، کویری و بیابانی این صنایع را جانمایی کنیم تا آب برایشان از دوردست تأمین شود.


ایشان حتی سابقه مدیریت در یک شرکت سدسازی دارد که همین مسئله باعث شده اصلاً صلاحیت ایشان از طریق بسیاری از کارشناسان و فعالان محیط زیستی تأیید نشده و رد شود.


حتی به اسم آب شرب ما مجاز به انتقال آب نیستیم. تبعات انتقال آب به اسم مصرف آب شرب را در سیستان و بلوچستان، خوزستان و اصفهان داریم.الآن آب در اصفهان جیره‌بندی است. خوزستانی‌ها آب ندارند. آبی که خوزستانی‌ها استفاده می‌کنند کیفیت نامناسبی دارد.جالب است که این‌ها اعلام کرده‌اند ما آب را برای مصرف شرب نقاط دوردست انتقال می‌دهیم. خب این چه انتقال آبی است؟ این چه استفاده از منابع آبی است که الآن هم مبدأ و هم مقصد دچار مشکل شده‌اند.الآن در اصفهان اگر وضعیت را رصد کنید هر از چند گاهی، خط لوله انتقال آب به یزد با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌شود و با اقدامات خرابکارانه آب یزد قطع می‌شود.انتقال آب به اسم شرب هم درواقع اصلاً جنگ آب را در کشور پدید آورده است.من فکر نمی‌کنم مافیای آب دلش برای مقصدی که بنا است آب منتقل شود سوخته باشد بلکه این‌ها به دنبال منافع اقتصادی و تداوم کسب‌وکار خودشان هستند


آنا: راهکار دیگری برای تأمین آب شرب وجود دارد؟


محبوب فر: همان راهکاری که کشورهای اروپایی، صنعتی و توسعه‌یافته استفاده می‌کنند، اولاً این‌ها از علم بازیافت آب استفاده کرده‌اند.ثانیاً آنها توسعه را نه اینکه متوقف کنند بلکه آن را با منابع موجودشان متعادل و متوازن کرده‌اند، به این معنی که این‌ها منابع موجود آب اعم از سطحی، زیرزمینی و آب‌های زیرزمینی استراتژیک را برآورد کرده‌اند و بحث توسعه پایدار را در نظر گرفته‌اند و توسعه را متعادل کرده‌اند.یعنی مثل داخل ایران، توسعه نامتعادل و نامتوازن نشده است و بر اساس این توسعه متعادل و نگاهی که به منابع موجودشان به‌ویژه منابع آب‌شده، حیات شهرهای خودشان را تداوم داده‌اند.در ایران برعکس است. مثلاً بر اساس منابع موجود آب ایران، ظرفیت جمعیتی کشور ایران برای حدوداً و حداکثر ۵۰ میلیون نفر تعریف‌شده است و بیشتر از ۵۰ میلیون نفر نباید بارگذاری اضافی صورت گیرد ولی جمعیت کشور ۸۵ میلیون نفر است.


برای مثال رودخانه زاینده‌رود در اصفهان را من به یاد دارم که حوزه آبریز آن شامل حدود ۴ میلیون نفر می‌شد اما امروز که با شما صحبت می‌کنم، حوزه آبریز زاینده روزبه بیش از ۸ میلیون نفر رسیده، یعنی محل تأمین آب بیش از ۸ میلیون نفر، یعنی ظرفیتش دو برابر شده، مشخص است که در این صورت رودخانه‌ای وجود ندارد. کاملاً واضح است که منابع آب سطحی و زیرزمینی هم مصرف می‌شود و بعدازاینکه منابع آب سطحی و زیرزمینی مصرف می‌شود و دیگر چیزی باقی نمی‌ماند، چاه‌های آب زیرزمینی را مفکنی می‌کنند تا جایی که به عمق ۵۰۰ تا ۳ هزار متر رفته و به آب‌های استراتژیک و آب‌های فسیلی ایران دسترسی پیداکرده‌اند که هر کشوری مجاز است تا ۲۰ درصد از این آب‌های استراتژیک را استفاده کند اما الآن آب شرب کشور بیشتر از همین منابع آب فسیلی و استراتژیک است.


الآن بالاتر از ۵۰ درصد در حال استفاده از منابع آب‌های استراتژیک هستیم چون منابع آب‌های سطحی و زیرزمینی کاهش‌یافته است.ا حتی روستایی‌ها را تشویق می‌کنند که شما فرزند آوری کنید تا به شهر تبدیل شوید!تعداد شهرها را افزایش می‌دهند. وقتی تعداد شهرها افزایش پیدا کرد مشخص است که خواسته‌ها و نیازهای شهروندان هم دیگر آن نیازها و خواسته‌های داخل روستا نیست، نیازها و خواسته‌هایشان شهری می‌شود. این‌ها نیاز به مسکن دارند. نیاز به خدماتی دارند که حتماً باید آب برای این‌ها تأمین شود.


متأسفانه کشور بیلان کاری‌اش را به اسم توسعه تعریف کرده است. حالا چه توسعه‌ای؟ آن‌هم توسعه نامتعادل! توسعه ناپایدار و نه توسعه پایدار.


یکی از خدماتی که باید برای این‌ها تأمین شود، توسعه اشتغال است. اشتغال چگونه در کشور ما تعریف می‌شود؟ توسعه صنایع، آن‌هم توسعه صنایع آب‌بر؛ که نهایتاً به دلیل اینکه آب در کشور ما محدود است، دست‌آخر این صنایع هم ورشکست و نابود می‌شوند.یعنی نه آبی هست و نه صنعتی و نه شغلی!


آنا: دلیل اصرار بر استقرار صنایع در مناطق مرکزی و کم آب کشور چیست؟


محبوب فر: بسیاری از مدیران بر این به باروند که توسعه صنعت در استان‌های ساحلی توجیه اقتصادی ندارد و استان‌های ساحلی که بخشی از این استان‌ها هم‌مرزی هستند، با ناامنی مواجه خواهند شد.


برخی اصرار دارند در مرکز ایران و نقاطی که بدون آب است، صنایع مستقر و جانمایی شوند. چرخ شرکت‌ها و سازمان‌ها و نهادها همچنان بچرخد و کسب‌وکارشان برقرار باشد، الآن امید همین افرادی که نظرشان روی انتقال آب است، به طرح‌های انتقال آب در نقاط دوردست است. چون در استان‌های ساحلی علاوه بر دلایلی که عرض کردم، انتقال آب، لوله‌گذاری و حفر تونلی صورت نمی‌گیرد.


بقای این‌ها و بسیاری از پول‌هایی که به جیب می‌زنند و بودجه‌هایی که می‌گیرند درواقع به اسم لوله‌گذاری و حفر ترانشه و تونل تعریف می‌شود.برای اینکه بتوانند سود بیشتری به جیب بزنند، باید رقمی را هزینه کنند و پنج برابر آن بودجه بگیرند.اگر بنا باشد این صنایع در استان‌های ساحلی واقع شود، برخی نفوذی نمی‌توانند این بودجه‌های کلان را به جیب بزنند و از بسیاری از نهادهای دولتی و وزارت نیرو تحویل بگیرند. بنابراین ترجیح می‌دهند که به اسم انتقال آب وارد شوند.


متاسفانه مافیای آب کمربسته به حذف منابع آب کشور، به نابودی و غیر سکونت کردن کشور ایران، آن‌هم به اسم اینکه یک پولی به جیب بزند و با این طرح‌های ساخت‌وساز و سازندگی کاری انجام دهند.


انتهای پیام/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب