موضوع حکمت در استنباط فقهی، حکمت در تشریع و تکوین است
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، دومین پیش همایش، همایش ملی حکمت اسلامی و علوم انسانی با عنوان «حکمت اسلامی و تعالی فقه و حقوق» به میزبانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد و با حضور محمدجواد ارسطا، عضو هیئت علمی گروه حقوق عمومی دانشگاه تهران و پردیس قم، مهدی گرجیان، عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام دانشگاه باقرالعلوم (ع)، احمد مرادخانی، عضو هیئت علمی گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم برگزار شد.
در این نشست محمد جواد ارسطا، دانشیار گروه حقوق عمومی دانشگاه تهران-پردیس قم گفت: برای اینکه این موضوع به صورت نسبتا مطلوبی مورد بررسی قراربگیرد، در ابتدا باید به تعریف حکمت پرداخته شود و سپس به جوانب مختلف این موضوع اشاره کرد. حکمت ویژگی و خصیصه و یا وصفی در وجود یک شخص است که بر اساس آن هر کاری را متقن و محکم انجام میدهد.
ارسطا در ادامه افزود: حکمت با کلمه محکم که در فارسی به کار میبریم، از یک ریشه گرفته شده و حکمت به معنای همان وصفی است که دارنده آن، به واسطه برخورداری از آن وصف، کار را به صورت متقن و محکم انجام میدهد.
دانشیار گروه حقوق عمومی دانشگاه تهران-پردیس قم ادامه داد: برخی از صاحبنظران و لغتشناسان، این طور تعبیر کردند که یک حالت و خصیصهای است که دارنده آن میتواند حق و واقعیت را درک کند و کاری را که انجام میدهد به صورت دقیق، بدون اشکال و بدون سستی انجام دهد. واضح است که بیان دوم با بیانی که در مورد حکمت بیان شد، به یک معنای واحد بر میگردد.
وی گفت: بر همین اساس حکیم به شخصی گفته میشود که کار مستحکم انجام میدهد یا به تعبیر دیگر کار را از روی تشخیص و مصلحت انجام میدهد به نحوی که جای ایراد و اشکال در آن کار باقی نمیماند. حکیم به معنای وسیع و دقیق کلمه صفت خداوند متعال است، بر همین اساس در قرآن کریم بیش از ۹۰ بار خداوند به وصف حکیم توصیف شده و در مواردی هم وصف حکیم راخداوند متعال برای خود قرآن به کار برده است. به عنوان مثال فرموده است که «یس و القرآن الحکیم». استعمال لفظ حکیم برای خداوند به این علت است که تمام کارهایی که خداوند انجام میدهد براساس مصلحتسنجی واقعی و به صورت مستحکم و متقن انجام میدهد و استعمال لفظ حکیم برای قرآن به این علت است که قرآن مشتمل بر تعالیمی است که آن تعالیم مطابق با مصلحت واقعی انسانهاست و تعالیم مستحکم و متقینی است که جای هیچگونه ایراد و اشکالی در آنها وجود ندارد.
ارسطا گفت: جوانبی که در بحث جایگاه حکمت در استنباط فقهی مورد توجه قرار میگیرد این است که در وهله اول به حکمتی که در تشریع و تکوین رعایت شده است میپردازیم. خداوند متعال از آنجا که هم خالق تمام هستی است یعنی عالم وجود را خلق کرده و به تعبیری کائنات را آفریده است و هم قانونگذاری کرده یعنی عالم تشریع را در اختیار دارد، در هر دو قسمت هم در عالم تکوین و هم در عالم تشریع حکمت را رعایت نموده است. خداوند در عالم تکوین حکمت را به این صورت رعایت کرده که هیچگونه خللی در نظم عالم وجود ندارد،تمامی اجزاء عالم به صورت مرتبط با هم در حرکت هستند و هیچگونه فتور و سستی و به هم ریختگی در عالم دیده نمیشود.
دانشیار گروه حقوق عمومی دانشگاه تهران-پردیس قم عنوان کرد: در قرآن خداوند در سوره واقعه به جایگاه ستارگان قسم یاد میکند و می فرماید« وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ» این آیه نشان میدهد که قسم بزرگی است و دلیل این است که قرار دادن اجرام آسمانی در جایگاه مناسب خودشان از آفریدن آن اجرام آسمانی دشوارتر است. این که مسیری برای حرکت هر یک از اجرام آسمانی در نظر گرفته شود که در این مسیر این اجرام با هم تصادم نکنند و باعث نابودی آسمانها نشوند و اگر هم انفجاری صورت میگیرد در آن نگاه کلان این انفجار در راستای رسیدن به یک نظم بهتری انجام شود و این یک کار کاملا حکیمانه است که خداوند در عالم تکوین به این ترتیب رعایت نموده است.
وی در ادامه بیان کرد: در عالم تشریع یعنی در عالم قانونگذاری یعنی احکام و فرامینی که خداوند صادر کرده است تمامی این احکام از صفت حکمت برخوردار هستند. یعنی در آن احکام هیچگونه نقطه ضعف، خلل و نقصانی وجود ندارد. این مطلب به صراحت در آیات متعددی از قران آمده است مثلا در آیه ۱۱ سوره نساء و در آیه ۳۸ سوره مائده و آیه ۲۸ سوره توبه و نمونههای فراوان دیگری، خداوند احکام شرعی را مطرح میکند و در پایان بیان آن حکم شرعی خود را به وصف حکیم توصیف میکند. به عنوان میفرماید:«ان الله العلیم الحکیم»، «کان الله العزیز الحکیما».
ارسطا گفت: اینها دلالت بر این دارد که خداوند در تشریع احکام شرعی حکمت را رعایت کرده یعنی استحکام و اتقان را رعایت نموده و این که یک حکمی کاملا تامین کننده مصالح واقعی انسانها باشد را مراعات کرده است. جنبه دومی که در این موضوع به آن پرداخته شده است، نقش حکمت در برداشت از آیات و روایات است. به عبارت دیگر وقتی خداوند تمامی قوانین خود را بر اساس حکمت تشریع نموده است، پس یک فقیه و مجتهد هم باید براساس ضابطه حکمت، تعالیم و نصوص دینی را استنباط کند و تفسیر کند. نمونه چنین حکمتی را در موارد متعددی از استنباطات فقهی میتوانیم دریابیم و خود فقها تعبیری دارند که بیان میکنند مقتضی حکمت این است که برداشتی را از آیهایی داشته باشیم و یا به تعبیر دیگر اقتضا حکمت این است که چنین تفسیری به عمل آید.
دانشیار گروه حقوق عمومی دانشگاه تهران-پردیس قم افزود: جنبه سوم بحث بر میگردد به حکمت در اجرای احکام شرعی. بدون تردید وقتی که میخواهیم احکام شرعی را در جامعه به اجرا بگذاریم چون این احکام از جانب خداوند حکیم صادر شده است و در استنباط و تفسیر آیات و روایات هم حکمت را کاملا به عنوان یک عامل مهم و اصلی دخیل میدانیم، پس در اجرای احکام نیز باید عامل حکمت را لحاظ کنیم. به عنوان مثال فقها میفرمایند که هر گاه اجرای برخی حدود شرعی در یک منطقهایی موجب وهن اسلام میشود، آن حد را نباید به همان شکل اجرا نمود بلکه یا باید از اجرای آن خودداری نمود و یا به شکل دیگری آن را به مرحله اجرا گذاشت تا وهن و سستی در نگاه مردم نسبت به تعالیم دین اسلام راه پیدا نکند و مردم تصور نکنند که این دین یک دینی است که مشتمل بر یک تعالیم نابخردانهایی است یا تعالیم ضعیف و سستی دارد. این در واقع استناد به همان جنبه حکمت است در اجرای احکام الهی.
وی ادامه داد: موارد دیگری را نیز میتوان مثال زد، به عنوان مثال یکی از مجازاتهایی که در شریعت اسلام در نظر گرفته شده، تعذیر است. آیا تعذیر صرفا باید از طریق تازیانه به مرحله اجرا گذاشته شود؟ برخی از فقها به صراحت این مطلب را بیان نمودند که تعذیر راههای مختلفی برای اجرایش در شریعت در نظر گرفته شده است زیرا این شریعت اجرای احکام را هم به شکل حکیمانه ایی مطرح میکند، لذا چون تعذیر یک مجازات بازدارنده باید باشد، به تناسب جرمی که واقع میشود باید از شکل بازدارندهایی برای مجازات آن مجرم استفاده نمود. پس بین اشکال مختلف تعذیر نسبت به مجرمان مختلف به تناسب جرمی که انجام دادهاند باید فرق گذاشت و آن همان اقتضای حکمت در اجرای احکام شرعی است.
احمد مرادخانی، دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در موضوع حکمت اسلامی و شاخصههای تعالی فقه گفت: از آنجایی که تبیین محل بحث و روند بحث بسیار ضرورت دارد مباحثی به شرح ذیل ارائه خواهد شد: ابتدا، بیان فرآیند اسلامیسازی علوم انسانی و ضرورت این کار مورد بحث قرار میگیرد و در مرحله بعدی اینکه مراد از علوم انسانی چیست مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و در واقع محدوده حوزه بحث مورد اشاره قرار میگیرد و در ادامه به این پرداخته میشود که چرا بحث حکمت اسلامی را مطرح نمودند و چرا فلسفه اسلامی را به عنوان موضوع در این همایش مشخص نکردند و نکته دیگری که ضرورت دارد به آن پرداخته شود، جامعه هدف است که در واقع هدف ما از این مباحث چه جوامعی را مد نظر قرار داده است.
مرادخانی گفت: بر همین اساس ضرورت دارد که به صورت مختصر به تعریف و جایگاه علم فقه به عنوان یکی از مصادیق علم دینی پرداخته شود و اینکه هدف از تعالیسازی که مورد نظر است، چه میتواند باشد و در نهایت شاخصههای تعالی علم فقه باتوجه به برخی از اهداف چه مباحثی را میتواند در بر بگیرد و یکی از نکاتی که مد نظراست، بحث ضرورت علمسنجی نسبت به علم فقه است و یکی از مباحثی است که در واقع در مباحث پژوهشی و در مراکز علمی مد نظر قرار گرفته است. یکی از ارکانهای اصلی در همایشها در واقع پیش نشستها میباشد که میتواند موضوعات مناسبی را برای این تحقیق و مقالات در این پیش همایشها مطرح و کار کرد.
دانشیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم گفت: از اولین مواردی که باید مد نظر قرار دهیم فرآیند اسلامیسازی علوم انسانی است و مطالبی که باید در این راستا دانسته شود که ابتدا مراد از علوم انسانی چیست؟ و این که چرا ما اینجا حکمت اسلامی را در بیان موضوعات ارائه دادهایم و فلسفه اسلامی را ارائه ندادهایم؟ در واقع هم جامعه هدف را باید مدنظر قرار داد و هم بحث تمدنسازی که مقام معظم رهبری بسیار در این راستا سخنان شیوایی را بیان فرمودند. ما بعضا طرح بعضی از مباحث جدیدی که گاهی اوقات در سایر علوم مطرح میشود اما آثار و نتایج آن را در مباحث علوم انسانی هم مشاهده میکنیم.
وی افزود: یکی از مباحثی که ما باید آن را مدنظر قرار دهیم اسلامیسازی علوم انسانی است که در واقع فراآیند اسلامیسازی علوم انسانی محصول جدیدی نیست که با توجه به انقلابی که به عنوان یک انقلاب اسلامی در یک منطقه خاص و حساس مطرح شده و مقابلهای که غرب و مقاومتی که قرن در مقابل این نظام دارند، فرآیند اسلامیسازی علوم انسانی مطرح میشود. در این زمینه با نگرشهای جدیدی که مطرح میشود یعنی در علوم انسانی باتوجه به مباحثی که در این قسمت مطرح میشود باید مدنظر قرار داد که یک علوم انسانی داریم که در مقابل سایر علوم پزشکی علوم پایه و یا مهندسی مطرح میشود و یک علوم انسانی داریم که در علوم اجتماعی مطرح میشود. اسلامیسازی علوم انسانی و استفاده از روشهای جدید از مباحثی سنتی میباشد که از دیرباز مورد توجه علما بوده است.
مرادخانی ادامه داد: در واقع حکمت اسلامی به عنوان یکی از پارادایمهای علوم انسانی مورد توجه است. حکمت اسلامی و نقشی که در اصلاحسازی علوم انسانی دارد آن است که باید مراد از حکمت اسلامی را بدانیم. فلسفه نوع خاص هستیشناسی است و نوع خاصی از حکمت است. شناخت هستی از طریق عقل در حکمت، در واقع متکی صرف به عقل نیست و وحی و شهود نیز میتواند باشد و معرفتی که ایجاد میشود محدود به مباحث عقلی صرف نیست. مثلا علم قطعی به حقایق اشیا هستیشناسی و احوال خاص و ظاهری و یا باطنی و مصالح و مفاسد میپردازد که مراد از حکمت اسلامی را معرفت حقیقی بیان میکند در واقع حکمت در رابطه با فلسفه که مطرح شد و اختلافی که آمده است مورد توجه و تحلیل قرار میگیرد. امید است بتوانیم در عرصه اسلامیسازی علوم انسانی قدمی بر داریم و در راستای فقه اهل بیت نیز مفید و مثمر ثمر باشیم.
انتهای پیام/ ۴۱۶۲/
انتهای پیام/