خزان در روان؛ روایت اندوه پاییزی
دانشمندان سالهاست پدیدهای به نام «اختلال عاطفی فصلی» (Seasonal Affective Disorder – SAD) را بررسی میکنند؛ نوعی افسردگی که با تغییر فصلها، بهویژه در پاییز و زمستان، شدت میگیرد. پژوهشها نشان میدهد کوتاه شدن روزها، کاهش نور خورشید و تغییرات شیمیایی در مغز، همگی در این داستان نقش دارند و روان انسان را به چالش میکشند.
در صبحی پاییزی، پردهها کنار زده میشوند، اما نور کمجان خورشید به سختی به اتاق میرسد. بدن خسته است، تمرکز سختتر میشود و انگیزه برای کار یا حتی دیدار دوستان کمرنگتر. این تجربه برای میلیونها نفر در جهان آشناست؛ تجربهای که از دههی ۱۹۸۰ بهطور رسمی با نام «افسردگی فصلی» شناخته شد.
دانشمندان اکنون میدانند که این فقط یک حس شاعرانه نیست، بلکه تغییرات زیستی واقعی در مغز و بدن اتفاق میافتد. سطح «ملاتونین» (Melatonin) تغییر میکند، ترشح «سروتونین» (Serotonin) کاهش مییابد و ساعت درونی بدن یا «ریتم شبانهروزی» (Circadian Rhythm) دچار اختلال میشود. به زبان ساده، پاییز برای برخی افراد نهتنها برگهای درختان را میریزد، بلکه تعادل شیمیایی مغز را هم برهم میزند.
اهمیت نور خورشید
نور خورشید منبع اصلی تنظیمکنندهی ساعت زیستی بدن است. در پاییز، کاهش نور روزانه باعث میشود «غده صنوبری» (Pineal Gland) ملاتونین بیشتری ترشح کند؛ هورمونی که بدن را به خواب وادار میکند. همزمان، کاهش نور خورشید سطح سروتونین، یا همان «هورمون شادی»، را پایین میآورد. ترکیب این دو تغییر، یعنی خوابآلودگی بیشتر و کاهش خلق مثبت، بستری برای افسردگی فراهم میکند.
شیمی مغز در روزهای ابری
مطالعات تصویربرداری مغزی نشان دادهاند که در افراد مبتلا به افسردگی فصلی، فعالیت بخشهایی از مغز که با خلقوخو و لذت مرتبطاند، کاهش مییابد. این تغییرات بهویژه در «هیپوکامپ» (Hippocampus) و «قشر پیشپیشانی» (Prefrontal Cortex) دیده میشود. همچنین سطح «دوپامین» (Dopamine)، هورمون پاداش، در مغز این افراد پایینتر است. همین امر توضیح میدهد چرا بسیاری در پاییز کمتر به فعالیتهای روزمره یا اجتماعی علاقهمند میشوند.
ژنتیک و آسیبپذیری فردی
همه در پاییز دچار افسردگی نمیشوند. پژوهشها نشان میدهد ژنتیک نیز نقش دارد. برخی افراد گیرندههای حساستری برای سروتونین دارند یا در خانوادههایشان سابقهی افسردگی وجود دارد. این گروه بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی فصلی هستند.
تأثیر جغرافیا
شدت افسردگی فصلی بسته به موقعیت جغرافیایی تغییر میکند. در کشورهای شمالی مانند نروژ یا کانادا که روزهای پاییزی و زمستانی بسیار کوتاه است، شیوع افسردگی فصلی بالاتر گزارش شده. در مقابل، کشورهایی با نور خورشید بیشتر، کمتر گرفتار این مشکل میشوند.
نشانههای افسردگی فصلی
افراد مبتلا معمولاً ترکیبی از این علائم را تجربه میکنند. علائمی از جمله خستگی مداوم و خواب بیشازحد؛ افزایش اشتها، بهویژه میل به کربوهیدرات و شیرینی، کاهش انگیزه و تمرکز، کنارهگیری اجتماعی و احساس غم یا ناامیدی بدون دلیل مشخص.
این علائم اغلب با شروع بهار فروکش میکنند، اما در طول پاییز و زمستان میتوانند زندگی روزمره را به شدت مختل کنند.
راههای مقابله علمی
پژوهشگران چند راهکار مؤثر معرفی کردهاند.
نوردرمانی (Light Therapy): استفاده از لامپهای ویژهی شبیهساز نور خورشید که هر روز صبح بهمدت ۳۰ دقیقه استفاده میشوند.
فعالیت بدنی: ورزش، حتی پیادهروی کوتاه در نور روز، سطح سروتونین و دوپامین را افزایش میدهد.
تنظیم خواب: پایبندی به برنامهی خواب منظم برای حفظ ریتم شبانهروزی.
دارودرمانی: در موارد شدید، پزشکان «مهارکنندههای بازجذب سروتونین» (SSRIs) تجویز میکنند.
درمان شناختی–رفتاری (CBT): نوعی رواندرمانی که به تغییر الگوهای فکری منفی کمک میکند.
تاریخچهی علمی افسردگی فصلی
گرچه مردم قرنها تغییر خلق در پاییز را توصیف کرده بودند، اما این پدیده نخستین بار در دههی ۱۹۸۰ توسط «نورمن روزنثال» (Norman Rosenthal)، روانپزشک آمریکایی، بهطور رسمی معرفی شد. او و همکارانش در «مؤسسه ملی سلامت آمریکا» (NIH) نشان دادند نوردرمانی میتواند علائم بیماران را بهبود بخشد. این پژوهش سرآغازی برای دههها تحقیق دربارهی ارتباط نور، مغز و روان بود.

نورمن روزنثال
پاییز، استعاره یا واقعیت زیستی؟
برای شاعران و نویسندگان، پاییز همواره نماد اندوه و پایان بوده است. امروز علوم اعصاب این استعاره را به واقعیت بدل کردهاند: مغز انسان واقعاً به تغییرات فصل پاسخ میدهد. اما خبر خوب این است که برخلاف سرنوشت برگهای پاییزی، انسان میتواند با آگاهی و مداخلهی علمی، تعادل از دست رفتهی روان را بازیابد.
بازتاب رنگ زرد طبعیت بر زندگی
پاییز تنها رنگ برگها را تغییر نمیدهد، بلکه در بدن برخی افراد، شیمی مغز را نیز دگرگون میکند. کاهش نور خورشید، تغییرات هورمونی و تأثیرات ژنتیکی همگی دست به دست هم میدهند تا «افسردگی فصلی» رخ دهد. اما شناخت این مکانیسمها راه را برای درمانهای مؤثر باز کرده است. از نوردرمانی گرفته تا رواندرمانی و ورزش. در جهانی پر از استرس، توجه به تأثیر فصلها بر روان میتواند گامی ساده، اما حیاتی برای حفظ سلامت روان باشد.
انتهای پیام/


