دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
24 ارديبهشت 1403 - 14:13
فلسفه برای کودک ۲۱؛

توماس هابز و «قدرت اراده»

توماس هابز و «قدرت اراده»
به عقیده هابز، اراده ما از خواسته‌ها و آنچه ما را خوشحال می کند به وجود می‌آید. اگر واقعاً چیزی را می‌خواهیم، برای به دست آوردن آن سخت تلاش می‌کنیم.
کد خبر : 911140

خبرگزاری علم و فناوری آنا، آزاده پورحسینی؛ تصور کنید توماس هابز هستید، یک متفکر باهوش که مدت ها پیش زندگی می کرد. او می گفت: مردم دو چیز در درون خود دارند: «عقیده و اراده»

عقیده همان فکرهایی است که ما درباره مسائل مختلف داریم. مثلاً اینکه فکر می کنیم یک چیز خوب است یا بد. مثل اینکه بگوییم من آب نبات را بیشتر از هویج دوست دارم.

اراده همان چیزی است که می خواهیم انجام دهیم یا انتخاب کنیم. مثل زمانی است که تصمیم می گیرید بیرون بازی کنید یا تلویزیون تماشا کنید. این اراده شما در تصمیمی است که می گیرید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بیشتر بخوانید


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هابز فکر می کرد که نظرات ما و نحوه رفتار ما ، هر روز ما را راهنمایی می کند. آنها مانند کمک های کوچکی هستند که به ما می گویند چه کار کنیم.

گاهی ممکن است نظر و اراده ما با هم متفاوت باشد. به عنوان مثال ممکن است بدانید که خوردن بیش از حد آب نبات برای شما مضر است اما واقعاً می خواهید آن را بخورید و این کار را می کنید.

هابز معتقد بود که اراده ما قدرتمندتر از عقاید ماست. این بدان معناست که کاری که می خواهیم انجام دهیم اغلب تأثیر زیادی بر رفتار ما دارد.

او همچنین می گفت :«نظرات ما تحت تأثیر چیزهایی است که از دیگران می بینیم، می شنویم و می آموزیم.» بنابراین، اگر کسی به شما بگوید چیزی فوق‌العاده است، ممکن است فکر کنید که درست می گوید.

به عقیده هابز، اراده ما از خواسته ها و آنچه ما را خوشحال می کند ساخته می شود. اگر واقعاً چیزی را می‌خواهیم، برای به دست آوردن آن سخت کار می‌کنیم، مانند اینکه چگونه برای به دست آوردن یک اسباب‌بازی جدید باید سخت تلاش کرد.

در پایان، هابز فکر کرد که درک نظرات و اراده ما می تواند به ما در انتخاب و تصمیم‌گیری بهتر در زندگی کمک کند. وقتی بدانیم چه فکر می کنیم و چه می خواهیم، می توانیم انتخاب های عاقلانه تری داشته باشیم.

بنابراین، به یاد داشته باشید، نظرات همان چیزی است که ما فکر می کنیم، اراده همان چیزی است که می خواهیم و دانستن هر دو می تواند به ما کمک کند بهترین کارها را انجام دهیم.

نگرشی متفاوت

حالا بیایید یک جور دیگر به این گفته ها نگاه کنیم.

آیا ما آزادیم که هر کاری دلمان میخواهد را انجام بدهیم؟

مثلا من آزادم انتخاب کنم:

انسان درستکاری باشم.

برای دوستانم ، دوست خوب و قابل اعتمادی باشم.

هروقت نیاز داشتم دروغ بگویم.

در امتحان تقلب کنم.

حاکم جهان بشوم.

ثروتمند ترین فرد دنیا شوم.

اگر دقت کنید دو مورد اول ، انتخاب های خیلی خوبی هستند . دو مورد دوم ، انتخاب های مناسبی نیستند و دو مورد آخر امکان پذیرند اما واقع گرایانه نیستند.

 

مورد اول و دوم را به راحتی انتخاب می کنید. احتمالا مورد سوم و چهارم را انتخاب نمی کنید چون اگر کسی شما را  در حال انجام دادن هرکدام ببیند. تنبیه می شوید. دو مورد آخر را ممکن است انتخاب نکنید چون برای بیشتر ما واقع گرایانه نیست.

اما نکته جالب این است که شما می توانید هرکدام از این شش مورد را انتخاب کنید.

در نهایت هابز فکر می کند، چیزی به اسم «آزادی اختیار» وجود ندارد و تمام تصمیمات از پیچیدگی ذهن انسان شکل می گیرد.

 

ایستگاه فکر

اگر نظر هابز درباره آزادی اراده درست باشد، آیا تشویق یا تنبیه مردم برای کارهایی که انجام می دهند درست است؟

آیا در برابر کارهایی که انجام می دهیم مسئولیم؟ 

 

داستان کوتاه

روزی روزگاری کودکی 5 ساله به نام امیلی بود که اراده ای قوی و قلبی بزرگ داشت.

امیلی به خاطر اراده و پشتکار بسیار زیادش در دنبال کردن چیزی که به آن اعتقاد داشت مشهور بود. خواه این یادگیری دوچرخه سواری بدون چرخ تمرینی باشد یا تلاش برای بستن بند کفش هایش به تنهایی، او هرگز به راحتی تسلیم نمی شد.

یک روز امیلی یک بچه گربه ولگرد بیرون خانه اش پیدا کرد. با وجود تردید اولیه والدینش، او مصمم بود از بچه گربه مراقبت کند و خانه ای دوست داشتنی به آن بدهد. او با اشتیاق فراوان از پدر و مادرش خواهش  کرد و قول داد که مسئولیت کامل دوست پشمالو را بر عهده بگیرد. پدر و مادر امیلی به او گفتند : اگر بخواهد بچه گربه را نگهداری کند باید مسئولیت تمام کارهایش را به عهده بگیرد.

والدینش از تمایل واقعی او برای کمک متاثر شدند و تصمیم گرفتند از او در ماموریت مراقبت از بچه گربه حمایت کنند. آنها امیلی را در مورد نحوه تغذیه و مراقبت از بچه گربه راهنمایی کردند و امیلی با عشق و فداکاری بسیار این وظیفه را بر عهده گرفت.

با گذشت زمان، این بچه گربه که امیلی او را ویسکرز نامید، به یکی از اعضای محبوب خانواده آنها تبدیل شد. اراده و ذات دوست داشتنی امیلی نه تنها به ویسکرز کمک کرد بلکه درس های ارزشمندی درباره مسئولیت پذیری ومهربانی به او آموخت.

در پایان اراده قوی و قلب مهربان امیلی زندگی همه اطرافیانش را تحت تاثیر قرار داد و نشان داد که حتی یک کودک 5 ساله نیز می تواند با شجاعت و عشق تغییرات بزرگی در دنیا ایجاد کند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب