وی افزود: رئیس جمهور نیز این موضوع را تأیید و به وزیر علوم ابلاغ کرده است.
وی ادامه داد: من فکر می کنم چندین نکته دراینجا لحاظ نشده است، اول اینکه وزارت بهداشت متولی سلامت بوده و این بدین معنی نیست که مجری سلامت است، بله وزارت بهداشت باید نقش سامان دهنده و سازمان دهنده را داشته باشد، اما متاسفانه وزارت بهداشت تا این لحظه نتوانسته این کار را انجام دهد. حتی در مورد مسایل ساده تر از مشکلات روانی اجتماعی مانند اعتیاد و پزشک خانواده نیز موفق عمل نکرده است.
عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی افزود: حال چگونه است که وزرات بهداشت در یک زمان تصمیم دارد مساله روانشناسی بالینی و تعداد زیادی از رشته های کاربردی دیگر را که در درمان فعالیت دارند ساماندهی کند.
وی ادامه داد: بخش اعظم رشته های مشاوره و خانواده درمانی یعنی حدود ۹۷ و ۹۹ درصد در بخش وزارت علوم هستند و وزارت بهداشت سازمانی ندارد که بخواهد این افراد را به وزارت بهداشت منتقل کرده و تربیت کند.
پور اعتماد ادامه داد: وزارت بهداشت مگر چند نفر PHDمتخصص روانشناسی دارد که بخواهند متخصص روانشناسی تربیت کنند؟ تعداد انگشت شماری از روانپزشکان هستند که در حیطه علوم اعصاب PHD دارند در واقع مثل این است که شما بخواهید کسی را مجتهد کنی ولی خودت نباشی.
وی افزود: فرض براین است که این افراد به وزارت بهداشت منتقل شوند، آیا امر ساماندهی بیماران روانی یا مشکلات روانی هموار می شود؟ خیلی تاسف آور است که وزارت بهداشت تا این لحظه صبر کرده تا وزارت علوم رشته ها و موسسات راهکارهایی را که برای ساماندهی وضعیت روانی اجتماعی است، ایجاد کرده و وزارت بهداشت یکباره از خواب بیدار شده و می گوید این کار، کار من بوده و من باید انجام دهم.
عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی افزود: در جلسات کارشناسی که قاعدتا باید جلساتی برگزار شده باشد، روانشناسان وزارت علوم حضور نداشته و آنها نادیده گرفته شده اند. وزارت بهداشت با چند نفر جلسه تشکیل داده و همفکری کرده است که این کار درست است یا خیر؟
پور اعتماد افزود: نکته مهم دیگر اینکه وزارت بهداشت باتوجه به نحوه آموزشی که دارد عمدتا رویکرد آن جسمی است. بنابراین توانایی ساماندهی مشکلات روانی اجتماعی را ندارد. بحث بسیار مهمی که کشور ما با آن دست به گریبان است مشکلات روانی اجتماعی است که باید در یک سازمان فرا وزارتی دیده شود چون نگاه تنگ وزارت بهداشت واقعا امکان فرصت همکاری را گرفته است.
وی افزود: نکته دیگر اینکه در چند سال گذشته حتی در مورد مشکلات جسمی و مشکلات مرزی، مشکلاتی که در مرز کارهای روانی جسمی هستند، مانند اعتیاد، وزارت بهداشت برنامه هایی تدوین و اجرا کرده و خود نیز آن ارزیابی کرده یعنی برنامه ریز و مجری ارزیابی خود وزارت بهداشت بوده، این اصلا درست نیست این کار باید توسط یک موسسه بیرونی و با همکاری اساتید و کارشناسان وزارت علوم صورت گیرد.
پور اعتماد افزود: بهترین سندی که ما داریم این است که اقدامات وزارت بهداشت نه تنها در زمینه مسایل جسمی، در زمینه مسایلی مانند ایدز، مسایل مرزی روانی جسمی مثل اعتیاد موفقیت آمیز نبوده، حال چگونه وزارت بهداشت روی مساله بسیار مهمی مانند روانشناسی بالینی دست گذاشته است.
وی افزود: همچنین متولی آن را همکارانی قرار خواهد داد که حداقل دورهای آموزشی را در زمینه روانشناسی دیده اند، متاسفانه رئیس جمهور نیز با عجله ۱۹ خرداد این درخواست را تایید و ابلاغ کرده است.
وی تاکید کرد: سیاستی که سال گذشته وزارت بهداشت آن را شروع کرد منجر به وقوع این اتفاقات شد، اول اینکه روانشناسان از فعالیت بالینی مستقل محروم شدند و این نه سابقه تاریخی دارد و نه مبنای منطقی و علمی.
پور اعتماد افزود: دود این مساله به چشم مردم خواهد رفت، چون همان خدماتی که مردم می توانستند با هزینه پایین تر تامین کنند اکنون برای آنها گران تر تمام می شود.
پور اعتماد افزود: استدال دیگر وزیر بهداشت این بوده که دانشجویان در وزارت علوم تا حدود زیادی نظری تربیت می شوند که این اصلا درست نیست، من دانشجویان زیادی را می شناسم که در تهران از قدیم الایام در مراکز مشاره روان درمانی آموزش می دیدند.
وی افزود: آمارها می گوید چیزی حدود ۳۰ درصد مردم ایران از مشکلات روانی رنج می برند، سوال اینجاست که چند درصد این افراد نیاز به بیمارستان پیدا می کنند که دانشجویان در بیمارستان آموزش ببیند.
عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی افزود: اولین مرکز اوتیسم دانشگاهی در ایران در سال ۱۳۸۳ توسط یک دانشگاه وابسته به وزارت علوم ایجاد شد، آن زمان وزارت بهداشت به این فکر هم نمی کرد ولی اکنون سند ملی اوتیسم می نویسند که این عملکرد نوعی رانت خواری است.
وی یادآورشد: من گمان می کنم این ها به خاطر نوعی تنگ نظری، تفکر محدود و همه چیز خواه است که باید در مملکت ما تعدیل شود.