دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
20 بهمن 1401 - 11:19
به همت محفل شعر آيينى؛

شب شعر بزرگ انقلاب برگزار شد

شب شعر بزرگ انقلاب برگزار شد
شب شعر بزرگ انقلاب به همت محفل شعر آيينى حضور و با مشاركت آستان مقدس امام زاده صالح(ع) در رواق مطهر اين آستان برگزار شد.
کد خبر : 831134

به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، شب شعر بزرگ انقلاب به همت محفل شعر آيينى حضور و با مشاركت آستان مقدس امام زاده صالح(ع) در رواق مطهر اين آستان برگزار گرديد.

اين مراسم با حضور توليت محترم آستان مقدس امام زاده صالح(ع) حجت الاسلام بى آزار تهرانى و شاعران مطرح انقلاب از جمله حاج سعيد حداديان، حجت الاسلام جواد محمد زمانى، محمدمهدى عبدالهى(دبير شب شعر بزرگ انقلاب)، عبدالرحيم سعيدى راد، سيده فاطمه موسوى(دبير علمى شب هاى شعر حضور)، محمدرضا طهماسبى، حسين هدايتى، حجت الاسلام محمدمهدى خانمحمدى، حامد فخرى زاده(فرزند شهيد فخرى زاده)، فاطمه طارمى، عارفه دهقانى و … برگزار گرديد.اين مراسم كه به مناسبت چهل و چهار سالگى پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى برگزار شد، شاعران ضمن شعرخوانى براى انقلاب و شهدا و رهبرى و … به مقام شامخ شهدا به ويژه شهيد دكتر فخرى زاده با حضور بر سر مزار آن شهيد اداى احترام كردند و ياد و خاطره امام و شهدا را گرامى داشتند.لازم به ذكر است اجراى اين مراسم را حاج حسن سلطانى از مجريان توانمند سيما برعهده داشت

اشعار خوانده شده در اين مراسم:

متن شعر حاج سعيد حداديان


یادم آمد محرم آن‌سال عشق با ما قرار تازه گذاشت حکم آماده باش لغو شد و هیچ‌کس میل بازگشت نداشت
دستهء دوستان اهل ادب تحت فرمان شاعری بودند همگی اهل یک حسینیه تعزیه‌خوان ماهری بودند
خیمه‌سوزان عصر عاشورا همه آتش شدند، آه شدند دستهء دوستان تعزیه‌خوان گل میدان صبح‌گاه شدند
چند روزی گذشت و شکر خدا حکم آماده‌باش هم آمد روح از جسم و هوش از سر برد بوی عطری که از حرم آمد
شب حمله به حکم فرمانده اهل آن دسته انتخاب شدند اولین راهیان آن میدان پیشتازان فتح باب شدند
شب دل‌دادگان دریادل شب رزمندگان عاشق بود گریهء آن‌شب مخالف‌خوان با معین‌البکا مـوافق بود
همه با حمله‌های برق‌آسا وسط معرکه درخشیدند بعد یک عمر تعزیه خواندن کربلا را به چشم خود دیدند
آن‌که نقش امام را می‌خواند با ابالفضل و با علی‌اکبر تانک‌ها را در آتش افکندند لرزه افتاد بر تن لشکر
در تب پیچ‌و‌تاب پیش‌روی عده‌ای در محاصره ماندند همه با هم در آخرین اجرا زخمی و تشنه‌لب رجز خواندند
دیدی ای دل که تعزیه‌خوانان پیش فرمانده روسپید شدند زیر باران آتش دشمن همه جز یک نفر شهید شدند
دیده‌بانان به چشم تر دیدند آخرین پرده بود، بی‌پرده سر نعش حسین تعزیه‌خوان شمر با گریه آب آورده

بعد سی‌سال آن مخالف‌خوان به رفیقان هم‌قسم پیوست به مریدان حضرت زینب س به شهیدان آن حرم پیوست
روز تشییع پیکرش دیدند اشک از چشم آسمان آمد در حسینیهء ولوله افتاد تا صدای سکینه س خوان آمد
نسخهء تعزیه ورق می خورد شکوه با پیکر برادر بود سز این صحنه شد به پا محشر تن پاک شهید بی سر بود

 

متن شعر محمدمهدى عبدالهى
در پى حمله تروريستى به زائران حرم شاهچراغ در باب الرضا عليه السلام
در وسعتى از صحن تو ديدم اجابت رابر قامت گلدسته‌ها، باران رأفت را
در بارگاه نور تو، «جاى ملالى نيست»بايد به‌جا آورد هردم شكر نعمت را
از فتنه هاى بى امان بايد پناه آوردشاهِ چراغ اينجا بشويد گرد غفلت را
در آستان تو كبوترها سبكبالندگردِ حرم دارند امّيد شفاعت را
امضاى تو اذن دخول كربلايى‌هاستتقسيم كردى كربلاى سرخ قسمت را
بابِ شهادت باز شد در اين حرم يعنىآقا نشان دادى خودت راه سعادت را
آقا خلاصه زائرانت خوب فهميدندباب‌ الرضا هم مى‌دهد رزق شهادت را
از دشمنان بى حيا باكى نباشد چوندارد به دستش حضرت زهرا شفاعت را
 
متن شعر سيده فاطمه موسوى
چه بلايي سر انسان معاصر آمدكه غم جنگ سراغ من شاعر آمد
قلم انگار تفنگ است به دستم چه كنم؟!من روايتگر يك فاجعه هستم چه كنم؟!
آن طرف چادرى افتاده، ميان خون استاين طرف از دل آوار سرى بيرون است
اين طرف تر پدرى مات سرى بي بدن استاين صدايي كه شنيديد صداي يمن است
چشم وا كن يمن امروز همان كرب و بلاستدور تا دور پر از خيمه ى وهابي هاست
جاى گل بر تن اين خاك كفن افتادهشمر، اين بار گذارش به يمن افتاده
رسم كودك كشي از كرب وبلا ماند به جانطفه هاشان همه از آل زياد است اين ها
يك به يك حرمله و شمر و سنانند اين هالكه ى ننگ به دامان جهانند اين ها
آرى اين قوم همان است كه در مي شكندشيعه اين بار ولي آمده سر مي شكند
شك نكن بار گرانيست به تن سرهامانزنده باشيم و بميريم برادرهامان
اي شما كه همه از نسل ابوسفيانيدما شهادت طلبان را ز چه مي ترسانيد
آن كه مي ترسد از اين جنگ شماييد نه ماآن كه شد قافيه اش تنگ شماييد نه ما
ما كه انگشترمان نيز عقيق يمن استما كه پيراهن مهماني مان هم كفن است
ما كه با روضه ى عباس علم ساخته ايمبيخ گوش خودتان سنگر كم ساخته ايم؟!
ما كه از روز ازل ميل شهادت داريمشاعرانه به گل سرخ ارادت داريم
بين وهّابيت و داعش اگر عهدي هستما زخونخواهى سردار نخواهيم نشست
از كسي باك نداريم كه قاآنى هستروى انگشترمان نقش سليمانى هست
رهبرى امر كند غرّش ايرانى هاستتازه اين چشمه اى از خون سليمانى هاست
ماشهيديم در اين غائله عشق است گواهبه همين زودی ها قدسيم ان شاء الله
 
متن شعر عبدالرحيم سعيدى راد
*به دستان بهارآور امام (ره)
از نسیم نام تو ...
ای نگاهت امتداد سورة یاسین شدهبا حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
تا بیایی باز هم یک صبح زیبا پیش ماکوچه‌های دل برای مقدمت آذین شده
از نسیم نام تو شب‌ها همه مهتاب بوداز طنین گام تو این روزها شیرین شده
سفرة یکرنگ ما نان و نمک می‌پروریدحیف شد، بعد از تو باز این سفرها رنگین شده
آن طرف سیل کبوترها که همبال توانداین طرف ماییم، با پرونده‌ای سنگین شده
از افق‌هایی که هم‌رنگ است با خون خداباز می‌گردند روزی اسب‌های زین شده
 
متن شعر خانمحمدى
به انتقام قسم به كارزار قسمجنازه ايد شمابه ذوالفقار قسمحماسه ام هر دمحديثم از ميثمخطابه نمرمبه چوب دار قسمبه ذكر يازهرارسيد تا حيفاصداى موشك مابه انفجار قسمقسم به ابراهيمكه جان دهيد از بيمفرشته مرگيمبه احتزار قسمنبرد ما فرداستكه ظهر عاشوراستو روز مرگ شماستبه انتظار قسم
 
شب شعر بزرگ انقلاب برگزار شد
 
باید که تن از راحت ایام گرفتندل را، ز صنم‌خانۀ اوهام گرفتن
ناکام شد آن‌کس که به یک عمر ندانستاز ساغر دنیا نتوان کام گرفتن
از تیر و کمان اجلت نیست رهاییهر گور نشانی‌ست ز بهرام گرفتن...
تا چند سرا از قفس دام گزیدن؟تا چند سراغ هوس خام گرفتن؟
ای دل بطلب وعده دیدار که زیباستآرام دل از یارِ دلارام گرفتن
فرمود که باید دل از این دام گرفتنعبرت ز دغل‌کاری ایام گرفتن
فرمود بترسید که رایج شود این‌بارمروان شدن و مردِ خدا نام گرفتن
از مثل یزید آیۀ تطهیر شنیدناز آل‌امیه خطِ اسلام گرفتن
از خدعۀ دشمن بهراسید، روا نیستپیغام به او دادن و پیغام گرفتن
باید به شب میکدۀ شوق، رسیدناز جام شهادت میِ گُلفام گرفتن
قربانی جان را به منا بدرقه گفتناین‌‌گونه ز تن جامۀ احرام گرفتن
یا همره سردار حسین همدانیامضای بهشت از سفرِ شام گرفتن
یا مثل حبیب و وهب و عابس و عباسبا سوختنِ جان و تن آرام گرفتن
پروانه علی‌اکبرِ مولاست که آموختبا شمع سحر بالِ سرانجام گرفتن
اظهار عطش کرد پسر تا بتوانداز کوثر لب‌های پدر کام گرفتنفرمود مخواه آب که دیگر شده نزدیکاز دست رسول دو سرا جام گرفتن
خیزید و به صیاد بگویید روا نیستمرغانِ حرم را به چنین دام گرفتن
می‌خواست پدر فدیه و قربانی حج رابا جان جوانان خود انجام گرفتن
این وعدۀ وصل است که هر آینه بایدبا وصلت این فاصله فرجام گرفتن
برخیز بسیجی صف اعزام شلوغ استسخت است کمی برگۀ اعزام گرفتن
جواد_محمدزمانی

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب