سریال بانوی سردار، چالشی میان تاریخ و تخیل
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آناـ اخیراً شاهد پخش مینی سریالی ۱۲ قسمتی در ژانر تاریخی تحت عنوان بانوی سرداربه کارگردانی پرویز شیخ طادی از شبکه سوم سیما بودیم که به بخشهایی از ابعاد و زوایای شخصیت، زندگی و مبارزات «بیبی مریم بختیاری» پرداخت. این امر، نگارنده را بر آن داشت تا از منظر تاریخی تحلیلی نسبت به این سریال داشته و نقد فنی و هنری این مجموعه تلویزیونی را به کارشناسان فن واگذار نمایم.
قبل از هر نکته ای بر خود لازم میدانم تا از همه مسئولان رسانه ملی، مسئولان شبکه استانی «جهانبین» در استان چهارمحال و بختیاری و کلیه عوامل سریال تشکر و قدردانی داشته باشم. بدون شک نیت این عزیزان معرفی کامل و جامعی از سردار مریم بختیاری به مردم عزیز کشورمان بوده است.
انصافاً در روزگاری که دستهای پشت پرده اجازه نمیدهند حتی نام بیبی مریم یا یکی دیگر از رجال و شخصیتهای تاریخ ساز بختیاری بر تابلوی خیابانها و یا میادین نه تنها مرکز کشور بلکه مرکز استان چهارمحال و بختیاری نقش ببندد، این حرکت سیمای جمهوری اسلامی ایران درخور ستایش و تقدیر است و بختیاری ها را به عنوان خادمان مُلک و ملت نسبت به آینده امیدوار می سازد.
سریال بانوی سردار یک درام تاریخی است. روایت داستان حول محور یک شخصیت واقعی و نه تخیلی به نام «سردار مریم بختیاری» میچرخد و تلاش میشود تا زوایای زندگی، افکار و اقدامات وی به تصویر کشیده شود، اما کارگردان و سایر عوامل آن به دلایلی چند و علیرغم کوشش بسیار نتوانستند بهخوبی از عهده این مهم برآیند.
شخصیت قهرمان داستان یکی از بیبیهای برجسته و تأثیرگذار نه تنها در ایل بختیاری بلکه در کل ایران در روزگار خود و به ویژه در کشاکش سهمگین جنگ جهانی اول بوده است.وی در آن روزگار به دفاع از میهن و مبارزه با اشغالگران بیگانه برآمده است. مجموعه صفات و ویژگیهای سردار مریم بخصوص روحیه شجاعت و سلحشوری، میهنپرستی، ظلم و استبداد ستیزی، آزادی طلبی، عدالتخواهی و قانون گرایی و ...(که از حق نگذریم سریال به بعضی از این شاخص ها خوب پرداخته است) موجباتی را فراهم آورد تا این بانوی پولادین اراده، حداقل در باور عموم بختیاری ها به عنوان چهره ای کاریزماتیک تلقی گردد؛ بهویژه آنکه بختیاریها به عنوان یکی از اقوام و ایلات کهن و با ریشهای دراز و دیرپای در تاریخ این سرزمین، همیشه از حس نوستالژیکی نسبت به تاریخ و شخصیتهای تاریخی شان برخوردار بوده و پذیرش هرگونه خدشه ای نسبت به این شخصیت ها و اسطوره ها برایشان دشوار بوده است.
شاهد مثال این موضوع، نوع واکنش آنها نسبت به توهینی است که در سریال تاریخی«سرزمین کهن» نسبت به سردار اسعد صورت گرفت. بختیاری ها نیز همانند همه ایرانیان علاقه زیادی به تاریخ و فیلمهای تاریخی دارند زیرا شکوه و عظمت خود را در همین فیلمهای تاریخی بازآفرینی می کنند.
از سوی دیگر لازمه تولید و انتشار هرگونه روایت تاریخی از مقاله و کتاب گرفته تا داستان، فیلم و سریال، در وهله اول گردآوری اطلاعات کافی هم بهصورت کتابخانهای و هم میدانی از حوادث، شخصیت ها و فضای تاریخی مدنظر می باشد.
کارگردان سریال بانوی سردار که ظاهراً این اثر نخستین کار تاریخی او می باشد، با وجود کوشش فراوان نتوانسته است از پس این مهم برآید.وی تجربه این کار را نداشته و گویا از صاحبان علم و فن تاریخ و به ویژه در این مورد خاص از کارشناسان تاریخ بختیاری نیزکمکی نگرفته است. همین امر باعث گردیده تا اشتباهات اساسی و فاحشی در اغلب سکانسهای این سریال، ذهن و دل بیننده به ویژه بیننده بختیاری تبار را نگران و آزرده کند. از این نکته فروگذار نکنیم که این سریال در معرفی این بانوی بختیاری به هموطنان غیربختیاری اثرگذار بوده و واکنش مثبت آنانی که تاکنون شناخت چندانی از سردار مریم نداشته اند را فراهم آورده است.
در این سریال کارگردان تلاش کرده تا هم برای حفظ مخاطب خاص و هم مخاطب عام تلفیقی هم از واقعیتهای تاریخی و تخیل بهوجود آورد تا با آمیزش آنها علاوه بر کشش بیننده به سمت کاراکتر تاریخی بی بی مریم، با افزودن چاشنی تخیّل، ایدهپردازی و داستانسرایی بر جذابیت سریال بیفزاید. به عبارتی این سریال، سریالی متشکل از دوگانه واقعیت تاریخی و تخیل است اما شوربختانه باید گفت که در این سریال، این واقعیت های تاریخی است که فدای تخیّل و دا ستانپردازی گردیده است. در این اثر بعضی از کاراکترهای سریال همچون «بایار» مصداق و مابهازای تاریخی ندارند. فیلمنامه نویس و کارگردان در خیلی از سکانسها و از جمله در داستان تخیلی بایار، تلاش کرده اند تا دوز دراماتیک سریال را بالا ببرند و کاملا از تاریخ و واقع گرایی فاصله بگیرند.
ابهامات و آشفتگی های کرونولوژیک:
یکی از نقاط ضعف این سریال آشفتگیهای کرونولوژیک آن بود. مسئله پردازش دقیق و یا حداقل تقریبی زمان حوادث و وقایع در درام های تاریخی اهمیت زیادی دارد و ضرورت دارد تا فیلمنامهنویس و کارگردان توجه دقیقی به این نکته معطوف بدارند.
در سریال بانوی سردار، تاریخ دقیق و یا حتی تقریبی حوادث داستان مشخص نیست و مخاطب عام اصلاً متوجه نمی شود که داستان مربوط به کدام بازه زمانی است و احتمالاً فقط اهل تاریخ پی میبرند که حوادث سریال مربوط به زمان جنگ جهانی اول است. ترتیب و توالی تاریخی حوادث سریال رعایت نشده و با یکدیگر همخوانی و هماهنگی ندارند. این امر،نتیجه مطالعه اندک وعدم شناخت فیلمنامهنویس و کارگردان در زمینه بستر و فضای تاریخی سریال است.
فراموش نکنیم که حتی در سریال تاریخی اخیراً پخش شده بانوی عمارت(به نظر می رسد که نام بانوی سردار از نام همین بانویعمارت عاریه و اقتباس گردیده و البته وجوه مشترکی بین دو سریال دیده میشود) که اغلب کاراکترهای آن تخیلی و غیر واقعی هستند، نیز زمان حوادث و ترتیب و توالی آنها کاملاً واضح و مشخص بوده و رعایت شده است. اما متاسفانه سریال بانوی سردار از این شاخصه خوب محروم است و بیننده دچار سردرگمی میشود که این حوادث در چه ماه، سال و یا دهه ای رخ دادهاند.
مثلاً در زمان جنگ جهانی اول (حوادث مربوط به سریال) ظلالسلطان پیر و فرتوت شده و در بستر مرگ آرمیده بود نه اینکه در اصفهان بر تخت حکومت تکیه زده بود و مرتب برای شکست بیبی مریم نقشه میکشید و نیرو اعزام میکرد یا اصولا نبردهای بیبی مریم و قوای ظل السلطان واقعیت تاریخی ندارد و از نظر تطابق تاریخی، این دو با یکدیگر همخوانی ندارند.
علاوه بر آن، در طی جنگ جهانی اول،بیبی مریم با قوای روس تزاری مبارزه میکرد و مخالف حضور انگلیسیها بود اما با قوای انگلیسی جنگی نداشت اما در این سریال واقعیت تاریخی معکوس گردیده است. به نظر میرسد که این مسئله تابعی از دیپلماسی معاصر و حال حاضر کشورمان می باشد. یا مثلاً در این سریال علیمردان یا همان شیرعلیمردان خان (اسطوره مقاومت بختیاریها) پسر بی بی مریم بزرگتر از دیگر برادرش محمدعلی نشان داده شده است در حالیکه مطابق منابع و شواهد متقن تاریخی ، محمدعلی خان چند سال از علیمردان خان بزرگتر بوده است.
در این سریال بعضی خلاء یا سکوت های تاریخی وجود دارد که ای کاش از دید فیلمنامه نویس مغفول نمی ماند. یعنی همان اندیشه ها و افکار بی بی مریم که اتفاقاً برجستگی و وسعت فکر و نظر او را نشان می دهد و نماد شخصیت اوست و بیبی در خاطرات خودنگاشت خویش به تفصیل به آنها پرداخته است همچون: دفاع بی بی مریم از حقوق زنان و رفع تبعیض میان زن و مرد، انتقاد شدید او از استبداد قجری و تمجید و ستایش اش از آزادی، قانونگرایی و علاقه به توسعه و پیشرفت کشور و سرزمین بختیاری.
ناهمخوانی های گویشی:
گویش این سریال، گویشی است غیر بومی و به جز یکی دو سکانس معدود آن هم به طور ناصحیح هیچ قرابتی با گویش بختیاریها ندارد. گویش مسلط در این سریال همان زبان محاوره اهالی جنوب پایتخت بود. به عنوان یک درام تاریخی لازم بود تا بازیگران آن، گویشی مطابق با مکان جغرافیایی در استان(سرزمین بختیاری) و یا حداقل در تطابق با گویش ایرانیان در یکصد سال پیش داشته باشند.
ناهمخوانی های پوششی:
پوشش بازیگران سریال هم هیچ تناسب و قرابتی با پوشش بختیاری ها آن هم در یک صد سال پیش ندارد. اگرچه در بعضی سکانسها مردان بختیاری با پوشش مشهور خود به نام «چوقا» درون قاب تصویر دیده میشوند، اما کارگردان غافل از این نکته بوده است که در یک صد سال پیش بختیاریها نه از چوقا بلکه از «شال و قبا» استفاده می کردند و چوقا که لباس آیینی بختیاریها بود پس از صدها سال مهجوری دوباره از آغاز سلطنت رضا شاه در میان این ایل رایج شده است.
پوشش بازیگر نقش بی بی مریم، صرفنظر از تغییرات متناقض و متضاد پی در پی، در خیلی از سکانسها چندان شبیه البسه زنان بختیاری نیست. روسری یا سربند او بیشتر شبیه کُلوته ی زنان منطقه لرستان می باشد. لباس سراسر سفید او در سکانس تیر خوردنش توسط «بایار» هیچ همخوانی با لباس زنان بختیاری ندارد.
پوشش اغلب نابازیگران در تمامی سریال هیچ شباهتی با پوشش بختیاریها در یکصد سال گذشته ندارد و بیشتر شبیه پوشش بازیگران سریال روزی روزگاری بود؛ بهویژه پاپیچی که مردان بازیگر بسته اند آنها را همانند مردان مناطق شمالی کشور جلوه می دهد.
از کارگردان که تجربه و تخصص در طراحی لباس را در رزومه کاری خود دارد انتظار بیشتری در زمینه پوشش بازیگران این سریال می رفت.
واژگان و القاب نامانوس و نامصطلح:
یکی دیگر از نقاط ضعف این سریال استفاده از واژگان نامانوس و نامصطلح بویژه در صد سال گذشته می باشد. واژه «خان»، واژهای مخصوص بوده و جایگاهی رفیع در نظام ارباب رعیتی یا نیمه فئودالی گذشته ایران داشتهاسات. این لقب برای افراد خاصی به کار می رفت که مقتضیات و شرایط آن جایگاه را داشته باشند نه همه افراد. اما در این سریال واژه و لقب خان ورد زبان همه است. اغلب افراد به یکدیگر خان می گویند، حتی افراد فرودستی چون نوکر و نعلبند را خان خطاب می کنند؛ مثلاً خسرو خان، ایوب خان، اسفندیار خان و...
فراتر از این که در این سریال به همه مردان «خان» میگویند؛ برای اولین بار می بینیم که زنی را در بختیاری نیز خان یا «خان بیبی» خطاب می کنند. حتی اگر که این زن، زنی برجسته به نام بیبی مریم باشد باز هم آیا با توجه به نظام گفتمانی مردسالارانه ی جامعه بختیاری در یکصد سال قبل، استعمال این واژه و لقب برای یک زن بختیاری اختراع و ابداعی خندهدار نیست؟ در کدام منبع تاریخی به این تناقض تاریخی اشاره شده و بختیاری های قرون گذشته، یک زن حتی یک بی بی برجسته و بزرگ را خان لقب داده بودند؟
در مورد واژه ها لقب بیبی نیز با چنین مشکلی مواجه هستیم و می بینیم کاراکتر بیبی مریم و یا کاراکتر «بیبی فاطمه» مادر بی بی مریم به صورت خودخوانده، به طور مکرر خودشان را «بیبی» نام مینهند و خطاب میکنندکه در یک قرن پیش با توجه به رعایت شدید آداب و احترام، مرسوم و معمول نبوده است.
در یکی دو سکانس، در ذکر نام و لقب شاهزاده ظل السلطان او را تحت عنوان «اعلیحضرت» مینامند که این نیز صحت ندارد و در آن روزگار شاهزادگان را «حضرت والا» می نامیدند و لقب اعلیحضرت فقط مخصوص پادشاهان بوده است.
تمرکز بر روی قهرمان داستان:
یکی از ویژگی های مثبت این سریال تمرکز بر روی کاراکتر قهرمان داستان و پسرش علیمردانخان می باشد که البته لازم بوده است. اما از این نکته غافل نشویم که تمرکز بیش از حد بر روی این دو نفر و تبدیل آن دو به متن، سایر رجال و شخصیت های همزمان را به حاشیه برده است تا حدی که توجه بیننده به شخصیت های مهم دیگر جلب نمیشود و تصور میکند که در ایل بختیاری در آن روزگار غیر از این دو نفر، شخصیت مهم دیگری وجود نداشته و این سرزمین تهی از رجال و چهره ها بوده است . در حالی که در روزگار زندگانی سردار مریم، رجال و شخصیتهای تاریخساز و اثرگذار بختیاری (چه مرد و چه زن) همچون سردار اسعد؛ سردار جنگ، سردار معظم، بیبی صاحب جان، بیبی ماه بگم، بی بی کوکب بانوی بختیاری که مصدق و دهخدا را پناه داد، وجود داشتند که هرکدام منشاء اثرات و خدمات بسیاری به جامعه ایران و بختیاری بوده اند.
علیقلی خان سردار اسعد برادر بزرگتر بی بی مریم ؛ رجل مشروطهخواه، روشن ضمیر، نویسنده، مترجم، وزیر و سیاستمدار بزرگی که آزادی و مشروطیت را از چنگ استبداد محمدعلی شاه نجات داد و بیبی مریم در صفحه به صفحه خاطرات خود وی را آموزگار و راهنمای خود میداند اما دریغ از به تصویر کشیدن این شخصیت در تراز ملی و بین المللی حتی برای یک لحظه در این سریال. انگار که فیلمنامه نویس و کارگردان کتاب خاطرات خودنگاشت سردار مریم را هرگز ندیدهاند!!
سخن آخر اینکه این سریال تاریخی دارای نقاط قوت و ضعف متعددی است و اگرچه نقاط ضعف آن بر نقاط قوت اش میچربد اما همین که برای اولین بار سردار مریم بختیاری در قالب تصویر رسانه ملی آن هم از شبکه ی پربیننده به ایرانیان معرفی گردیده، جای تقدیر دارد و از اصحاب رسانه ملی سپاسگزاری میشود.
امید است که در ساخت و تولید فیلم ها و سریالهای دیگر تاریخی درباره ایل بزرگ بختیاری تلاش بیشتری بکار رود و در نتیجه ایراد کمتری داشته باشد.
به امید آن روز
* دکترای تاریخ ، استادیار تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/