به شهيد لطفی میگفتيم شما به فكر خانواده نیستی!

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از بنیاد شهید و امور ایثارگران، پاسدار شهيد محمود لطفیقرهزاغ، پنجم آبان سال۱۳۳۱ در روستای قرهزاغ متولد شده و از سن کم به کار دامداری و كشاورزی مشغول شد. سال ۵۷ ازدواج کرد و بعد از پيروزی انقلاب اسلامی به عضويت سپاه پاسداران درآمد و به فرمان امام راحل لبيک گفته و عازم مناطق جنگی شد. تقدیر او این بود که سیزدهم شهریور سال ۱۳۶۹ در شهر سرو توسط نیروهای منافقین بر اثر اصابت گلوله به درجه رفيع شهادت نائل آید.
یکی از همرزمان شهید اینگونه روایت میکند: یک خاطرهای كه هميشه از ياد نخواهد رفت اينكه شهيد لطفی از بدو ثبت نام در سپاه و گردانهای عملياتی خاتم و قائم، در پاكسازی كردستان از شاهين دژ تا میاندوآب، بوكان، مهاباد، سقز، بانه، سردشت، پيرانشهر و اشنويه قدمبه قدم در كوههای سر به فلک كشيده كردستان با اشرار و منافقین مبارزه کرد. از همان روز اول ثبت نام تا روزی كه به شهادت رسيد، يک روز به پشت خط نيامد. هميشه ما به شهيد لطفی میگفتيم كه شما به فكر خانوادهتان نیستید، به زندگيتان برسيد. در پاسخ میگفت انشاالله به محض امنيت كامل، به آنها هم رسيدگی میكنم.
آخر جنگ و در سال ۱۳۶۹ ، برای مقابله با منافقین كه از ترس اين شيرمردان دلاور در كوههای مرز ايران و عراق و تركيه پناه گرفته بودند و با شرارت خود اهالی منطقه را به ستوه آورده بودند (اهالی منطقه زيوه در مرز تركيه)، همراه چندين گردان عملياتی به منطقه اعزام شدند. قبل از عمليات شهيد لطفی همراه ديگر برادران جهت شناسايی به منطقه میروند و بنا به گفته برادر اكبرمحرمی كه ايشان هم آنجا حضور داشتند چندين چادر مشاهده میكنند.
شهيد لطفی به فرمانده گردان به نام شهيد عليار كروايی میگوید كه چادرهای اشرار است، جلوتر نرويم، ولی شهيد عليار كروايی میگوید كه چادرهای عشاير و ايلات است. مقداری كه جلو میروند منافقین آنها را محاصره و شروع به تيراندازی میكنند. برادر محرمی كه از ناحيه شانه زخمی میشود، زير خارها پناه میگيرد و ادامه میدهد. شهيد لطفی را ديدم كه پشت يک سنگ، پناه گرفته و حدود دويست الی سيصد فشنگ داشت. چنانكه بنده ديدم بيست نفر از ضدانقلاب را به درک واصل كرد و خودش هم از چند قسمت بدن مجروح شده بود.
منافقین نتوانستند به ايشان نزديک شوند، چون شب شده بود، اشرار جنازههای خودشان را جمع كردند و از آنجا رفتند و چون من و برادر محرمی مجروح بودیم از تاريكی شب استفاده كردیم و به عقب برگشتیم، جنازه شهید لطفی حدود هفده الی هجده روز در منطقه ماند، در آخر برادران تعاون با همكاری گردانهای عملياتی پيكر پاک و مطهرشان را آوردند.
برادران تعاون میگفتند شهيد لطفی تا آخرین فشنگ خود برای به هلاكت رساندن دشمنان اسلام استفاده كرده بود و دور تا دور سنگرشان پر بود از پوكههای خالی و جنازه دشمنانی كه نتوانسته بودند، حتی به پيكر شهيد هم نزديک شوند.
انتهای پیام/۴۱۰۰/
انتهای پیام/
اجرایی شدن رهنمود رهبر معظم انقلاب درباره حفظ هویت گلزار شهدا
مادر میگفت بوی ابراهیم رو حس میکنم
نام پسرم را روحالله بگذارید
منو دوست داری دعا کن با هم شهید بشیم از شما که کم نمیشه!
- ساک دستی
- ثبت شرکت
- بهترین جراح بینی ترمیمی در تهران
- پالت پلاستیکی
- خرید ادویه
- خرید فالوور واقعی
- فونیکس
- خشکشویی آنلاین اکتیو کلینرز
- آهنگ جدید
- سفارش چاپ پرچم
- تلفن ابری
- صرافی نوبیتکس
- صرافی توبیت
- ال بانک
- انبار هوشمند فلزات گرانبها
- اهنگ جدید
- خرید قهوه
- اخبار بورس
- چک لیست لوازم اسکی
- وکیل
- رزرو بلیط هواپیما
- خرید هاست