دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
07 مرداد 1403 - 16:49
یادداشت؛

حقیقت درباره «واکسن ام ام آر» و اوتیسم: جدایی افسانه از واقعیت

حقیقت درباره «واکسن ام ام آر» و اوتیسم: جدایی افسانه از واقعیت
 علم و روش علمی باید جریانی سالم، بی­‌طرف، قابل قضاوت، به دور از فشار و جنجال رسانه و اخلاق­مند و از همه مهمتر تکرار پذیر باشد.
کد خبر : 924504

خبرگزاری علم و فناوری آنا، محمدامین پورحسینقلی: شاید این عبارت را در رسانه­‌ها بسیار شنیده باشید: براساس نتایج آخرین تحقیقات دانشمندان...

یافته‌­های علمی که بر پایه تحقیقات درازمدت و طاقت فرسای پژوهشگران و دانشمندان است پس از طی مراحل متعدد و سختگیرانه و بعد از قضاوت و داوری همتا در مجلات تخصصی علمی منتشر می­‌شوند و سپس اخبار آنها در راستای اشاعه دانش، به رسانه‌­های همگانی راه می­‌یابد و به فراخور اهمیتشان مورد توجه مردم قرار می­‌گیرد.

با این حال آیا هرآنچه براساس نتایج تحقیقات علمی در نشریات علمی منتشر می­‌شود، واقعیت‌های مقدسی است که نمی­‌توان به آن خدشه­‌ای وارد کرد؟ قطعاً نه. علم یک جریان نقدپذیر است و چه بسا یافته‌­های علمی که در گذر زمان دچار تغییراتی شدند به خصوص وقتی پژوهشگران به روش‌های بهتر علمی با حجم نمونه‌­های بالاتر و محاسبات دقیقتر دست یافتند. علم هرگز ادعای مطلق بودن ندارد و همواره خود را به محک نقد می­‌سپارد. با این حال گاهی برداشت‌های نادرست و رسانه‌­ای از نتایجی که علمی به نظر می­‌رسند هم می‌­تواند به اندازه شبه‌علم به انسان‌ها صدمه بزند.

یک نمونه­ تاریخی از این مساله، ماجرای جنجال واکسن ام ام آر (سرخک، اوریون و سرخچه) و ارتباط دادن آن با بیماری اوتیسم است. جنجالی که به ظاهر از یک مطالعه­ علمی آغاز شد. در سال 1998 مقاله‌­ای به قلم دکتر ویکفیلد و همکارانش در مجله معتبر لنست منتشر شد که با بررسی 12 کودک که واکسن ام ام آر دریافت کرده بودند و ارائه­ی شواهدی درباره­ی ابتلای 8 کودک به بیماری اوتیسم اینگونه نتیجه گیری شده بود که واکسن ام ام آر عامل ابتلا به اوتیسم است.

طبیعتاً با یک نمونه­ 12 نفره و ادعای ابتلا به اوتیسم که عموما بررسی شواهد ابتلا به آن متناسب با سن کودکان می­تواند زودتر یا دیرتر اتفاق بیفتد و حتی گاهی والدین بسیار دیرتر متوجه ابتلای فرزند خود می‌­شوند، نمی­‌توانیم به همین سادگی نتیجه گیری کنیم واکسن عامل ابتلا به اوتیسم بوده است و نیازمند مطالعات گسترده تر با حجم‌های نمونه­ی بسیار بزرگ هستیم، اما راهیابی خبر این مقاله به رسانه­‌های جمعی منجر به جنجال عجیبی در بسیاری کشورها به خصوص بریتانیا شد که محل انجام مطالعه بود.

از جمله تشکیل پرونده شکایت قضایی والدین کودکان مبتلا به اوتیسم در بریتانیا و ایالات متحده علیه دولت و کارخانه‌­های واکسن‌سازی به دلیل اینکه با تزریق واکسن منجر به ابتلای بچه­‌های آنها به اوتیسم شده‌اند. همچنین تحت تاثیر این خبر، ترس از واکسن همگیر شد و پوشش واکسن ام ام آر در بریتانیا از 95 درصد در میانه­ی دهه نود به 70 درصد در 2001 رسید و به تبع آن آمار ابتلا به سرخک و سرخچه و اوریون افزایش یافت (توجه کنید این بیماری‌ها در کودکان نوپا می‌­تواند گاهی کشنده باشد).

 با توجه به این ادعا، پژوهشگران در سراسر جهان مشغول بررسی این فرضیه شدند و در  پژوهش‌های متعددی ارتباط بین واکسن ام ام آر و اوتیسم را بررسی کرده‌اند و نتایج آنها نشان داد که هیچ ارتباطی بین این واکسن و اوتیسم وجود ندارد. یکی از بزرگترین و معتبرترین این پژوهش‌ها، مطالعه‌ای بود که در سال ۲۰۰۲ در دانمارک انجام شد و بیش از ۵۰۰،۰۰۰ کودک را بررسی کرد.

نتایج این مطالعه نشان داد که میزان اوتیسم در کودکانی که واکسن ام ام آر دریافت کرده‌اند با کودکانی که این واکسن را دریافت نکرده‌اند، تفاوتی ندارد. پژوهش‌های مشابهی در بریتانیا، ایتالیا و آمریکا تایید کرد این واکسن بی‌­خطر است و ربطی به اوتیسم ندارد. همچنین، مرور سیستماتیک و متاآنالیزهای متعددی نیز که شامل ده‌ها مطالعه و میلیون‌ها کودک می‌شوند تأیید کرده‌اند که واکسن ام ام آر باعث افزایش خطر ابتلا به اوتیسم نمی‌شود. اما در نهایت چه اتفاقی برای مقاله­ اصلی افتاد؟

مجله­ لنست در سال 2010 پس از بررسی کلیه­ شواهد درباره­ خطر احتمالی واکسن این مقاله را رترکت (بازپس‌گیری از انتشار) کرد. البته دلیل اصلی رترکت صرفا این نبود. تحقیقات بعدی نشان داد که دکتر ویکفیلد (نویسنده اصلی مقاله) داده‌های خود را به شکل مغرضانه و دستکاری‌شده تحلیل کرده است. برای جمع‌آوری داده‌ها و نمونه‌گیری از کودکان، بدون رعایت اصول اخلاق پزشکی و بدون رضایت‌نامه‌های معتبر عمل کرده است و سپس مشخص شد وی دچار تضاد منافع مالی شده است؛ دکتر ویکفیلد برای شهادت در پرونده‌های حقوقی علیه تولیدکنندگان واکسن مبالغ قابل توجهی دریافت کرده بود. این تضاد منافع مالی باعث شد که اعتبار نتایج تحقیق زیر سوال برود.

 علم و روش علمی باید جریانی سالم، بی­‎طرف، قابل قضاوت، به دور از فشار و جنجال رسانه و اخلاق­مند و از همه مهمتر تکرار پذیر باشد. برای تبدیل شدن یک ادعا به یافته­ علمی نیازمند تکرارپذیری و انجام مطالعات بزرگ هستیم و فقط در این حالت است که می­‌توانیم یک ادعا را به عنوان فرضیه‌­ای جدید بپذیریم و برای اصلاح روش‌های درمانی مورد استناد قرار دهیم.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب