چطور در روابط خود مرزبندی داشته باشیم؟ (بخش دوم)
خبرگزاری علم و فناوری آنا، آرزو آقاجانی: حد و مرز در روابط به معنای تعیین حدود و قوانینی است که در ارتباطات میان افراد تعیین میشود تا حقوق، نیازها، و ارزشهای هر فرد محفوظ بماند. این مرزها مشخص میکنند که هر فرد تا چه اندازه میتواند به فضای شخصی، عاطفی، یا فیزیکی دیگری نزدیک شود یا از آن عبور کند. بهطور کلی، مرزها به حفظ احترام متقابل، جلوگیری از سوءاستفاده و ایجاد فضایی سالم برای رشد روابط کمک میکنند. برای مثال، مرزها میتوانند شامل محدودیت در زمانبندی ملاقاتها، چگونگی برخورد با مسائل مالی، یا نحوه ارتباط کلامی باشند.
این احترام متقابل، اساس یک رابطه سالم و پایدار است.مرزهای مشخص، موجب میشوند که ارتباطات میان افراد شفافتر و صادقانهتر باشد. افراد میتوانند به راحتی درباره نیازها و محدودیتهای خود صحبت کنند، که این امر به بهبود کیفیت رابطه کمک میکند. مرزبندیها از فشار روانی و استرس ناشی از انتظارات نابرابر جلوگیری میکنند. زمانی که افراد بدانند چه چیزی از آنها انتظار میرود و چه انتظاراتی میتوانند از دیگران داشته باشند، احساس آرامش و اطمینان بیشتری خواهند داشت. مرزهای سالم به هر فرد اجازه میدهند تا به طور مستقل رشد کند و به اهداف شخصی خود برسد، بدون اینکه رابطهای ناسالم یا وابستگی مضر ایجاد شود.به طور خلاصه، مرزبندی در روابط باعث میشود که افراد احساس امنیت و احترام کنند و روابطی پایدار و سازنده داشته باشند. مرزبندی در روابط به دستههای مختلفی تقسیم میشود که هرکدام به نوع خاصی از تعاملات و نیازها پاسخ میدهند.
مرزبندیهای ذهنی
مرز ذهنی (Mental Boundaries) به توانایی افراد در حفظ و احترام به افکار، عقاید، و باورهای خود در مقابل دیگران اشاره دارد. این مرزها به افراد کمک میکنند تا استقلال فکری خود را حفظ کنند و در عین حال به عقاید و نظرات دیگران نیز احترام بگذارند. مرزهای ذهنی سالم به افراد این امکان را میدهد که در مقابل فشارهای اجتماعی و عقیدتی از هویت فکری خود دفاع کنند و از تحمیل عقاید دیگران جلوگیری کنند.
فرض کنید در یک بحث گروهی با دوستانتان، یکی از آنها نظراتی ارائه میدهد که با باورهای شما متفاوت است. اگر مرز ذهنی سالم داشته باشید، میتوانید بدون احساس نیاز به تغییر نظر خود یا تلاش برای تغییر نظر دیگران، به تفاوتهای عقیدتی احترام بگذارید و به آرامی بیان کنید: "من نظرت را درک میکنم، اما دیدگاه من متفاوت است و به آن احترام میگذارم." اگر کسی نقدی درباره یک ایده یا اعتقاد شما ارائه دهد، داشتن مرز ذهنی سالم به شما این امکان را میدهد که نقد را با ذهن باز بشنوید، اما در نهایت تصمیم بگیرید که آیا میخواهید این نقد را بپذیرید یا نه.
به عنوان مثال، اگر کسی به شما بگوید که عقیدهای که دارید درست نیست، میتوانید پاسخ دهید: "متوجه هستم که دیدگاه تو این است، اما من همچنان به این باور دارم و آن را قبول دارم." فرض کنید شما در یک محیط کاری هستید که بیشتر همکارانتان دیدگاههای سیاسی خاصی دارند و سعی میکنند شما را متقاعد کنند که دیدگاهشان را بپذیرید. با داشتن مرز ذهنی سالم، میتوانید بدون تأثیرپذیری از فشار آنها به آرامی بگویید: "من به نظرات شما احترام میگذارم، اما دیدگاه من در این زمینه متفاوت است و مایلم که به عقیده خودم پایبند باشم." اگر در یک گروه دوستانه، همه تصمیم میگیرند که یک فعالیت خاص انجام دهند که شما با آن موافق نیستید، مرز ذهنی سالم به شما این امکان را میدهد که به تصمیم خود پایبند بمانید و با احترام به دیگران بگویید: "من تصمیم گرفتم که در این فعالیت شرکت نکنم، اما شما میتوانید از آن لذت ببرید."
در برخی موارد، ممکن است کسی تلاش کند که عقاید خود را به شما تحمیل کند. مثلاً، یکی از نزدیکان شما ممکن است بر این باور باشد که شما باید یک شغل خاص را انتخاب کنید، اما شما علاقهمند به مسیر دیگری هستید. مرز ذهنی سالم به شما این امکان را میدهد که به وضوح بیان کنید: "من برای نظر تو احترام قائلم، اما انتخاب من براساس علاقه و ارزشهای شخصی خودم است."
مرزبندیهای مالی
مرزهای مالی (Financial Boundaries) به نحوه مدیریت پول، منابع مالی و تعیین حدود در مورد مسئولیتهای مالی بین افراد در روابط مختلف اشاره دارد. این مرزها در روابط شخصی، خانوادگی، دوستانه، و حرفهای بسیار مهم هستند زیرا به جلوگیری از سوءتفاهمها، اختلافات و استرسهای مالی کمک میکنند. فرض کنید شما و همسرتان تصمیم گرفتهاید که هزینههای زندگی را به اشتراک بگذارید. داشتن مرز مالی سالم به این معناست که شما به توافق میرسید که چه مقدار از درآمد هر کدام به هزینههای مشترک اختصاص داده شود و چه مقداری از آن برای پسانداز یا هزینههای شخصی هر کدام کنار گذاشته شود. مثلاً تصمیم میگیرید که هر ماه 70٪ از درآمدتان را به هزینههای مشترک مثل اجاره، قبوض و غذا اختصاص دهید و 30٪ باقیمانده را به هزینههای شخصی خودتان اختصاص دهید. اگر یکی از دوستان یا اعضای خانواده از شما درخواست پول قرض کند، مرز مالی سالم به شما این امکان را میدهد که بدون احساس گناه یا فشار، شرایط خود را بیان کنید. به عنوان مثال، اگر شما قادر به قرض دادن پول نیستید، میتوانید با احترام بگویید: "متأسفم، در حال حاضر نمیتوانم پول قرض بدهم، اما شاید بتوانم به تو در پیدا کردن راهحل دیگری کمک کنم."یا فرض کنید با گروهی از دوستان به سفر میروید. مرز مالی سالم به شما این امکان را میدهد که قبل از سفر، درباره نحوه تقسیم هزینهها به توافق برسید. مثلاً، میتوانید توافق کنید که هر کس هزینههای خاصی را بر عهده بگیرد، یا اینکه همه هزینهها را به طور مساوی تقسیم کنید. اگر شما احساس میکنید که بودجه محدودی دارید، میتوانید از ابتدا این موضوع را مطرح کنید و بگویید: "من میخواهم در این سفر شرکت کنم، اما بودجه محدودی دارم. میتوانیم هزینهها را به گونهای تنظیم کنیم که برای همه قابل قبول باشد؟"
اگر در مناسبتهای خاص مثل تولد یا تعطیلات قصد دارید به کسی هدیه بدهید، مرز مالی سالم به شما اجازه میدهد که بدون احساس فشار مالی، مبلغی را که میخواهید صرف کنید تعیین کنید. مثلاً، اگر دوستان شما تصمیم گرفتهاند که هدیهای گرانقیمت بخرند و شما نمیخواهید این مقدار پول خرج کنید، میتوانید با احترام بگویید: "من بودجه محدودی دارم و میخواهم هدیهای انتخاب کنم که در چارچوب آن باشد." اگر شما و شریک زندگیتان قصد سرمایهگذاری دارید، مرز مالی سالم به این معناست که هر دو طرف به صورت شفاف در مورد میزان سرمایهگذاری، ریسکها و مسئولیتهای مرتبط توافق کنید. مثلاً، ممکن است شما تصمیم بگیرید که 50٪ از پسانداز خود را در یک پروژه سرمایهگذاری کنید و بقیه را برای موارد اضطراری کنار بگذارید.در کل مرزهای مالی سالم به شما کمک میکنند تا از مشکلات و تنشهای مالی جلوگیری کنید، در مورد مسائل مالی با دیگران شفاف و صادق باشید و از وضعیت مالی خود به خوبی محافظت کنید. همچنین، این مرزها به شما اجازه میدهند که در روابط خود با دیگران استقلال مالی داشته باشید و از فشارهای مالی غیرضروری جلوگیری کنید.
انتهای پیام/