دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

جانشین حضرت آدم (ع) کیست؟!

پس از قتل هابیل، حضرت آدم (ع) شکایتش را به درگاه خدا برد؛ و از او خواست که یاریش کند و با الطاف مخصوص خویش، او را از اندوه جانکاه نجات دهد.
کد خبر : 448056
1.PNG

طبق رسومی که همه در جریان آن هستند پس از وفات پیامبران، پیامبری دیگر مبعوث می‌شد و وظیفه رسالت و ترویج حق پرستی را بر عهده می‌گرفت اما پس از حضرت آدم (ع) و کشته شدن هابیل، چه کسی جانشینی وی را برعهده گرفت؟


این موضوعی است که امروز خبرگزاری آنا به بررسی آن می‌پردازد.



جانشین حضرت آدم (ع) کیست؟!


هابیل برادر کوچک قابیل و دومین فرزند پسر آدم (ع) و حوا بود و منابع تاریخی عمر هابیل را ۲۰ سال گزارش کرده‌اند.


وی را انسانی نیک و مطیع فرامین خدا معرفی کرده‌اند، البته قرآن به صورت تلویحی به پرهیزگار بودن هابیل اشاره‌ای داشته است.



هابیل به امر پروردگار جانشین پیامبری حضرت آدم (ع) شد و از این‌رو پروردگار وی را مأمور کرد تا به او وصیت کرده و اسم اعظم خدا را به او بدهد.


وی مانند فرزندان دیگر آدم و حوا به صورت دوقلوی دختر و پسر به دنیا آمد که خواهر هم‌قلویش اقلیما نام داشت.


قابیل به زراعت مشغول بود و شخصیت او در تفاسیر قرآن و منابع تاریخی به سبب حسادت به برادرش هابیل و قتل او منفی گزارش شده است و باید بدانید نخستین قتل بر روی زمین توسط او اتفاق افتاده است.


اسامی دیگری نیز برای قابیل در متون تاریخی به کار رفته است و تورات نام او را قایین ذکر کرده است و از طرفی برخی منابع نیز از نام‌های قِین و قاین برای وی استفاده کرده‌اند.


ماجرای قربانی کردن به درگاه خدا


حضرت آدم (علیه‌السّلام) برای این که به فرزندانش ثابت کند که فرمان ازدواج از طرف خدا است، به هابیل و قابیل فرمود:


هر کدام چیزی را در راه خدا قربانی کنید، اگر قربانی هر یک از شما قبول شد، او به آن چه میل دارد سزاوارتر و راست‌گوتر است.


نشانه قبول شدن قربانی در آن عصر به این بود که صاعقه‌ای از آسمان بیاید و آن را بسوزاند. فرزندان نیز این پیشنهاد را پذیرفتند. هابیل که گوسفندچران و دامدار بود، از بهترین گوسفندانش یکی را که چاق و شیرده بود برگزید، ولی قابیل که کشاورز بود، از بدترین قسمت زراعت خود خوشه‌ای ناچیز برداشت.


سپس هر دو بالای کوه رفتند و قربانی‌های خود را بر بالای کوه نهادند، طولی نکشید صاعقه‌ای از آسمان آمد و گوسفند را سوزانید، ولی خوشه زراعت باقی ماند و به این ترتیب قربانی هابیل پذیرفته شد، و روشن گردید که هابیل مطیع فرمان خدا است، ولی قابیل از فرمان خدا سرپیچی می‌کند.


برخی مفسران بر این عقیده‌اند که، قبولی عمل هابیل و رد شدن عمل قابیل، از طریق وحی به آدم (علیه‌السّلام) ابلاغ شد، و علت آن هم چیزی جز این نبود که هابیل مرد باصفا و فداکار در راه خدا بود، اما  قابیل مردی تاریک‌دل و حسود بود، چنان که گفتار آن‌ها در قرآنآمده بیانگر این مطلب است، آن‌جا که می‌فرماید:


هنگامی که هر کدام از فرزندان آدم، کاری برای تقرّب به خدا انجام دادند، از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. آن برادری که قربانیش پذیرفته نشد به برادر دیگر گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت.



برادر دیگر جواب داد:


من چه گناهی دارم، زیرا خداوند تنها از پرهیزکاران می‌پذیرد.


مطابق برخی روایات از امام صادق (علیه‌السّلام) ایچنین نقل شده است که؛ علّت حسادت قابیل نسبت به هابیل، و سپس کشتن او این بود که حضرت آدم (علیه‌السّلام) هابیل را وصی خود نمود، قابیل حسادت ورزید و هابیل را کشت، خداوند پسر دیگری به نام هبة‌الله به آدم (علیه‌السّلام) عنایت کرد، آدم به طور محرمانه او را وصی خود قرار داد و به او سفارش کرد که وصی بودنش را آشکار نکند، که اگر آشکار کند قابیل او را خواهد کشت... قابیل بعد‌ها متوجه شد و هبة‌الله را تهدید کرد که اگر چیزی از علم وصایتش را آشکار کند، او را نیز خواهد کشت.


اندوه شدید حضرت آدم


قابیل پس از دفن جسد برادرش، نزد پدر آمد و حضرت آدم (علیه‌السّلام) از وی پرسید: هابیل کجاست؟


قابیل اینچنین پاسخ داد که؛ من چه می‌دانم، مگر مرا نگهبان او کرده بودی که سراغش را از من می‌گیری؟!


آدم (علیه‌السّلام) که از فراق هابیل، سخت ناراحت بود، برخاست و سر به بیابان‌ها نهاد تا او را پیدا کند. هم‌چنان سرگردان می‌گشت، اما چیزی نیافت. تا این که دریافت که او به دست قابیل کشته شده است و با ناراحتی گفت: لعنت بر آن زمینی که خون هابیل را پذیرفت. (این زمین، در ناحیه جنوب مسجد جامع بصره قرار گرفته است.)


از آن پس حضرت آدم (علیه‌السّلام) از فراق نوردیده و بهترین پسرش، شب و روز، گریه می‌کرد و این حالت تا چهل شبانه‌روز ادامه یافت.


حضرت آدم (علیه‌السّلام) در جستجویی دیگر، قتل‌گاه هابیل را پیدا کرد و طوفانی از غم در قلبش پدیدار شد. آن زمین را که خون به ناحق ریخته پسرش را پذیرفته و قابیل را لعنت کرد و از آسمان ندایی خطاب به قابیل آمد که لعنت بر تو باد که برادرت را کشتی.



دل‌داری خداوند به حضرت آدم برای جانشینی وی


حضرت آدم (علیه‌السّلام) بسیار غمگین بود، و آه و ناله‌اش از فراق پسر عزیزش دمی پایان نمی‌یافت.


شکایتش را به درگاه خدا برد؛ و از او خواست که یاریش کند و با الطاف مخصوص خویش، او را از اندوه جانکاه نجات دهد.


خداوند مهربان به آدم (علیه‌السّلام) وحی کرد و به او بشارت داد که: آرام باش، به جای هابیل، پسری را به تو عطا کنم که جانشین او گردد.


طولی نکشید که این بشارت تحقّق یافت، و حوّا (علیه‌السّلام) دارای پسر پاک و مبارکی گردید.


روز هفتم این نوزاد، خداوند به آدم (علیه‌السّلام) چنین وحی کرد: ای آدم! این پسر از ناحیه من به تو هِبه (بخشش) شده است، نام او را هِبَةُالله بگذار.» آدم (علیه‌السّلام) از وجود چنین پسری خشنود شد، و نام او را هِبَةُالله گذاشت.


به نقل دیگر، هنگامی که هابیل کشته شد، همسرش حامله بود، پس از مدتی پسری از او متولد شد، آدم نام او را «هابیل» گذاشت و پس از مدتی، خداوند به خود آدم پسری داد، نام او را «شَیث» گذاشت و گفت: این پسرم «هبةالله» (از عطای خدا) است.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب