تلویزیون خانه اول و آخر مستند است
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، مهدی مطهر از پرکارترین تهیهکنندگان فیلمهای مستند در سالهای اخیر است. وی متولد 1364 در تهران، دارای کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق (ع) است و در حال حاضر به عنوان قائممقام خانه مستند انقلاب اسلامی مشغول فعالیت است. گفتگوی خبرنگار خبرگزاری آنا با مهدی مطهر را در ادامه میخوانید.
اردوهای جهادی، جرقه اولیه مستندسازی
بعد از انقلاب، مستندسازی از اردوهای جهادی و با فعالیتهای شهید آوینی کليد خورد، اما با فراز و نشيبهای زيادی مواجه بود. در يک مقطع، تلويزيون فيلمهای اردوهای جهادی و جهاد سازندگی را به وفور نشان میداد، اما بعد از مدتی چراغ خاموش شد. حدود سال 1384 چند سالی میشد که فيلمهای مرتبط با اردوهای جهادی و محروميتزدايی پخش نشده بود. اواخر دولت سازندگی و دولت اصلاحات خيلی کمتر اين نوع كارها در تلويزيون پخش میشد.
در همين زمان مجموعهای از بچهها گفتند که بياييم و فيلمهای اردوهای جهادی را مجدداً به کنداکتور صدا و سيما برگردانيم تا بتوانيم فضا را تغيير دهيم.
من و دوستم حسین افشار در سال 1385 ابتدا شهرستان خوسف از شهرستانهای استان خراسان جنوبی را انتخاب کردیم. در آنجا تلاقی بين بچههای معارف خوانده و دانشجويان هنر شکل گرفت. در اين بين دانشجویان رشته هنر کمتر بيل میزدند و بيشتر جنبه فيلمسازی داشتند و دانشجویان معارف بيشتر بيل میزدند و کلاسهای تعلیمات دينی و تربيتی برگزار میکردند. بعد از آن به کهگيلويه و بويراحمد، بوشهر و در ادامه به بشاگرد، تايباد و ... رفتيم و در حدود سه سال، حدود 6 اردوی جهادی برگزار کردیم.
من و حسين افشار به بهانه اردوهای جهادی توانستيم حدود 6 کار در تلویزيون نشان دهيم. به تدریج کنداکتور پخش فيلمهای جهادی در صدا و سيما جا افتاد، نمیگويم ما بانی کار بوديم، اما تأثير مضاعفی در اين اتفاق داشتيم.
ساخت گره برای آغاز راه
ساخت برنامه «گره» برای ما سرمايه و تجربهای غنی شد. در همين زمان وزارت کشور قصد ساخت برنامه ترکيبی در تلويزيون درباره آسيبهای اجتماعی داشت. ما اتاق فکری تشکيل داديم که اعضای اين اتاق فکر از همان اردوهای جهادی و سفرهای اربعين با يكديگر آشنايی پيدا کرده بودند.
تصميم گرفته شد كه برنامهای با موضوع آسيبهای اجتماعی ساخته شود و در همان گعدهها مقرر شد «سبک زندگی» مورد بررسی قرار گيرد.
ساخت برنامه «گره» برای ما یک سرمايه و تجربه غنی بود
در آن مقطع ما از دکتر حسامالدین آشنا که عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) مشورت میگرفتيم. کلمه گره هم از يک اصطلاح جامعهشناختی میآمد، بر اين مبنا که موضوعات حساس در جامعه معمولاً به يک پيچ و تابی میخورد و نام گره از آن استنباط میشود.
اين موضوع به سال 1388 باز میگردد. بچههایی که در آن زمان 27، 28 ساله بودند قرار شد صفر تا صد يك برنامه تلويزيونی را توليد کنند. پول دريافتی از اين کار هم برای ما فرع ماجرا بود، چراکه آنقدر اين مبلغ دير و بیموقع پرداخت میشود که ارزشی نداشت و ما پنج سال بعد از پخش، اولين قسط را دريافت کرديم.
خروجی برنامه گره برای ما اين مزیت را داشت که با مجموعهای از فيلمسازها و تصويربرداران و اديتورها آشنا شديم و به مجموعه غنی محتوايی در بحث سبک زندگی دست پيدا کرديم و در عين حال با اساتيدی آشنا شديم که چه به عنوان مهمان و چه به عنوان مشاور ما را همراهی کرده بودند. هر چند که ساخت اين برنامه از لحاظ مواجه با صدا و سيما تجربه خيلی بدی برای ما بود، اما تجربهای که کسب کردیم برايمان سرمايه شد.
خیز بلند برای ساخت اولین مستند - مسابقه نظامی در ایران
بعد از تجربه ساخت گره، به اين سمت رفتيم که «گره 2» را بسازيم، اما نه در ساختارهای صدا و سيما؛ مثلاً فکر کرديم که برنامه را بسازيم و به تلويزيون بفروشيم. در آن مقطع حامد شکيبا، روحالله کاظمزاده و حميد خزايی هم به تیم ما اضافه شدند.
اما بعد از مدتی ساخت گره ٢ برای ما کمرنگ شد و تصميم گرفتيم يک مستند - مسابقه نظامی بسازیم که به آن «رئاليتیشو» گفته میشود. چيزی که آنقدر مؤثر باشد که بتواند با ماجراجويی و ترويج محتوای دفاع مقدسی کل جامعه را درگير خود کند؛ بنابراين من، حسين زائری، روحالله کاظمزاده، حسام اسلامی، حسين افشار و حامد شكيبا شروع به سناريونويسی و طراحی آیتم برای يک مستند - مسابقه کرديم. در تهیه مستند - مسابقه «فرمانده» حسین افشار بهعنوان رئیس خانه مستند انقلاب اسلامی زحمات زیادی کشید.
بسياری از محصولات خوب خارجی را در حوزههای مختلف ديديم و توانستيم به يک برآيند نهايی برسيم اما در آن زمان اين پروژه به دليل داشتن هزينههای بالا مسکوت ماند و ديديم سپاه به دليل ساخت برنامه گره، ريسک نمیکند كه اين كار را به ما بسپارد. به همين دليل حدود سال 1389 بود که تصميم گرفتيم درباره موضوعات و مباحث مغفول مانده در برنامه گره، مستند بسازيم.
زمزمههای ایجاد شبکهای مستقل در صدا و سیما
همزمان با اين مسئله، بحثی ميان فعالان مذهبی برای در دست گرفتن یک شبکه مستقل از صدا و سیما مطرح بود. شبکهای که با سبک ايدهها، آرزوها و آمال بچههای انقلابی در آن برنامهسازی شود. به اين معنا که کنداکتور، محتوا، پلیبکها و همه چيز از خود ما باشد.
در ابتدا اين موضوع برای ما رويا و آرزو بود، اما پيگيریهای پيوسته و مستمر موجب شد يک تأييد اوليه از مقام معظم رهبری گرفته شود و برای چگونگی روند فعالیت شبکه اتاق فکر تشکیل شود.
سازمان هنری رسانهای اوج در آن زمان هنوز به این اندازه گسترش و قوت نیافته بود، اما به ما سفارش مجموعه مستندهايی داد. گفته شد که موضوع راهاندازی شبکه جدی است و بايد برای این موضوع دستمان پر باشد، بنابراين ما شروع به ساخت يک سری برنامه تلویزيونی و مستند کرديم اما برای پخش عجله نداشتيم. میخواستیم در زمان مناسب بگوییم که کارهای ما آماده است و اگر يک شبکه داشته باشيم میتوانيم آن را پشتيبانی کنيم.
خانه اول و آخر مستند، تلویزیون است
در همان ابتدای کار برای فعالیتهایمان سياستگذاری تعریف کردیم. اين که با طيف جديدی از مستندسازها کار کنیم؛ سعی کنیم با کسانی که اسم و رسم یا گارد خاصی دارند کار نکنيم. در عين حال قرار بود کار تلويزيونی بسازیم و همه ابعاد و مميزیها را نیز در نظر بگیریم. عقيده داشتيم و داريم که خانه اول و آخر مستند، تلويزيون است.
واقعيت اين بود که عمده برنامههای جذاب شبکههای «من و تو» و «بیبیسی فارسی»، در قالب مستندها، رئاليتیشوها و برنامههای مستند - مسابقه است. در حالی که صدا و سيمای ما عمده سرمايه خود را برای ساخت فيلم و سريال اختصاص میداد. شبکه های فارسی زبان ماهواره، مخاطبان تلويزيونی را با مستندها و مسابقهها جذب کرده بودند.
ما به دنبال این بودیم که اين مسئله را جا بيندازيم که با فيلم و سريال نمیتوان به رقابت «بیبیسی» و «من و تو» رفت.
کار با فیلمسازان تازه کار، وجه تمایز خانه مستند
در سال 1391 «خانه مستند» تشکیل شد که سهم عمده آن برای حسين افشار بود. من خودم زياد با اين نام موافق نبودم چون اعتقاد داشتم قرار نیست ما کار صنفی انجام دهيم، زیرا همزمان خانه سينما هم وجود داشت و در عين حال ما را محدود به ساخت مستند میکرد؛ در حالی که ساخت برنامههای داستانی و رئاليتیشو نيز در دستور کار ما بود.
با فيلم و سريال نمیتوان به رقابت «بیبیسی» و «من و تو» رفت
خانه مستند در مقابل مؤسسههايی همچون «حوزه هنری» و «مرکز گسترش سینمای تجربی» یک طفل نوپا است. ما روزهایی را گذراندیم که هیچ پولی نداشتیم، اما روند توليدات همچنان رو به گسترش بود.
مهمترين دليل موفقیت خانه مستند، اين است که به راحتی با بچههای فيلماولی و کسانی که دستشان به راحتی به قدرت و ابزارهای رسانهای نمیرسد کار کرده است. وجه تمایز اين مجموعه با ساير مجموعهها همين بوده است. دسترسی مجموعه ما برای بچههای شهرستانی و فيلماولی کار بسيار راحتی است و من در اين قضيه نقش فعالتری ايفا میکردم و کاتاليزور بودم. به طور کلی گارد ما هميشه باز بوده است.
نگاه من اين بود که اگر تهيهکنندگی درستی انجام شود و آدمها به درستی به يکديگر وصل شوند، کارگردان يکی از دهها دلايل موفقيت يک مستند میشود. در حالی که در سينمای فعلی ما، کارگردان مهمترين رکن موفقيت يک فيلم است.
تا قبل از شکلگيری خانه مستند، نقش کارگردان همچنان پررنگ بود اما من توانستم فضای ساخت طيفی از مستندها را با کارگردانهای فیلماولی فراهم کنم. کارگردانهایی که به بهانه اينکه فيلماولی بودن به حاشیه میرفتند.
در تصویب کارها نگاه جناحی نداریم
برای کار با همین کارگردانان جوان، ما در خانه مستند فضايی به نام «گلخانه» ايجاد کرديم که تجربه متفاوتی بود.
البته کار با همين عده نيز مميزیها و محدوديتهايی دارد، اينکه روی افرادی سرمايهگذاری شود که بدانيم قرار است در اين فضا مانده و زمين بازی خود را عرصه رسانه و مستند بدانند، فردی نباشد که برای کنکور يا استخدام در جايی بخواهد يک مستند هم ساخته باشد.
البته تاکنون قریب به اتفاق کارها موفقيتآميز بوده و به سرانجام رسيدهاند. شايد بتوان گفت که تاکنون از حدود 900 کار مستند و رئاليتیشو که در خانه مستند انجام گرفته، نزديک به 90 مستند از کارهای گلخانه بوده است.
بودجهای هم که برای اين کارها در نظر گرفته شده برای دو سال اخير است و تا قبل از آن، من با هزينههای خودم و هزينههای پروژههای ديگر که در اختيار داشتم کارها را انجام میدادم.
به طور کلی گارد ما برای بررسی کارها باز است و اين طور نيست که بگوييم به طور مثال در سال بايد سی يا چهل کار به جمعبندی برسد و محدوديت ساخت نداريم.
ما در قبول و تصويب کارها با نگاه جناحی و شخصی برخورد نمیکنيم به طوری که در طيف افرادی که روی آنها سرمايهگذاری شده افراد مختلف با تفکرات و ظاهرهای متفاوتی دیده میشود. البته قرار نبوده و نيست افرادی که در گفتمان انقلاب اسلامی نيستند يا میخواهند جمهوری اسلامی را مورد هجمه قرار دهند، از طريق امکانات مجموعه ما مسلح شوند.
البته ممکن است فردی بخواهد در حوزه محيط زيست برنامه بسازد و دغدغه آن را دارد اما انقلاب اسلامی را هم قبول ندارد، طبيعتاً ما با آن فرد به تعارض نمیخوريم. واقعيت اين است که انقلابی بودن از نظر ما داشتن نگاه «تغيير» است؛ بنابراين طبق ايده ما هرکس بيايد و بگويد که وضعيت فعلی مطلوب نيست و مطلوب، حرکت رو به جلو است، مورد تأييد ما خواهد بود.
در بررسیهايمان برای شروع کار، من حتماً صفحه مجازی افراد را رصد میکنم چرا که بايد ديد قرار است چه فردی تجهيز شود. قرار است او به سلاحی مجهز شود که میتواند با آن به راحتی زيرآب حجاب، احکام اسلامی و ... را بزند.
به طور کلی گارد ما نسبت به جريان روشنفکری به مراتب بسيار بازتر از نگاهمان به جريان مذهبی است. ما در قضيههای 88 و 78 و خيلی اتفاقات ديگر ياد گرفتيم که چطور به لحاظ رسانهای رفتار کنيم.
به طور کلی گارد ما نسبت به جريان روشنفکری به مراتب بازتر از نگاهمان به جريان مذهبی است
ما همگی پای اين موضوع ايستادهایم که نمیخواهيم کاری که ضد انقلاب اسلامی است تهيه شود و به دنبال این هستیم که انقلابی فکر کنيم. نهايتاً میخواهيم فيلمی درست کنيم که در مسیر اهداف نظام باشد و قرار نيست ذهن مردم مشوش شود. تمام افراد مجموعه همگی بر اين موضوع اجماع داريم.
به نظر من افراد حزباللهی در موضوعات اربعين، راهيان نور، اردوهای جهادی و دفاع مقدس نتوانستند خوب عمل کنند. همه آنها با اين چهار موضوع فيلمساز شدند، اما با ورود به فضای حرفهای، دیگر از آن موضوعات فيلم نمیسازند. برخلاف آن، افراد غیر حزباللهی با موضوعاتی همچون پارتیهای شبانه، فرارمغزها، آسيبهای اجتماعی و فحشا مستندسازی را ياد گرفتند و حالا درباره آن چهار موضوع فيلمسازی میکنند.
گاهی در خانه مستند از افراد حزباللهی ساخت مستند درباره محيط زيست و از روشنفکرها فيلمهايی درباره سوريه و دفاع مقدس را میخواهيم. ممکن است اين کار آسيبهایی هم داشته باشد اما نگاه و فکرهای جديدی را به وجود میآورد. به نظر من اين جابهجايیها میتواند برکتهای زيادی داشته باشد.
انتهای پیام/4072/4104/
انتهای پیام/