اثربخشی تعامل مثبت با وزارت علوم در توسعه علمی دانشگاه آزاد اسلامی
غریبی در عین حال تاکید کرد: باور دارم که تنوع فرهنگها فرصتی را برای استفاده از شایستگی ها و دانش موجود در فرهنگ هر سازمان، در جهت منافع مجموعه خلق می کند.
به گزارش خبرگزاری آنا، وی تصریح کرد که «بهمنظور توسعه ارتباط علمی کشورمان نیازمند بررسی چهار مقوله «وضعیت»، «دلایل و بنیانها»، «جریان منافع» و «فرایندها» و پاسخ دادن به سوالات مرتبط با آنها با توجه به شرایط محیطی هستیم. از این رو یکی از شرایط توسعه علمی کشورمان در نظر گرفتن رابطه و همکاری مناسب بین دو نهاد علمی بزرگ کشور و هم افزایی فعالیتهای آنها است. در عین حال، برای تحقق این امر، نباید هرگز به فکر موقعیت و پایگاه شغلی و اجتماعی خود باشیم.
دکتر غریبی این مباحث را در جلسه خداحافظی با مدیران حوزه معاونت دانشگاه آزاد اسلامی که با حضور دکتر واشقانیفراهانی، معاون پژوهش و فناوری و دکتر حسینزاده لطفی معاون آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شد؛ مطرح کرد. متن کاملشده گفتههای این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در این جلسه که در اختیار خبرگزاری آنا قرار گرفته، بدین شرح است:
امروز را که در خدمت شما مدیران محترم حوزه معاونت آموزشی هستم ، برای خود افتخار می دانم و برای همیشه در ذهن من ماندگار خواهد شد. در جلسات متفاوت شورای مدیران پیرامون بسیاری از موضوعات مهم معاونت آموزشی بحث و تبادل نظر کرده ایم. ساعتها در رابطه با برنامه راهبردی این معاونت به صورت کارشناسانه با حضور همه کارشناسان و مدیران محترم بحث و گفتگو کرده ایم. در جلسه امروز مطالبی را خدمتتان عرض میکنم که تا به حال خدمت شما عزیزان مطرح نکرده ام. شاید انتقال این تجارب ، در آینده به مدیران محترم دانشگاه آزاد اسلامی کمک نماید تا نسبت به توسعه بیشتر ارتباط با وزارت علوم اقدام نمایند. بحثی که برای شکل گیری آن تلاش کرده بودم و کمتر به آن اشاره شده است، روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی با وزارت علوم است. تمام تلاش من بر این مبنا بود که این فضا را از یک رقابت بیهودهای که وجود داشت؛ تغییر داده و به یک رابطه جدید توام با تعامل تبدیل کنم. البته دکتر میرزاده نیز از ابتدای قبول مسئولیت ریاست دانشگاه آزاد اسلامی اهتمام ویژهای بر این امر داشته و این حرکت مثبت را شروع کرده بودند.
دکتر توفیقی در ابتدای سرپرستی خود در وزارت علوم دولت یازدهم پس از دیدار با جناب آقای دکتر میرزاده، تاکید داشتند که طرح و برنامه ای برای بهبود رابطه دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم تهیه کنیم. شخصیتی همانند جناب آقای دکتر توفیقی که از نظریه پردازان با دانش در توسعه علمی کشور هستند، یکی از عوامل تعیین کننده در توسعه علمی کشور را نقش آفرینی درست دانشگاه آزاد اسلامی می دانستند.
واقعیت موجود آن بود که وزارت علوم در ابتدا آگاهی خوبی نسبت به دست آوردهای دانشگاه آزاد اسلامی نداشت. یکی از مشکلاتی که من در جلسات خصوصی با مسئولان وزارت علوم مطرح میکردم همین نکته بود. در واقع بهتر است بگویم یکی از ایرادات وارد به وزارت علوم در گذشته ، بی خبری از تاریخچه موفقیتآمیز دانشگاه آزاد اسلامی و عدم آگاهی کافی درباره این دانشگاه بزرگ بود |
به گفته دکتر توفیقی، وقتی در دولت اصلاحات ایشان وزیر علوم شدند ؛ آقای دکتر جاسبی مجوز رشتههای جدید را از طریق کمیته سه نفره مصوب مجلس به تصویب رسانده بودند. البته دکتر توفیقی تاکید کردند که برداشت ایشان درباره جایگاه قانونی کمیته مذکور در خصوص مصوبه رشتهها با برداشت دکتر جاسبی کاملا متفاوت است . از این رو به گمان بنده برداشت ایشان در رابطه با کمیته سه نفره مصوب مجلس جهت تصویب رشتهها با نگاه دانشگاه آزاد اسلامی متفاوت بود. بنابراین، دیدگاه وزارتخانه در رابطه با اختیارات تصویب رشته ها توسط کمیته سه نفره مصوب مجلس با دیدگاه دانشگاه آزاد اسلامی مغایرت داشت. به همین دلیل کارشناسان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مصوبات کمیته سه نفره مجلس در دوره جناب آقای دکتر جاسبی را، خارج از قاعده میدانستند. بنده نیز وقتی متوجه این موضوع شدم به این نتیجه رسیدم که برای شرایط جدید دانشگاه آزاد اسلامی ؛ بهتر است برنامه را در یک فضای همکارانه به پیش ببریم. لذا در نخستین گام، باید به گونه ای عمل می کردیم که سطح روابط بین وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی افزایش یابد. اهمیت این موضوع به اندازه ای است که حتی آن را در آخرین جلسهای که در وزارت علوم و فردای روزی که دیگر عهدهدار معاونت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی نبودم؛ همچنان پیگیری میکردم.
واقعیت موجود آن بود که وزارت علوم در ابتدا آگاهی خوبی نسبت به دست آوردهای دانشگاه آزاد اسلامی نداشت. یکی از مشکلاتی که من در جلسات خصوصی با مسئولان وزارت علوم مطرح میکردم همین نکته بود. در واقع بهتر است بگویم یکی از ایرادات وارد به وزارت علوم در گذشته ، بی خبری از تاریخچه موفقیتآمیز دانشگاه آزاد اسلامی و عدم آگاهی کافی درباره این دانشگاه بزرگ بود
1 - محیط:
شرایط فناورانه، قانونی، سیاسی، اقتصادی، جمعیتشناختی، بومشناختی، و فرهنگی موجود در محیط از عوامل مهم و تأثیرگذار بر روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم بودند. این شرایط، مثلا شرایط فرهنگی جامعه علمی ، هم میتوانست از روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف پشتیبانی کند و هم قادر بود که یک مانع باشد.
علاوه بر این، میتوان محیط را از ابعاد گوناگون نیز تحلیل کرد. ظرفیت محیطی، تجانس ـ عدم تجانس، ثبات ـ بیثباتی، تمرکز ـ پراکندگی، وفاق ـ اختلاف، و تلاطم از جمله این ابعاد به شمار میروند.
هر یک از این ابعاد از جهتی بر روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف تأثیر داشتند. هر چه تلاطم در محیط بیشتر باشد میتوان انتظار داشت که روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم، برای حل مسئله بیشتر شود. پیچیدگی محیط نیز چنین نقشی دارد و دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف را مجبور میسازد که برای بقای خود به ارتباط با یکدیگر روی آورند. در محیطی که دارای تجانس باشد، محدوده وسیعتری از روابط امکانپذیر است. مشتریان ثابت برای دانشگاه آزاد اسلامی اطمینان خاطر به ارمغان میآورند و نیاز به روابط را کاهش میدهند. البته ثبات میتواند ایجاد روابط رسمی و جاافتاده را نیز تسهیل کند. تمرکز ـ پراکندگی و وفاق ـ اختلاف، هر دو ارتباطی یکسویه با روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم دارند. تمرکز و وفاق هردو تسهیلکننده روابط بین این دو نهادعلمی به حساب میآیند و در مقابل، پراکندگی و اختلاف نیز مانعی برای آن به شمار میروند.
2- وضعیت:
آگاهی وزارت علوم از موفقیتهای دانشگاه آزاد اسلامی
واقعیت موجود آن بود که وزارت علوم در ابتدا آگاهی خوبی نسبت به دست آوردهای دانشگاه آزاد اسلامی نداشت. یکی از مشکلاتی که من در جلسات خصوصی با مسئولان وزارت علوم مطرح میکردم همین نکته بود. در واقع بهتر است بگویم یکی از ایرادات وارد به وزارت علوم در گذشته ، بی خبری از تاریخچه موفقیتآمیز دانشگاه آزاد اسلامی و عدم آگاهی کافی درباره این دانشگاه بزرگ بود.
وزارت علوم در زمینهای مشترک با دانشگاه آزاد اسلامی فعالیت میکند،اما سطح آگاهی وزارت علوم از فعالیتهای دانشگاه آزاد اسلامی در زمینههای مختلف تفاوت دارد. این آگاهی هم به شناخت از منابع یکدیگر توجه دارد و هم به شناخت مدیران وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی از یکدیگر مربوط است. به راستی باید تاکید کرد که روابط و همکاری بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم پدید نمیآید مگر اینکه از وابستگی متقابل بالقوه یا واقعی این دو نهاد آگاهی کافی وجود داشته باشد.
توافق درباره قلمرو
یکی از معانی مهم قلمرو به سطح توافق درباره تمایز نقش یا وظیفه دو نهاد دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم مربوط میشود. نقشی که وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی براساس برنامهها، خدمات، و مخاطبان نسبت به یکدیگر دارند، برای هر دو طرف بسیار مهم است. جنبه دیگر موضوع قلمرو به ملاحظات نگرشی این دو نهاد به توسعه علمی مربوط میشود. موضوعات نگرشی شامل سازگاری هدفهای دو نهاد، همخوانی نگرش علمی و رفتاری یا سازگاری در درک ماهیت شرایط هستند. برخی بر این باورند که توافق درباره قلمرو، پیشنیاز روابط بین وزارت عتف و دانشگاه آزاد اسلامی است.از سوی دیگر بنده اعتقاد دارم که روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف، به خودی خود به توافق درباره قلمرو ، بستگی ندارد، بلکه سطح این توافق بر کیفیت روابط تأثیر میگذارد.
موضوع مهمی که باید در این مدت با وزارت علوم حل و فصل می شد، مشخص نمودن قلمروی وزارت علوم در خصوص قوانین و مقررات نسبت به قلمروی دانشگاه آزاد اسلامی بود. برای همین تلاش نمودم تا این قلمرو را که همواره با چالش دست و پنجه نرم میکرد؛ تبیین و تعریف کنم.
نزدیکی مکانی
نزدیکی مکانی به فاصله بین واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی با موسسه های وابسته به وزارت علوم در قالب دانشگاه، همانند دانشگاه های دولتی ، دانشگاه پیام نور، دانشگاه جامع علمی کاربردی، دانشگاه فنی حرفه ای ویا پژوهشگاهها و مراکز پژوهشی مربوط می شود. این فاصله میتواند روابط متقابل را تسهیل کند یا مانع از آن شود؛ چرا که ایجاد یا حفظ روابط بین افراد یا استفاده از سایر منابع همانند منابع علمی، آزمایشگاهی اساتید مشترک و ... در صورت دوری مکانی به راحتی انجام پذیر نیست. البته فناوریهای نوین ارتباطات، جریان سریع اطلاعات را ممکن میسازند اما انتقال کارکنان یا مشتریان هر دو نهاد و استفاده حضوری از امکانات، همچنان دشوار خواهد بود. بر این اساس با توجه به نزدیکی فیزیکی واحد های دانشگاه آزاد اسلامی و موسسه های وابسته به وزارت علوم همانند دانشگاه صنعتی اصفهان و واحد نجف آباد دانشگاه آزاد اسلامی فرصتی فراهم شده بود تا بتوانیم از این مزیت برای ارتباط بیشتر و استوارتر، گامهای جدید برداریم.
وابستگی محلی
وابستگی محلی به درجه وابستگی دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف به یک منطقه خاص برای تأمین منابع اشاره دارد. اگر دانشگاه آزاد اسلامی و موسسه های وابسته به وزارت عتف با وابستگی محلی موفق به تسلط بر منابع مورد نیاز خود شوند، در شبکه دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف قدرت و مرکزیت بیشتری ایجاد می شود. در مقابل، دسترسی نسبتا ضعیف به منابع یکدیگر، موفقیت برنامه توسعه علمی در کشور را با چالش روبرو می سازد و در نتیجه این برنامه آسیبپذیرتر و ضعیفتر اجرا می شود.
اندازه
عامل وضعیتی آخر، اندازه واقعی یا بالقوه مجموعه شبکه دانشگاه های آزاد و موسسه های وابسته به وزرات علوم است. در هر برهه خاص، تعداد محدودی از دانشگاههای آزاد و دولتی میتوانستند تعامل داشته باشند. به طور کلی، تعداد دانشگاه هایی که با یکدیگر رابطه برقرار میکنند به پیچیدگیای بستگی دارد که هر دانشگاه به صورت جداگانه با آن روبهروست. احتمال می دادم که تعداد زیاد دانشگاه های آزاد و دولتی، کیفیت روابط را کاهش دهد. افزایش در تعداد دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی بر وابستگیها، قلمروها یا منابع برای مشارکت در روابط تأثیر میگذاشت. مجموعه یا شبکه بزرگ دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، امکان اتلاف منابع و هدر شدن فعالیتها را دارند، اما در مقابل میتواند وضعیتی را پدید آورد که در آن، گزینههای زیادی را برای واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی و یا وزارت عتف در فراهم آوری منابع، جریان مشتریان، و مانند آنها ایجاد کند.
وزارت علوم شنیدههایی از دانشگاه آزاد اسلامی داشت اما به اندازه و بزرگی دانشگاه آزاد اسلامی به خوبی واقف نبود . یعنی از بزرگی دانشگاه آزاد اسلامی خبر نداشت. تلاش کردم تا وزارت علومیها از اندازه و بزرگی دانشگاه آزاد اسلامی آگاه شوند و در واقع درک بهتری از دانشگاه آزاد اسلامی داشته باشند |
وزارت علوم شنیدههایی از دانشگاه آزاد اسلامی داشت اما به اندازه و بزرگی دانشگاه آزاد اسلامی به خوبی واقف نبود . یعنی از بزرگی دانشگاه آزاد اسلامی خبر نداشت. وقتی دولت دکتر روحانی تشکیل شد؛ دکتر توفیقی حدود سه ماه و دکتر فرجی دانا کمتر از یک سال به عنوان وزیر در وزارت علوم تشریف داشتند. در این مدت تلاش کردم تا دکتر فرجیدانا از اندازه و بزرگی دانشگاه آزاد اسلامی آگاه شوند و در واقع درک بهتری از دانشگاه آزاد اسلامی داشته باشند. از دیدگاه بنده موضوع دانشگاه آزاد اسلامی خیلی بزرگتر از وجود یک میلیون و هفتصدهزار نفر دانشجو و یا سی هزار نفر عضو هیات علمی بود.
برای تحقق این هدف، توسعه ارتباط با وزارتخانه در همه سطوح از وزیر تا کارشناسان مد نظر بود. در آن موقع وزارت علوم دولت تدبیر و امید با چالشهای متعددی مواجه بود. یعنی بعد از استیضاح دکتر فرجیدانا، وزارت خانه تا مدتها بدون وزیر مانده و دچار تنشهای پیرامونی بود و همه اینها تاثیر منفی زیادی بر پیشبرد برنامههای در نظرگرفته شده توسط دانشگاه آزاد اسلامی داشت. با وجود این، حتی در دورههای مختلف سرپرستیها و وزارتها شرایط به گونهای پیش رفت که دانشگاه آزاد اسلامی بخشی از مسیر طی شده را باید از ابتدا آغاز میکرد. اما اینها مانع از آن نمیشد تا ایجاد برنامه ای مشترک با وزارتعلوم را پیگری نکنیم؛ چرا که همه آنها از قبل اندیشیده و برنامهریزی شده بود.
بنده اعتقاددارم که ماهیت مشکلات و مسائل فیمابین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم، به گونهای نبود که یک شبه حل شود. لذا خدمت جناب آقای دکتر فرجی دانا و جناب آقای دکتر میرزاده پیشنهاد دادم که مدیران محترم وزارت علوم همانند دکتر حسینی مدیر کل گسترش وزارت علوم، در شورای گسترش دانشگاه آزاد اسلامی عضو باشند و در جلسات آن شرکت کنند و یا جناب آقای دکتر نوه ابراهیم، مدیر کل شورای برنامه ریزی درسی وزارت، در شورای برنامه ریزی درسی دانشگاه آزاد اسلامی حضور یابد.
همچنین در آن فضا برای اینکه این پیوند به میزان بیشتری شکل بگیرد، به دکتر فرجی دانا پیشنهاد دادم جهت تصویب رشته ها، کارشناسان وزارت علوم در دانشگاه آزاد اسلامی حضور یابند تا به نحو مطلوب از بزرگی و اندازه دانشگاه آزاد اسلامی آگاه شوند. ایشان با این پیشنهاد موافقت کردند و علیرغم تعداد محدود کارشناسان وزارت علوم برای بررسی رشته ها، نظر به حل مشکلات دانشگاه آزاد اسلامی ایشان و جناب آقای دکتر میلی منفرد موافقت کردند. از اینرو به کارشناسان محترم وزارت علوم اجازه داده شد که در حوزه معاونت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی حضور یابند و پرونده رشته محلها را برای تصویب بررسی نمایند. این کارشناسان حدود 500 -600 پرونده را که بررسی کردند تا اینکه دکتر فرجی دانا توسط مجلس استیضاح شد و ضربه ای جبران ناپذیر به وزرات علوم وارد آمد.
3- دلایل و بنیانها
برایتحکیم روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف سه دلیل اساسی قابل طرح است.
الف: تدارک وتأمین منابعی مانند رشته محل های جدید، جذب هیات علمی نیمه وقت، توسعه تحصیلات تکمیلی، نوسازی محتوای درسی، تجهیزات، مواد اولیه، محصولات و عوایدی که برای بقای دانشگاه آزاد اسلامی حیاتی است.
ب: ایجاد ائتلافهایی برای تأمین حمایت و امتیازهای سیاسی.
ج: دستیابی به مشروعیت یا پذیرش اجتماعی.
روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف میتواند بر چهار بنیان صورت پذیرد:
بنیان ضرورت
روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف، هنگامی که بدون الگوی قبلی باشد و نیاز، مسئله یا موضوعی خاص، آنرا ایجاب کند، بر این بنیان استوار است. به عنوان مثال، یک هیات علمی با نیازی غیرمعمول، ممکن است دانشگاه آزاد اسلامی را وادار به ارتباط با وزارت عتف کند. این بنیان، کمترین اهمیت را در روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف دارد، چرا که به اقدامهای موردی منجر میشود.
بنیان تبادل
تبادل به معنای هر گونه فعالیت داوطلبانه و اختیاری وزارت عتف و دانشگاه آزاد اسلامی است که دارای نتایج عملی یا مورد انتظار برای تحقق هدفهای آنها باشد. این بنیان بر این عقیده استوار است که دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف باید منابع مورد نیاز خود را فراهم آورند و تبادل، مکانیزم اصلی فراهمآوری این منابع است. بدین ترتیب، بنیان تبادل بر اهمیت فراهمآوری منابع برای دانشگاه های آزاد و دولتی درگیر تأکید دارد. این بنیان دربردارنده الزام به عقلانیت نیز هست، چرا که وزارت عتف و دانشگاه آزاد اسلامی تلاش میکنند بهره خود را در روابط، بیشینه سازند. با این وجود، تمایز در قدرت دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف را نیز باید به حساب آورد. ممکن است یکی از دو نهاد مثلا دانشگاه آزاد اسلامی در موضوعی خاص قوی باشد و بتواند با وزارت عتف و دانشگاه دولتی ضعیفتر به دلیل همین تمایز تعامل داشته باشد و با وجود تبادل نابرابر، این روابط ادامه یابد. مثلا دانشگاه آزاد اسلامی ساختمان در اختیار دانشگاه دولتی قرار دهد. هم چنین تبادل استاد ، دانشجو ، امکانات آزمایشگاهی و ... در همین راستا قابل تاکید است و در بسیاری از جلسات با دوستان وزارت علوم جهت افزایش همکاری ها، آنها را مطرح می کردم.
تبادل، بنیانی مهم برای روابط بین دو نهاد است. اما با رسمیت این روابط، اهمیت آن کمتر میشود. با تداوم در تبادل منابع، روابط بین وزارت عتف و دانشگاه آزاد اسلامی رسمیت مییابد.
توافقهای رسمی
هر گاه روابط بین وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی رسماً به تصویب می رسد، رسمیت مییابد. تصویب رسمی نوعاً به صورت کتبی در میآید و ممکن است از لحاظ حقوقی، اجبارآور نیز باشد. به محض اینکه توافق امضا می شد یا به هر صورت دیگر رسمیت می یافت، روابط وارد مرحله دیگری میشد، چرا که تعاملها بر بنیان الگویی تعریف شده قرار میگیرند و دیگر تابع فرایند تبادل در هر رویداد نیستند. دریافت مجوز بیش از هزار رشته محل کارشناسی ارشد و دویست و هشتاد رشته محل دکترا از همین مقوله است.
توافق رسمی بر تعاملهای همیشگی و مهم، بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف و توافق بر تسهیل این تعاملها استوار است. بدین ترتیب، لازم نیست هر تعامل به صورت جداگانه سنجیده شود.
الزام قانونی
الزام قانونی، به میزانی که روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف زیر نفوذ قوانین و مقررات هستند، اشاره دارد. این الزامها، براساسقراردادهای الزام آور و یا مصوبات نهادهای قانونگذار تحمیل میشوند. کنشگران هر دو سازمان به دلیل الزام قانونی یا سیاسی در کنار هم قرار میگیرند و بین آنها رابطهای پدید میآید که امکان دارد در صورت نبود چنین الزامی، رخ ندهد. رابطه الزامی ممکن است دانشگاه آزاد اسلامی و یا وزارت عتف را در وضعیتی متناقض قرار دهد. پیروی از الزامها میتواند باعث اخلال در رویههای معمول شود. در عین حال، ممکن است این پیروی برای دریافت حمایتهای متفاوت اعم از حمایتهای قانونی، مالی، و ... ضروری باشد. روابط الزامی میتواند به راحتی به تعارض کشیده شود، چرا که سازمانها ممکن است بدون توافق، به داشتن روابط مجبور شده باشند. باید دانست که الزام، ضمانتی برای پدید آمدن روابط ایجاد نمیکند مگر اینکه، برخی از سازوکارهای وادارکننده برای آن وجود داشته باشند. در غیر این صورت، دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف آنرا نادیده خواهند گرفت.
4- جریان منابع
گذشته از محیط، عوامل وضعیتی، و بنیانهای تعامل، روابط بین وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی دارای محتوا نیز هست. به عبارت دیگر، در تمامی روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم، چیزی بین این دو سازمان، جریان دارد و ردوبدل میشود. محتوای روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم یا جریان منابع را از جنبههای گوناگون میتوان بررسی کرد.
وابستگی متقابل به منابع
وضعیتهایی که در آنها دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم برای منابعی که هر یک به آنها دسترسی یا بر آنها کنترل دارند، به یکدیگر وابستهاند، مبنای وابستگی متقابل به منابع بهشمار میروند. این منابع دارای شکلهای گوناگونی مانند اطلاعات، پول، حمایت اجتماعی، تجهیزات، فضا، و نیروی انسانی هستند.
سازمانها به ندرت میتوانند تمامی منابع مورد نیاز خود را کنترل کنند. میتوان بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت عتف، تقسیم کاری ایجاد کرد که در آن، هر دو سازمان در مقابل دریافت منابع خاصی مورد احتیاج، در ارائه خدمات ویژهای تخصص یابند. بدین ترتیب هر دو نهاد بزرگ علمی کشور به یکدیگر وابسته خواهند شد. البته بدیهی است که هر دو سازمان در مقابل وابستگی مقاومت کرده و تلاش نمایند که سازمان دیگر را به خود وابسته سازند.
سه شکل وابستگی متقابل وجود داردکه شامل وابستگی متقابل عمودی، افقی و همزیستی است.
در وابستگی متقابل افقی، وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی در کسب منابع و ارائه خدمات و کالاها با یکدیگر رقابت میکنند.
در وابستگی متقابل عمودی، وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی در مراحل گوناگون تولید کالا در صورت شکل گیری شرکتهای دانش بنیان یا ارائه خدمت با یکدیگر تعامل دارند. در این نوع وابستگی نیز هر سازمان به دنبال قدرت است اما رقابت در آن نسبت به وابستگی افقی کمتر است.
همزیستی همگرا که نوع سوم وابستگی متقابل است که در آن، دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم در ارائه خدمات به ارباب رجوع یا مشتریان مکمل فعالیتهای یکدیگر هستند. در این نوع وابستگی، رقابت اندک است بهویژه هنگامی که درباره قلمرو، توافق وجود داشته باشد. باور من بر این بود که باید تمام تلاشم را در جهت کاهش رقابت و افزایش همکاری به کار گیرم و یا حداقل توازنی را بین رقابت و همکاری ایجاد نمایم.
شدت
میزان سرمایهگذاری لازم برای منابع از طرف دانشگاه های وابسته به وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی ، شدت روابط را نشان میدهد. در روابط بین این دو نهاد که هر کدام خدماتی ویژه ارایه می کنند، هر چه میزان ارباب رجوع، ارائه خدمات، حمایت کارکنان، تجهیزات و سایر منابع بیشتر باشند، شدت رابطه بیشتر خواهد بود. هر چه سهم نسبی سرمایهگذاری وزارت علوم یا دانشگاه آزاد اسلامی در روابط بیشتر باشد، رابطه شدیدتر و وابستگی بیشتر خواهد بود. اگر شدت رابطه بیشتر باشد، اهمیت آن برای هر دو سازمان بیشتر میشود. البته شدت رابطه را نباید با بسامد آن اشتباه یا ترکیب کرد چرا که رابطه شدید ممکن است بسامد کمی داشته باشد. آنچه دانشگاه آزاد اسلامی به آن نیاز بسیار داشت، نیروی انسانی ماهر با مدرک دکترا و رتبههای دانشیاری و استادی بود. بنابراین باید در اندیشه این رفع نیاز، نیروی انسانی کارمد که دانش آموخته دانشگاههای بنام ایران و جهان بودند به دانشگاه آزاد اسلامی اضافه می شدند.
از طرف دیگر دانشگاه آزاد اسلامی بخش عظیمی از نیروی انسانی خود را به دلیل رقابت با وزارت علوم از دانش آموختگان واحد علوم و تحقیقات جذب کرده بود. در دنیای دانش، برای ایجاد تنوع و نوآوری در خلق دانش جدید، ترکیب مناسبی از دانش آموختگان نهادهای متفاوت علمی را در گروه های مختلف به خدمت می گیرند. این موضوع برای برخی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در گستره جغرافیای ایران قابل درک نبود و تلاش برای حل این مسئله با مقاومت بسیاری از مدیران دانشگاه روبرو شد.
برنامههای مشترک
برنامههای مشترک، نوع ویژهای از جریان منابع هستند که در آنها، تأکید بر جریان منابع بر حسب وابستگی متقابل نیست، بلکه تأکید بر همکاری و تعهد تأمین منابع اساسی است. برنامههای مشترک مستلزم سرمایهگذاری در منابع و روابط شدید، و متضمن اقدامهای هدفدار درمقابل موضوعهایی هستند که دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم به طور مشترک با آنها رو به رو هستند. تمایز مهم برنامههای مشترک با دیگر شکلهای روابط در این است که اقدامهای مربوط به آنها، تنها در پاسخ به فشارهای محیطی انجام نمیشوند، بلکه اقدامهایی هدفدار هستند.
باور به ایجاد برنامه های مشترک در هر دو سوی وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی سخت و پیچده بود. سناریوهای متفاوتی را برای تحقق این دیدگاه در نظر گرفته بودم که با طرفین این دو نهاد علمی در میان گذاشتم.
در دانشگاه آزاد اسلامی موضوع کمی پیچیدهتر بود و در نظر داشتم که این موضوع را با آرامش و پذیرش همه معاونین آموزشی دانشگاه حل نمایم. بنابراین در سمینار معاونین آموزشی دانشگاه همکاری مشترک با سایر نهادهای علمی را به عنوان یکی از موضوعات راهبردی مطرح کردم تا پیشنهاد از طرف معاونین محترم آموزشی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی باشد و نه معاون آموزشی دانشگاه. با این روش مصمم بودم که مقاومت در مقابل تغییر را به حداقل ممکن برسانم. اما مسایل پیچیده تر از آن بود که بنده فکر میکردم و آرام آرام متوجه شدم که مدیران ارشد محترم دانشگاه هم بر خلاف آغاز کار، دیگر پشتیبان این نوع نگرش نیستند و خواستار اقدام های سریعی بودند که از دید بنده اثربخشی آن کوتاه مدت است و بیشتر نگرش مبتنی بر کارایی را تقویت می کرد و با نگرش من که انجام فعالیتهای اثربخش بود، سازگاری نداشت. به عبارت دیگر همه بردارها در سازمان به سمت "درست کار کردن" بود که نتیجه آن منتهی به کارایی می شد. اما اعتقاد من به "کار درست کردن" بود که ثمره آن اثربخشی در سازمان بود. البته این به آن معنا نبود که توجه معاونت آموزشی به اثربخشی برنامه ها مانع از انجام امور روزمره و ضروری مرتبط با این حوزه شود.
تصویب حدود 1200 رشته محل کارشناسی ارشد و حدود 300 رشته محل دکتر در شورای گسترش آموزش عالی؛ بررسی بالغ بر 1200 درخواست ارتقا در کمیسیون ماده یک و تصویب آن برای طی فرایند ارتقا در واحدهای دانشگاه؛ استادیارشدن بیش از سه هزار مربی؛ دانشیار شدن بالغ بر 270 نفر از استادیاران که بالغ بر 30 در صد تعداد کل دانشیاران دانشگاه آزاد اسلامی بود؛ صفرشدن بیش از چهارهزار پرونده گزینش اعضای هیات علمی؛ و جذب حدود 550 دکتری تخصصی برای هیات علمی در مقابل جذب سالهای قبل که سالانه بیش از 900 مربی جذب میکردند؛ بررسی و اعلام نتیجه بیش از 40000 در خواست دانشجویی در کمیسیون موارد خاص، از جمله امور ضروری و مهمی بود که در معاونت آموزشی انجام شد |
تصویب حدود 1200 رشته محل کارشناسی ارشد و حدود 300 رشته محل دکتر در شورای گسترش آموزش عالی؛ بررسی بالغ بر 1200 درخواست ارتقا در کمیسیون ماده یک و تصویب آن برای طی فرایند ارتقا در واحدهای دانشگاه؛ استادیارشدن بیش از سه هزار مربی؛ دانشیار شدن بالغ بر 270 نفر از استادیاران که بالغ بر 30 در صد تعداد کل دانشیاران دانشگاه آزاد اسلامی بود؛ صفرشدن بیش از چهارهزار پرونده گزینش اعضای هیات علمی؛ و جذب حدود 550 دکتری تخصصی برای هیات علمی در مقابل جذب سالهای قبل که سالانه بیش از 900 مربی جذب میکردند؛ بررسی و اعلام نتیجه بیش از 40000 در خواست دانشجویی در کمیسیون موارد خاص، تکمیل طرح جامع آموزشی که در زمان دکتر بلندی بخش زیادی از آن انجام شده بود؛ تدوین برنامه راهبردی به همراه طرح های عملیاتی و بودجه بندی چهار ساله آن، تدوین 48 فرآیند فعالیتهای آزمایشی به روش BPMN ؛ تدوین ساختار معاونت آموزشی با استفاده از مدل G20 ؛ تدوین ساختار وب معاونت آموزشی به روش علمی و پیشنهاد آن به شورای فناوری اطلاعات دانشگاه؛ تدوین شاخص های آموزشی، پژوهشی، فناوری و پشتیبانی به روش APQC و الویت بندی و همراستا کردن آنها با فرایندهای آموزشی،پژوهش، فناوری و پشتیبانی بر مبنای مدل TOPSISو VSM ؛ و ارسال آن جهت مدیر فناوری اطلاعات برای اجرا؛ و بسیاری از موارد دیگر از جمله اموری است که در این راستا قابل ارزیابی است.
5- فرایندها
روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم را می توان از جنبههای چگونگی تشکیل و فرایند، تحلیل کرد.
رسمیت بخشیدن به روابط
همانگونه که گفته شد، دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم میتوانند روابط میان خود را با توافقهای رسمی اداره کنند. جنبه دیگری از رسمیت نیز وجود دارد که میتواند برای سامان دادن به روابط به کار آید. این جنبه، وجود سازمانی به عنوان واسطه است که مسئولیت هماهنگی یا کنترل روابط بین وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی را برعهده دارد. این نقش در دو سطح ملی و بین المللی قابل بررسی است. در سطح ملی، مجلس شورای اسلامی و شورای انقلاب فرهنگی در بخش های مختلف ایفای نقش می کنند. در سطح بین المللی سازمان های جهانی همانند یونسکو در توسعه آموزش عالی و الزامات قانونی برای همه کشورها در دو سطح توصیه و گاهی مواقع در سطح الزام اقدام می نمایند.
تصمیمهای نهادهای ملی و جهانی میتوانند از لحاظ قانونی الزامآور یا تنها جنبه مشورتی داشته باشند. وجود این قبیل سازمان های ملی و جهانی واسطه، همانند مجلس شورای اسلامی ، شورای انقلاب فرهنگی و یونسکو، روابط بین وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی و حتی سایر دانشگاه های جهان را به سمت ثبات رهنمون میکند. چشم اندازی که من برای آینده دانشگاه آزاد اسلامی در نظر گرفته بودم یک همکاری با ثبات ملی و منطقه ای بود که در ابتدا از دانشگاه های کشور شروع کرده بودم و در اولین جلسه کمیته ملی یونسکو شرکت کردم که مقارن بود با انتصاب آقای دکتر نصیری قیداری، به عنوان دبیر کمیسیون ملی یونسکو، که از دوستان نزدیک بنده بود و به ایشان ارادت خاصی دارم.
استانداردسازی روابط
استانداردسازی روابط، دو جنبه دارد. جنبه اول به میزان استاندارد بودن تبادل منابع اشاره دارد. اگر وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی بر تبادل انواع ویژهای از منابع توافق داشته باشند، سطح استانداردسازی بالاست. استانداردسازی بالا، در روابط تکراری و یکنواخت حاصل میشود که در آنها زمان و انرژی کمتری برای دستهبندی واحدهایی که تبادل میشوند یا انتقال مییابند، لازم است.
جنبه دیگر استانداردسازی، رویههایی را در بر میگیرد که در روابط استفاده میشوند. استانداردسازی پایین با رویههایی شناخته میشود که بر فرایند تصمیمگیری موردی مبتنی هستند. در مقابل، استانداردسازی بالا با رویههای مشابهی روشن میشود که در یک دوره زمانی به کار میروند. در صورت وجود استانداردسازی بالا، میتوان فرمها و چکلیستهایی را یافت که هنگام ارتباط متقابل، به صورت معمول تکمیل میشوند. سازمانهای بزرگتر و پیچیدهتر نسبت به سازمان های کوچکتر، نیاز بیشتری دارند تا تعاملهای خود را استاندارد سازند. دانشگاه آزاد اسلامی امروز که وسعت آن در گستره جغرافیای کشور قابل تعریف است با دانشگاه آزاد اسلامی سال شصت و یک بسیار متفاوت است. در اندیشه این قبیل مسایل چاره ای جز پذیرش دانشگاه آزاد اسلامی جدید با توسعه یافتگی چند برابری در مقایسه با وزارت علوم نیست. در سازمانی به بزرگی و عظمت دانشگاه آزاد اسلامی نیازمند تعاریف شاخص ها در ابعاد آموزشی، پژوهشی، فناوری و پشتیبانی با شرایط جدید دانشگاه آزاد اسلامی هستیم. این نگرش را در هیات رئیسه دانشگاه به خوبی تشریح کردم اما برای پیاد سازی و استقرار این سیستم با چالش اساسی روبرو بودیم.
اهمیت
روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم از لحاظ اهمیت، برای نهادهای مختلف کشور تفاوت دارد. این اهمیت دو جزء دارد. اول، اهمیتی که نهادهای کشور برای کار با دانشگاه آزاد اسلامی یا وزارت علوم دارند و دوم، اهمیت روابط بین این دو نهاد است. روابط مهم، به احتمال زیاد به توافقهای رسمی بین دانشگاه آزاد اسلامی ووزارت علوم منجر میشود. از اینرو برای من مهم بود که این روابط مهم را به خوبی به هر دو سازمان نشان دهم تا رویکرد اصلی هر دو نهاد بر پذیرش توافق های رسمی متمرکز شود.
بسامد
بسامد روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم جزئی از تعامل میان سازمان هاست که به شدت به عنوان جزئی از جریان منابع بین آنها تفاوت دارد. اما بسامد و اهمیت، رابطه نزدیکی با یکدیگر دارند و عموماً روابط مهم، روابطی هستند که زیاد تکرار میشوند. در تجارب موفقیت آمیز ارتباط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم تلاش می کردم که بسامد آن را بیش از پیش مد نظر قرار دهم.
همسنگی
همسنگی به تقارن در تعامل دو نهاد اشاره دارد. جریان منابع به سمت سازمانها میتواند مساوی باشد یا به گونهای نامتعادل صورت گیرد. در صورت وجود وابستگی متقابل و دوطرفه، سازمان ها تلاش میکنند روابط دوجانبه و متعادلی را بین خود حفظ کنند. تلاش در متعادل کردن همه ارتباطات با وزارت علوم مسیر هموارتری برای حل مشکلات دانشگاه آزاد اسلامی بود.
قدرت
قدرت در رابطه بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم به مفهوم توانایی یک طرف در مجبور ساختن طرف دیگر به انجام کاری است که در غیر این صورت انجام نمیداد. قدرت در رابطه بین وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی از دیدگاههای گوناگونی قابل تحلیل است. مضمون غالب در زمینه قدرت، بر منابع استوار است.
از این دیدگاه، قدرت به عنوان دارا بودن منابع است که یک سازمان را قادر میکند از این منابع برای کسب اطاعت دیگران بهره برد. در مقابل وابستگی بر مبنای قدرت چهار گزینه در مقابل دو نهاد وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی قرار می دهد.
اول، دانشگاه آزاد اسلامی می تواند برای خود پایگاه منابع ایجاد کند و بدین ترتیب وابستگی را کاهش دهد.
دوم، دانشگاه آزاد اسلامی میتواند منابع جایگزین را جستوجو کند و از این رهگذر، وابستگی خود را محدود سازد.
سوم، دانشگاه آزاد اسلامی میتواند با متوسل شدن به فشار، وزارت علوم را وادارد که بدون اطاعت از آن، منابع را تسلیم کند که در این صورت، تعارضهایی پدید خواهند آمد.
در چهارمین گزینه دانشگاه آزاد اسلامی میتواند اساساً با تغییر در هدفها یا فناوریهای خود از چنین وضعیتی بیرون رود.
همچنین قدرت خبرگان، مرجع بودن، پاداش، اجبار، قانون، و مردم از دیگر منابعی هستند که می توانندمبنای قدرت میان سازمانها قرار گیرند.
همکاری
همکاری فرایندی است که در آن، دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم هدفهای خود را دنبال میکنند و با حفظ استقلال، فعالیتهای خود را به سمت موضوع یا نتیجه مشترکی جهت میدهند. هماهنگی را باید با همکاری جدا دانست چرا که فرایند هماهنگی، شامل دنبال کردن هدفی مشترک است. همکاری را نوعاً شکلی از تعامل اختیاری میدانند که در روابط مبتنی بر تبادلها یا توافقهای داوطلبانه یافت میشود. سهم سرمایهگذاری سازمانها در همکاری بستگی به میزان روابط بین سازمانها دارد اما هر یک از سازمانهای همکار باید اقدامهای دیگران را نیز به حساب آورند.
تعارض
تعارض، فرایندی مقابلهای است که در آن، یک طرف تلاش میکند مانع فعالیتهای طرف دیگر شود یا آنها را خنثی سازد. در روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم، تعارض میتواند بین مدیران یا واحدها پدید آید. تعارض بین واحدها پیچیدهتر از تعارض بین مدیران است و به وضعیتی اشاره دارد که دانشگاه آزاد اسلامی و یا وزارت علوم به عنوان یک کل، درگیر تعارض میشوند.
تعارض در روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم میتواند به شکلهای گوناگون پدید آید. برخی از تعارضها، مثلا در رقابت، کنترل شدهاند اما برخی دیگر خارج از کنترل واقع میشوند. تعارض میتواند بر اثر تفاوت در قدرت یا اختلاف نظر درباره قلمرو به وجود آید. تعارض ممکن است زمینه نگرشی نیز داشته باشد و اختلاف در فلسفههای اساسی وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی آن را پدید آورد.
حل تعارض: برای حل تعارضی که در سطح روابط بین دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم رخ میدهد، چهار روش وجود دارد:
تعارض را میتوان نادیده گرفت یا از آن اجتناب کرد؛
با برطرف کردن اختلافها و تأکید بر منافع مشترک، تعارضات را از سر راه برداشت؛
از طریق مذاکره و چانهزنی تعارض را حل کرد؛
و در نهایت میتوان حل آنرا به مراتب و نهادهای بالاتر در سلسله مراتب قدرت همانند آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ شورای انقلاب فرهنگی و یا مجلس شورای اسلامی ارجاع داد.
دو گزینه دیگر نیز برای حل تعارض وجود دارند که شامل محدودسازی یا توسعه وظایف سازمان میشوند. محدودسازی وظایف دانشگاه آزاد اسلامی شامل بازداشتن سازمان از فعالیت در برخی از جنبههای قلمروش و بنابراین حل تعارض است. در مقابل، دانشگاه آزاد اسلامی با توسعه وظایف خود، بخشی از وظایف وزارت علوم را که با آن تعارض دارد در بر میگیرد و بدین ترتیب تعارض را حل میکند.
هماهنگی.
هماهنگی، فرایند تصمیمگیری یا کنش گروهی است که در آن وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی با نوعی سازگاری آگاهانه با یکدیگر مشارکت میکنند. این روابط، آگاهانه و دربردارنده هدفی مشترک است.
این رویکردی بود که من برای توسعه ارتباط دانشگاه آزاد اسلامی با وزارت عتف در طول مسئولیتم مد نظر داشته و در تحقق آن از هیچ کوششی فروگذار نکردم. در خاتمه تصریح میکنم مسئلهای که سالهاست به آن فکر میکنم آن است که باید در کشور موضوع توسعه علمی را به عنوان یک موضوع اصلی در نظر بگیریم و برای این امر، هرگز به فکر موقعیت و پایگاه شغلی و اجتماعی خود نباشیم. تنها در این صورت است که میتوانیم شاهد توسعه علمی کشور عزیزمان باشیم.
انتهای پیام/