یادداشت / جمهوری اسلامی
تلاش آل سعود برای احیاء ائتلافهای کاغذی
ائتلاف ۴۰ کشور عربی و اسلامی علیه تروریسم در ریاض اعلام موجودیت کرد.
به گزارش گروه رسانههای دیگر آنا، ائتلاف 40 کشور عربی و اسلامی علیه تروریسم در ریاض اعلام موجودیت کرد. ریاض این روزها کانون تلاش برای اعاده حیثیت دربار سعودی شده ولی مشکل این است که اینگونه اقدامات بن سلمان ولیعهد عربستان از اساس محکوم به شکست و فروپاشی است و تلاشی ناکام برای احیای ائتلافهای کاغذی تلقی میشود. ادعا شده است که وزرای دفاع چهل کشور عربی و اسلامی در ریاض برای اعلام موجودیت این ائتلاف ضد تروریستی حضور داشتهاند ولی گزارشها نشان میدهد که نمایندگان شرکتکننده از این 40 کشور، همگی در مقام وزیر دفاع کشورشان نبودهاند و بعضاً در سطوح پائینتری از جمله در سطح سفیر و کاردار و وابسته نظامی در اجلاس حضور داشتهاند.
تا همین جای قضیه، تشکیل ائتلاف نشانه شکست سلمان و فرزندش در تشکیل ائتلافی نظامی – سیاسی و امنیتی با حضور 54 کشور عربی و اسلامی محسوب میشود، چرا که سلمان و فرزندش در حضور دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، تشکیل چنان ائتلافی را رسماً اعلام کرد که یک روز هم دوام نیاورد و ثابت شد که حتی یک «ائتلاف کاغذی» هم نیست. اکنون عدم حضور 14 کشور در فهرست ائتلاف جدید علیرغم ماهها تلاش فشرده سلمان و فرزندش نشانه افول قدرت و مقبولیت آل سعود در قلمرو دنیای اسلام و به ویژه جهان عرب است. به ویژه آنکه برخی کشورها پیشاپیش به دربار سعودی اعلام کردهاند که حضور نمایشی آنها از همین حد و اندازه فراتر نخواهد رفت. با این حال، حتی همین ائتلاف هم در میان رسانههای غربی و منطقهای با تردید مواجه شده است. حتی در آمریکای ترامپ هم واکنشها نسبت به تحولات غیرمنتظره در ریاض با استقبال سردی مواجه شده است. ترامپ علیرغم حضورش در اجلاس قبلی و اعطای عنوان مرکزیت مبارزه با تروریسم به عربستان، ناچار شد اعلام کند از ملک سلمان و فرزندش خواسته است به حمایت از تروریستها خاتمه دهند. واشنگتن هنوز هم با آثار و تبعات این تناقض آشکار مشکل دارد و حتی نزدیکترین متحدانش را هم نتوانسته متقاعد و همراه سازد که چگونه ممکن است دربار سعودی در عین تلاش برای صدور تروریسم و پرچمداری انواع تروریستها، مرکز ثقل مبارزه با تروریسم نیز محسوب شود؟ و دیگران را هم علیه تروریستها فرماندهی کند؟ چنین رسوائی سیاسی – تبلیغاتی عظیمی، درون تیم ترامپ هم با اعتراض مواجه شده و مشخصاً وزارت خارجه، وزارت دفاع و بخشهای مختلف ارتش و سیا را به مخالفت و اعتراض واداشته است که آمریکا بیشتر از گذشته، باقیمانده اعتبار جهانی خود را به خاطر آل سعود به حراج گذاشته است.
کاملاً بعید است که حتی اعضای اسمی ائتلاف جدید هم بخواهند یا بتوانند پا را بیشتر از ائتلافهای کاغذی گذشته، فراتر بگذارند. ریاض با تشکیل ائتلاف طوفان قاطعیت ادعا کرد که 10 کشور را علیه یمن در کنار خود دارد لکن در میدان عمل آشکار شد که فقط سعودیها در این ائتلاف حضور فعال دارند ولی پس از 33 ماه نیز نتوانستهاند حتی یک عنصر پیاده نظام را در عمق خاک یمن حفظ کنند و در همانجا نگهدارند.
بن سلمان سپس یک ائتلاف ضد تروریستی متشکل از 34 کشور عربی و اسلامی را اعلام کرد ولی هرگز نتوانست حتی 10 کشور از فهرست ادعائی را زیر یک سقف برای نمایش رسانهای گردهم آورد. این بدان معنی است که بن سلمان مهارت فراوانی در تشکیل چنین ائتلافهای نیم بند و کاغذی دارد که عمر آنها به «هفته» هم نمیرسد.
مسئله اصلی این است که به فرض تشکیل چنین ائتلافی علیه تروریسم، قرار است آنها در کجا وارد عمل شوند؟ سوریه؟ عراق؟ لبنان؟ یمن؟ بحرین؟ یا...؟ اگر ملتها و دولتهای منطقه و در مقیاسی وسیعتر دنیای اسلام خبر نداشته باشند، حداقل آمریکا و متحدانش درون ساختار «ناتو» به خوبی آگاهندکه سعودیها در اوج محاصره تروریستها در حلب، شدیداً بیتابی نشان میدادند که باید فوراً به نفع تروریستها در سوریه وارد عمل شوند و کار ارتش سوریه و بشار اسد را یکسره کنند.
سعودیها حتی درصدد بر آمدند آمریکای اوباما را هم تحت فشار قرار دهند که با آنها همراه شود و علیه روسیه، ایران و محور مقاومت در سوریه و سپس در عراق دست به کار عملیات نظامی شود که البته با پاسخ سرد «جان کری» وزیر خارجه وقت آمریکا مواجه شدند که اگر سعودیها تصمیم جدی برای انجام چنین عملیاتی دارند، خودشان مستقلاً وارد عمل شوند و عواقب آنرا هم بپذیرند.
اکنون پس از پایان کار داعش در سوریه، عراق و لبنان تشکیل ائتلاف 40 کشور عربی و اسلامی علیه تروریسم چه معنی و مفهومی ممکن است داشته باشد و اساساً چه کاربردی دارد؟ بعلاوه تجربه نشان داد که اگر عقبههای کمک رسانی به تروریستها قطع شود و آنها در محاصره کامل قرار بگیرند، سقوط اصلیترین پایگاههای تروریستی هم عملاً به زمان کوتاهی نیاز دارد. لذا جدیترین توصیه به سعودیها برای عملیاتی شدن سقوط پایگاههای تروریستی باقیمانده این است که آنها صدور تروریست و ارسال کمک به تروریستها را فوراً متوقف کنند و بیش از این به رسوائی و شکست خود دامن نزنند.
انزوای امروز سعودیها و افشای ابعاد انزوای سلمان و فرزندش نه تنها در عربستان که حتی درون دربار سعودی نشان میدهد که این تحرکات سیاسی – تبلیغاتی بن سلمان با هدف انحراف افکار عمومی و سرپوش گذاشتن بر التهابات درون دربار و ساختار قدرت در ریاض صورت میگیرد. گزارش های دریافتی درخصوص بازداشت فلهای شاهزادگان معترض و سایر مقاماتی که روند کنونی را برای عربستان به «بن بست رسیده» میدانند، نشان میدهد دولتمردان سعودی در این زمینه نه تنها اتفاق نظر ندارند بلکه حتی درون دربار هم در انزوا بسر میبرند و تنها ماندهاند. ایکاش سلمان و فرزندش این بار عکس و گزارشی تصویری از فهرست مقامات شرکتکننده در ائتلاف 40 کشور عربی و اسلامی منتشر نمیکردند. چرا که با انتشار عکسها و گزارشات تصویری کاملاً روشن شد این اجلاس نمایشی از نمایشهای قبلی هم بیاعتبارتر است و بسیاری از شرکت کنندگان در آن جزو سفرا، کارداران و وابستگان نظامی برخی رژیمهای باقیمانده در کنار آل سعود هستند و نه حتی وزرای دفاع! که اگر آنها هم حضوری داشتند وزن و اعتبار بیشتری به این ائتلاف کاغذی نمیافزود.
کاملاً بعید است که حتی اعضای اسمی ائتلاف جدید هم بخواهند یا بتوانند پا را بیشتر از ائتلافهای کاغذی گذشته، فراتر بگذارند. ریاض با تشکیل ائتلاف طوفان قاطعیت ادعا کرد که 10 کشور را علیه یمن در کنار خود دارد لکن در میدان عمل آشکار شد که فقط سعودیها در این ائتلاف حضور فعال دارند ولی پس از 33 ماه نیز نتوانستهاند حتی یک عنصر پیاده نظام را در عمق خاک یمن حفظ کنند و در همانجا نگهدارند.
بن سلمان سپس یک ائتلاف ضد تروریستی متشکل از 34 کشور عربی و اسلامی را اعلام کرد ولی هرگز نتوانست حتی 10 کشور از فهرست ادعائی را زیر یک سقف برای نمایش رسانهای گردهم آورد. این بدان معنی است که بن سلمان مهارت فراوانی در تشکیل چنین ائتلافهای نیم بند و کاغذی دارد که عمر آنها به «هفته» هم نمیرسد.
مسئله اصلی این است که به فرض تشکیل چنین ائتلافی علیه تروریسم، قرار است آنها در کجا وارد عمل شوند؟ سوریه؟ عراق؟ لبنان؟ یمن؟ بحرین؟ یا...؟ اگر ملتها و دولتهای منطقه و در مقیاسی وسیعتر دنیای اسلام خبر نداشته باشند، حداقل آمریکا و متحدانش درون ساختار «ناتو» به خوبی آگاهندکه سعودیها در اوج محاصره تروریستها در حلب، شدیداً بیتابی نشان میدادند که باید فوراً به نفع تروریستها در سوریه وارد عمل شوند و کار ارتش سوریه و بشار اسد را یکسره کنند.
سعودیها حتی درصدد بر آمدند آمریکای اوباما را هم تحت فشار قرار دهند که با آنها همراه شود و علیه روسیه، ایران و محور مقاومت در سوریه و سپس در عراق دست به کار عملیات نظامی شود که البته با پاسخ سرد «جان کری» وزیر خارجه وقت آمریکا مواجه شدند که اگر سعودیها تصمیم جدی برای انجام چنین عملیاتی دارند، خودشان مستقلاً وارد عمل شوند و عواقب آنرا هم بپذیرند.
اکنون پس از پایان کار داعش در سوریه، عراق و لبنان تشکیل ائتلاف 40 کشور عربی و اسلامی علیه تروریسم چه معنی و مفهومی ممکن است داشته باشد و اساساً چه کاربردی دارد؟ بعلاوه تجربه نشان داد که اگر عقبههای کمک رسانی به تروریستها قطع شود و آنها در محاصره کامل قرار بگیرند، سقوط اصلیترین پایگاههای تروریستی هم عملاً به زمان کوتاهی نیاز دارد. لذا جدیترین توصیه به سعودیها برای عملیاتی شدن سقوط پایگاههای تروریستی باقیمانده این است که آنها صدور تروریست و ارسال کمک به تروریستها را فوراً متوقف کنند و بیش از این به رسوائی و شکست خود دامن نزنند.
انزوای امروز سعودیها و افشای ابعاد انزوای سلمان و فرزندش نه تنها در عربستان که حتی درون دربار سعودی نشان میدهد که این تحرکات سیاسی – تبلیغاتی بن سلمان با هدف انحراف افکار عمومی و سرپوش گذاشتن بر التهابات درون دربار و ساختار قدرت در ریاض صورت میگیرد. گزارش های دریافتی درخصوص بازداشت فلهای شاهزادگان معترض و سایر مقاماتی که روند کنونی را برای عربستان به «بن بست رسیده» میدانند، نشان میدهد دولتمردان سعودی در این زمینه نه تنها اتفاق نظر ندارند بلکه حتی درون دربار هم در انزوا بسر میبرند و تنها ماندهاند. ایکاش سلمان و فرزندش این بار عکس و گزارشی تصویری از فهرست مقامات شرکتکننده در ائتلاف 40 کشور عربی و اسلامی منتشر نمیکردند. چرا که با انتشار عکسها و گزارشات تصویری کاملاً روشن شد این اجلاس نمایشی از نمایشهای قبلی هم بیاعتبارتر است و بسیاری از شرکت کنندگان در آن جزو سفرا، کارداران و وابستگان نظامی برخی رژیمهای باقیمانده در کنار آل سعود هستند و نه حتی وزرای دفاع! که اگر آنها هم حضوری داشتند وزن و اعتبار بیشتری به این ائتلاف کاغذی نمیافزود.
منبع: جمهوری اسلامی
انتهای پیام/