آنا گزارش می دهد؛
سوسک که ترس نداره!/ ریشه های ترس ما از کجا آب می خورد؟
چه می شود که یکی از موش می ترسد و یکی از عنکبوت، یکی از حیوانات وحشی می ترسد و دیگری از حیوانات اهلی. آیا این ترس ها ریشه در کودکی افراد دارد یا به خاطرات ناخوشایند در بزرگسالی نیز مربوط می شود؟ سوالات زیادی در این باره وجود دارد که شمسا از دیدگاه یک روان شناس با تجربه به بخشی از آن ها پاسخ داده است.
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا به نقل از خراسان، این روانشناس درباره ریشه این ترس های عجیب می گوید: «علت فراگیر فوبی ها را می توان ترس ما برای از دست دادن کنترل شرایط مختلف دانست؛ چه وقتی در اجتماع قرار می گیریم و قرار است برای جمع صحبت کنیم و چه زمانی که از دیدن یک حیوان یا حشره شوکه می شویم، ترسمان به دلیل ناتوانی در پیش بینی و کنترل خطری است که در آن قرار گرفته ایم. افرادی که فوبی دارند بیشتر متمایلند در مکان ها یا موقعیت هایی قرار بگیرند که قابل پیش بینی باشد. وقتی فرد احساس می کند که شرایط از کنترلش خارج شده است و توان پیش بینی آن را ندارد، به هراس می افتد. مثلا از سوسک می ترسد چون نمی داند که قرار است چه حرکتی از او سر بزند. تجربیات ناخوشایند یا هراس آور، باعث شکل گیری فوبی می شود؛ تا حدی که فرد دیگر نمی تواند حتی درباره اش حرف بزند و برای حل مسئله تلاش کند. ترس های به زبان نیامده نیز در سنین کودکی و نوجوانی ممکن است در فرد باقی بماند و تبدیل به فوبی شود. یادگیری را می توان مهم ترین عامل در شکلگیری فوبی دانست. کودکی را در نظر بگیرید که مادرش از سوسک یا گربه می ترسد. او هم به تبع آن، همان واکنش را نشان می دهد. به عبارت دیگر این ترس به فرزند منتقل می شود و او یاد می گیرد که باید از این موجود بترسد. روانکاوها معتقدند فوبی ها الزاما نتیجه یک رویداد یا تجربه دردناک بیرونی نیست. فوبی می تواند نتیجه تجربیاتی باشد که ساخته ذهن فرد است؛ بدون آنکه در واقعیت وجود داشته باشد. مثلا ترس از بعضی حشرات یا حیوانات تداعی کننده بخش عمیقی از روان ماست که رو به رو شدن با آن برایمان دشوار و ناخوشایند است».
روش های درمانی فوبی با اصول روان شناختی
روح ا... شمسا درباره درمان این مشکل می گوید: «مواجهه تدریجی و حساسیت زدایی منظم، درمان انتخابی فوبی هاست. برای مثال کسی که فوبی اجتماعی دارد و از حضور و حرف زدن در جمع می ترسد، بهتر است به شکل تدریجی با موقعیت هراس آور روبه رو شود. مثلا در گام اول به تصویرسازی ذهنی موقعیت اضطراب آور در ذهن خود بپردازد. در گام بعد خود را در موقعیت های دو نفره و به تدریج چند نفره قرار دهد؛ اول برای یک نفر صحبت کند و به شکلی منظم، در دفعات بعدی برای دو نفر و بیشتر. به این ترتیب مواجهه با موقعیت اضطراب آور به تدریج و با نظم خاصی ایجاد می شود و فرد هر بار یک مرحله از آن را تجربه می کند. برای درمان فوبی حشره و حیوان نیز همین روال وجود دارد. حرف زدن، داستان نوشتن یا دیدن عکس می تواند در مراحل ابتدایی کمک کند تا به تدریج حساسیت ها از بین برود. بعد از آن دیدن ماکت های حشرات یا حیوانات و حتی لمس نمونه های مصنوعی می تواند راهگشا باشد. در مراحل بعدی فیلم های سه بعدی که در آن فردی حشره یا حیوانی را لمس می کند و درباره اش اطلاعاتی می دهد، توصیه می شود. فاصله ها باید کم کم برداشته شود، مثلا اول فرد با دستکش، حیوان یا حشره را لمس کند و این فاصله ها به شکل تدریجی کمتر شود. عده ای معتقدند برای از بین رفتن ترس باید به یک باره با ترس رو به رو شد. این روش درست نیست و روبه روشدن ناگهانی می تواند باعث حمله های آنی شود و مخاطراتی برای فرد داشته باشد و در نهایت نمی تواند کمکی به از بین رفتن فوبی کند.»
بررسی نقش اطرافیان در بهبود یا بدتر شدن فوبی فرد
از آقای شمسا درباره قضاوت مردم و نقش خانواده ها در حاد شدن یا بهبود فوبی افراد پرسیدیم که پاسخش این بود: «فوبی جزو ساده ترین اختلالات روانی به حساب می آید اما گاهی نحوه برخورد خانواده و اجتماع موجب می شود که به یک اختلال مزمن تبدیل شود. دو رفتار «تمسخر و تحقیر» و «شرم از بیان ترس ها» می تواند فوبی را به اختلالی مزمن تبدیل کند. وقتــی عضــوی از خـانواده درباره فوبی خود در جمع صحبـــت کنــد و دیگران عمــدی یا سهوی او را تحقیــر کننـــد، یکـی از آسیب هایی است که مـــی تـــوانـد برای فرد دچار فــــوبی، اضطراب بیشــتــــری به وجود آورد و باعث تداوم فوبی او شود. فاصله ای بین ما آدم ها هست از اولین گام که شنیدن است تا همدلی کردن و درک احساس طرف مقابل. وقتی درباره فوبی کسی می شنویم این که زود قضاوت و وی را مسخره کنیم تا این که کمی درباره احساسش بشنویم و با او همدلی داشته باشیم تفاوت دارد و مسلما مسخره کردن نمی تواند برای رفع فوبی موثر باشد. یکی از عواملی که باعث تبدیل فوبی ساده به فوبی مزمن می شود، همین تمسخر و تحقیر است. کسی که می گوید از مورچه یا سوسک می ترسد، با روش های ساده ای درمان می شود اما وقتـــی فوبــی مزمــن شــود دیگــر بـــه راحتــی درمـان پذیر نیست. اگر در خانواده یا بستگان و دوستـــان کســـــی را می شناسید که دچــــار فوبـــی است، بهتـــریــــن کمــــکی کـه شما می توانید به او بکنید این است که به غرورش لطمه وارد نکنید و حرف هایش را درباره حسی که دارد، بشنوید. به او کمک کنید تا درباره ترسش صحبت کند. همدلی و همدردی با بیان جملاتی مثل «درک می کنم» می تواند خیلی موثر باشد. بهتر است اگر ترس او حالت مزمن دارد، کمکش کنید به روان شناس مراجعه کند. با رعایت سلسله مراتبی که گفته شد مثل تماشای عکس و فیلم و خواندن یا نوشتن داستان مرتبط، تلاش کنید به شکل تدریجی ترس را از او دور کنید. همه این ها نیازمند حمایت است بدون هیچ تمسخر و تحقیری.»
خرا
در هنگام مواجهه با فردی که دچار حمله فوبی شده است چه کنیم؟
آقای شمسا معتقد است در گام نخست با استفاده از تکنیک های آرام سازی، کسی را که در شرایط اضطراب زا قرار گرفته است آرام کنید تا بتواند راحت تر نفس بکشد و سیستم عصبی سمپاتیک او به حالت طبیعی برگردد. اگر دچار اسپاسم عضلانی شده باشد باید گرفتگی ها را برطرف کرد.
در گام بعد از فرد بخواهید تا درباره ترسش حرف بزند؛ حرف زدن درباره آنچه از آن ترسیده ایم، کمک می کند تا بتوانیم شناخت واضحی از منبع ترس پیدا کنیم و کنترل بیشتری داشته باشیم.
تعریف رویداد ناخوشایند باعث می شود مغز خطری را که با آن رو به رو شده است بهتر و دقیق تر بشناسد و تحلیل کند. همین موضوع سبب می شود که مدیریت بهتری داشته باشد. هرچه مداخلات در درمان فوبی موثرتر باشد زمان کوتاه تری صرف درمان فوبی می شود پس همه این کمک ها می تواند روند درمان را تسریع بخشد.
انتهای پیام/