راز زمین در قرآن؛ آیا کتاب آسمانی کرویت زمین را تأیید کرده است؟

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا؛ یکی از شبهاتی که پیرامون مباحث قرآنی مطرح میکنند این است که «مدل توصیفی قرآن برای زمین، مدل تخت، مسطح و صاف هست. تا قبل از قرن ۱۵ میلادی، باور به صاف بودن زمین رواج داشت تا اینکه گالیله ثابت کرد زمین کروی است.
آیاتی مستقیما به صاف بودن زمین اشاره دارد:ـ کهف/۴۷: «به خاطر بیاور روزی را که کوهها را به حرکت در میآوریم، و زمین را آشکار و مسطح میبینی...» ـ طه/۵۳: «همان کسى که زمین را زیرانداز شما کرد و در آن، براى شما راهها کشید...» ـ آیات ۶ و ۷ سوره نباء: «آیا ما زمین را بستری نساختیم؟» ـ آیه ۳۰ سوره نازعات: «و بعد از آن، زمین را گستراند.» ـ آیه ۱۹ سوره نوح: «و خدا، زمین را، چون فرشی برایتان بگسترد.» ـ آیه ۳ سوره رعد: «اوست که زمین را امتداد داد، و در آن، کوهها و رودها قرار داد.» ـ آیه ۲۰ سوره غاشیة: «وَإِلَى الْأَرْضِ کَیْفَ سُطِحَتْ؛ و به زمین که چگونه مسطح گشته؟ و آیات دیگر که به مسطح بودن اشاره دارد و نه کروی بودن!» پاسخ این شبهه را از مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه جویا شدیم که در ادامه میخوانید:آیات فراوانی اشاره به گستردگی زمین داردیکی از اوصاف قرآن، عدم تناقض و تضاد است. کسانی که ادعای تناقض قرآن با علوم را مطرح میکنند در فهم قرآن با مشکل مواجه هستند و تفسیر نادرستی ارائه میدهند. آیات فراوانی اشاره به گستردگی زمین دارد نه به این معنا که زمین مسطح است و کروی نیست.
اگر خدای تعالی زمین را نمیگستراند و از سلسله جبال نمیپوشاند، صلاحیت کشت و زرع و سکونت را نداشت، جانداران در حیات خود به کمال نمیرسیدند. آیاتی از قرآن هم بیانگر آن است که زمین کروی است نه مسطح و باید همه آیات را در کنار هم سنجیده شود. همه آیات قرآن با هم مرتبطاندقرآن کریم تصریح کرده که از تناقضگویی به دور است: «اگر غیر خدا برای شما قرآن را تدوین میکرد، اختلاف زیادی در آن یافت میشد». (۱) همه آیات قرآن با هم مرتبطاند. همچنین دارای عام و خاص، مطلق و مقید، حقیقت و مجاز است که باید از هم جدا شوند. برای فهم آن از احادیث پیامبر (ص) و معصومین (ع) هم باید استفاده شود (که مفسر قرآن هستند)؛ برای درک معانی قرآن یا باید متخصص بود و یا به اهل فن قرآن مراجعه کرد.
برخی با ذکر مطالبی در آیات قرآن، خواستهاند القا کنند که بین آیات آن، تناقض وجود دارد و یا با علوم در تضاد است و لذا گزارههای قرآنی مشتمل بر پارادوکس و تناقض است. (۲) نمونهای از آن، اشاره به مسطح بودن زمین در قرآن است که لازم است مورد بررسی قرار گیرد.۱ ـ در آیه ۱۹ سوره حجر آمده است: «وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَینا فِیها رَواسِی وَ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ شَیءٍ مَوْزُونٍ»؛ و زمین را گستراندیم و در آن، کوههای استوار افکندیم و از هر چیز سنجیدهای در آن رویاندیم. از جمله «زمین را گسترده قرار دادیم»، مسطح بودن زمین استفاده نمی¬شود و این یک مغالطه آشکار است؛ آیه بدین معناست که کره زمین گسترده هست که ایرادی ندارد کرویشکل هم باشد.
«مد ارض» به معنای گستردن طول و عرض آن است؛ چون اگر خدای تعالی زمین را نمیگستراند و از سلسله جبال نمیپوشاند، صلاحیت کشت و زرع و سکونت را نداشت و جانداران، کمال حیات خود را نمییافتند. «رواسی» جمع راسیه به معنای ثابت، صفتی است که موصوف آن حذف شده است، یعنی «جبالاً رواسی»، بدین معنا که در زمین کوههای رواسی انداختیم. منظور این است که کوهها مانع از حرکت و اضطراب زمین میشدند. (۳) در تفسیر نور درباره این آیه چنین آمده است: «یکی از نعمتهای الهی، گستردگی و مسطح بودن زمین است وگرنه کشاورزی و بسیاری از تلاشهای انسان به سختی انجام میشد و هیچ کدام از این نعمتها تصادفی نیست.» (۴) تفسیر راهنما نیز مقصود از این آیه را هموار و گسترده قرار دادن زمین دانسته است. (۵) ۲ ـ در آیه ۶ و ۷ سوره نبأ آمده است: «أ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً وَ الْجِبالَ أَوْتاداً «آیا ما زمین را مهد آسایش خلق نگردانیدیم.
«مهاد» به طوری که در کتاب لغت آمده، به معنای مکان آماده، صاف و مرتب است. در اصل از «مهد» به معنای محلی که برای استراحت کودک آماده میکنند (اعم از گهواره یا بستر) گرفته شده (۶) و به معنای آماده، صاف و مرتّب است. کلمه «اوتاد» جمع وتد است و «وتد» یعنی میخ بزرگ و شاید بدین علت کوهها را میخ خوانده که پیدایش عمده کوههایی که در روی زمین است، از عمل آتشفشانهای تحت الارض است که یک نقطه از زمین را میشکافد و مواد مذاب زمینی از آن فوران میکند و به اطراف میریزد؛ به تدریج به صورت میخی که در روی زمینی کوبیده شده در میآید و باعث سکون و آرامش فوران آتشفشان و اضطراب و نوسان زمین است.» (۷)،
چون کوهها وسیله معاش اهل زمیناند، به آن میخ گویند؛ زیرا اگر نبودند، زمین همیشه در زیر پای اهلش در حال نوسان بود. (۸) با توجه به تفاسیر، آیات ۶ و ۷ سوره نبأ و آیه ۱۹ سوره حجر، هیچ تناقضی با هم ندارند و در هر دو، زمین، محل آرامش و مسطح و هموار و کوهها عامل پابرجایی و استواری آن بیان شده است. در آیات قرآن مجید، گاهی تعبیر (مشرق و مغرب) به صورت مفرد آمده است؛ مانند: «وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ»؛ مشرق و مغرب از آن خداست؛ (۹) گاهی به صورت تثنیه آمده است؛ مانند: «رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ»؛ پروردگار دو مشرق و دو مغرب؛ (۱۰) گاهی به صورت جمع آمده است؛ مانند «فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»؛ سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها. (۱۱)
مشرق از شرق (بر وزن قمر) و شروق، به معنای طلوع آفتاب، و اصل آن به معنای روشن شدن است. مشرق، اسم مکان و به معنای محل طلوع است. مغرب از غرب و به معنای محل غروب و دور شدن است. غروب آفتاب عبارت است از دور شدن و پنهان شدن آفتاب از نظرها. (۱۲) هر یک از این آیات اشاره به نکتهای است و آن اینکه خورشید، هر روز از نقطه تازه ای طلوع و در نقطه تازهای غروب میکند؛ به تعداد روزهای سال، مشرق و مغرب داریم. در میان همه مشرقها و مغربها، دو مشرق و دو مغرب ممتاز است که یکی در آغاز تابستان، یعنی حداکثر اوج خورشید، در مدار شمالی و یکی در آغاز زمستان، یعنی حداقل پایین آمدن خورشید در مدار جنوبی است که از یکی تعبیر به مدار رأس سرطان و از دیگری، تعبیر به مدار رأس جدی میکنند. (۱۳)
این آیات، در عین دلالت بر متعدد بودن محل طلوع و غروب خورشید، به کروی بودن زمین نیز اشاره دارند؛ زیرا اگر زمین کروی باشد، طلوع کردن و تابیدن آفتاب بر هر جزئی از اجزای کره زمین مستلزم غروب از جزء دیگر آن است و در این صورت، تعدد مشرقها بدون هیچ گونه تکلف و زحمت، روشن میشود. در غیرکروی بودن زمین، تعدد مشرقها و مغربها که از آیه استفاده میگردد، قابل درک و فهم نیست؛ (۱۴)، زیرا جسم مسطح بیش از یک شرق و یک غرب ندارد. همچنین، اختلاف افقها دلالت بر کرویت زمین میکند و آن را مشارق و مغارب متعددی است. (۱۵) امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «خورشید، سیصد و شصت مشرق و سیصد و شصت، مغرب دارد، از آن نقطهای که امروز طلوع کرد، دیگر طلوع نمیکند تا سال بعد در همان روز». (۱۶)
تعبیر «فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ»، ممکن است به مشرقها و مغربهای مختلف مکانی اشاره داشته باشد؛ چرا که کرویت زمین، سبب میشود که به تعداد مناطق روی آن، مشرق و مغرب وجود داشته باشد؛ یا اشاره به مشرقها و مغربهای زمانی باشد؛ زیرا حرکت زمین به دور آفتاب، سبب میشود که هرگز دو روز پشت سر هم، خورشید از یک نقطه، طلوع و غروب نکند. این تفاوت مشرقها و مغربها که با نظم بسیار دقیق و حساب شدهای انجام میگیرد، از یک سو سبب پیدایش فصول چهارگانه سال با آن همه برکات میشود و از سوی دیگر، باعث تعدیل حرارت، برودت و رطوبت در سطح زمین میشود؛ همچنین زندگی انسانها و حیوانات و گیاهان را سر و سامان میبخشد که هر یک از اینها نشانه و آیهای از آیات خداست. (۱۷) پینوشتها:
۱ ـ سوره نساء، آیه ۸۲
۲ ـ سایت سکولاریسم در ایران، تاریخ ۱۲، آیه ۹،
۳ ـ طباطبائی، محمدحسین، تفسیرالمیزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، قم، ۱۳۷۴ ش، ج ۱۲، ص ۲۰۳
۴- قرائتى، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ ش، ج ۶، ص ۳۲۴.
۵ ـ هاشمی رفسنجانی، علی اکبر، تفسیر راهنما، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ج ۱۹، ص ۱۸۲
۶ـ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ اول، ج ۲۶، ص ۱۶
۷ـ طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، قم، ۱۳۷۴ ش، ج ۲۰، ص ۲۶۱.
۸ـ طباطبائی، محمدحسین، تفسیرالمیزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، قم، ۱۳۷۴ ش، ج ۲۰، ص ۲۶۱ با اسناد به: روح المعانی، ج ۳۰، ص ۶.
۹ـ سوره بقره، آیه ۱۱۵.۱۰ ـ سوره رحمن، آیه ۱۷.
۱۱- سوره معارج، آیه ۴۰.۱۲ ـ قرشی، علی اکبر، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، ۱۳۷۷ ش، ج ۱، ص ۲۲۰.
۱۳= مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ اول، ج ۲۵، ص ۴۵.
۱۴- خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، ناشر انوار المهدی، چاپ هشتم، ۱۴۰۱ ق، ص ۷۵.
۱۵- علی رضا میرزا خسروی شاهزاده، تهران، تفسیر خسروی، اسلامیه، ۱۳۹۷ ش، ج ۵، ص ۳۸۲.
۱۶- طباطبائی، محمدحسین، تفسیرالمیزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۳ ش، ج ۲۰، ص ۳۶.۱۷
انتهای پیام/