استانداردسازی هزینه نیست؛ یک سرمایهگذاری در سطح ملی است

گروه اقتصادی خبرگزاری آنا؛ فرزین انتصاریان،رئیس انجمن مدیریت کیفیت ایران- در دهههای اخیر، یکی از مفاهیمی که گرچه همواره در پسزمینه توسعه کشورها قرار داشته، اما کمتر بهعنوان یک عامل حیاتی به آن توجه شده، مفهوم "استانداردسازی" است. در حالی که بسیاری از تصمیمگیران و سیاستگذاران هنوز استانداردها را صرفاً مجموعهای از دستورالعملهای فنی و مهندسی میدانند، تجربه جهانی و تحقیقات معتبر، نشان میدهند که استانداردسازی یک زیرساخت حیاتی برای رشد اقتصادی، ارتقاء بهرهوری، گسترش نوآوری و حتی بهبود کیفیت حکمرانی است.
تجربه ۴۰ ساله در حوزه کیفیت و استانداردسازی، و همچنین همکاری با نهادهای بینالمللی تدوین استاندارد، مرا به این باور رسانده که هنوز فاصله زیادی بین ظرفیتهای واقعی استانداردسازی و نگاه رایج به آن در ایران وجود دارد. متأسفانه نگاه ما به استاندارد، اغلب محدود به بهبود کیفیت محصولات در سطح بنگاههاست، در حالی که در بسیاری از کشورها، استانداردسازی یک سیاست کلان حاکمیتی برای پیشبرد توسعه ملی تلقی میشود.
تأثیر اقتصادی استانداردسازی؛ تجربه فرانسه و دیگر کشورها
برای درک دقیقتر جایگاه استانداردسازی در توسعه کشورها، مروری بر نتایج یک پژوهش مهم انجامشده توسط سازمان استاندارد فرانسه (AFNOR) راهگشاست. این مطالعه نشان میدهد استانداردسازی بهطور مستقیم در رشد تولید ناخالص داخلی این کشور مؤثر بوده و در حدود ۰.۸۱ درصد از رشد سالانه GDP فرانسه ناشی از همین فرآیند است. این میزان برای کشوری توسعهیافته عددی قابل توجه است و نشان میدهد که استانداردها، فراتر از اسناد فنی، نقش پیشران در اقتصاد دارند.
همین تأثیر در کشورهای دیگری مانند آلمان (۰.۹٪)، استرالیا (۰.۸٪)، بریتانیا (۰.۳٪) و کانادا (۰.۲٪) نیز مشاهده شده است. نکته جالب آنکه بیش از دو سوم شرکتهای مورد بررسی در این مطالعات تأیید کردهاند که استانداردها باعث افزایش بهرهوری، سودآوری، شفافیت، و همکاری مؤثرتر با ذینفعان شدهاند. حتی بنگاههای کوچک و متوسط نیز که معمولاً منابع کمتری در اختیار دارند، استانداردها را به عنوان ابزاری کارآمد برای رقابتپذیری میشناسند.
این نتایج اثبات میکنند که استانداردسازی نه یک هزینه، بلکه یک سرمایهگذاری با بازدهی بالا در سطح ملی و بنگاهی است. عبارتی که بهدرستی در این زمینه مطرح شده این است:"کسی که استاندارد را تعیین میکند، بازار را نیز میسازد. "
استانداردسازی در نگاه کلان
برای بسیاری از ما، "استاندارد" معادل یک سند فنی برای اندازهگیری یا تولید یک کالا است. اما استاندارد در ذات خود، یک معیار عقلانی برای نظمبخشی و هماهنگی در همه امور زندگی است. از نحوه تهیه غذا در یک خانواده گرفته تا نحوه تدوین مقررات بینالمللی، مفهوم استاندارد حضور دارد.
در اقتصاد، پول واحد – مانند ریال یا دلار – یک استاندارد برای ارزشگذاری است. اگر این معیار دچار نوسان یا چندگانگی شود، مثل آن است که طول یک متر در هر مکان معنای متفاوتی داشته باشد؛ نتیجه آن بیثباتی اقتصادی خواهد بود. به همین دلیل، داشتن یک معیار مشخص، پایدار و پذیرفتهشده برای هر مفهوم بنیادین، یک ضرورت توسعه است.
از کیفیت محصول، ایمنی کار، مدیریت منابع انسانی، تا حکمرانی و مسئولیت اجتماعی، همه و همه نیازمند یک زبان مشترک، معیار قابل سنجش و روش استانداردشده برای پیادهسازی، ارزیابی و بهبود هستند. این زبان مشترک همان چیزی است که استانداردها فراهم میکنند
فرآیند استانداردسازی؛ چرخهای برای توسعه پایدار
استانداردسازی خود بر پایه چرخه معروف "PDCA" یعنی برنامهریزی (Plan)، اجرا (Do)، ارزیابی (Check)، و اقدام اصلاحی (Act) بنا شده است. این چرخه که شالوده بسیاری از سیستمهای مدیریتی مدرن است، تضمین میکند که استانداردها نهتنها پیادهسازی شوند، بلکه همواره در مسیر بهبود و انطباق با نیازهای روز باقی بمانند. این فرآیند شامل چهار مرحله اصلی است:
۱. تدوین استاندارد:
با تحلیل نیازها، بررسی تجربیات، و اجماع میان ذینفعان انجام میشود. نمونههای جهانی مانند ISO ۹۰۰۱ (مدیریت کیفیت)، ISO ۴۵۰۰۱ (ایمنی شغلی)، و ISO ۴۲۰۰۱ (مدیریت هوش مصنوعی) حاصل چنین فرآیندیاند.
۲. استقرار استاندارد:
مرحلهای که در آن آموزش، اصلاح فرآیندها و تغییر فرهنگ سازمانی انجام میشود. در اینجا استانداردها به رفتار و روال عملیاتی تبدیل میشوند.
۳. ارزیابی انطباق:
از طریق ممیزیهای داخلی و خارجی، میزان تطابق عملکرد با معیارهای تعیینشده سنجیده میشود. ابزارهایی مانند ISO ۱۹۰۱۱ در این بخش کاربرد دارند.
۴. بهبود مستمر:
بازنگری و ارتقاء استانداردها بهطور دورهای انجام میشود تا با تحولات روز همگام باشد. مدلهایی مانند EFQM و ISO ۹۰۰۴ برای این منظور طراحی شدهاند.
کاربردهای عملی استانداردسازی در توسعه
شاید مهمترین ویژگی استانداردسازی، گستره وسیع تأثیرگذاری آن باشد. در اینجا به برخی از حوزههای کلیدی اشاره میکنم که استانداردها نقشی اساسی در آنها دارند:
• افزایش بهرهوری:
استانداردهایی مثل ISO ۵۰۰۰۱ (مدیریت انرژی) به کاهش اتلاف منابع و افزایش کارایی کمک میکنند.
• تابآوری و پایداری کسبوکارها:
استانداردهای مدیریت ریسک و تداوم فعالیت، سازمانها را برای مواجهه با بحرانها توانمند میسازند.
• تسهیل تجارت بینالمللی:
با همسانسازی معیارهای کیفیت و ایمنی، ورود به بازارهای جهانی برای تولیدکنندگان آسانتر میشود.
• شفافیت و پاسخگویی سازمانی:
از طریق استانداردهایی مانند ISO ۳۷۰۰۰ (حاکمیت سازمانی) و ISO ۲۶۰۰۰ (مسئولیت اجتماعی).
• امنیت و سلامت جامعه:
استانداردهای ایمنی محصول و فرایند، جان و سلامت مردم را محافظت میکنند.
ایران و فرصت طلایی استانداردسازی
ایران از نظر قانونی، یکی از جامعترین قوانین توسعه نظام استاندارد را دارد. قانون "تقویت و توسعه نظام استاندارد" گستره عملکرد سازمان ملی استاندارد را فراتر از بسیاری کشورها تعریف کرده است. اما متأسفانه، آنچه در اجرا دیده میشود، هنوز با ظرفیت واقعی فاصله زیادی دارد.
چنانچه پژوهشی جامع درباره تأثیر بالقوه استانداردسازی در ایران – با در نظر گرفتن نقش آن در ایمنی، کیفیت، نوآوری، بهرهوری، و انطباق با مقررات – انجام شود، میتوان به نتایجی به مراتب فراتر از آنچه در فرانسه یا آلمان ثبت شده، دست یافت.
در واقع، اگر به استانداردسازی بهعنوان یک سیاست توسعهای در سطح ملی نگاه شود و دستگاههای اجرایی، دانشگاهها، شرکتها و نهادهای مدنی در فرایند تدوین و استقرار استانداردها مشارکت داده شوند، میتوان استاندارد را از یک الزام اداری به یک مزیت رقابتی ملی تبدیل کرد.
سخن پایانی
استانداردسازی، مفهومی استراتژیک و یک سرمایهگذاری زیربنایی برای آینده کشورهاست. این فرآیند، ابزار نظمدهی، تسهیل نوآوری، تضمین کیفیت، ارتقاء شفافیت و تسهیل تجارت است. نادیدهگرفتن استانداردها بهمثابه رهاکردن سکان در کشتی توسعه است.
برای ایران امروز، که در مسیر تحول اقتصادی و اجتماعی گام برمیدارد، وقت آن رسیده است که استانداردسازی نهفقط در سطح بنگاهها، بلکه در سطح سیاستهای کلان اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و فناورانه به رسمیت شناخته شود. آیندهای پایدار و منسجم، بدون استانداردهای دقیق، ممکن نیست.
انتهای پیام/