یادداشت| از سفر به ماه تا پاندمی کرونا؛ چگونه پول به تئوریهای توطئه جان میدهد؟
خبرگزاری علم و فناوری آنا، محمدامین پورحسینقلی؛ شاید شنیده باشید زمانی که انسان روی ماه قدم گذاشت، عدهای به سرعت شروع به انتشار تئوریهای توطئهای کردند که این دستاورد را یک صحنهسازی هالیوودی معرفی میکرد. این فقط یکی از هزاران نمونهای است که نشان میدهد چرا برخی افراد به جای پذیرش واقعیت، به داستانهای توطئه پناه میبرند. اما چرا تئوریهای توطئه تا این حد رایج شدهاند؟ روانشناسی انسان نقش مهمی در پذیرش این تئوریها دارد. ما انسانها ذاتاً به دنبال معنا و کنترل بر رویدادها هستیم. در جهانی پیچیده و پر از ابهام، تئوریهای توطئه با ارائه روایات ساده و جذاب به ما کمک میکنند تا احساس کنیم بر اوضاع مسلط هستیم. اما فراتر از این دلایل روانشناختی، یک عامل قدرتمند دیگر نیز وجود دارد: پول.
تئوریهای توطئه نه تنها به دلیل جذابیت و سادگیشان، بلکه به دلیل اقتصادی بودنشان گسترش یافتهاند. این باورها به یک صنعت چند میلیارد دلاری تبدیل شدهاند که شامل کتابها، مستندها، وبسایتها و محصولات مرتبط میشود. نویسندگان و تولیدکنندگان محتوا با ارائه روایتهای اغلب عجیب و غریب، مخاطبان بسیاری را جذب میکنند و از احساسات و ترسهای آنها بهرهبرداری میکنند. برای مثال، کتاب "قانون جذابیت" (The Secret) که نوعی تئوری توطئه را ترویج میکند که میگوید تفکرات مثبت میتوانند به واقعیت تبدیل شوند، بیش از 30 میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته است و درآمدی حدود 300 میلیون دلار به همراه داشته است.
این رقم نشاندهنده میزان استقبال مردم از چنین محتواهایی است. یا مستند "پلاندمیک" (Plandemic) که ادعا میکند ویروس کرونا بهطور عمدی توسط گروهی از نخبگان جهانی پخش شده است، در مدت کوتاهی پس از انتشار میلیونها بار در سراسر جهان مشاهده شد. این مستند که از طریق رسانههای اجتماعی به سرعت منتشر شد، باعث شد تا فروش کتابها و محصولات مرتبط با این تئوریها به شدت افزایش یابد. علاوه بر این، تئوریهای توطئه به روشهای درمانی شبهعلمی مانند طب سنتی نیز نفوذ کردهاند. برخی از این روشها با استفاده از تئوریهای توطئهای در خصوص ریشههای بیماریها، تلاش میکنند تا روشهای بیاثر خود را به جای درمانهای علمی به مردم بفروشند. برای مثال، در طول پاندمی کرونا، بسیاری از طرفداران طب سنتی با ترویج این تئوری توطئه که ویروس کرونا ساخته دست انسان است یا واکسنها مضر هستند، توانستند محصولات خود را به جای درمانهای مؤثر و تایید شده، به فروش برسانند. این اقدامات به خصوص در مناطقی که دسترسی به اطلاعات دقیق کمتر است، تأثیرات مخربی داشته و سلامت عمومی را به خطر انداخته است.
نقش رسانههای اجتماعی در این فرآیند نیز بسیار حیاتی است. الگوریتمهای پیچیده این رسانهها به سرعت و به صورت گسترده محتواهای مرتبط با تئوریهای توطئه را منتشر میکنند. برای مثال، الگوریتمهای یوتیوب به محض اینکه یک کاربر ویدیویی درباره تئوریهای توطئه تماشا میکند، به او ویدیوهای بیشتری از همین دست پیشنهاد میدهند. در نتیجه، این تئوریها به سرعت گسترش مییابند و تبدیل به جریانهای پرسود برای تولیدکنندگان محتوا میشوند. همچنین، در پلتفرمهای محبوبی مانند فیسبوک و یوتیوب، تبلیغات مرتبط با تئوریهای توطئه و محتوای شبهعلمی به یکی از منابع اصلی درآمد تبدیل شدهاند. این پلتفرمها سالانه تنها از طریق تبلیغات مرتبط با تئوریهای توطئه درآمدهای میلیارد دلاری کسب میکنند. این امر نشان میدهد که چرا این تئوریها همچنان در فضای آنلاین تکثیر میشوند.
در نهایت، این تئوریها به واسطه پتانسیل اقتصادیشان، همچنان تولید و انتشار خواهند یافت. تا زمانی که این بازار پرسود وجود دارد و تا زمانی که تولیدکنندگان محتوا بتوانند از ضعفهای روانشناختی انسانها برای کسب سود استفاده کنند، تئوریهای توطئه به عنوان یک پدیده اجتماعی باقی خواهند ماند. برای مقابله با این پدیده، جامعه نیاز به تقویت سواد رسانهای و ترویج تفکر انتقادی دارد. این ابزارها میتوانند به ما کمک کنند تا اطلاعات نادرست را از واقعیات تفکیک کنیم و از گرفتار شدن در دام تئوریهای توطئهای که تنها هدفشان کسب سود است، اجتناب کنیم.
انتهای پیام/