ثابت کردم بین تئاتر و اسلام ارتباط وجود دارد
به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری علم و فناوری آنا، در نخستین نشست از فصل سوم سلسله نشستهای «دوشنبههای نقد کتاب سوره»، کتاب «تئاتر و اسلام» نوشته دکتر ماروین کارلسن، به ترجمه مهدی چاوشور و با حضور رامتین شهبازی، معاون دانشکده هنر و مدیر گروه سینمای دانشگاه سوره ، علی حاجی ملاعلی،مدیر گروه تئاتر دانشگاه سوره در دانشگاه سوره نقد و بررسی شد.
در ابتدای این نشست دکتر رامتین شهبازی از اهداف برگزاری و چگونگی روند نشستهای نقد کتاب در دانشکده هنر دانشگاه سوره گفت: دو دوره دوشنبههای نقد کتاب سوره را تجربه کردیم که با استقبال خیلی خوبی از سمت نویسندگان و علاقهمندان مواجه شد. در این جلسات با توجه به رشتههای مختلفی که دانشگاه سوره آنها را دارا است، از هر رشته یک کتاب را انتخاب کرده و با حضور یک منتقد، مترجم یا نویسنده کتاب، آن اثر را به بحث میگذاریم.
وی درباره هدف از برپایی این نشستها توضیح داد: تلاش میکنیم تا ایدههای آموزشی و پژوهشی که در این کتب نهفته را استخراج کنیم تا دانشجویان بتوانند از آنها برای پایاننامهها و مقالات پژوهشی خود استفاده کنند. وی همچنین تبلیغ کتابخوانی را بهعنوان دیگر هدف این نشستها برشمرد.
در ادامه جلسه ماروین کارلسن در تبیین کتاب خود به این نکته اشاره داشت: با اینکه پیشینه مطالعاتم در حوزه اروپا بوده، اما حدود یازده تا بیست سال است که روی این ایده کار میکنم. در کتابهایی مثل تاریخ تئاتر جهان نوشته اسکار براکت به این مسئله پرداخته شده که بین اسلام و تئاتر ارتباطی وجود ندارد و به طور مشخص نمیتوان در جهان اسلام از امر بازنمایی استفاده کرد.
من در این کتاب (تئاتر و اسلام) سعی کردهام اثبات کنم که این ارتباط وجود دارد و همچنین این مسئله امری ممکن است. در ادامه چاوشور مترجم کتاب درباره چگونگی آشناییاش با این کتاب گفت: در کلاسهایی که با اساتیدم مثل عرفان ناظر داشتم، درباره ترجمه کتابهای خوب صحبت شد و من متوجه شدم که این کتاب در اولویت است و سریع دست به ترجمه آن زدم اما مراحل انتشارش قدری به طور انجامید.
وی درباره چرایی اهمیت این کتاب اذعان کرد: به نظر میآید این نخستین باری است که محققی خارج از جهان اسلام با این مقدار از توجه و دقت، گستره تئاتر در جهان اسلام را بررسی کرده و آنها را در کنار همدیگر چیده که این مسئله نظر من را به خود جلب کرد. همچنین این نگاه دکتر کارلسن که میگوید اسلام در تقابل با هنر نمایش، نمایشی عمل نکرده و اثبات این مقوله که در این کتاب آمده است برای من مهم بود.
حاجی ملاعلی نیز در ارتباط زنجیرهای مفاهیم موردنظر کارلسن به نظریه اصلی وی یعنی ایده گوستینگ اشاره کرد و از کارلسن خواست تا درباره این مفهوم در مصادیق اسلامی نمونهای بیان کند. دکتر کارلسن در پاسخ به این سؤال تبیین کرد: گوستینگ جزء جداییناپذیر بازنمایی است و مثل روحی برای تئاتر است؛ قلب تعزیه یعنی شخصیت امام حسین (ع) خود بهنوعی حضوری گوستینگ و روح وار دارد. در تعزیه بهنوعی تمامی کاراکترها گوست محسوب میشوند.
از طرفی بازدید شرایط یکسان در تعزیه که هر بار ممکن است تکرار شود و همان حرکات، نمایشها و حتی لوکیشن و محل دیده شود، از حیث تکرار، ناظر بر همین موضوع گوستینگ هستند. وی با مثالی گفت: حتی اسبی که در تعزیه شاهد آن هستیم نیز مشمول تئوری گوستینگ است و باعث یادآوری مفهومی خاص میشود.
حاجی ملاعلی در ادامه سؤالات خود از دکتر کارلسن پرسید: به نظر میآید در کلیت کتاب تئاتر و اسلام شتابزدگی و کلیگویی وجود دارد. بهعنوانمثال به کشوری مثل لبنان که هم مسلمانها و هم مسیحیها در آن هستند کمتوجه شده و یا درباره کشور ترکیه بهطورکلی صحبتی نشده است. آیا این مسئله نوعی تقلیلگرایی نیست؟ نقالی ایران که بر بنیان کتاب مقدس و روایتهای آن استوار است، میتوانست موضوعی بسیار ارزشمند برای این کتاب باشد، اما در این کتاب صفحات بسیار کمی به داستانگویی نقالانه اختصاص دادهشده است. آیا جای آن نبود که به آن بیشتر پرداخته شود.
دکتر کارلسن در پاسخ به این سؤال گفت: من میتوانستم به هر کدام از این کشورها حتی بهاندازه صد کلمه بپردازم، اما کشور ترکیه عامدانه و به دو علت حذف شد. علت اول این است که ترکیه در این زمینه بسیار غنی است و همچنین با توجه به محدودیتهایی که در چاپ و انتشار مطالب وجود دارد نمیشد بهطور کامل به آن پرداخته شود.
این پژوهشگر اظهار کرد: شاید من را به تبعیض متهم کنید که بیشتر به کشور مصر و بعد به تعزیه در ایران پرداختم، اما در واقع تاریخ غنی اینها باعث این امر شده است. پرداختن به اندونزی به خاطر جمعیت زیاد آن بوده که پرجمعیتترین کشور مسلمان است و مردمان آن ترکیبی از هندو و مسلمان هستند. کشورهای پاکستان و بنگلادش نیز به علت جمعیت زیادشان انتخاب شدند. انتخاب بین دو کشور سوریه و لبنان برایم بسیار سخت بود، اما سوریه را به خاطر وجود تاریخ غنیتر آن انتخاب کردم. فلسطین هم نه ازنظر تئاتری بلکه از منظر سیاسی دارای اهمیت ویژهای بود.
حاجی ملاعلی ادامه داد: ما از پژوهشگران بسیار دقیقی مثل آقای کارلسن انتظار داریم که وقتی به سمت شرق میآیند، از اصطلاحات جدید و متناسب با وضعیت شرق و نمایش شرق استفاده کنند. این ایده که ما از خودِ اصطلاح تئاتر برای مواجهشدن با شرق استفاده کنیم به نظر میآید در درون خود بیانگر مرجع بودن تئاتر است؛ یعنی ابتدا تئاتر را بهعنوان پیشفرض قرار میدهیم و بعد به دنبال نظریههای شرقی میرویم. این رویکرد و طرز تلقی در حوزه مطالعات فرهنگی شکسته شده است. به نظر میآید که دیگر زمان آن رسیده باشد که از اصطلاح تئاتر برای خوانش فرهنگ شرق و نمایش و آئینهای آن استفاده نکنیم و یک اصطلاح جدید برای آن ضرب کنیم، آن را ترویج دهیم و به کار ببریم تا در صدسال آینده این تفاوت میان غرب و شرق نهادینه شود.
کارلسن پاسخ داد: من قدرت این کار را ندارم، اما اگر از افرادی مثل شِکنِر بپرسید او به شما پاسخ خواهد داد «قطعاً و حتماً» و کلمه پرفورمنس یا همان اجرا را در پاسخ ذکر خواهد کرد. از نظر من این واژه نیز شتابزده است، زیرا که کلمهای غربی است. امکانپذیر نخواهد بود که ما اصطلاحی را داشته باشیم که قابل استفاده برای مفاهیم پیچیده این چنینی باشد و همچنین باید توجه داشت که کلمات شکل میگیرند و ما آنها را انتخاب نمیکنیم.
وی در ادامه درباره تجربه هنر گفت: تجربه هنر یک تجربه بسیار واقعی است که گونهها و سویههای متفاوتی در کشورهای مختلف دارد. طبیعتاً بهعنوان یک فرد آمریکایی مشکل یا حتی بینتیجه خواهد بود اگر من بخواهم اصطلاحی را ایجاد کنم و همچنین در حقیقت، داشتن اصطلاحات فراگیر و جاافتادهای مثل تئاتر استعماری بهراحتی ممکن نخواهد بود.
بهزاد آقاجمالی مدیر گروه ادبیات نمایشی دانشگاه سوره نیز گفت: این کتاب دارای یک پیش فرض است که تئاتر و اسلام آشتیناپذیر هستند و تلاش میکند که این مسئله را رد کند، اما با ارائه حقایق تاریخی سعی به رد این پیشفرض دارد و بیان میکند که تئاتر و اسلام آشتیناپذیر نیستند و میتوانند همگن باشند. اما این مسئله فراتر از اینها است، زیرا که تئاتر به خاطر بازنمایی که در حقیقت اساس آن است، با ادیان توحیدی که نام آنها خود گویای مسئله یگانگی است ارتباط خوبی نداشته و گویی که کراهتی در امر بازنمایی وجود دارد؛ این روش شاید جوابگو نباشد، زیرا که باید به ماهیت آنها پرداخت و آنها را بررسی کرد. نظر شما در این مورد چیست و همچنین به نظر شما معمای کلمه پرفورمنس و جایگاه استفاده آن چگونه حل خواهد شد؟
کارلسن پاسخ داد: ما همه مشکلات متعددی با این مسئله داریم. در وهله اول باید دید که هدف این کتاب چیست و این نکات برای چه کسی یا کسانی و با چه دیدگاهی بیان میشود. من میخواهم باکسانی صحبت کنم که در مورد تئاتر بدبین هستند. وی با مثالی توضیح داد: بستگی به این دارد که بخواهیم با چه کسی صحبت کنیم؛ یک مسیحی بنیادگرا و یا با یک امام مسلمان سنتگرا. درواقع گریزی نیست که پاسخ باید دینمحور باشد و دین هم طبیعتاً پشتوانه تاریخی دارد.
کارلسن در بخش دیگری از این نشست گفت: هرفردی تصویر ذهنی متفاوتی از هر چیزی حتی یک صندلی خواهد داشت و حتی اگر از فروید یا شکنر بتوان درباره پرفورمنس پرسید قطعاً نظرات آنها متفاوت خواهد بود. تئاتر، سنت یا یک فرم غربی دراماتیک برای بازنمایی است، اما پرفورمنس بسیار گستردهتر است. همهچیز میتواند یک پرفورمنس باشد. او ذکر کرد که با شکنر همعقیده است و هر آن چیزی که بهصورت آگاهانه توسط کسی انجام گیرد و واجد تماشاگر باشد یک اجراست؛ البته عطسه یک اجرا نیست، زیرا که عامدانه صورت نمیگیرد.
حاجی ملاعلی در ادامه گفت: تقریباً هفتاد درصد این کتاب به شکل اغراقآمیزی به وضعیت سیاسی کشورهای مذکور میپردازد. با توجه به اینکه ایشان مشخصاً در دیگر نوشتههایشان رویکردی سیاسی دارند و مقاطعی از تاریخ کشورهای اسلامی را انتخاب کردهاند که در آنها اتفاقات سیاسی در حال رخ دادن است، آیا رویکرد ایشان بیش از اندازه برای این موضوع سیاسی نیست.
کارلسن در این باره گفت:من تلاش کردم که نگاهی بدون تبعیض داشته باشم. من در زمینه سیاسی فعال هستم و طبیعتاً نگاهی سیاسی دارم، اما با اینحال سعی کردهام که سیاست را هر چه کمتر در این کتاب دخیل کنم. چطور میشود که تئاتر در فلسطین، لبنان یا سوریه سیاسی نباشد؛ این مسئله اجتنابناپذیر و امری طبیعی است. باید دانست که تئاتر در اسلام بیش از دیگران سیاسی است، همانطور که در آلمان بیش از آمریکا و در انگلستان از آمریکا سیاسیتر است.
براساس این گزارش، کتاب «فرهنگ دیداری و روششناسی تحلیل تصویر» نوشته دکتر مریم کَهوند بعنوان دومین کتاب در تاریخ یکم خرداد ماه ۱٤٠٢ با حضور نویسنده و دکتر شهابالدین عادل، منتقد نقد و بررسی خواهد شد.
انتهای پیام/