دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
منوچهر محمدی:

اشتباهی که رهبر انقلاب می‌گویند از جنس پذیرش بازرگان و منتظری است

آیت‌الله خامنه‌ای هم پس از فشارهایی که از طرف هاشمی و دیگران به ایشان آمد گفتند با آن‌که به آمریکا اعتماد ندارم، ولی با شرایطی با مذاکره موافقم.
کد خبر : 308024

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، یکی از صریح‌ترین منتقدان سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم، منوچهر محمدی است که معتقد است رویکرد توافق با «کدخدا» ادامه همان نگاه مادی‌گرایانه‌ای است که از ابتدای پیروزی انقلاب تا امروز تحت پوشش «عملگرایی» و «واقع‌گرایی» در برابر نگاه انقلابی «نظام» در بدنه مدیریتی و نیز برخی مقامات کشور وجود داشته است.


وی ضمن آنکه منظور از «نظام» را که در چند سال اخیر تعریف‌های مختلفی از آن می‌شود، مشخص می‌کند، بر این باور است که چگونگی مواجهه دولت‌ها با آن، هدایتگر آن‌ها به سمت طرح مباحثی چون رفراندوم و بن‌بست بوده است.


محمدی تصریح دارد که منزوی شدن آمریکا به کمک اروپا که از سوی مسئولان دیپلماسی ایران مطرح می‌شود، «حرف بی‌ربطی» است،‌ چرا که اساساً خصومت اروپایی‌ها نسبت به ایران تنها در یک مجموعه از تاکتیک‌ها با آمریکایی‌ها تفاوت دارد.


متن کامل گفتگوی تفصیلی این تحلیل‌گر مسائل راهبردی و سیاست خارجی را در ذیل می‌خوانید:


*از آنجا که یکی از حوزه‌های مطالعاتی و تخصصی شما سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است، چه جهت‌گیری‌های کلی را در این عرصه از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی می‌توان برشمرد؟


_ در طول 40 سال بعد از پیروزی انقلاب همواره ۲ نگاه در سیاست خارجی کشور وجود داشته است، یک نگاه، نگاه «امام‌گونه» است که ما را به پیروزی بر قدرت‌های بزرگ رساند و متکی بر ایمان به خدا بود و امروز نیز با همان نگاه می‌توان در جهت استمرار مسیر توسعه و پیشرفت جمهوری اسلامی حرکت کرد. با همین نگاه بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران صراحتاً فرمود «ما آمریکا را زیر پا می‌گذاریم» و «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند».


بر این اساس، مبارزه با استکبار در سرلوحه فعالیت‌های جمهوری اسلامی ایران قرار داد، اما مع‌الاسف دولت‌هایی که بعد از انقلاب بر روی کار آمدند، به‌جای اینکه این نگاه را نصب العین خود قرار دهند، رویکرد پراگماتیستی و تجربه‌گرایانه را در پیش گرفتند که در آن باورهای دینی را دخالت نمی‌دادند،‌ در نتیجه وقتی می‌بینند آمریکا از نظر اقتصادی و سیاسی کشوری قدرتمند و با نفوذ است، نمی‌توانند باور کنند آن‌طور که رهبر کبیر انقلاب اسلامی فرمود آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، از این‌رو به راه‌های انحرافی می‌روند.


*یعنی در حالی که رأس نظام که ولی فقیه بود و نیز توده مردم به نصرت الهی ایمان داشته‌اند، اما طبقه میانه رأس نظام با مردم که دولت بود در این 40 سال به این اعتقاد نداشت؟


_ علت آن، همان روزمرگی و غلبه نگاه مادی‌گرایانه است؛ چرا که آنها که به قدرت رسیدند، نگاه «امام‌گونه» نداشتند و از آرمان‌ها و ارزش‌ها عدول کردند. دولت‌های پس از انقلاب خود را واقع‌گرا می‌دانند و من پیشتر هم گفته‌ام که ما ۲ گروه داریم: آنها که انقلابی هستند و جمهوری اسلامی ایران را مقدمه ظهور حضرت ولی‌عصر(عج)‌ می‌دانند و معتقدند ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم با استکبار سر سازش داشته باشیم، چون قرآن به ما این اجازه را نمی‌دهد و گروه دیگر که معتقدند انقلاب به ما فرصتی عطا کرد که بتوانیم به قدرت و حکومت برسیم و از قِبل این حکومت جدید بهره ببریم.


*بهره و فرصتی که در حکومت قبلی در اختیارشان قرار نمی‌گرفت؟


_ بله، البته آنها در توجیه می‌گویند این ما بودیم که در زندان‌ها شکنجه شدیم و در حبس ماندیم، ازاین‌رو حق داریم در حکومت جدید جایگاه‌های خوبی داشته باشیم و هم خودمان و هم فرزندانمان از نظامی که دستاورد مبارزاتمان است بهره ببرند که لازمه این بهره بردن ۲ مطلب است؛ اول آنکه با نظام سلطه جهانی کنار بیاییم و واقعیت استیلای آن را بر دنیا بپذیریم و دوم آنکه بیش از اندازه بر روی ارزش‌های انقلاب اصرار نکنیم و تا آنجا که ممکن است آنها را کمرنگ نیز بکنیم چون مانع بهره‌برداری بیشتر از مواهب حکومت است.


از طرف دیگر، همه کسانی که در انتخاب‌ها داوطلب شده و منتخب مردم می‌شوند، خود را در یک بازه محدود 4 ساله می‌بینند که ناچارند از همین فرصت محدود استفاده برده و اهداف بلندمدت خود را محقق سازند و یا آنکه زمینه‌ای بچینند که برای همیشه در قدرت باقی بمانند.


البته این عده از منتخبان و مدیران و مقامات کشور با مانع بزرگی نیز مواجه بودند و آن «نظام» است. درست است که آنها در داخل جمهوری اسلامی دولت تشکیل می‌دادند اما با رأس نظام نیز تقابل داشتند.


*منظور از «نظام» رهبری، قانون اساسی و نیروهای مسلح است


*منظور از «نظام»، رهبری نظام است؟


_ منظور رهبری، قانون اساسی، نیروهای مسلح و ... است.


خدا رحمت کند شهید آیت را که خدمت بزرگی در مجلس خبرگان قانون اساسی انجام و پیشنهاد داد که اگر می‌خواهیم کودتا نشود، نیروهای مسلح تحت فرمان ولی‌فقیه باشند.


*در غیر این‌صورت قرار بود نیروهای مسلح تحت امر چه نهادی باشند؟


_ در پیش‌نویس قانون اساسی که دولت موقت ارائه کرده بود، نیروهای مسلح تحت فرمان رئیس جمهور بودند.


* بنی‌صدر از فرصت کسالت امام (ره) استفاده کرد


البته بعد نیز آقایان مدنی و بنی‌صدر که برای انتخاب ریاست جمهوری کاندیدا شدند، در برنامه‌هایشان اعلام می‌کردند که فرماندهی کل قوا باید از سوی حضرت امام (ره) به رئیس‌جمهور واگذار شود و در حقیقت آقای بنی‌صدر پس از استقرار در کرسی ریاست‌جمهوری از فرصت کسالت رهبر وقت انقلاب استفاده کرد و فرماندهی کل قوا را به دست آورد.


*زمانی که در تقابل با نظام شکست می‌خورند سخن از «بن‌بست» می‌کنند


متأسفانه مسئولان قوه مجریه در دولت‌های مختلف به‌جای آنکه واقعیت نظام را بپذیرند از در تقابل با نظام درمی‌آیند و شروع به حرکت‌های انحرافی می‌کنند و زمانی که این حرکت‌های انحرافی به نتیجه نرسیده و شکست می‌خورند، سخن از «بن‌بست» می‌کنند.


*وقتی اختیارات خود را محدود می‌بینند «رفراندوم» را مطرح می‌کنند


ما وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم به کرّات مشاهده می‌کنیم که مسئولان اجرایی که نگاه به غرب دارند، هر جا در نتیجه رویکرد خود به مشکل برمی‌خورند، به‌جای تمکین به راهبرد نظام موضوع «بن‌بست» را پیش می‌کشند. اینکه رهبر معظم انقلاب تأکید می‌کنند بن‌بستی نداریم واکنش به سخنانی است که خود دولت‌ها مطرح کرده‌اند. متأسفانه آقای حسن روحانی هم به‌گونه‌ای موضوع بن‌بست را در اداره کشور مطرح کرد و چون به زعم خود، اختیارات را که برای پیگیری هدف خود از طرح این موضوع ندارد، بحث رفراندوم را مطرح می‌کنند.


*گویا موضوع رفراندوم در دهه‌های گذشته هم چند بار مطرح شده بود ...


_ در طول این 40 سال دست‌کم 4 بار موضوع رفراندوم مطرح شده است. یادم می‌آید زمانی که آقای ابوالحسن بنی‌صدر اولین رئیس‌جمهور ایران با مجلس به اختلافات شدید برخورد کرد، روزنامه «آزادگان» نوشت که ما به بن‌بست رسیده‌ایم و باید رفراندوم برگزار شود که حضرت امام(ره)‌ برخورد خیلی تندی با آنها کردند و گفتند این شما هستید که به بن‌بست رسیده‌اید و ملت هیچ‌گاه به بن‌بست نمی‌رسد.


*به قول خودشان «واقع‌گرا» اما در واقع «مادی‌گرا» هستند


دولت‌ها چون نگاهشان لیبرالیستی، سکولاریستی و مادی‌گرایانه و به قول خودشان واقع‌گرایانه بوده است و نقش خداوند را در تحولات نمی‌بینند، در باورهایشان ضعیف هستند.


*سه مورد دیگری که بحث رفراندوم را مطرح کردند را نیز می‌شود برشمارید؟


_ مورد بعدی در زمان دولت آقای خاتمی بود که نمایندگان مجلس نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب نوشتند و به ایشان عرض کردند که ما به بن‌بست رسیده‌ایم و بهترین کار این است که از مردم سؤال شود که آیا می‌خواهید نظام جمهوری اسلامی برقرار باشد یا خیر؟


مورد سوم هم در جریان فتنه سال 88 بود که برخی پیشنهاد دادند از مردم بپرسیم که حق با کدام طرف است؟ در حالی ‌که خود انتخابات ریاست جمهوری با 40 میلیون شرکت‌کننده، یک رفراندوم بود و به معنای تأیید نظام جمهوری اسلامی بود.


*در صورتی‌که قرار شود بعد از اعتراض به هر انتخاباتی یک رفراندوم برگزار شود، معترضان به نتیجه رفراندوم هم می‌توانند در مقام اعتراض مجدداً تقاضای رفراندوم بعدی را کنند و این سلسله ادامه خواهد داشت …


_ دقیقاً ...


*دولت‌ها می‌خواستند کل نظام را تصاحب کنند


... همه این دولت‌ها می‌خواستند که نظام را مال خود بکنند.


*یعنی دولت‌ها به قوه مجریه قانع نبودند؟


_ بله، و می‌خواستند که کل نظام را در دست بگیرند.


موضوع بعدی مسئله رابطه با آمریکاست.


*و مورد چهارم طرح مسئله رفراندوم؟


_ چهارمین بار رفراندوم از سوی آقای روحانی مطرح شد که ۲ بار اعلام کرد ما از رفراندوم وحشتی نداریم، اما باید از ایشان پرسید که اساساً چه نیازی به طرح مسئله فراندوم وجود دارد؟ رفراندوم با چه هدفی انجام شود؟


اینها سؤالاتی بود که آقای روحانی هیچ‌گاه پاسخ نداد.


به نظر من، این آقایان چون فرصت سلطه بر کل نظام را نمی‌یافتند، بحث «بن‌بست» را مطرح می‌کردند.


موضوع بعدی رابطه با آمریکا بود ... در حالی‌ که امام راحل و مقام معظم رهبری اعلام کرده‌اند که تا آمریکا دست از خوی سلطه‌گری خود برندارد، مذاکره با آمریکا صورت نخواهد گرفت، اما دولت‌ها از همان دولت موقت تا امروز، همه به‌دنبال مذاکره با آمریکا بوده‌اند.


البته آقای هاشمی رفسنجانی پیش از آن که رئیس‌جمهور نیز بشود، یعنی در زمان جنگ به‌دنبال مذاکره با آمریکا بود.


*از هاشمی که خود، مفسّر قرآن بود تعجب می‌کنم


ایشان خود به‌صراحت می‌گوید من نامه‌ای نوشتم و از امام (ره) خواستم مسئله رابطه با آمریکا را در زمان حیات خود حل کند. من تعجب می‌کنم از ایشان، چرا که خود، مفسر قرآن بود؛ یک بار مرحوم مهندس بازرگان در زمان دفاع مقدس مطرح کرد که در کجای قرآن نوشته است «جنگ جنگ تا پیروزی»؟ امام (ره) پاسخ دادند که قرآن می‌گوید «جنگ جنگ تا رفع فتنه در کل عالم» که اشاره ایشان به این آیه بود: وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ (سوره بقره؛ آیه۱۹۳)


... این نگاه مادی‌گرایانه تا سه دهه بعد هم ادامه پیدا می‌کند و کار را به جایی می‌رساند که آقای حسن روحانی می‌گوید باید دَم کدخدا را دید.


*در پاسخ به این اِشکال مطرح می‌کنند که ما به فکر منافع مردم هستیم، اگر سخن از توافق با کدخدا می‌کنیم ...


_ تجربه نشان داده است که مردم ایران هیچ‌وقت از قِبل سازش با آمریکا منتفع نشده‌اند؛ آمریکا پس از انقلاب اسلامی یک گوهر گرانبها را از دست داده است که آن را چپاول می‌کرد و تا آن را مجدداً به دست نیاورد هیچ‌وقت ما سر آشتی نخواهد داشت و در دهه‌های اخیر هم این موضوع اثبات شده است که در آمریکا چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه که بر سر کار می‌آمدند در این هدف با هم تفاوتی نداشته‌اند. ازاین‌رو روی خوش نشان دادن دولتمردان ایران به آنها قانع‌شان نمی‌کند همان‌طور که در برجام دیدیم.


*برجام‌های مخفیانه کدام است؟


آیا آنها به دست کشیدن ایران از بخشی از توان هسته‌ای خود قانع شدند؟ خیر، بلکه مخفیانه آمدند و چندین برجام دیگر را هم بر ما تحمیل کردند.


*این برجام‌ها کدام است؟


_ سند ۲۰۳۰، FATF و IPC ( الگوی جدید قراردادهای نفتی)، همه اینها توافقاتی است که پس از برجام بر ما تحمیل شد. وقتی من به همه این قراردادها نگاه می‌کنم می‌بینم بازگشت سلطه مجدد آمریکا به ایران است. حال، اسم حکومت به‌جای رژیم شاهنشاهی، جمهوری اسلامی باشد؛ واژه‌ها مهم نیست، مهم ماهیت این توافقات تحمیلی است.


ما در IPC ملی بودن صنعت نفت خود را زیر پا گذاشتیم، در FATF سلطه بیگانه را بر همه تراکنش‌های مالی پذیرفتیم، در ۲۰۱۰ فرهنگ اسلامی خود را کنار گذاشتیم.


من بارها به مسئولان و دولتمردان گفته‌ام که اگر شما یک قدم به سوی آمریکا بردارید، نه‌تنها او یک قدم به سوی شما برنمی‌دارد بلکه باید هزاران قدم دیگر هم متعاقب آن به طرف او حرکت کنید؛ یعنی تا حد تسلیم محض، چون آمریکا تا ما را زیر پای خود له نکند از دشمنی خود دست برنخواهد داشت.


* روحانی هنوز هم واقعیت را باور نکرده است


آقای روحانی هنوز هم واقعیت را باور نکرده است و می‌گوید اگر پل را درست کنید ما با شما ارتباط برقرار می‌کنیم. هر کس که در سیاست استخوان خرد کرده باشد می‌داند که با این بدقولی‌هایی که آمریکا کرده دیگر نمی‌توان از ترمیم روابط صحبت کرد. مگر خود ایشان پس از خروج آمریکا از برجام نگفت که آدم باید دیوانه باشد که بیاید با آمریکایی که چنین بی‌وفا نسبت به تعهدات خود است، گفتگو کند؟


*روحانی باید صراحتاً می‌گفت که ما اشتباه کردیم و از مردم عذرخواهی کند


ایشان تصور می‌کند هنوز یک روزنه باریکی باقی مانده است و می‌خواهد از آن طریق به سمت آمریکا حرکت کند. به نظر من، این شرایطی که پس از خروج آمریکا از برجام پیش آمد بهترین موقعیتی بود که آقای روحانی درس عبرت بگیرد و رویکرد خود را تغییر دهد. ایشان باید صراحتاً می‌گفت که ما اشتباه کردیم و از مردم عذرخواهی کند.


باید تهدید تحریم‌ها به فرصت تبدیل می‌شد. مگر ما در سیستم نظامی خود از تحریم‌ها بهترین استفاده را نبردیم؟ و امروز بدون آن‌که از جایی کمک گرفته باشیم توان دفاعی خود را ارتقا بخشیدیم، اما هنوز آقایان بر طبل اشتباه خودشان می‌کوبند.


*رهبری به خاطر اجازه به یک گفتگوی کوتاه با وزیر خارجه آمریکا گفتند که اشتباه کرده‌اند، به نظر شما دیگر مسئولان اگر به این نتیجه برسند که در یک روند چند ساله اشتباه کرده‌اند، حاضرند از مردم عذرخواهی کنند؟


_ اشتباهی که رهبری از آن سخن می‌گویند از نوع همان اشتباهی است که امام درباره انتخاب دولت موقت و انقلابی عمل نکردن در برخی مقاطع از آن سخن می‌گفتند. ایشان گفتند که من با انتخاب بازرگان موافق نبودم، اما به حرف دوستان در این زمینه گوش دادم، همچنین با انتخاب آقای منتظری به قائم‌مقامی رهبری موافق نبودم. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم پس از فشارهایی که از طرف آقای هاشمی و دیگران به ایشان آمد گفتند با آن‌که هنوز به آمریکا اعتماد ندارم، ولی با شرایطی با مذاکره موافقم.


*آقای هاشمی بابت مذاکره با آمریکا به رهبری فشار آورد؟


_ بله، شدیداً. نه فقط ایشان، بلکه مسئولان دیگر هم به رهبری فشار آوردند که ما باید با آمریکا مذاکره کنیم. به‌ویژه آقای هاشمی که در مواقعی دیگر نیز مذاکراتی غیرعلنی با آمریکا داشت و خود ایشان می‌گوید من نامه‌ای به امام نوشتم که مسئله مذاکره و رابطه با آمریکا را خودتان در زمان حیات حل کنید.


*شما فرمودید آقای هاشمی از پیش از ریاست‌جمهوری‌اش هم تلاش داشت با آمریکایی‌ها باب گفتگو را باز کند، آیا در زمان مسئولیتش در قوه مجریه هم چنین تلاش‌هایی ادامه یافت؟


_ تا زمانی که ایشان رئیس‌جمهور بود، سعی می‌کرد ارتباط برقرار باشد و همین آقای روحانی هم در مذاکرات غیرعلنی شرکت داشت.


آقای هاشمی در سال‌های اخیر هم تجویز می‌کرد که دست از صنعت موشکی برداریم و مانند آلمان و ژاپن به‌صورت خلع سلاح با آمریکا رابطه برقرار کنیم؛ همان ۲ کشوری که توسط آمریکایی‌ها اشغال شدند.


این نشان می‌دهد که آنها که یک قدم از اصول انقلاب انحراف پیدا می‌کنند، به مرور، زاویه انحرافشان افزایش می‌یابد و این ضرب‌المثل را تداعی می‌کند که «تخم‌مرغ دزد، شتر دزد می‌شود».


*امروز به نظر شما ظرفیت‌های مغفول‌مانده سیاست خارجی ما کدام است؟ آیا شما صرفاً نظر سلبی درباره راهبردهای سیاست خارجی دولت دارید و یا توصیه‌های ایجابی برای جایگزین‌سازی سایر کشورها به جای غرب آمریکا دارید؟


_ ما باید با کشورهایی که در چنبره هِیمنه آمریکا نیفتاده‌اند ارتباط داشته باشیم و نگاه به شرق در قاموس سیاست خارجی ما قرار گیرد.


*‌این روزها شاهدیم به محض اینکه بحث نگاه به شرق مطرح می‌شود عده‌ای در مخالفت «شعار نه شرقی، نه غربی» را عنوان می‌کنند.


_ این شعار محور ایدئولوژیک دارد؛ یعنی مربوط به زمانی که هنوز اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک قطب در دنیا در مقابل غرب، موجودیت داشت. آن زمان شعار نه شرقی، نه غربی ناظر به ممانعت ایران از هرگونه زیر یوغ بلوک شرق و غرب رفتن بود، در حالی‌که امروز دیگر بلوک شرقی وجود ندارد. شوروی که فرو پاشید، روسیه‌ای هم که از دل آن بیرون آمده است دیگر آن نگاه سلطه‌طلبانه را ندارد.


ما امروز به دنبال زیر سلطه روسیه رفتن نیستیم، بلکه صرفاً هدف از طرح راهبرد رویکرد نگاه به شرق، تعامل و هم‌افزایی است آن‌هم در تقابل با آمریکا.


امروز آمریکا به جان همه اینها افتاده و آنها را تحریم می‌کند و تلاش ایران باید بر این باشد که هر کشوری را که به‌گونه‌ای در تقابل با آمریکا قرار دارد، در زمره گزینه‌های افزایش تعاملات و همکاری‌ها قرار دهیم. هم‌افزایی کردن با زیر سلطه رفتن تفاوت دارد.


*چرا نمی‌توان این هم‌افزایی را با آمریکایی صورت داد؟


_ بله، آمریکا به دنبال افزایش تعاملات نیست، بلکه می‌خواهد با ایران تقابل کرده و ما را زیر یوغ ببرد، در حالی‌که ما در سوریه به خوبی با روسیه همکاری کردیم و نتیجه آن از بین رفتن داعش شد.


*برخی نقل قول‌های غیررسمی از بعضی دیپلمات‌های روس در ایران انعکاس بسیاری می‌یابد و فوراً حمل بر اتمام دوران همکاری‌ها و هم‌افزایی‌های ایران و روسیه در سوریه می‌شود.


_ منافع ما در منطقه با منافع روسیه تقابل و تضاد ندارد، ما به‌دنبال آزادی ملت‌ها هستیم و هیچ‌گونه چشم‌داشتی به سرزمین دیگر کشورها حتی در حد در اختیار داشتن یک پایگاه نظامی نداریم.


آیا اگر امروز گفته می‌شود ایران در منطقه نفوذ دارد به خاطر پایگاه‌های نظامی ما است؟ ما در عراق حتی یک پایگاه نظامی نداریم، اما حشد‌الشعبی با ما تعامل نزدیک دارد.


روسیه به دنبال آزادسازی ملت‌ها نیست؛ چراکه اساساً باورهایش اجازه نفوذ معنوی در منطقه را نمی‌دهد. این کشور صرفاً به دنبال موقعیتی است که بتواند در دریای مدیترانه حضور داشته باشد، چون اگر این دریا را به روی روسیه ببندند در دریای سیاه زندانی خواهد شد، از این‌رو مسکو به‌دنبال پایگاه دریایی است که دولت سوریه هم به او داده است. پس حضور روسیه در سوریه در تقابل با منافع آمریکاست که او هم به دنبال حفظ و افزایش پایگاه‌های دریایی خود است، نه در تقابل با پایگاه‌های ایران، چرا که پایگاه‌های ایران در دل‌های مردم است.


این سخنانی که درباره تضعیف تعاملات ایران و روسیه می‌شود، ناشی از بدبینی به کسانی است که نزدیکی تهران و مسکو را نمی‌توانند ببینند و به جای آن می‌گویند که برید با عموسام مذاکره و توافق کنید.


*عده‌ای گویی اظهارات صریح مقامات آمریکایی مبنی بر خصومت با ایران را نمی‌شنوند، اما اشارات و سخنان نقل قول شده از شخصیت‌های روس که میزان رسمیت و ارتباطشان با موضوعات مشخص نیست را کاملاً با ذره‌بین رصد می‌کنند و آن را ملاک قضاوت قرار می‌دهند.


_ متأسفانه همین‌طور است.


*برخی معتقدند دولت حتی در رویکرد به غرب خود هم اهتمام و جدیت لازم را ندارد و همه چیز را موکول به توافق با سران سه کشور اروپایی کرده است و سفارتخانه‌های ما در بسیاری از کشورهای غربی تعطیل است در حالی که یکی از کارویژه‌های سفارتخانه‌ها این است که به عنوان اتاق بازرگانی عمل کنند.


_ من در آن دوره‌ای که در وزارت خارجه مشغول بودم متوجه این مشکل بودم.


متأسفانه سفرای ما فقط و فقط خودشان را سفیر جمهوری اسلامی ایران در دولت میزبان می‌بینند، در نتیجه از دیپلماسی عمومی غفلت می‌کنند، درحالی‌که امروز ۸۰ درصد از وظایف سفرا را دیپلماسی عمومی تشکیل می‌دهد، یعنی ارتباط با نهادهای مردمی، احزاب و مردم کشور میزبان، تا این ارتباطات بتواند بیانگر سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران باشد، اما متأسفانه این‌گونه نیست و سفرای ما وحشت دارند که دولت میزبان، آنها را عنصر نامطلوب دانسته و اخراجشان کند.


*ما در وزارت امور خارجه معاونتی به نام معاونت «دیپلماسی عمومی» نیاز داریم که بتواند به سفارتخانه‌های ما تفهیم کند که ۸۰ درصد کار شما پیگیری دیپلماسی عمومی است.


*برخی سفرای ایران،‌ سفیر کشور میزبان در ایران هستند


من گاهی به مزاح به سفیرانمان می‌گفتم شما به‌جای اینکه سفیر ایران در کشورهای دیگر باشید، سفیر آن کشورها در ایران هستید، چون تصور می‌کنند وظایف سفیر صرفاً محدود به آن شده است که روابط دو دولت را بهبود ببخشد.


الان هم سفارتخانه‌های ما که در حالت کلی فَشل هستند، معطل توافق نهایی میان ایران و دولت‌های اروپایی مانده‌اند تا در یک قالب تعریف‌شده بتوانند فعالیت کنند که به نظر من این توافق هم هیچ‌گاه صورت نخواهد گرفت، چون یقیناً اروپا از میان ایران و آمریکا، آمریکا را انتخاب خواهد کرد؛ چرا که آنها هم با نفوذ ایران در منطقه موافق نیستند و به هیچ عنوان نمی‌خواهند ایران یک قدرت اقتصادی مستقل باشد، پس از این جهت با آمریکا در یک اردوگاه قرار دارند.


*منزوی کردن آمریکا حرف بی‌ربطی است


*پس چگونه است که مسئولان سیاست خارجی ما می‌گویند ما آمریکا را منزوی کردیم؟


_ این حرف بی‌ربطی است.


آمریکا از لحاظ ایدئولوژیک با اروپا هیچ تفاوتی ندارد. محور نگاه غرب حاکمیت لیبرالیزم است و سیاست‌هایشان در تقابل با ماست و در راهبردها هیچ تضادی میان واشنگتن و لندن و پاریس و برلین نیست.


البته در تاکتیک‌ها ممکن است تفاوت‌هایی با هم داشته باشند، از همان دست تفاوت‌هایی که میان دو حزب جمهوری‌خواه و دمکرات در خود آمریکا وجود دارد.


نگاه اروپایی‌ها به ایران به اندازه آمریکایی‌ها خصمانه است، حال چگونه است که ما توانسته‌ایم در گفت‌وگو و تفاهم با اروپا، آمریکا را منزوی کنیم؟ اصلاً چنین چیزی امکان ندارد.


*گویا قرار است در چند روز آینده فرستاده‌ای از روسیه درباره توافق آقای ولایتی با آقای پوتین به ایران بیاید. با توجه به اطلاعات محدودی که از این توافق منتشر شده است شما آینده روابط تهران و مسکو را چگونه می‌بینید؟


_ بلاتردید، امروز ما و روسیه و چین و هند در یک اردوگاه قرار داریم که مورد حمله و هجمه آمریکا و اروپا قرار گرفته است.


مگر همین اروپا نیست که امروز روسیه را به خاطر موضوع اوکراین تحت تحریم قرار داده است؟ اساساً غرب در قبال اردوگاه مخالفش به دنبال تحریم است، نه جنگ، چون غرب اساساً نمی‌تواند دست به جنگ بزند.


روسیه تحت تصدی پوتین هم نمی‌خواهد تسلیم این تحریم‌ها بشود و سیاست خود را ایستادگی قرار داده است. جمهوری اسلامی ایران هم چنین راهبرد کلانی داشته است، هرچند متأسفانه دولت فعلی هنوز نیم‌نگاهی به توافق با غرب دارد.


*«شرق» از این دولت نگاه ۲گانه را نمی‌پذیرد


علت آنکه آقای دکتر ولایتی مأموریت سفر به روسیه و گفتگو با مقامات روس را برعهده گرفت این است که دولت ما نمی‌تواند نگاهی دوگانه داشته باشد، یعنی هم رویکرد به غرب داشته باشد و هم به شرق؛ چون شرقی‌ها از این دولت این را نمی‌پذیرد و طبیعی است که دکتر ولایتی به عنوان مشاور رهبری و نماینده نظام چنین مأموریتی بیابد.


*در زمینه روابط با روسیه، امروز توپ در زمین ماست


طبیعی است اگر رویکرد دولت به غرب تغییر نکند ما نمی‌توانیم از مزایای روابط با شرق و روسیه برخوردار شویم و در حقیقت اکنون درباره روابط با اینها، توپ در زمین ماست و این خود یک چالش در مسیر روابط ما با شرق است.


*امثال زنگنه رغبت به توسعه روابط با روس‌ها ندارند


روس‌ها درها را به سوی ما باز کرده‌اند و برای توسعه اقتصادی اعلام آمادگی کرده‌اند اما امثال آقای زنگنه که همچنان معتقدند ما باید از فناوری غربی‌ها همچون شرکت توتال برای صنایع نفت و گازمان استفاده کنیم، مسلماً نمی‌توانند رغبت به ارتقای روابط با روس‌ها داشته باشند.


ما باید این مشکل را در داخل کشور خودمان حل کنیم و خط پایانی بر نگاه به غرب داشته باشیم و شروع بکنیم که به تدریج روابط خود را با آسیایی‌ها برقرار بکنیم.


*از صحبت‌های شما این ‌گونه برداشت می‌شود که معتقدید دولت اصرار دارد که «تجربه‌شده» را مجدداً تجربه کند ...


_ متأسفانه هنوز آقای روحانی از ترمیم پل‌ روابط میان ایران و آمریکا سخن می‌گوید و این جای تأمل دارد.


آقای روحانی باید تکلیف خودش را با نظام و مردم روشن کند و از این حرکت مذبذبانه و گاهی به نعل و گاهی به میخ زدن دست بردارد چرا که این کار برای مملکت خسارت‌بار است.


ایشان سعی می‌کند یک بار علیه آمریکایی‌ها سخن بگوید و بار دیگر گویی می‌خواهد با دست پس بزند و با پا پیش بکشد و به گونه‌ای در آشتی و ترمیم پل را مطرح می‌کند. این گونه نمی‌توان به نتیجه رسید.


توصیه من به آقای روحانی این است که اگر قادر است رویکرد خود را با نظام تطبیق دهد، اما اگر نمی‌تواند بگذارد دیگران که می‌توانند مسیر را ادامه دهند، چرا که هر چقدر که این مسیر بیشتر به طول بیانجامد خسارت‌بارتر خواهد بود. همانند آنچه در موضوع بسته‌های ارزی به پیش آوردند و چیزی جز خسارت برای کشور نداشته است.


امروز باید از فرماندهانی استفاده کرد که بتوانند عرصه نبرد را مدیریت کنند و این فرماندهان باید قابلیت مدیریت شرایط فوق‌العاده را داشته باشند؛ طبیعی است که مدیری که صرفاً در دوره صلح مسئولیت داشته است نمی‌تواند اوضاع دوره جنگ اقتصادی را مدیریت کند. باید همه امکانات کشور در مسیر جنگ اقتصادی به کار گرفته شود. ما در دوران هشت سال دفاع مقدس جلوی ماشین استیشن مدیران دولتی را در خیابان‌ها می‌گرفتیم و با تبدیل آنها به آمبولانس از آنها در جبهه‌های نبرد و پشت جبهه استفاده می‌کردیم. هر چه دولت در شرایط کنونی زودتر با شرایط جنگ اقتصادی خود را تطبیق دهد مردم هم بیشتر او را همراهی خواهند کرد.


*اینکه شما به عنوان تَذبذُب دولت و «یکی نعل و یکی میخ» عنوان می‌کنید را نمی‌توان «ظرافت‌های دیپلماسی» نامید؟


_این چه جور دیپلماسی است که ما در آن شکست خوردیم؟


دیپلماسی اسلامی هرگز اجازه چنین روندی را نمی‌دهد. در دیپلماسی غربی دروغ را مجاز می‌داند، اما در دیپلماسی دینی دروغ مجاز نیست، ولی هر راستی را هم باید در جای خود گفت. پس شیوه‌ای که این آقایان در این پنج سال به‌کار گرفتند، همانطور که تاکنون جواب نداده است در ادامه هم جواب نخواهد داد.


منبع: فارس


انتهای پیام/4028


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب