دیانت اسلام و بتپرستی در فرقه گنابادیه یکسان است/ بدعتهای تصوف انحرافی
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، سمیه طالبیدارستانی کارشناس و پژوهشگر ادیان و فرق در گفتوگویی با بیان اینکه فرقه صوفیه بیچاره (گنابادیه) قائلند بر اینکه تنها راهی که از اسلام واقعی مانده آنها هستند، گفت: فرقه صوفیه سیر سلوک حقیقی را مختص خود دانسته و معتقدند بقیه مسلمانان همه راه را به خطا رفتهاند، بنابراین اگر قرار است فردی به مرحله از مراحل معنوی برسد، فقط از راه و مسیر آنها باید برسد.
وی با تأکید بر اینکه تصوف التقاطی با توجه به ترویج اسلام آمریکایی همواره مورد حمایت دشمنان نظام بوده است، افزود: نگاهی به تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که جامعه ایران همواره از ناحیه فرقههای به اصطلاح مذهبی مورد تهدید قرار گرفته و این موضوع با شکلگیری نظام افزایش یافته است، چرا که این فرقههای مذهبی یا سیاسی با استفاده از فرصتهای به وجود آمده به ترویج اسلام امریکایی پرداخته تا اسلام ناب محمدی را تضعیف کنند.
* فرقه صوفیه به مخالفت صریح آموزههای اسلام ناب محمدی میپردازد
طالبیدارستانی با اشاره به اینکه فرقه صوفیه به مخالفت صریح آموزههای اسلام ناب محمدی میپردازد، بیان داشت: با بررسی کتب صوفیان به این موضوع پی خواهیم برد که بحث صلح کل یکی از ارکان اصلی تصوف التقاطی است و تنها نور علی تابنده قطب صوفیه پرچمدار این موضوع نیست، زیرا در کتاب چهل مقاله آمده: «مشایخ صوفیه در نزاعها و جدالها بین مذاهب مختلف داخل نشده با همه فرق به صلح و صفا سلوک میکردند و نسبت به همه علی السویه مهربان بودند»
وی درباره دیگر تفکرات این فرقه ادامه داد: صوفی هیچ عقیدهای را غلط نمیشمارد و اختلاف مذاهب را اختلاف در رنگ و صورت میشمرد و صلح کل را میطلبد، همه چیز برای او مساوی است و همه را به یک نسبت دوست دارد! بنابر نوشته یکی از کتب صوفیه تمام فرق و مذاهب و فلسفهها در چشم عارف در حکم نردبان است که به مدد آن میخواهد بالا برود، همین که بالا رفت با نردبان کاری ندارد.
* طبق دیدگاه این فرقه دیانت اسلام و بتپرستی یکسان است
این کارشناس فرق و ادیان تصریح کرد: طبق این دیدگاه دیانت اسلام و بتپرستی یکسان است و کعبه، میخانه، صمد و صنم یکی است و شاید بتوان ادعا کرد این اعتقاد شدیدترین انحراف صوفیه محسوب میشود که بزرگان فرقه به آن اعتقاد دارند، یکی دیگر از اعتقادات در فرقه صوفیه بیچاره(گنابادیه) نزول جایگاه نواب اربعه امام زمان(عج) است، به گونهای که شهرام پازوکی تئوریسین این فرقه در اینباره مینویسد: «نواب اربعه به نظر بسیاری از مشایخ صوفیه با اینکه افراد جلیل القدر و معتمد امام(عج) بودند، اما مقام معنوی نداشتند، بلکه تنها واسطه ظاهری بودند و وکالت در اخذ هدایا یا وجوهات و از این قبیل داشتند، آنان حتی جنبه علمی و فقهی خاصی هم نداشتند»
وی با تأکید بر اینکه رگههایی از بتپرستی در اندیشه فرقه صوفیه بیچاره دیده میشود، افزود: به عقیده اعضای فرقه صوفیه نعمتاللهیه گنابادیه یا همان دراویش صوفیه بیچاره تصور چهره قطب در نماز و سجده بر مرید واجب است که طبق نظر مراجع باعث باطل شدن نماز نیز می شود، همچنین اعضای این فرقه قطب خود را محور و مرکز عالم هستی میدانند و معتقدند تمام حرکات این عالم به اذن قطب است و به همین علت بر او سجده میکنند، میرزا زین العابدین شیروانی معروف به مست علیشاه که از سر سلسله فرقه است، میگوید: سالک باید در همه احوال و افعال و اقوال از مراقبت صورت مرشد غافل نشود و در هنگام ذکر و ورد و طاعت از وجه شیخ خود زائل نگردد.
* اعضای فرقه گنابادیه، باید مطیع محض اوامر قطب باشند
طالبیدارستانی با بیان اینکه اقطاب فرقه صوفیه بیچاره(گنابادیه) در نوشتهها و مکاتباتشان، مظهر تام خداوند، خلیفه الهی، نایبان امام، محل نزول وحی و الهام الهی معرفی شدهاند، ابراز داشت: کیوان قزوینی که مدتها در خدمت اقطاب این فرقه بوده و از طرف چندین قطب اجازه ارشاد داشت و بعدها از تصوف جدا شد، درباره قطب مینویسد: «از عمرم قسمت مهمی در شناخت اقطاب امروزه دنیا تلف شد. حالا میتوانم فتوا دهم که امروز موضوع قطبّیت وجود خارجی ندارد، همه متصنّع و کیسه خود پرکن هستند».
وی ادامه داد: اعضای فرقه گنابادیه، باید مطیع محض اوامر قطب باشند، این در حالی است که در مکتب اهل بیت فقط باید مطیع اوامر الهی بود و اگر بناست اطاعتی در میان باشد، اطاعت از خداوند و دستورات پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و لاغیر، همچنین صوفیان معتقدند که اذکار و اوراد و بلکه همه اعمال، باید با اجازه شیخ و قطب باشد، وگرنه به کلی بیتأثیر است و عباداتش هیچ نفعی برای او نخواهد داشت.
* راه رسیدن به زیارت امام غایب را تشرف به مسلک درویشی میدانند!
این کارشناس ادیان درباره دیدگاه این فرقه راجع به امر به معروف گفت: علیرغم تأکید بسیار قرآن و روایات بر لزوم انجام امر به معروف و نهی از منکر توسط تکتک مسلمانان، محجوبی از مشایخ فرقه گنابادیه، انجام این واجب الهی که از فروعات دین است را منحصر در اجازه مراد سالک دانسته است، از دیگر اعتقادات دراویش میتوان به نگهداشتن سیبیل و اجازه نماز(نماز پشت سر صوفی) و استعمال مواد مخدر نیز اشاره کرد.
وی با اشاره اندیشه مهدویت در فرقه گنابادیه یادآور شد: مرتضی محجوبی شیخ سیار گنابادیه، همانند دیگر صوفیانی که درباره مقام قطب غلو میکنند، تنها راه وصول به امام زمان(عج) را تبعیت محض از قطب صوفیه (نور علی تابنده) دانسته و راه رسیدن به زیارت امام غایب را تشرف به مسلک درویشی میداند! او میگوید: «ما شیعیان به دو ظهور امام زمان معتقد هستیم، یکی با خلق خدا هم عقیدهایم. آن حال انتظار هم خیلی ثواب دارد. خود حال انتظار بسیار عالی است. یعنی علامت این است که دوستش داری و منتظرش هستی. آن ظهور تا دامنه قیامت هم معطلش باشی، نخواهی دید. مگر اول اینجا خبری بشود. زمانش را می خواهی بدانی کی است؟ در اتاق تشرف است. در اتاق تشرف است. پیالهات را پر میکند».
* نمونههایی از اعتقادات عمومی و اختصاصی سلسلههاى نعمتاللهیه
طالبیدارستانی درباره اعتقادات عمومی سلسلههاى نعمتاللهیه اظهار داشت: «اعتقاد به جدایى طریقت و شریعت»؛ یعنى اعتقاد به اینکه راه رسیدن به خداوند و مقامات بالاى عرفانى، غیر از آن راهى است که شریعت اسلام آورده است، «ادعاى الوهیت و ربوبیت» اقطاب مدعىاند که افعالشان افعال خدا و احوالشان صفات خداوند است، «ادعاى رسالت»، «یکسان دانستن همه ادیان»(اعم از الهى و غیرالهى)، «نفى انتظار فرج»، «نفى مذهب» و «اسقاط تکلیف» که مدعى هستند تنها راه رسیدن به یقین و حقیقت، روش صوفیانه است، این مبانی اعتقادات عمومی فررقه گنابادیه است.
وی با اشاره به اعتقادات اختصاصى این فرقه گفت: «ادعاى اولوالامرى»، «ادعاى جانشینى امام زمان(نیابت خاصه)»، «لزوم در نظر داشتن صورت مرشد در حال ذکر»، «ترک خمس و تقلیل خمس و زکات به یک دهم(عشریه)»، «اعتقاد به جدایى دین از سیاست» و «رها کردن شارب و مخالفت با سیره عملى ائمه اطهار(ع) از جمله اعتقادات اختصاصى فرقه صوفیه بیچاره است.
این کارشناس ادیان با بیان اینکه حسین تابنده بیعت را اولین مرحله ورود در طریق کمال بر مىشمرد، خاطرنشان کرد: طبق آموزههاى اسلام، اولاً بیعت کردن فقط با خداوند متعال و پیامبر اکرم(ص) و جانشینان او بر روى زمین، یعنى ائمه اطهار(ع) جایز است و آنها براى بیعت گرفتن از مردم کسى را تعیین نکردهاند، ثانیاً، بین شریعت اسلام و طریقت(سیر و سلوک معنوى) فرقى نیست و هر کس بخواهد به مقامات عالى و قرب الى الله برسد، باید شریعت اسلام را مو به مو مراعات کند.
* یکی از دلایل مرفهنشینی بزرگان این فرقه خوردن نان و پنیر است!
وی با اشاره به گلایه یکی از فقرا به نورعلی تابنده نسبت به مرفهنشینی و تجملگرایی بزرگان فرقه گنابادیه گفت: این فرد در این نامه به دور شدن بزرگان این فرقه از مسلک و طرق درویشی و سکونت در مناطق مرفه تهران و استفاده از وسائل نقلیه گران قیمت اعتراض کرد، نورعلی تابنده هم برای فرار از این موضوع آن را به سیاست و تبلیغات سیاسی مرتبط دانست و علت مرفه نشینی بزرگان این فرقه را صرفه جویی در زندگی و نرفتن به سینما و پارک دانست! همچنین این قطب در ادامه توضیحات خود بیان کرد یکی از دلایل مرفهنشینی بزرگان این فرقه خوردن نان و پنیر است!
طالبیدارستانی بیان داشت: نور علی تابنده قطب دراویش گنابادی با زیر سؤال بردن حیات امام زمان(عج)، عصمت ائمه(ع) و اصول دین، چندی پیش در جلسه سخنرانی خود که در دولتسرای تهران برگزار شده بود به مقام حضرت زهرا(س) توهین کرده و بیان میکند: شهادت مقام بالایی است و شامل حضرت زهرا(س) نمیشود و با گفتن شهادت حضرت زهرا مقام شهید را بیارزش میکنید، حضرت زهرا(س) رحلت کرده است. وی پس از پیروزی انقلاب و تحت تأثیر تفکرات لیبرالی و به دلیل همراهی با جبهه ملی و نهضت آزادی با نظام جمهوری اسلامی سر ستیز پیدا میکند، به طوری که یک بار در اوایل دهه 70 شمسی به دلیل بعضی اقدامات، دستگیر و به اتفاق بعضی سران نهضت آزادی مدت کوتاهی در زندان به سر برد.
منبع: فارس
انتهای پیام/