دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
02 آبان 1396 - 09:58
در کنگره علوم انسانی اسلامی مطرح شد

قائمی‌نیا: علم آمیزه ای از کاشفیت و خلاقیت است

دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بر این باور است که علم آیینه تمام نمای واقع نیست بلکه آمیزه‌ای از کاشفیت و خلاقیت است.
کد خبر : 224703

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، دکتر علیرضا قائمی نیا در چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی در ارائه مقاله خود با عنوان معماری علم دینی گفت: معماری علم دینی به طور تدریجی صورت می‌گیرد. علم یک فرایند تاریخی تدریجی است. هیچ گاه نباید انتظار داشت که علم دینی به نحو مطلق و یکجا صورت گیرد.


او افزود: مهندسی علم جزء به جزء و تدریجی صورت می گیرد. مهندسی علم به طور مطلق و یکجا امکان‌پذیر نیست. شکل‌گیری پارادایم ها و فرضیات و مدل‌ها و غیره هم تدریجی‌اند.


دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: ما همواره با علم‌های دینی رو به رو می‌شویم. فی‌المثل، اقتصاد اسلامی یا انسان‌شناسی اسلامی واحد ـ بر فرض تحقق این قبیل علوم ـ نخواهیم داشت، بلکه اقتصادهای اسلامی و انسان‌شناسی‌های اسلامی داریم و همواره باید در انتظار باشیم که اقتصادهای اسلامی و انسان‌شناسی‌های دیگری ظهور کنند. تکثر در علم اجتناب‌ناپذیر است.


قائمی نیا گفت: دین و علم رابطه مکانیکی و جبری ندارند. بلکه، خلاقیت آدمی و روش‌های بشری در این میان فاصله افکنده‌اند. سرشت علم با تکثر عجین شده است. آن گونه که رئالیست‌های خام می‌گفتند، علم آینه تمام‌نمای واقع نیست، بلکه علم آمیزه‌ای از کاشفیت و خلاقیت است و خلاقیت عالم نیز در علم تأثیر دارد. دانشمند تلاش می‌کند تا عالمی نزدیک به عالم واقع بسازد. عالم او هرگز انطباق کامل با عالم واقع نخواهد داشت.


او گفت: سخن فوق معنای «اسلامی» بودن علم را نشان می‌دهد. اسلامی بودن یک علم هرگز به معنای انطباق کامل آن با دین یا واقع نیست؛ چرا که علم، هر چه باشد، تا حدّی حاصل خلاقیت عالم بوده، آمیزه‌ای از کاشفیت و خلاقیت است. دینی بودن بیش از انطباق کامل محتوا، حدود علم را نشان می‌دهد. علم در چارچوبش از حدودی فراتر نمی‌رود و علم دینی به مثابه شبکه‌ای است که دین در مرزهای آن قرار دارد. دانشمند درون این شبکه را با خلاقیت خود و از ترکیب اطلاعاتی که از زمینه‌های دیگر حاصل می‌آید، پر می‌کند.


دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ادامه داد: بسیاری از کسانی که درباره علم دینی سخن گفته‌اند، رویکردی کلامی به مسأله داشته‌اند و از این باب وارد بحث شده‌اند که ببینند از دین چه انتظاری باید داشت. اگر دین را پدیده‌ای حداکثری در نظر بگیریم، به طور طبیعی باید انتظار داشته باشیم که دین جامعه‌شناسی و اقتصاد و طب و غیره هم به ما بدهد.


قائمی نیا ادامه داد: اگر هم دین پدیده‌ای حداقلی باشد نباید انتظار داشته باشیم که علومی از این قبیل در دین باشد. به اعتقاد نگارنده، رویکرد کلامی در تبیین وضعیت علم دینی از نوعی مغالطه ناشی می‌شود. برای ایضاح این مغالطه باید به رویکرد بدیل توّجه کرد. رویکردی که در این اثر برای تعیین تکلیف علم دینی مبنا قرار گرفته رویکرد معرفت‌شناختی است. معرفت علمی باید مورد تحلیل معرفت‌شناختی قرار بگیرد. این نوع معرفت چه مؤلفه‌هایی دارد؟ و چگونه پیدا می‌شود؟ تحلیل ساز وکار معرفت علمی و این که علم چیست و چگونه شکل می‌گیرد، می‌تواند سرنوشت علم دینی را روشن سازد.


او افزود: پر واضح است که در رویکرد معرفت‌شناختی وارد حوزه فلسفه علم، به معنای وسیع که شامل علوم طبیعی و انسانی است، می‌شویم و با انبوهی از مباحث پیرامون سرشت علم جدید و کالبدشکافی آن رو به رو می‌شویم. برای تبیین علم دینی باید به سرشت علم جدید و مباحث فلسفه علم توّجه کرد. خود علم دینی هم مشمول مباحث فلسفه علم می‌شود و باید به سرشت آن و نحوه شکل‌گیری‌اش توّجه کرد. فلسفه در این چارچوب ابزاری برای حل مسأله مفهومی بنیادی راجع به علم است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب