جذب ۴۰۰ کودک خیابانی در طرح ساماندهی
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، ون سفید و سبز رنگ ۱۰۰ متری پایین تر از چهارراه در نقطه ای که در دید بچه ها نباشد توقف کرده است. ۸-۷ کودک از دختر و پسر ۷ تا حدود ۱۵ ساله پشت چراغ قرمز مشغول پاک کردن شیشه های خودروها و چانه زدن با رانندگانی هستند که معترض به حضور و رفتار آنها سر چهارراهها هستند. ماموران گشت بازرسی با خودرویی بدون نشان نزدیکتر توقف کرده اند و مترصدند تا در فرصتی مناسب بچه ها را به داخل ون هدایت کنند. دقایقی که می گذرد بچه ها انگار متوجه چیزی غریب در حوالی خود شده باشند؛ اندکی از چهارراه فاصله می گیرند اما همچنان مشغول کار خود هستند. با هم شوخی می کنند و چهره هایشان خندان است اما نگرانی در چشمانشان سوسو می زند و حواسشان به اطراف هست. برای لحظاتی همه شان به یک فروشگاه رنجیره ای در همان نزدیکی می روند اما انگار خیالشان از شرایط راحت شده باشد، بار دیگر به محل کار خود بر می گردند.
قرار نیست بچهها را دنبال کنیم
چراغ که قرمز می شود اجتماع شیشه پاک کن ها کامل می شود و همین زمان است که دستور هم صادر می شود. ون نونوار سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران به چهارراه نزدیک می شود و مددکاران این سازمان و سازمان بهزیستی برای هدایت بچه ها به داخل ون، دست به کار می شوند. کودکان شیشه پاک کن عده ای همراه با وسایل خود؛ عده ای با رها کردن ابزار خود، هر یک به سویی فرار می کنند. از لابه لای ماشینها و شمشادها راه خود را باز می کنند تا گیر ماموران نیفتند. حاصل این اقدام هماهنگ جذب یک کودک ۱۲ ساله است که حالا در ون سبز و سفید نفس نفس می زند و گریه های ریزش یک لحظه بند نمی آید. مابقی هر یک به سویی گریخته اند؛ تعدادی داخل پارک و چند نفری هم به داخل فروشگاهها و پارکینگهای اطراف گریز زده اند. ماموران طرح ساماندهی کودکان خیابانی اما به این مساله اهمیتی نمی دهند. می گویند دیر یا زود همه این بچه ها باید ساماندهی و از سر چهارراهها و خیابانها جمعآوری شوند و از رویه کارشان میگویند که «قرار نیست دنبال بچه ها بدویم».
یک ماهی از اجرای طرح ساماندهی کودکان خیابانی می گذرد و در همین مدت هم انتقادات زیادی به طرح وارد شده است. از اینکه کودکان را به جای ساماندهی، «دستگیر» کرده اند تا اینکه کودکان را برای زیبایی شهر جمع آوری می کنند. انتقادات دیگری هم هست؛ برخی می گویند در ۳۸ سال گذشته این سی و یکمین بار است که کودکان کار و خیابان ساماندهی می شوند و این بار هم مثل دفعات قبل، اجرای طرح بی نتیجه است.
اثرات روانی دستگیری کودکان غیر قابل جبران است
معصومه نوری قائم مقام انجمن حمایت از کودکان کار در گفتگو با خبرنگار مهر، در مورد اجرای طرح می گوید: بحث جذب، شناسایی، ساماندهی یا هر اسم دیگری که میگذارند، اثری که روی بچه ها دارد یک اثر غیر قابل جبران است. این یک طرح ضربتی است بدون در نظر گرفتن جوانب و آثار منفی آن روی کودکان.
وی ادامه می دهد: روند خوشایند نیست و بیشتر شبیه دستگیری است تا شناسایی و ساماندهی. سازمان بهزیستی ادعا می کند که فقط مجری طرح است و تصمیم گیرنده نبوده اما این قابل پذیرش نیست. سازمان بهزیستی کارشناس دارد و در حوزه آسیب کار می کند. بهزیستی حتما در تصمیمات موثر بوده است.
نوری معتقد است: جمع آوری با هدف زیبایی شهر انجام می شود و ساماندهی در کار نیست. قطعا پشت طرح فکری نبوده است. تعدادی از کودکان کار ما را دستگیر کرده اند. یکی از کودکان ما زمانی دستگیر شد که امتحان تعیین سطح مدرسه داشت و امتحان را از دست داد. دستکم چهار مورد از کودکان ما دستگیر شدند اما پس از چند روز ترخیص شدند بدون اینکه تغییر مثبتی در زندگی آنها داشته باشد فقط استرس فراوانی را متحمل شدند.
وی ادامه می دهد: بچه ها مدتی می ترسند اما ناگزیرند از کار کردن. چند روزی از خانه در نمی آیند اما در نهایت مجبورند کار کنند.
نوری می افزاید: باید راهکار بلندمدت اندیشیده شود. شناسایی کودکان کار همین امروز هم توسط انجمنها در حال انجام است و می توانند کمک زیادی کنند. در واقع سازمانهای مردم نهاد باید مجری طرح با همکاری دولت باشند.
همین چند روز قبل بود که کمپین «بی سرپرست تنهاتر است» نشستی برگزار کرد و مهمانان به اتفاق طرح را مورد هجمه انتقادات قرار دادند. از دستیار ویژه رئیس جمهور در حقوق شهروندی گرفته تا دبیر مرجع ملی حقوق کودک و فعلان اجتماعی دیگر که از اجرای طرح «عصبانی» بودند. فاطمه قاسمزاده، رئیس هیأت مدیره شبکه یاری در همین نشست شهرداری به این مساله متهم کرد که پیمانکارش از کودکان برای کارهای سخت سوء استفاده می کنند و گفت: شهرداری باید ساماندهی کودکان کار را از خودش آغاز کند.
شهیندخت مولاوردی دستیار ویژه رئیس جمهور در حقوق شهروندی هم از مذاکرات خود با مسئولان بهزیستی خبر داد و گفت: بهزیستی از اجرای طرح بی اطلاع بوده و در ادامه برای بهبود شرایط، مددکاران خود را همراه طرح کرده است.
همین انتقادات هم به گفته مسئولان اجرایی، سبب تضعیف طرح شد. در حالی که تا پیش از تاشوعا و عاشورا حدود ۳۵۰ کودک خیابانی جمع آوری و ساماندهی شده بودند، طی هفته گذشته تنها حدود ۳۰ کودک به مرکز یاسر (مرکز نگهداری کودکان خیابانی) منتقل شدند.
امان الله در میانه گریه هایش جسته و گریخته پاسخ سوالات مددکاران حاضر در ون و مامور انتظامی مستقر را می دهد. ۱۲ ساله است و از پدر و مادری افغانستانی در ایران متولد شده است. همراه با پدر و مادر و ۲ خواهر و ۲ برادر خود در خانه ای اجاره ای در حوالی شوش و لب خط زندگی می کند. بچه بزرگ خانواده است و میگوید نان آور خانه هم هست. پس از تولد چند سالی به افغانستان رفته اند اما ۲ سالی هست که پس از تحرکات طالبان به ایران مهاجرت کرده اند. میگوید: روزی ۵۰-۴۰ هزار تومان درآمد دارم که همه آن را پدرم می گیرد و به صاحبخانه میدهد؛ اما لابلای صحبتهایش اشاره ای هم به اعتیاد پدر دارد.
بچهها را ترساندهاند که باید در خیابان کار کنید
شکوه زینلی مددکار بهزیستی مستقر در ون شهرداری است که با امان الله صحبت می کند. زینلی در توضیح کار به خبرنگار مهر، خود می گوید: پس از ورود کودکان به داخل ماشین در نخستین اقدام سعی میکنیم آنها را آرام کنیم. همه آنها در لحظه ورود پریشان و نگران هستند و باید به آنها اطمینان بدهیم که قرار نیست کسی به آنها آسیب بزند. بچه ها به شدت تحت تاثیر القائات والدین یا سرپرستان خود هستند و به آنها گفته شده که مجبورند کار کنند و اگر به خیابان نروند جایی برای زندگی ندارند و پولی برای خورد و خوراک نیست. بچه ها را ترسانده اند از اینکه به مرکز یاسر منتقل شوند اما مدتی که با آنها صحبت می کنیم و بعد از اقامت در مرکز یاسر تازه متوجه می شوند که شرایطشان در خیابان چقدر بد بوده است زیرا هیچ کودکی دوست ندارد به جای بازی و مدرسه، وقتش را در خیابان با این میزان آسیب و تهدید بگذراند.
امان الله کمی آرام تر شده اما هنوز گریه می کند. بیشتر نگرانیش از این است که مادرش از او بی خبر می ماند و اگر پول به خانه نبرد تنبیه خواهد شد. همچنین نگران است که در مرکز یاسر از دست مسئولان یا بقیه بچه ها کتک بخورد. همین که مرکز یاسر را می شناسد مددکاران را به این احتمال می اندازد که پیش از این هم به این مرکز منتقل شده اما خود امان الله می گوید توصیف یاسر را از دوستانش شنیده است. وقتی از او در مورد کار خواهران و برادرانش می پرسند، میگوید: خواهر و برادرانم کوچکند اما بچه های اقواممان در میدان فاطمی شیشه پاک میکنند.
دلهره دیگر امان الله از سمت مدرسه است. فردا امتحان تعیین سطح کلاس دوم دارد اما اگر به یاسر منتقل شود نمی تواند در امتحان شرکت کند و امکان تحصیل را از دست می دهد. مددکاران به او اطمینان می دهند که مانعی برای ادامه تحصیل او ایجاد نمی شود و حتی اگر امکان تحصیل در مدارس معمول را نداشته باشند، ۱۷ مرکز پرتو در سطح تهران برای این بچه ها فعالیت می کنند.
امان از کارش می گوید و از اینکه بارها در خیابان مورد اذیت و آزار برخی قرار می گیرند و به قول خودش «غربتی ها» می آیند و پولهای آنها را می گیرند. غربتی ها احتمالا همان باندهای سوء استفاده از کودکان هستند که به صورت شبکه ای تعدادی از کودکان را مورد استثمار قرار می دهند و ماحصل کار کاذب آنها را می گیرند و خود در رفاه زندگی می کنند.
امیرعلی جوانی، مددکار سازمان خدمات اجتماعی شهرداری است که در طرح ساماندهی کودکان خیابانی در منطقه ۶ فعالیت می کند. لیسانس مددکاری است. او معتقد است که می توانستند همه بچه های سر چهارراه را جمع آوری کنند اما نه مجوز دارند و نه وجدانشان اجازه می دهد دنبال بچه ها بدوند. این کار خطراتی هم دارد. ممکن است بچه ها حین فرار دچار حادثه شوند یا با خودروهای عبوری برخورد کنند که همین مخاطرات سبب محدودیت در اجرای طرح است. از سویی در بسیاری از اجتماعات کودکان خیابانی سر چهارراهها، یک نفر «بپا» در فاصله ای دورتر مراقب بچه هاست. مسئولیت رفت و آمد بچه ها هم با اوست و در مواقع اجرای طرح زودتر با رمز و اشاره به بچه ها هشدار می دهد. گاهی دیده شده که همین فرد وابسته به باندهای خانوادگی و غیره با موتور سیکلت، ون حامل بچه ها را تعقیب می کند یا به آن آسیب می زند.
سه دوربین در جلو، عقب و مقابل درب کشویی ون نصب شده تا تمام مراحل جمع آوری کودکان تحت نظارت باشد. یک دوربین هم داخل خودرو نصب است که نحوه برخورد ماموران با بچه ها را کنترل می کند و همه حدود ۲۰ خودروی ون پراکنده در ۲۲ منطقه تهران مجهز به GPS هستند.
جوانی از روزهای پیش از اجرای طرح می گوید و توضیح می دهد: این اواخر در یکی از چهارراههای سعادت آباد حدود ۵۰ کودک جمع شده بودند که مشکلات زیادی را برای شهروندان ایجاد می کردند. موارد زیادی از آسیب رساندن به خودروی مردم گرفته تا بروز تصادفات و ایجاد خطر برای شهروندان گزارش می شد. وقتی با ممانعت رانندگان در تمیز کردن شیشه خودرو مواجه می شوند، برف پاک کن و آینه را می شکنند یا به سرنشینان بد و بیراه می گویند.
تعارض و تضاد در نحوه مواجهه با این کودکان فقط در سطح مسئولان و فعالان مدنی نیست. خود شهروندان هم رفتارهای متناقضی در برخورد با این پدیده دارند. مددکار سازمان خدمات اجتماعی می گوید تماسهای زیادی با سامانه ۱۳۷ شهرداری می شود که چرا با کودکان کار برخورد و ساماندهی نمی شود؟ اما از سویی تماسهای زیادی هم داریم که مردم از برخورد با کودکان خیابانی گله دارند و میگویند شهروندان با رضایت خودشان به آنها پول میدهند. او ادامه می دهد که همین انتقادها سبب کند شدن روند اجرای طرح شده است. روزهای نخست اجرای طرح، در شبانه روز حدود ۲۰ تا ۳۰ کودک خیابانی جذب می شدند اما امروز از صبح تا غروب فقط یک نفر را جذب کرده ایم. خودروهای طرح هم دیگر شناسایی شده اند و بچه ها از دور متوجه حضور ماموران می شوند و فرار می کنند.
۸۰ درصد کودکان کارهای کاذب از فرزندان اتباع بیگانه هستند
مجید ابهری آسیب شناس یکی از حلقه های اصلی در برنامهریزی طرح ساماندهی کودکان خیابانی است. وی با تفکیک میان کودکان کار و خیابان به خبرنگار مهر، می گوید: کودکان کار به ۲ گروه تقسیم می شوند؛ کودکان کارهای واقعی و کودکان کارهای کاذب. کودکان کارهای واقعی نان آور خانواده هستند و در کارگاههای زیرزمینی ریخته گری و صابون سازی و ... در سخت ترین شرایط کار می کنند و پیش چشم مردم نیستند. این کودکان از انواع و اقسام بیماریهای ریوی، پوستی و گوارشی و ... رنج می برند. برده داری نوین در مورد آنها اجرا میشود زیرا دستمزد آنها نصف و میزان کار آنها ۲ برابر بزرگسالان است. این کودکان اغلب مورد آزار جنسی و آزارهای جسمی و روانی قرار میگیرند. از سوی دیگر گروه کودکان کارهای کاذب و پوششی در خیابانها و چهارراهها دیده میشوند. کودکان در خیابان، کودکانی هستند که از صبح تا غروب توسط باندهای مافیایی در چهارراهها و معابر تقسیم میشوند و عصر توسط اعضای خانواده یا باندهای پیچیده، جمعآوری شده به خانه هایشان برده میشوند. فروش آدامس و چسب زخم و سی دی و شیشه پاککنی مهمترین کار آنهاست.
وی با بیان اینکه حدود ۸۰ درصد کودکان کارهای کاذب از فرزندان اتباع بیگانه هستند که به نام کار، کرایه و خریداری شده و یا دزدیده شده اند و به ایران آورده شده اند، می افزاید: والدین این کودکان در کشور خودشان هستند و اینجا در کنار خانوادههای کاذب زندگی می کنند. افرادی که به نوعی ارباب آنها هستند مزد آنها را می دهند و درآمد آنها را میگیرند. این کودکان روزانه ۱۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان درآمد دارند.
این آسیب شناس در مورد روند تصمیم گیری و اجرای طرح تاکید میکند: بهزیستی متولی اصلی ساماندهی کودکان خیابانی است. مجری اصلی طرح هم سازمان بهزیستی است و شهرداری و نیروی انتظامی و قوه قضاییه همکاران طرح هستند. باید طرحی تهیه میشد که از ابتدا تا انتهای آن مشخص میشد. این طرح باید شامل جمع آوری، غربالگری و ساماندهی میشد نه اینکه کودکان جمع آوری شوند و بدون ضمانتی تحویل خانوادهها داده شوند. مافیای گدایی و مافیای قاچاق کودکان در مقابل جمعآوری کودکان خیابانی مقاومت کرد و با جوسازی کاذب فضای تیرهای در جامعه ایجاد کردند. با شکایت کاذب به کلانتریها ادعا میکنند که فرزندانشان دستگیر شدهاند در حالی که طرح، دستگیری نیست بلکه جذب کودکان مطرح است. کودکان جذب میشوند و پس از شناسایی به خانواده ها تحویل داده می شوند. اگر والدینی نداشته باشند از طریق مرزبانی به خانوادههای اصلی در کشورشان تحویل میشود.
وی در پاسخ به برخی انتقادات به اجرای طرح ساماندهی کودکان خیابانی می گوید: طرح به دنبال زیباسازی نبوده اما نتیجه آن زیباسازی چهره شهر است. متاسفانه بسیاری از افراد حرفهای شعاری میزنند و به دنبال حل واقعی مشکلات نیستند.
این استاد دانشگاه و طراح برنامه ساماندهی کودکان خیابانی در مورد حواشی اجرای طرح میافزاید: مافیای کودکان خیابانی با وانت نیسان افراد خود را آوردند جلوی مرکز یاسر خالی کردند و میگفتند جیغ و فریاد کنید که فرزندان ما را دستگیر کردهاند؛ رسانهها هم عکس و گزارش تهیه کردند در حالی که آنها سیاهی لشکر بودند و پدر و مادر بچهها نبودند و پول گرفته بودند. بسیاری از زنانی که آمده بودند اصلا بچه ندارند و بچههای مورد نظر آنها کرایهای هستند. هر وقت میخواهیم ساماندهی کنیم باندهای سوء استفاده از کودکان خیابانی جوسازی میکنند. اگر این کودکان والدین دلسوز دارند بچه هایشان سر چهارراه در مهرماه که فصل آغاز مدارس است چکار میکنند؟ اینها کودکان کار نیستند. کودکانی هستند که از طریق باندها در سر چهارراهها امینت روانی جامعه را به هم میریزند و برای خودشان وشهروندان خطر ایجاد می کنند.
از سوی دیگر رضا قدیمی، مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران با بیان اینکه عنوان اصلی این طرح «طرح حمایت از کودکان آسیب پذیر بدسرپرست» است، به خبرنگار مهر می گوید: یکسری کاسبان آسیبهای اجتماعی در محاورات خود، نام طرح را به «جمع آوری کودکان کار» تقلیل دادند در حالی که ما بحث جمع آوری نداریم. حدود ۱۵ ماشین با مددکار که حداقل مدرک تحصیلی آنها کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی است، مسئولیت جذب کودکان خیابانی را برعهده دارند و هیچگونه بدرفتاری با کودکان گزارش نشده است.
وی ادامه میدهد: مافیایی داریم که کودکان را استثمار میکنند. بچهها را سر چهارراهها میگمارند و همه جور بهرهکشی حتی اذیت و آزار جنسی دارند. در این شرایط دیدیم هیچ دستگاهی پیشقدم ساماندهی این کودکان نمی شود به همین دلیل در شورای اجتماعی استان پیش استاندار این موضوع را مطرح کردیم. گفتیم این مساله متولی ندارد و متولیان هم ورود نمی کنند. آمدند یک مجتمع فوریتهای اجتماعی تشکیل دادند و طرح حمایت از کودکان بدسرپرست از این شورا در آمد. قرار شد در مرحله اول این کودکان جذب شوند و در مراکز با حضور روانشناس و مددکار وضعیت خانوادگی آنها با سوالاتی که از خانواده و وضعیت کودک میشود، ارزیابی شود.
مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران میگوید: تعداد زیادی از این کودکان مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند و سرپرستها که در برخی موارد بستگان درجه ۲ کودک هستند، آنها را مورد استثمار قرار میدهند. این طرح صرفا به این منظور اجرا شد که کودکان جمع آوری و خانواده آنها شناسایی شود. اگر سرپرستی دارند باید تعهدنامه بدهند و اگر تکرار شد ماده ۷۱۳ در مورد سرپرست اجرا خواهد شد. اگر سرپرست کودکی را به تکدیگری بسپارد مجرم است. بار اول و دوم اخطار و دفعه سوم سلب حضانت و زندان در انتظار سرپرستان است. ما معتقدیم فردی که کودک را استثمار می کند و بچه را اجاره میدهد قطعا لیاقت سرپرستی ندارد و باید کودک به بهزیستی سپرده شود.
قدیمی در مورد برخی انتقادات از اجرای طرح ساماندهی کودکان ادامه میدهد: این بچه ها در حال آسیب هستند؛ روز به روز شاهد بودیم سن و سال کودکان کمتر و آسیبها بیشتر میشود. وجدان ما قبول نمیکند و این تصمیم جمعی بوده و کارشناسان و اساتیدی که صاحب نظر هستند و عمرشان را در حوزه آسیب سپری کردند طرح را نوشتند.
وی در مورد نحوه برخورد ماموران با کودکان خیابانی، ادامه میدهد: میگویند کودکان دستگیر شدهاند؛ عدهای موضوع را بد جلوه دادند. طبیعی است که کودک با تمایل خود به مراکز ما نمیآید و از سرپرستان و مافیای موجود میترسند. با این حال مشاهدات ما نشان میدهد وقتی کودکان به مددکار اعتماد میکنند، متوجه میشوند که ما امین آنها هستیم. سطح آسیب این کودکان در حدی است که مواردی داشتیم که کودکان را به محض ورود به مرکز، از فرط آسیب به بیمارستان منتقل کردیم.
قدیمی میافزاید: ما به موسسات و شبکههای حمایت از کودکان گفتیم ۳۰ بازرس برای نظارت بر طرح به ما معرفی کنند. حتی حاضر شدیم کارت صادر کنیم که با آن کارت بتوانند دورترین مراکز را بازرسی کنند. ۵۰ جلسه با تشکلها داشتیم؛ گفتیم بیایید داخل هر ماشین یک ناظر بگذارید اما حاضر به همکاری نشدند. حتی مواردی از کودکان را به مدرسه بردیم و ثبت نام کردیم. عده ای هم هستند که واقعا نیازمند هستند و باید کمک کنیم از چرخه خیابان خارج شوند. تشکلها تا امروز کجا بودند؟ چرا به وظایف خود عمل نکردند؟ ما با سرشاخه ها و بزرگان تشکلها جلسه گذاشتیم، گفتیم هر تشکل ۱۵-۱۰ کودک را تحت تکفل بگیرد اما پاسخ مثبتی دریافت نکردیم.
مقصد نهایی؛ مرکز نگهداری کودکان خیابانی یاسر
کودکان پس از جذب یه مرکز یاسر منتقل می شوند. مرکزی با ظرفیت اسمی ۳۰ نفر و ظرفیت واقعی ۶۰ نفر. در حال حاضر ۲۱ کودک خیابانی همانند امان الله در این مرکز نگهداری می شوند. ۸ نفر از کودکان به دلیل نداشتن سرپرست مناسب در این مرکز اقامت دائم دارند و به دلیل رسیدن به سمن ۱۵ سالگی، به مراکز کارآموزی و حرفه آموزی معرفی شده اند. بقیه کودکان قرنطینه هستند و باید ظرف مدت ۲۰ روز تکلیفشان مشخص شود.
فرهاد یکی از این کودکان است. او مانند امان الله تبعه افغانستان است. حدود یک هفته است که توسط تیم های سازمان خدمات جذب و به این مرکز منتقل شده است. پدرش در قم کارگری می کند و مادرش ماحصل کار او را می گیرد. حالا دایی فرهاد برای ترخیص او مراجعه کرده اما مسئولان مرکز می گویند حتما باید پدر فرهاد مراجعه کند زیرا در مصاحبه های مددکاری دریافته اند مادر او را به زور به خیابان فرستاده و پدر از این مساله بی اطلاع است.
محمود ۱۱ سال دارد و در محله شوش زندگی میکند. کار او شیشه پاک کنی در منطقه خزانه است. غمگین است و می گوید دوست دارم به خانه برگردم. از علاقه اش برای رفتن به مدرسه می گوید و اینکه روزی ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان درآمد داشته و پدرش بیکار است. مادرش تمام پول او را می گیرد و دوست دارد در آینده دکتر شود.
مسئول مرکز یاسر با اشاره به وضعیت محمود می گوید: پرونده این کودک باید به دادگاه ارجاع شود زیرا از نظر تیم تخصصی ما والدین این کودک امکان سرپرستی او را ندارند. اگر هم قرار به تحویل او به خانواده اش باشد حتما باید نامه ثبت نام در مدرسه را برای محمود بیاورند تا بتوانند او را با خود ببرند. پس از ترخیص هم مددکاران ما به طور دائم پیگیر وضعیت محمود خواهند بود و اگر بار دیگر او را والدینش او را به خیابان بفرستند برخوردهای جدی تری با آنها خواهد شد.
مادر محمود که برای ترخیص او آمده دست خالی بر می گردد. ۲ هفته است که از افغانستان به ایران آمده اند و معتقد است محمود را فقط یک روز به خیابان فرستاده و همان روز هم جذب شده است. اما مددکار محمود از زبان خود او شنیده است که ۸ روز در خیابان کار کرده و روزی ۶۰ هزار تومان تحویل مادرش داده است. خواهر محمود ۱۳ ساله هم چند روز قبل جمع آوری شده و حالا در مرکز دخترانه افسریه نگهداری می شود.
امیرعباس ۶ ساله ایرانی است و در فلکه اول تهرانپارس توسط ماموران ساماندهی جذب شده است. نه شماره ای از پدر و مادرش دارد و نه سنش به اندازه ای است که آدرسی از منزل بتواند ارائه دهد. فقط می داند که خانه شان اطراف متروی فرهنگسرا است. مسئولان مرکز می گویند امیرعباس دیروز به مرکزآورده شده و اگر تا ۲۴ ساعت آینده پدر و مادرش مراجعه نکنند تیم مددکاران مرکز کودک را با خودرویی به اطراف محله مورد نظر می برند تا با آزمون و خطا کوچه و نشانی او را پیدا کنند و پس از تشکیل پرونده به مرکز زیر ۱۲ ساله ها منتقل می شود.
امیرعباس مثل خیلی دیگر از بچه ها گریه می کند. هنگام جمع آوری با خواهرش مشغول کار در خیابان بوده که ماموران از راه می رسند. خواهرش که بزرگتر بوده فرار می کند اما امیرعباس توان فرار نداشته و جمع آوری می شود.
مسئولان مرکز یاسر می گویند روزهای اول اجرای طرح روزانه تا ۵۰ کودک به مرکز منتقل می شدند و باندهای خانوادگی جلوی درب مرکز شلوغ می کردند؛ شیشه های مرکز را شکستند و اسیب زدند حتی به کودک گفتند با سر به شیشه بکوبد تا بر اثر مصدومیت و پس از انتقال به بیمارستان بتوانند او را فراری دهند. آنها کودک را فقط به چشم پول می بینند برای همین میخواهند زود ترخیص شود. مواردی داشتیم که تمام دنده های کودک را شکسته بودند که چرا یک شب پولی با خود نیاورده است. در یکی از طرح های جذب کودکی شناسایی و جمع آوری شد که در نهایت مشخص شد توسط یک باند مافیایی از قزوین دزدیده و به تهران منتقل شده است. روی بدن کودک سراسر داغ بود که کودک را ترسانده بودند از دست ماموران فرار کند اما در نهایت توانستیم کودک را به خانواده اصلیش برگردانیم.
بیش از ۳۸۰ کودک خیابانی به مرکز یاسر منتقل شدهاند
احمد رفیعی مسئول مرکز یاسر است. او به خبرنگار مهر، می گوید به محض رسیدن کودکان به مرکز، زیر ۱۲ ساله ها به مرکز بعثت منتقل می شوند و بزرگترها می مانند تا پس از تشکیل پرونده مورد مددکاری و روانشناسی و معاینه پزشکی قرار بگیرند و در صورت لزوم به مراکز درمانی منتقل شوند. مددکار با خانواده کودک تماس می گیرد و خانواده به مرکز دعوت می شوند یا مددکار به خانواده مراجعه می کند و بازدید و مصاحبه انجام می دهد. در کمیته تخصصی مرکز متشکل از مربی، مددکار، روانشناس و پزشک، با توجه به سوابق جمع آوری شده تصمیم گیری میشود که خانواده مشکل دارد و توان سرپرستی دارد یا خیر. مددکار وارد حیطه خانواده می شود و اقدام به ارائه خدمات مددکاری میکند و اگر قابل اصلاح نباشد به مراکز شبانهروزی منتقل میشوند. در این مورد هیچ تفاوتی بین اتباع خارجی و شهروندان ایرانی نیست. اگر کودک اتباع مجوز اقامت نداشته باشد به امور اتباع معرفی میشود که یا مجوز اقامتی بگیرند یا عودت به کشور متبوع میشوند. ۲ مرکز دخترانه هم در افسریه و دولت آباد وجود دارد که یکی اورژانسی و دیگری محل نگهداری از دختران کار و خیابان است.
رفیعی در مورد وضعیت سلامتی کودکان جمع آوری شده معتقد است: ۹۰ درصد بچه هایی که وارد می شوند مشکل سلامتی ندارند. تست ایدز و هپاتیت انجام می شود و اگر مورد مشکوکی مشاهده شود به مراکز تخصصی معرف می شوند اما ۱.۵ سال گذشته هیچ موردی نداشتیم.
در طول اجرای طرح تا پایان هفته گذشته حدود ۲۸۰ کودک خیابانی به مرکز یاسر منتقل شده اند و تعدادی هم به مرکز نگهداری دخترانه بعثت. در مجموع حدود ۳۸۰ کودک خیابانی جذب شده اند که حدود ۷۰ درصد انها از اتباع افغانستان هستند.
وی در مورد شیوه اطلاع رسانی به خانواده ها ادامه می دهد: معمولا قبل از اینکه کودک به مرکز برسد، خانواده ها جلوی مرکز تجمع می کنند چون اطلاع دارند. کسانی هم که نیامده اند مددکار تماس میگیرد و خانواده مراجعه میکند. اگر شماره نباشد و آدرس موجود باشد مددکار به خانواده مراجعه میکند. در طول طرح چون تعداد جذب بالا بود فرصتی نبود که برای تک تک بچه ها پرونده جمع آوری و کمیته تخصصی تشکیل شود. در حالت عادی در طول ۲۰ روز پرونده برای تصمیم گیری تشکیل شود. اما وقتی خانوادهها برای ترخیص تجمع کردند فرصت برای طی مراحل معمول نبود و مجبور شدیم با یک هماهنگی کلی کودک را به صورت امانی در اختیار خانواده بگذاریم اما آدرس و مشخصات خانواده برای پیگیری و بازدید بعدی ثبت می شود تا تعیین تکلیف نهایی شود.
مسئول مرکز یاسر در مورد شبهات مطرح شده در خصوص احتمال آزار جنسی کودکان خیابانی می گوید: ما وارد حریم خصوصی کودکان نمیشویم. نمیتوانیم وارد این حوزه بشویم و بپرسیم. اگر هم بپرسیم پاسخ روشنی نمیدهند. ۹۹ درصد در مددکاری اولیه پاسخ نمیدهند اما در ادامه اگر اعتمادسازی شکل بگیرد ممکن است کودک بیان کند که در جامعه مورد آسیب قرار گرفته یا در خانواده. ما نمی خواهیم این مسائل باز شود.
ناطقی پزشک مرکز یاسر در مورد وضعیت سلامتی کودکان می گوید: بچه هایی که پذیرش می شوند اگر مشکل حادی مثل بیماریهای شدید پوستی و بیماریهای مزمن داشته باشند به مراکز درمانی ارجاع می شوند. ما به بخش معاینات تخصصی نداریم و در مورد تشخیص تجاوزات ورود نمی کنیم و باید توسط پزشکی قانونی انجام شود. بچه ها مشکل تنفسی و ریوی و قلبی خاصی ندارند.
۹۰ درصد کودکان خیابانی مورد آزار جنسی قرار گرفته اند
این در حالی است که روانشناس مرکز یاسر نظر دیگری دارد. او که ساعتها با کودکان مصاحبه و کار روانشناسی می کند، معتقد است تا ۹۰ درصد کودکان خیابانی دستکم یکبار مورد آزار جنسی یا تجاوز قرار گرفته اند.
وی در مورد جزییات آزارهای جنسی می گوید: وقتی کودکان خیابانی در مکانی اجتماع می کنند کسی که بزرگتر است چون خودش در گذشته مورد آسیب بوده سعی میکند با آزار رساندن به بچه های کوچکتر، اعمال قدرت کند. خانواده ها هم چون می بینند درآمد بالاست، بچه ها را وادار می کنند که سر خیابان بروند و چشمشان را بر این آسیبها می بندند و شهروندان هم فقط ظاهر امر را می بینند و با دل رحمی به آنان کمک نقدی می کنند که باید فرهنگسازی شود. شهروندان فقط بچه را می بینند و احساس همدردی می کنند اما پشت صحنه را نمی بینند و آسیبهای وارده به آنها را درک نمی کنند. خانواده ها هم یا بیاطلاعند یا به قدری به منافع مالی فکر می کنند که نمیگذارند بروز پیدا کند. بهترین توصیف این است که به آنها می گویند: «هیس کودکان خیابانی فریاد نمی زنند». بچه ها معمولا مورد آزار خودشان را از زاویه سوم شخص تعریف میکنند انگار آسیب برای دوستشان اتفاق افتاده نه خودشان.
وی در مورد اجرای طرح ساماندهی کودکان خیابانی می گوید: طرح خوبی است بچه ها واقعا مورد آسیب هستند. منتقدان اگرچه دلسوز هستند اما آن روی سکه را نمی بینند که در خیابان چه آسیبهایی برای کودک ایجاد میشود. بچهها اگر پول نبرند کتک میخورند. این دلسوزی در واقع منافع سرپرستان را تامین می کند نه منافع کودکان. آنها که انتقاد دارند باید ایرادات طرح را بگویند اما چیزی که شاهدیم انجمنها فقط دنبال این هستند که بچه نقاشی بکشد و ۲ کلام درس یاد بگیرد و فردا دوباره به خیابان برود. آنها به آینده کودک فکر نمیکنند. چالش در هنگام جذب کودکان طبیعی است زیرا خانواده کودک را شستشوی مغزی می دهد بنابراین تا ماموران را می بیند فرار می کنند. باندها می گویند اگر با ماموران همکاری کنید سرتان را می بریم یا خانواده هایتان را اذیت میکنیم. کودکان خیابانی برخلاف نظر عده ای، حاصل فقر نیست بلکه نتیجه طمع خانواده هاست. ما افراد فقیر زیادی داریم که شرافتمندانه زندگی میکنند و اجازه نمیدهند بچهشان آسیب ببیند. اما اینها بچه ها را مثل کیف پول می بینند.
جوسازیهای کاذب طرح را فلج کرد
مجید ابهری آسیب شناس و از طراحان ساماندهی کودکان کار هم می گوید: مشکل طرح فعلی این است که از ابتدا تا انتهای آن پیش بینی نشده بود و روشنسازی افکار عمومی انجام نشده بود. جوسازیهای کاذب توانست این طرح را فلج کند. اگر ابتدا تا انتهای طرح مشخص باشد و موضوع آن ساماندهی کودکان خیابان، در خیابان و کودکان مشاغل کاذب باشد طرح خوبی است، مشروط به اینکه دوباره کودکان به خیابان برنگردند یا تحویل خانواده ها شوند و خانواده ها تحت پوشش حمایت مادی و فرهنگی قرار گیرند. اگر کودکی ایرانی و فاقد خانواده باشد باید تحت پوشش مراکز بهزیستی قرار گیرد. فضاسازی کاذب کار درستی نیست نباید تسلیم فضاسازی باندهای مافیایی شویم که در قالب بردهداری نوین از کودکان سوء استفاده میکنند.
وی در مورد نظارت بر اجرای طرح هم معتقد است: ما در حین اجرا هم نظارت داشتیم. طرح در مرحله جذب یا جمع آوری به خوبی اجرا شد. اما زنان اتباع با دریافت دستمزد درب مراکز آمدند و های و هوی کردند و برخی تشکلهای مردمی را فریب دادند. طرح باید مستمر باشد نه مقطعی. باید به طور مستمر در طول سال اجرا شود. در مقاطعی کودکان مخفی می شوند اما دوباره بر میگردند. طرح تا پیش از تاسوعا و عاشورا به خوبی اجرا شد اما به دلیل فضاسای و تسلیم شدن رسانه ها، طرح ضعیف و کند شد.
باید نقاط ضعف طرح چکشکاری شود. قبول داریم طرح نقاط ضعفی داشته که آن هم ناشی از تعدد مراکز تصمیم گیری است. شهرداری به وظیفه خود عمل کرده و جذب را انجام داده و به مراکز منتقل کرده است. حالا باید بهزیستی و وزارت کشور و ... ورود کنند. البته قبول داریم اطلاع رسانی خوبی هم برای طرح انجام نشد. باید طرح سخنگو معرفی میکرد و هر روز نتیجه اجرای طرح را اعلام میکرد.
منبع: مهر
انتهای پیام/