دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
گلعلی بابایی نویسنده کتاب «شراره‌های خورشید»:

نوشتن از «خیبر» برایم سخت بود

اگر این روزها حرف از ثبت سال‌های دفاع مقدس باشد مطمئنا یک‌پای ثابت برای حفظ خاطرات آن روزها گلعلی بابایی است.
کد خبر : 213701

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، اگر این روزها حرف از ثبت سال‌های دفاع مقدس باشد مطمئنا یک‌پای ثابت برای حفظ خاطرات آن روزها گلعلی بابایی است. گلعلی بابایی، متولد سال 1339 در روستای برار از توابع شهرستان چالوس است. آنقدر شمار کتاب‌هایی که در حوزه دفاع مقدس نوشته، زیاد است که آوردن نام یکایک این کتاب‌ها در این متن کوتاه ممکن نیست.در صفحه «کتاب باز» این هفته به سراغ او رفتیم تا این‌بار برایمان از مدافعان حرم بگوید. بابایی برای نوشتن کتاب خاطرات شهید همدانی به سوریه سفر کرده است. متن ذیل حاصل گفت‌وگوی یک ساعته ما با این نویسنده دفاع مقدس است.
در جایگاه یک نویسنده بگویید چرا باید به موضوع شهدای مدافع حرم پرداخت؟




به همان دلایلی که به شهدای جنگ و انقلاب می‌پردازیم، باید به شهدای مدافع حرم هم بپردازیم. چون هدف یکی است و آن حفظ اسلام و مبارزه با بی‌عدالتی، استکبار و مبارزه با دشمن خارجی است. شهدای مدافع حرم مثل همان رزمندگانی هستند که در شلمچه، فکه، کانی‌مانگا و .. می‌جنگیدند.






حالا شرایط دنیا و دشمنی‌های دشمنان اسلام طوری شده است که ما خط مقدم‌مان فراتر رفته است. به عبارتی دفاع از کشور و انقلاب ایران، خاکریزش از خاک خودمان خارج شده است. امام خمینی‌(ره) جمله معروفی دارند که در پیام قطعنامه 598 آورده است. ایشان می‌گویند: «ما در جنگ انقلاب‌مان را به جهان صادر کرده‌ایم» که یکی از نشانه‌های آن همین حضور ما در آن سوی مرزهاست. هر چند در شرایط امروزی هنرمندان و فرهیختگان کشور برای دفاع از مدافعان حرم تلاش می‌کنند، اما با تمرکز بیشتر باید فرهنگ دفاع و روحیه مقاومت را ترویج دهند. یکی با فیلم، یکی با کتاب، دیگری با شعر؛ همه این کار را باید انجام دهند.
برخی می‌گویند این همه سال از پایان جنگ گذشته است و دیگر نباید از جنگ نوشت؛ الان زمانی است که باید از صلح نوشت. به عنوان یک نویسنده که سال‌هاست جنگ را روایت کرده نظرتان در‌باره این دیدگاه‌ها چیست؟ چرا نباید دیگر در مورد این آدم‌ها نوشت؟






اگر دنبال صلح هم هستیم باید از شهدا و از نبرد مردم ایران با دشمنان این مرز و بوم بسیار بنویسیم و قدرت آنها را به رخ بکشیم؛ چرا‌که صلح در صورتی به وجود می‌آید که شما قدرت نظامی و قدرت برتری داشته باشید. در این شرایط جهانی اگر ضعیف باشید، دیگر هیچ‌وقت رنگ صلح را نمی‌بینید؛ چون همیشه کشورهای متخاصمی هستند که به شما زور می‌گویند و شما مجبورید کشته و شهید بدهید. اگر صلح هم می‌خواهیم باید دنبال این باشیم که خاکریز دفاع از کشورمان را فراتر از مرزهای خودمان ببریم.






الان خیلی از کشورهای اطراف ما و حتی کشورهای اروپایی دچار مشکلات امنیتی هستند؛ اما در کشور ما این مساله دیده نمی‌شود. این‌ یعنی صلح واقعی. اما اگر این شهیدان مدافع حرم در سوریه نمی‌جنگیدند، همان دشمنی که در آنجا با آنها درگیر هستند به پشت مرزهای خودمان می‌آمدند و همان اتفاقی که سال 1359 از سوی رژیم بعثی عراق برای ما افتاد دوبار تکرار می‌شد. ما اگر طالب صلح هستیم، یکی از راه‌های دستیابی به آن، داشتن قدرت نظامی است.






شهدای مدافع حرم خیلی مظلوم هستند. گاهی برخی حرف‌ها درباره شهدا مطرح می‌شود که مردم را آزرده‌خاطر می‌کند. اما انتشار تصاویر شهید حججی باعث شده هرکس با هر طرز تفکری تحت تاثیر قرار گیرد. این امر موجب وحدت در این باره شده است. به نظر شما چرا این اتفاق افتاده است؟






در مورد شهید حججی تحلیل‌های زیادی شده است. هر کس با نگاه خودش این شهید را تحلیل می‌کند. در اینکه ایشان عنصر فرهنگی بوده است، شکی نیست. اتفاقا در بخش ادبیات هم کار می‌کرد. با موسسه شهید کاظمی در رابطه با چاپ و توزیع کتاب‌های جنگی همکاری می‌کرده و در این زمینه فعال بوده است. در اینکه داوطلبانه به سوریه رفته است هم شکی نیست و اینکه چه مشکلاتی سر راهش بوده تا بتواند این ماموریت را برود.






اما باید بپذیریم اتفاقی که در مورد شهید حججی افتاده یک اتفاق نادر بوده است. ما حتی در جنگ هم شاید نمونه‌اش را نداشته‌ایم که یک شهید آنقدر برجسته نشان داده شود. آنقدر اتفاق‌نظر در جامعه در خصوص یک شهید وجود دارد که بسیاری از هنرمندان ما جوایزشان را به او تقدیم کنند و شعرا درباره او شعر بگویند و نویسنده‌ها در وصفش مقاله و دلنوشته بنویسند. یک بخش از این ماجرا ماورایی به نظر می‌رسد و گویا دست خلایق زمینی در آن دخیل نبوده است که این هم به اخلاص خود شهید حججی برمی‌گردد. مثل همان صحنه‌ای که از این شهید پخش شد که دارد پای مادرش را می‌بوسد و خیلی‌ها می‌گویند سر منشا همه‌این عزت‌ها از همانجایی است که پای پدر و مادر را بوسیده است. به هر حال همه اینها دست به دست هم داده که این اتفاق بیفتد و تلنگری به جامعه بزند. تا بعضی‌ها نگویند چرا باید در سوریه جنگید؟ قدرتی که این شهید در لحظه اسارت نشان داده و اضطرابی که در نگاه آن داعشی وجود داشته همه را متاثر کرده است. ما در نگاه شهید حججی جز آرامش نمی‌دیدیم و این نگاه تلنگری شد تا شاید برخی از خواب غفلت بیدار شوند. البته در گذشته هم از این مسائل داشته‌ایم. مثل زمانی که شهدای غواص به کشور برگشتند. آنها هم چنین فضایی را در جامعه ایجاد کرده بودند. شاید نیاز جامعه ما این است که هر‌از‌چند‌گاهی تلنگری به آن زده شود که از غفلت‌ها دور شویم و یادمان بیاید در چه فضای زندگی می‌کنیم.






اگر الان آرامش داریم به خاطر کسانی است که هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای ما در حال مبارزه هستند. همان‌هایی که چه انگ‌هایی از سوی برخی‌ها به آنها زده نشد! یکی گفت به زور رفته‌اند، دیگری گفت برای دلار رفته‌اند. اما حالا فضا کمی بهتر شده است. تا چند وقت گذشته حتی نمی‌شد از این عزیزان تجلیل کرد. خدا رحمت کند سردار حاج‌حسین همدانی را. بعد از شهادت ایشان بود که به‌واقع سد سکوت و پنهان‌کاری در مورد شهیدان مدافع حرم در کشور ما شکسته شد وگرنه تا قبل از شهادت تکان‌دهنده آن بزرگوار، این شهدا در ایران غریبانه تشییع و بی‌سر‌و‌صدا به خاک سپرده می‌شدند.
به عنوان کسی که چندین سال است در این حوزه قلم می‌زند از نوشتن درباره جنگ خسته نشده‌اید؟ آیا این نوشتن برای شما تکراری نشده است؟






چرا باید تکراری شده باشد؟ مگر وقایع جنگ تکراری بوده است؟ نه اصلا اینطور نبود. هر ورقی که از جنگ رو می‌شود دریچه جدیدی به سمت واقعیت‌های هشت سال دفاع مردم ایران زمین است. وقتی من از شهید همت نوشته‌ام و بعد به سراغ حاج‌احمد رفته‌ام دیگر این تکرار نیست؛ بلکه یک روایت نو و دست نخورده است. آنچه از الی‌بیت‌المقدس و فتح‌المبین در کتاب همپای صاعقه می‌گویم با آن چیزی که در مورد عملیات خیبر در کتاب شراره‌های خورشید گفته می‌شود بسیار تفاوت دارد و اصلا هم تکراری نیستند.
فکر می‌کنید چقدر حرف نگفته از جنگ داریم؟






خیلی زیاد. به عدد رزمندگانی که در جنگ حضور داشته‌اند ما می‌توانیم دریچه‌ای جدید روی وقایع دفاع مقدس باز کنیم. هر کسی با زاویه‌دید و نگاه خودش می‌تواند فضای جبهه را روایت کند. برای همین است که اگر هنرمندان ما سال‌های سال کار انجام دهند و خلق اثر کنند باز هم کارهای نوتری می‌توانند تولید کنند.
در ادبیات دفاع مقدس دو حوزه داستان‌نویسی و خاطره‌نگاری را داریم که نویسنده‌ها در آن فعال هستند. به نظر شما کدام یک از اینها مخاطب را بیشتر تحت‌تاثیر قرار می‌دهد؟






قاعده‌ کار این است که رمان و داستان باید بیشتر نظر مخاطب را جلب کند. اما چیزی که در فضای فرهنگی ما اتفاق افتاده و آماری که از فضای این دو ژانر گرفته می‌شود، می‌بینیم گویا استقبال از بخش خاطرات دفاع مقدس بیشتر است. چاپ‌های زیاد تعدادی از این کتاب‌ها نشان می‌دهد، این بخش مخاطبان بیشتری دارد.
این همه کتاب در مورد جنگ نوشته‌اید کدام کتاب هنگام نوشتن بیشتر تحت‌تاثیر قرارتان داده است؟






قضاوت در این مورد خیلی سخت است؛ چون موضوع کتاب‌ها با هم فرق می‌کنند. برخی مثل کتاب «همپای صاعقه» بیشتر پیروزی‌ها را روایت می‌کنند که جذابیت‌های خاص خودشان را دارند. برخی دیگر مثل «ضربت متقابل» در مورد عملیات رمضان، راوی عملیاتی است به ظاهر شکست خورده، اما در همان عملیات رزمنده‌های ما با دست خالی حماسه‌های فراوانی آفریده‌اند و ماشین جنگی دشمن را در دشت شلمچه زمین‌گیر کرده‌اند.






یا مثلا خاطرات احمد متوسلیان یک فضایی را ارائه می‌دهد و خاطرات شهید قجه‌ای فضایی دیگر. اینها هر کدام فضا و تاثیر خاص خودشان را دارند. اما این کتابی که اخیرا نوشته شده و بیست و هشتم شهریور ماه رونمایی می‌شود، داستان خیبر است. خیبر هم ماجرای پیچیده‌ای دارد. یک آزمون تازه‌ای بوده است؛ چرا که ما تا پیش از عملیات خیبر، عملیات آبی- خاکی انجام نداده بودیم. در آن مقطع بر‌حسب نیاز جنگ این کار را کرده‌ایم؛ آن هم در یک منطقه کاملا نامناسب که از یک طرف به هور (آب) وصل بود و از طرف دیگر به زمینی کاملا باتلاقی و غیرقابل عبور. مرور لحظات سخت این عملیات برای نگارش کتاب، واقعا برایم زجرآور بوده است. آدم در این کتاب می‌بیند فرمانده‌ای مثل شهید همت در روزهای پایانی عمرش با چه مشکلات زیاد و بزرگی مواجه است. مشکلاتی که باعث می‌شود حتی فرمانده گردانش هم جلوی او بایستد. شرایط دشواری که همه را خسته کرده بود و فشار مضاعف دشمن که امان همه را بریده بود. اما با همه این مشکلات باید مقاومت می‌کردند. این کتاب به خاطر همه‌ این سختی‌ها تاثیر متفاوتی روی من داشت.
مطمئنا در این همه سال نوشتن در این حوزه بازخوردهایی را از رهبر انقلاب گرفته‌اید. کدام حرف ایشان برایتان سرلوحه شده است؟






البته حضرت آقا چون بیشتر از دیگر مسئولان کشور اهل مطالعه کتاب هستند، تمامی صحبت‌هایشان در حوزه نگارش و کتاب، سر‌لوحه کارهای بنده است. اما ایشان وقتی کتاب‌های «همپای صاعقه» و «ضربت متقابل» را مطالعه فرمودند، تقریظی نوشتند که بعد از آن فرصتی پیش آمد تا ما به دیدار ایشان مشرف شویم. در آن دیدار ایشان فرمودند: «کارهای پژوهشی در زمینه دفاع مقدس کارهای خسته‌کننده‌ای است. باید مواظب باشید که خسته نشوید که اگر این اتفاق بیفتد، شادابی از کتاب‌های شما هم دور می‌شود. باید کاری کنید که این نشاط و سرزندگی در درون‌تان حفظ شود تا آن مطلبی را که می‌خواهید به مخاطب انتقال دهید حاوی این نشاط باشد.»






این مطلب همیشه آویزه گوش ماست و تجربه کرده‌ایم که وقتی حوصله نیست، نمی‌شود به درستی مطلب را منتقل کرد و باید آن نشاط باشد تا مطلب، مخاطب را تحت‌تاثیر قرار دهد.
کتاب جدیدی در دست نوشتن دارید؟






فعلا همین کتاب «شراره‌های خورشید» است که سه‌شنبه 28 شهریور رونمایی می‌شود.
از شهدای مدافع حرم هم می‌نویسید؟






من کتاب خاطرات شهید حاج‌حسین همدانی را نوشتم به اسم «پیغام ماهی‌ها». همان حاج‌حسین همدانی که فرمانده شهدای مدافع حرم بوده است. اخیرا هم به سوریه رفتم و همه جاهایی را که ایشان فعالیت کرده بودند، دیدم. با آدم‌های مختلف صحبت کرده‌ام تا ان‌شاءا... بتوانم کتاب «پیغام ماهی‌ها» را بازنویسی کنم و آن بخش از تلاش‌های شهدای مدافع حرم را که از نظر امنیتی مشکلی ندارد، انعکاس بدهم.






باید بپذیریم که همدانی نماد کاملی از شهدا و رزمندگان مدافع حرم است. اگر من بتوانم حسین همدانی را؛ در جایگاه یک انسان انقلابی و یک فرمانده بسیجی خوب بنویسم و به مخاطب منتقل کنم، در حقیقت بسیاری از تلاش‌های دیگر مدافعان حرم را هم بازگو کرده‌ام. در مجموعه نشر 27 بعثت شاهد هستم که برخی دوستان نویسنده کتاب‌هایی در باب زندگینامه‌های شهدای مدافع حرم نوشته‌اند. ان‌شاءا... این کار تداوم داشته باشد.
و حرف آخر؟






باور من به عنوان یک نویسنده‌ ادبیات مقاومت، بر بیان شفاف و راهگشای حضرت امام خمینی(ره) مبتنی است که فرمودند«دفاع همچنان باقی‌ است.» بنابراین بر اساس همین تعریف از دفاع بی‌پایان جبهه مقاومت در برابر دشمنان منطقه‌ای و جهانی انقلاب اسلامی، معتقدم دفاع ما در مرداد 1367 به پایان نرسیده است، بلکه خاکریزهای این دفاع در عمق جهان اسلام اعم از عراق، سوریه، لبنان و فلسطین گسترش یافته است.






امروز من نویسنده همچنان که نسبت به ثبت وقایع عملیات الی‌بیت‌المقدس و مراحل چهارگانه منتهی به آزادسازی خرمشهر در آن نبرد احساس تکلیف می‌کنم، خودم را در قبال ثبت و نگارش نبردهای امروزی محور مقاومت- خواه عرصه‌ این درگیری‌ها موصل و تلعفر در عراق باشد، خواه در حلب و دیرالزور سوریه یا عرسال و بقاع لبنان - مسئول و مکلف می‌دانم. یاد راوی شهید روایت فتح و سید‌شهیدان اهل قلم بخیر. ایشان در متنی که برای مستند «بشیر عشق در شهر کوران» به کارگردانی حاج‌نادر طالب‌زاده نوشته و آن را خوانده بود، گفته است: «... شاید جنگ خاتمه یافته باشد، اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت و زینهار؛ این غفلتی که من و تو را در خود گرفته است، ظلمات قیامت است.»






منبع:فرهیختگان









انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب