بیبرنامگی دولت در حفظ ارزش ریال؛ بازار به دست بنگاهداران و منتفعان گرانی ارز رها شده است
به گزارش خبرگزاری آنا، چند هفته اخیر بازار ارز دوباره دچار تلاطم شده و نگاهها به سمت دولت چرخیده است؛ دولتی که مدعی ثبات اقتصادی است و وعده کنترل نرخ ارز را داده بود، اما در عمل کمتر نشانی از مداخله فعال، سیاستگذاری هدفمند یا واکنش سریع در مقابل نوسان قیمتها نشان میدهد. این پرسش در افکار عمومی جدیتر شده که چرا دولت در برابر جهشهای مقطعی و بیقاعده نرخ ارز یا حتی کاهش کوتاهمدت آن، رفتاری منفعل دارد. تا پیش از این دولت حتی نارضایتی خود را از وضعیتی که خود باید آن را مدیریت میکرد، نشان میداد، اما سکوت سنگین دولت دربرابر رد شدن بیدلیل نرخ دلار از ۱۲۶ هزار تومان، متاثر و متعجبکننده است.
فارغ از بحث تاثیر روانی نرخ ارز، بسیاری از کسبوکارها در حالت تعلیق قرار گرفتهاند؛ هیچکس در بازار خرید یا فروشی انجام نمیدهد، بسیاری از معاملات بهویژه در حوزه کالاهای دیجیتال (که نزدیکترین ارتباط را با نرخ ارز دارند) به محض خرید، از سمت فروشنده لغو شده و با رشد نرخ ارز، تمایل به گرانکردن کالاهای خود آن هم ثانیهای را دارند. خریدار و فروشنده ناراضی، ریالهایی که در این میان لحظه به لحظه بیارزشتر میشود و قدرت خریدی که به تار مویی وصل مانده؛ انگار که مدیریت این بازار به حال خود رها شده و دولت حتی به توجه نشان دادن هم تمایل ندارد. اما آیا واقعا بازار رها شده یا مسئله پیچیدهتر از آن است که در ظاهر دیده میشود؟
رهاشدگی بازار ارز صحت دارد؟
براساس نظر کارشناسان، در ظاهر دولت سه ابزار اصلی برای مدیریت بازار ارز دارد: کنترل عرضه، تنظیم تقاضا و مداخله در انتظارات. اما مشکل آنجاست که هر سه ابزار در سالهای اخیر کارایی خود را از دست دادهاند. از یکسو، منابع ارزی دولت با کاهش صادرات نفت، محدودیت در بازگشت ارز صادراتی و محدودیتهای بانکی ناشی از تحریمها و برگشت ارز به کشور، توان مداخله مستقیم یا همان پولپاشی مرسوم را کاهش داده است. از سوی دیگر، با افزایش سوداگری بهواسطه بیثباتیهای مزمن اقتصادی آن هم توسط افرادی که سرمنشا آنها مشخص نیست، شیب کاهش ارزش پول ملی خارج از کنترل شده و تنها با نرخهای دستوری یا برخوردهای مقطعی کنترل میشود. اما آنچه بیش از همه به چشم میآید، ضعف دولت در مدیریت انتظارات است؛ همان بخشی که کارشناسان آن را «قلب سیاست ارزی» میدانند.
در زمانی که ارز روند نزولی را پیش گرفت، همه کاهش التهابات را ناشی از فروکش شدن مقطعی فشارهای روانی و توقف خریدهای هیجانی میدانستند. اتفاقی که بهمحض انتشار یک خبر منفی یا همان احتمال آغاز مجدد جنگ ایران و اسرائیل، دوباره مسیر صعودی خود را آغاز کرد و تا امروز ادامه یافت. جدا از آنکه دولت در این مدت توانی از خود درباره مداخله در بازار ارز نشان نداد، بلکه حتی رها کردن شرایط با رویکرد خودتنظیمی هم اثر نکرد. در چنین شرایطی باید حق داد آنچه که از بیرون درباره عملکرد دولت دیده شود، رهاشدگی بازار ارز در کنار نبود ظرفیت مداخله باشد.
نقش بانک مرکزی در بازار ارز
آلبرت بغزیان، کارشناس اقتصادی، در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی آنا در توضیح وضعیت اخیر بازار ارز تاکید کرد: مطلعترین نهاد درباره وضعیت فعلی بازار ارز و دلایل آن، خود بانک مرکزی است؛ نهادی که حتی در روزهایی که ظاهرا نوسانی در بازار دیده نمیشود، همچنان در حال تخصیص ارز و رصد نرخها در بازار توافقی است. بانک مرکزی همیشه در وسط میدان است و بازار ارز را باید تنظیم کند. برای همین این نهاد باید دلایل اصلی نوسانات فعلی و شیب تند نرخ ارز را توضیح دهد. بقیه تنها میتوانند براساس شاخصها، عوامل را حدس بزنند.
وی ادامه داد: تا همین مدت کوتاه پیش، نوسانها نسبت به گذشته نگرانکننده نبود. حتی بسیاری از اقلام داخلی تورم بالاتری نسبت به تغییرات نرخ ارز داشتند. اما از زمانی که صحبت از تکنرخی شدن ارز، حذف نرخهای ترجیحی و مدلهای جدید تخصیص مطرح شد، بازار دوباره حساس شد. در این مابین نباید تاثیر احتمال رخداد تغییرات مدیریتی در بانک مرکزی را نادیده گرفت. عدم توافقات بین بانک مرکزی و وزارت اقتصاد برای تک نرخی شدن ارز و حذف ارز ترجیحی، فشار مضاعفی به این موضوع وارد کرده است. در شرایطی که چنین تعارضاتی وجود دارد، بدیهیست که صادرکنندگان از واردکردن ارزهای خود، خودداری کرده و منتظر افزایش نرخ ارز برای سود بیشتر باشند. این موارد در کنار یکدیگر فضا را ملتهبتر میکند.
سیاستگذار آماده تثبیت بازار نیست
بغزیان در ادامه به نقش بانک مرکزی در تنظیم بازار ارز تاکید کرد: بازار ارز در نهایت تابع سیاست بانک مرکزی است؛ اگر بانک مرکزی یک تحلیل روشن ارائه نکند یا سکوت را ادامه بدهد، فضا برای گمانهزنی باز میشود. تا الان هم هیچ اطلاعیهای درباره این موضوع از سمت هیچ یک از نهادهای دولتی اعلام نشده است و در عوض اظهار نظرات متعدد درباره شرایط آتی بازار ارز و طلا در ایران، وضعیت را بدتر کرده است. وقتی پیشفروش سکه بر اساس یک قیمت توافقی انجام میشود، نه بر اساس نرخ مشخص، این پیام را به بازار میرساند که سیاستگذار هنوز آماده تثبیت بازار نیست. نتیجه این میشود که بازار همچنان ثبات پیدا نمیکند و احتمال افزایش تدریجی قیمتها وجود دارد.
سود بنگاهداران با گرانی دلار
به گفته بغزیان؛ برخی اوضاع را بدتر از آنچه که هست، توصیف میکنند؛ آنها به مزیت افزایش نرخ ارز برای اقشاری از جمله برخی فعالان اقتصادی اشاره کرده که مسئلهای ترسناک است. بخشی از اقتصاد کشور به جهش ارز وابسته شده است؛ یعنی با رشد نرخ ارز، ارزش داراییها افزایش مییابد، در همین حین عدهای از بنگاهها سود ناشی از تسعیر ارز را شناسایی کرده و حتی برخی بانکها و نهادهای بزرگ مالی با افزایش نرخ دلار صورتهای مالیشان جذابتر میشود. غافل از اینکه بیبرنامگی دولت باعث شده که ارزش ریال حفظ نشود که البته مسئله سودهای کلان صادرکنندگان موقع بازگرداندن ارزهای حاصل از صادرات هم همچنان در این میان پابرجاست.
وی تاکید کرد: همین سازوکار پرریسک باعث میشود در برابر سیاستهای تثبیت یا کاهش نرخ ارز مقاومت ضمنی توسط خود بازار و فعالان اقتصادی و بنگاههای بزرگ شکل بگیرد. مرجع نرخگذاری در بازار آزاد هم مشخص نیست و همه به کانالهای فعال در فضای مجازی برای خرید و فروشهای خود استناد میکنند. در این صورت حتی اگر چند بنگاه هم از این روال ناکارامد تعیین ارزش دلار استفاده کنند، نرخ ارز بیمهابا بالا خواهد رفت. این یک واقعیت است که بخشی از ساختار اقتصاد از گرانی ارز سود میبرد و این سود نه پنهان است و نه کماهمیت.
عدم تمایل دولت برای ورود به میدان
به گزارش آنا، طی ادوار مختلف، دولتها با شعار کنترل بازار ارز سکاندار شدند، اما در نهایت پس از گذشت تنها چند ماه، با کلی گلایه و شکایت بازار ارزی آشفتهتر و ریالی کمارزشتر از قبل تحویل مردم دادند. برای توجیه انفعال خود اغلب دو بهانه تکراری کاهش درآمد ارزی و فشار تحریم را مدام تکرار کرده و میکنند.
اما این بهانهها تنها بخشی از واقعیتاند؛ دولت نه هدف مشخصی برای نرخ واقعی ارز دارد و نه مسیر شفاف و قابل پیشبینی برای تثبیت آن ارائه میدهد. حتی ابزار درستی هم برای ورود به این آشفته بازار ندارد و همه چیز به دست کاسبان تحریمها و منتفعان گرانی ارز رها شده است. اما دولت به عنوان مهمترین نهاد مدیریتی کشور، نمیتواند پشت بهانههای مختلف، کمکاری و ناکارآمدی خود را توجیه کند و انتظار داشته باشد تا خود مردم پایههای سست اقتصاد کشور را بهبود دهند. اما نکته تاریک ماجرا آنجاست که برآیند صحبتهای رئیس دولت فعلی، بیبرنامگی و عدم تمایل دولت چهاردهم برای ورود به میدان برای حفظ ارزش ریال را نشان میدهد.
انتهای پیام/


