به گزارش خبرگزاری آنا، متن یادداشت دکتر ولایتی به شرح زیر است:
جزایر بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک نظر تاریخی و حقوقی بخشی جداییناپذیر از قلمرو ایران هستند. اما جدا شدن ایالتهای جنوبی خلیج فارس از ایران و شکلگیری حکومتهای مختصر در جنوب خلیج فارس، خروج انگلیس از شرق کانال سوئز در سال ۱۹۷۱ و رقابت قدرتهای خارجی، سبب شد این منطقه حساس وارد ادعاهای واهی سیاسی شود.
استمرار میراث استعمار، تلاش قدرتهای دریایی برای تثبیت نفوذ در مناطق راهبردی، و نقش حساس اصل «عدم مداخله» در حقوق بینالملل، نشان میدهد که پرونده جزایر سهگانه نه استثنا، بلکه نمونهای از همان الگوی جهانی است؛ الگویی که تنها با گفتوگوی مستقیم منطقهای و حذف دخالتهای قدرتهای فرامنطقهای قابل حل است.
خلیج فارس از نظر موقعیت جغرافیای سیاسیاش یکی از کانونهای اصلی تعامل و تقابل قدرتها در تاریخ تمدن بوده است. این پهنه آبی، نهفقط یک گذرگاه کشتیرانی، بلکه دروازه طبیعی ارتباط ارتباط بازرگانی و تجاری شرق و غرب و مسیر تمدنی ایران باستان محسوب میشده است. در طول تاریخ، هر زمان که خلیجفارس دچار رقابت قدرتهای خارجی شده، ثبات منطقه و امنیت تجارت جهانی تحتتأثیر قرار گرفته است.
جزایر بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در جنوبیترین نقطه قلمرو سنتی ایران قرار دارند؛ جایی که مسیرهای کشتیرانی بهویژه در عصر جدید اهمیت مضاعف یافتهاند. اسناد تاریخی از دوره عیلام و هخامنشیان تا دوره صفویه و قاجار، حاکمیت طبیعی ایران بر این جزایر را نشان میدهد. اما با آغاز عصر استعمار و ورود انگلستان به خلیجفارس در قرن نوزدهم، تعادل سنتی منطقه با چالش روبهرو شد.
از سال ۱۹۷۱ و خروج انگلیس از شرق کانال سوئز، زمینه برای ایجاد یک ساختار جدید سیاسی در سواحل جنوبی ایران فراهم شد و تشکیل امارات متحده عربی پرسشهایی درباره برخی مرزبندیها ایجاد کرد. یکی از پیامدهای این تحول، شکلگیری ادعاهای جدید درباره جزایر سهگانه بود؛ ادعاهایی که نه در تاریخ منطقه ریشه دارند و نه در اصول حقوق بینالملل.
براساس نظریه میراث استعمار (Colonial Legacy Theory)بخش عمدهای از مرزهای سیاسی فعلی در آسیا، آفریقا و اقیانوسیه توسط قدرتهای استعماری ایجاد شده و نه بر اساس ویژگیهای تاریخی–اجتماعی. همین امر سبب شده است اختلافات مرزی پس از استقلال کشورها ادامه یابد.
اما برخلاف نظریه قبلی نظریه کنترل مؤثر (Effective Control)میگوید که حقوق بینالملل، کشوری که بهطور مستمر و علنی بر یک منطقه اعمال حکومت میکند، صاحب حاکمیت است حتی اگر کشور دیگری ادعایی مطرح کند.
ایران در مورد جزایر سهگانه، هر دو پایه حقوقی را داراست:
حاکمیت تاریخی → مستندات از دورههای باستان تا قاجار
کنترل مؤثر → از ۱۹۷۱ تاکنون
در اسناد دوره ساسانی، جزایر مذکور به عنوان نقاط مهم کنترل عبور و مرور کشتیها ذکر شدهاند. این مستندات نشان میدهند که کنترل این جزایر نه فقط جنبه نظامی، بلکه جنبه اقتصادی و تجاری نیز داشته است.
با ظهور اسلام و گسترش حکومتهای اسلامی، جزایر خلیج فارس تحت نظارت ایران قرار گرفتند. در دوره صفوی، منابع تاریخی نشان میدهند که ایران به شکل مستمر و فعال، جزایر سهگانه را مدیریت و نظارت دریایی بر آنها داشته است.
این دوره شاهد امضای قراردادها و تعاملات محدود با کشورهای همسایه بود، اما هیچ نشانهای از واگذاری حاکمیت جزایر وجود ندارد. به عبارت دیگر، کنترل مؤثر ایران در این دوره تداوم داشته است.
در قرن ۱۹، با ورود قدرتهای اروپایی به خلیج فارس، خصوصاً انگلیس، باعث شد مرزبندیهای سنتی با چالش مواجه شود. انگلیس با تنظیم قراردادهای محدود با شیخنشینهای جنوبی، تلاش کرد نفوذ خود را تثبیت کند.
با این حال، اسناد قاجار و نقشههای آن دوره نشان میدهد که جزایر سهگانه تحت حاکمیت ایران باقی مانده و هیچگونه واگذاری رسمی انجام نشده است. این موضوع بعدها توسط کارشناسان حقوق بینالملل به عنوان مدرک اصلی حاکمیت ایران مورد استناد قرار گرفت.
انگلیس، با هدف تسلط بر مسیرهای دریایی و نفت منطقه، به تدریج دخالت خود را افزایش داد. نمونه تاریخی مهم:
قراردادی با شیخنشینهای جنوبی در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰
ایجاد پایگاههای نظامی در سواحل جنوبی خلیج فارس
تلاش برای تضعیف حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه با مستندات نادرست
این اقدامات، مشابه رفتار انگلیس با ایرلند( منطقه ایرلند شمالی) و مالویناس/ فالکلند با آرژانتین و نیز جزایر اشغالی چاگوس در اقیانوس هند از جمله جزایر راهبردی دیگو گارسیا (که متعلق به موریس است) و ... نمونهای از سیاست تفرقهافکنی و تثبیت نفوذ است. چنین دخالتهایی به هیچ وجه مشروعیت حقوقی ندارد و جز آسیب به ثبات منطقه، نتیجه دیگری نخواهد داشت.
کشورهای ثالثی که بدون مجوز ایران وارد این منطقه شوند، مانند اشغالگر عمل کردهاند. نمونههای تاریخی مالویناس فالکلند، جزایر چاگوس از جمله دیگو گارسیا ، پاراسل و سایر جزایر مورد اشغال استعمارگران قابل مقایسه است.
در همین رابطه میتوان به مناطق دیگر مورد مناقشه اشاره کرد:
جزایر مالویناس/فالکلند (اقیانوس اطلس جنوبی با حدود 3600 نفر جمعیت، که از نظر تاریخی متعلق به آرژانتین، اما اکنون تحت کنترل انگلیس است.)
در سال ۱۸۳۳ انگلیس با نیروهای نظامی جزایر را تصرف کرد
آرژانتین بارها تلاش (از جمله جنگ ۱۹۸۲)به بازپسگیری کرد،
مالویناس/فالکلند نمونهای بارز از اشغال نظامی بدون استناد تاریخی قوی است
جزایر پاراسل (Paracel Islands)(دریای چین جنوبی، بین چین، ویتنام و تایوان).
در قرن 20 ادعاهای متنازع میان چین و ویتنام
۱۹۷۴: چین کنترل نظامی کامل پیدا کرد
اصل کنترل مؤثر بارها توسط چین اعمال شد. مشابه ایران که از ۱۹۷۱ تاکنون کنترل جزایر سهگانه را حفظ کرده است
گلوریوسو و ناواسا (اقیانوس هند و دریای کارائیب)
گلوریوسو: تصرف فرانسه
ناواسا: تصرف آمریکا
قدرتهای استعمارگر جزایر کوچک را برای مقاصد اقتصادی و نظامی تصرف کردند. نمونه بارز استفاده از قدرت برای مشروعیتزدایی از مالکیت تاریخی
جزایر هانس و ژوان دو نواHans Island: مرز کانادا و گالالیت نونات(گرینلند) که مورد اختلاف دانمارک و بومیان می باشد که آنان در صدد استقلال خود هستند. دانمارک
Juan de Nova متعلق به فرانسه
حتی در مناطق دورافتاده، کشورهای بزرگ با بهانههای اقتصادی و امنیتی، کنترل جزیره را به دست گرفتهاند
این الگو شبیه دخالت انگلیس و فرانسه در خلیج فارس برای ایجاد ادعاهای محدود است
سرانیلا، گراهام، متیو و هانتر
سرانیلا: اقیانوس هند، تحت تسلط فرانسه
گراهام، متیو و هانتر: جنوبگان، اشغال توسط انگلیس
تحلیل:
قدرتهای فرامنطقهای با استناد به “عدم اشغال موثر” یا “خلأ سیاسی” اقدام به تصرف کردهاند
ترومیلن( اقیانوس هند، تحت کنترل فرانسه)
مثال دیگر اشغال جزایر کوچک به بهانه مدیریت منابع
الگوی همیشگی: قدرتهای بزرگ از خلأ سیاسی یا ضعف اداری برای تصرف استفاده میکنند
اختلافات مرزی و جزیرهای روسیه و آمریکا
۱. جزایر دیومید (Diomede Islands) در دریای برینگ
جزایر دیومید بین آلاسکا (ایالات متحده) و چوکوتکا (روسیه) واقع شدهاند.
این جزایر از قرن نوزدهم مورد توجه دو کشور بوده و اختلافات کوچک مرزی و دریایی گاهی تنشآفرین شده است.
مرزبندی دقیق و توافقهای دو جانبه برای جلوگیری از سوءتفاهمهای استراتژیک ضروری است.
مناقشات مرزی و جزیرهای در اروپا اشغال ایرلند و استقلال اسکاتلند
انگلیس و ایرلند: از قرن هفدهم تا اوایل قرن بیستم، انگلیس ایرلند را تحت نفوذ و اشغال خود داشت و این موضوع نمونهای از اشغالگری بدون رعایت حقوق تاریخی و فرهنگی بود.
اسکاتلند: گرچه بخشی از پادشاهی انگلیس است،اما حرکتهای استقلالطلبانه نشان میدهد که حاکمیت بر سرزمینها نیازمند مشروعیت مردمی و تاریخی است و این ناحیه علی رغم مخالفت دولت مرکزی لندن خمچنان در صدد برگزاری همه پرسی دوم برای استقلال خود است.
دخالتهای خارجی بدون رعایت خواست و تاریخ مردم، باعث ناآرامی و مقاومت طولانیمدت میشود
مناقشه فرانسه با پرتغال
در طول تاریخ، فرانسه و پرتغال اختلافات مرزی و اقتصادی در مناطق مستعمراتی و جزایر اقیانوس اطلس داشتهاند، از جمله جزایر آذور و مادیرا. این مناقشات عمدتاً بر ادعاهای تاریخی و حقوقی، و کنترل مؤثر بر سرزمینها متمرکز بوده است.
بررسیها نشان میدهد:
اشغال بدون استناد تاریخی معتبر، اصل اساسی مناقشههاست
قدرتهای بزرگ از خلأ سیاسی و اقتصادی برای تثبیت نفوذ استفاده میکنند
اصل کنترل مؤثر و تداوم حاکمیت، مهمترین ابزار حقوقی برای حفظ مالکیت تاریخی است
توسعه زیرساختها، مدیریت منابع و نظارت دائمی بر جزایر برای تثبیت کنترل ما بر این جزایر مهم است. به طور مثال برگزاری جشنواره های فرهنگی مانند جشنواره معتبری چون جشنواره جهانی فیلم فجر در این منطقه و برگزاری مداوم همچنین رویداد های اقتصادی در این منطقه می تواند موجب افزایش قدرت نرم ایران در حوزه خلیج فارس شود.
دخالت خارجی در جزایر سهگانه ایران، مشابه همان رفتار قدرتهای استعماری در مناطق دیگر جهان است
تنها راه حل پایدار، احترام به حقوق تاریخی و اصل عدم مداخله خارجی است
نکات ویژه درباره دخالت قدرتهای فرامنطقهای
پیشینه استعمار و قراردادهاانگلیس در قرن نوزدهم، با انعقاد قرارداد با شیخنشینهای جنوبی، سعی در کنترل مسیرهای دریایی و منابع نفتی خلیج فارس داشته است.
این قراردادها هرگز شامل واگذاری جزایر سهگانه ایران نبود و تنها با هدف تثبیت نفوذ اقتصادی و سیاسی طراحی شد.امروزه، داشتن دو سفارت رسمی در امارات (سفارت و کنسولگری) و نیز وجود پایگاه های متعدد نظامی و اطلاعاتی در جنوب خلیج فارس و به ویژه در جزایر چاگوس اقیانوس هند (دیگو گارسیا) که مهمترین پایگاه نظامی که در اجاره آمریکاست و نشاندهنده ادامه تلاش برای حفظ نفوذ سیاسی و اقتصادی است.
تصرف ساختمان شرکت ملی نفت ایران در لندن
یکی از نمونههای تاریخی دخالت غیر مستقیم انگلیس برای تصرف ساختمان شرکت ملی نفت ایران بوده است. این اقدام، الگویی از سواستفاده اقتصادی و سیاسی برای تضعیف استقلال ملی ایران بود.
نقش فرانسه
فرانسه، به ویژه در اقیانوس هند و شرق آفریقا، سابقه طولانی در تصرف جزایر کوچک و ایجاد پایگاههای استراتژیک دارد.
جزایر گلوریوسو، ترومیلن و سرانیلا نمونه بارزی از این سیاست است.این سیاستها، به شکل مستقیم یا غیرمستقیم، باعث تشویق دولتهای منطقهای به ادعاهای نادرست و فشار بر ایران شده است.
هرگونه دخالت خارجی، حتی با عنوان میانجیگری، ممکن است مشابه الگوی جهانی باشد که در مالویناس/فالکلند، جزایر چاگوس/دیگو گارسیا، پاراسل و جزایر کارائیب و ... دیده شده است.جعل ادعا یا فشار سیاسی خارجی، نه تنها مشروعیت ندارد بلکه موجب ناپایداری امنیت منطقه میشود.
جزایر سهگانه ایران (بوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) نه تنها از نظر جغرافیایی و راهبردی اهمیت دارند، بلکه نمادی از حاکمیت تاریخی، ثبات ملی و حقوق بینالملل هستند. در طول تاریخ، تلاشهای متعددی از سوی قدرتهای خارجی برای تضعیف حاکمیت ایران صورت گرفته است. بررسی تطبیقی با سایر جزایر جهان نشان میدهد که هرگونه دخالت خارجی بدون استناد تاریخی و کنترل مؤثر، مصداق اشغالگری است.حفظ ثبات منطقهای بدون دفاع از حقایق تاریخی و قانونی امکانپذیر نیست.
در پایان چند توصیه اساسی به دولتمردان عزیز :
محکومیت قاطع هرگونه مداخله یا فشار سیاسی از سوی قدرتهای فرامنطقهای در قبال این جزایر کاملا ایرانی و همراه کردن کشورهای دیگر با اقناع تاریخی و تعریف منافع مشترک اطلاعرسانی بیش از پیش درباره تاریخچه جزایر با مستندات متقن، با هدف افزایش آگاهی جامعه بینالمللی.


