دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یادداشت|

مهم‌ترین ویژگی طراشعر، انطباق تصویر خیال با تصویر گرافیکی است

مهم‌ترین ویژگی طراشعر، انطباق تصویر خیال با تصویر گرافیکی است
مهم‌ترین ویژگی طراشعر، انطباق تصویر خیال با تصویر گرافیکی است. یعنی طرّاحی یک حرف الفبا در یک واژه که در‌واقع تصویر خیالی است که در نتیجه مشابهت بین امر واقع و خیالی در ذهن شاعر شکل گرفته و به صورت تشبیه و استعاره یا کنایه و نماد آمده است.
کد خبر : 946430

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، فرّخ لطیف‌نژاد در یادداشتی به تحلیل طراشعرهای امین افضل پور پرداخت و آن را در اختیار آنا قرارداد در این یادداشت آمده است؛

طراشعر، شعری کوتاه در حدّ یک یا چند سطر و از انواع شعرهای گرافیکی است که به جای نقّاشی از طرّاحی و گاه از نمادها استفاده می‌کند.

امین افضل‌پور مهندس الکترونیک با آگاهی از ادبیّات، گرافیک و نمادهای ریاضی توانست طراشعر را در سال1397 (2019 م) به‌عنوان یکی از انواع شعر تصویری-دیداری ابداع کند. واژۀ طراشعر از دو قسمت طرّاحی و شعر تشکیل شده است. در شعر دیداری یک طرح یا تصویر معرّف مفهوم شعر می‌شود و در شعر تصویری، همۀ کلمات یا جملات با کمک هم تصویری ایجاد می‌کنند که مبیّن مفهوم کلّی یا پیام اصلی شعر است، بنابراین شعر دیداری، نوشتاری-دیداری و شعر تصویری، شنیداری- دیداری است (انوشه، حسن). از این نظر طراشعر، شعری نوشتاری-دیداری-شنیداری است. هنتئا 2014)) طراشعر را شعری تصویری- آوایی و مزدک پنجه‌ای (1400) در کتاب جریان‌شناسی شعر دیداری، آن را از انواع شعر تصویری دانسته است.     

مهم‌ترین ویژگی طراشعر، انطباق تصویر خیال با تصویر گرافیکی است. یعنی طرّاحی یک حرف الفبا در یک واژه که در‌واقع تصویر خیالی است که در نتیجۀ مشابهت بین امر واقع و خیالی در ذهن شاعر شکل گرفته و به صورت تشبیه و استعاره یا کنایه و نماد آمده است. ( افضل‌پور، 1403،ب) در این باره می‌گوید: «طراشعر با تغییر تصویری یک صامت و حرکت‌دادن واژه‌ها به سمت بافت چه از لحاظ ساختاری و چه از لحاظ معنایی حرکت می‌کند». در طراشعر معمولاً یکی از حروف کلمۀ کلیدی شعر، تصویری می‌شود و همین تصویرگرافیکی سبب درک تدریجی و عمیق و چندوجهی مفهوم بقیّۀ بخش‌های شعر می‌گردد؛ درک چندمرحله‌ای و سلسله‌مراتبی شعر که از میان قدما تنها در شعر شمس‌الدّین محمّد حافظ مشاهده می‌شود و «چونان موجی ذهن خواننده را لایه به لایه به روی مفاهیم باز می‌کند» افضل‌پور ،1403، ب).

با این تفاوت که وی از تصاویر مدرن و امروزی دنیای دیجیتال استفاده می‌کند و تصویر ذهنی خود را در یکی از کلمات شعر طرّاحی می‌کند و شعر را به مرز تایپوگرافی می‌برد. اگرچه در طراشعر«معنای شعر بدون تصویر هم رسانده می‌شود» (افضل‌پور، 1403،ب)، تصویر به عمق و وسعت معنا می‌افزاید. معمولاً در هر شعر بایک کنایه و گاه با تشبیه و استعاره و مجاز و ایهام مواجه می شویم؛ کنایه‌های به کار رفته امروزه در محاورات روزمرّۀ مردم کاربرد دارند مانند گره به کار افتادن، به سیم آخر زدن، کار حضرت فیل، دل بردن، ته تغاری و رد دادن.

طراشعرهای افضل‌پور از نظر موضوعی به سه دسته تقسیم می‌شوند که در ادامه به شرح آن پرداخته می‌شود:  

الف- ایدئولوژیک

این دسته از شعرها معمولاً به صورت منادا سروده شده‌اند و شاعر در آنها با یک مخاطب مشخّص مانند خداوند یا قرآن صحبت می‌کند.

خاموش/روشن می‌کنی/ جهان را / با دکمه/ در حرفِ آخر آسمان
در شعر فوق، آسمان به تلویزیونی تشبیه شده که خداوند آن را خاموش -روشن می‌کند و شب و روز حادث می‌گردد و این مفهوم تنها با تبدیل حرف «ن» به علامت دگمۀخاموش-روشن وسایل برقی (پاور) اتّفاق افتاده است.
                                                         
بزرگ‌تر از .../ دال‌بودن/ علامتِ/ انتهای نامت/ ایز<

در این شعر صامت «د» در واژۀ «ایزد» به صورت علامت بزرگ‌تر«<» در ریاضی رسم شده و نشانۀ آن است که خداوند از همۀ موجودات بزرگ‌تر است؛ به عبارت دیگر شاعر مفهوم الّله‌اکبر را در کلمۀ ایزد زنده می‌کند، در حالی که «ایزد» واژه‌ای فارسی و «الّله» عربی است. شاعر توانسته در این شعر خدای فارس و عرب را یکی کرده و بر عظمت وجودی آن ذات مقدّس در میان اقوام مختلف گواهی دهد.

نظریه‌ی/ مجموعه‌ها هستی/ نون نامت / علامت اجتماع/ قرآU

نظریّۀ مجموعه‌ها شاخه‌ای از منطق ریاضی است که به مطالعۀ مجموعه‌ها می‌پردازد. در این شعر کتاب آسمانیِ قرآن به منزله وجه اشتراک ادیان و نظریّات دینی مختلف ذکر شده است و حرف«ن» در واژۀ قرآن به علامت اشتراک«U »تبدیل شده که در این نظریه نماد نقاط اشتراک دو عضو در دو مجموعۀ جداگانه است. 

چگالی/ نسبی جهان را داری/ همیشگی/ آنی/ قرآن

چگالی نسبی نسبت چگالی یک جسم نسبت به چگالی یک مادّۀ استاندارد (آب) است. قرآن همیشه نسبت  خود را با  چگالی معیار که آب باشد، حفظ می‌کند. آب نماد حقیقت است و قرآن همواره در پی حق است، چه در طول زمان (همیشه) چه در یک آن (لحظه )، قرآن همواره راه تعادل را در پیش گرفته است. مفهوم تعادل تلمیح به آیۀ قرآن دارد که مسلمانان را امّتی میانه‌رو می‌داند «و کذلک جعلناکم امه وسطا» (بقره: 143). در قرآن بارها توصیه به اعتدال در رفتار و گفتار و منش و عبادت شده است. حرف «ن» در قرآن به شکل علامت امگا«Ω» در الفبای یونانی تصویر شده که به معنای «اوی بزرگ» است و این نماد ریاضی، همزمان بر عظمت صاحب قرآن –خداوند- و خود قرآن دلالت دارد.

در ستاره‌شناسی اُمِگا نماد چگالی جهان است و قرآن در این شعر چگالی جهان محسوب می‌شود و دارای وزن و ارزش بالایی است وجرم حجمی معیار جهان محسوب می شود. ناگفته نماند برای اینکه ارتباط موضوع با تصویر خیالی چگالی بیشتر درک شود، شاعر حرف «آ» در واژۀ قرآن را به شکل علامت pکه نماد چگالی است، رسم کرده است. 

ب-عدالت اجتماعی

موضوع پاره‌ای از طراشعرها عدالت اجتماعی است. این دسته از اشعار برفسادهای اجتماعی دلالت دارند و شامل اشعار انتقادی و آزادیخواهانه هستند و گاه به ازدست رفتن فضایل اخلاقی اشاره دارند.  

گره به/ کارش/ افتاد/ مهــار شد / مار

در این شعر حرف «ه» در واژه مهار، به صورت طناب گره خورده طرّاحی شده است و به این معناست که اگر گرهی در کار دشمن بیفتد، قدرتش مهار می‌شود و توان آسیب‌رساندن را از دست می‌دهد. حرف «ه» به رنگ سفید طرّاحی شده و بقیّه حروف به رنگ سیاه. به نحوی که اگر گره را در واژۀ مهارحذف کنیم، مشابه کلمه مار در آخر شعر می‌شود، منتهی ماری که گره به کارش افتاده است.                                                   

عین/ خیالش نیست/ آچار عمل/ باز می‌کند/ پیچ زندگی کارگر را

شعر می‌تواند به دو نحو معنی شود:

1-چون کارگر نان از عمل خویش می‌خورد، از کسی ابایی ندارد. 

2- عمل جرّاحی مثل آچاری است که پیچ و چفت و بست و شیرازۀ زندگی کارگر را از هم باز می‌کند و او را از کار و نان‌خوردن بازمی‌دارد. حرف «عین» در واژۀ «عمل» مانند سر آچار فرانسه رسم شده و توجّه خواننده را به حرف عین جلب می‌کند. عین خیالش نیست نیز به دو معناست؛ کارگر از کسی ابایی ندارد،  کارگر مجال خیال‌پردازی ندارد، زیرا با کار و عمل است که پیچ‌ها و مشکلات زندگی خود را می‌گشاید نه با فکرکردن؛ یعنی کار او یَدی و فیزیکی است. تفسیر سومی هم امکان‌پذیر است؛ ابزار کار مانند آچار بندبند اعضای کارگر را خسته و فرسوده می‌کند و از هم می‌گشاید. یعنی کار سخت و مستمر شیرازۀ وجودش را از هم گسیخته است، با این حال کارگر به مرگ تدریجی و نابودی خود ‌توجّه ندارد و همچنان سخت کار می‌کند. عین ذات است/ هلال ماهی که دل ببندد عدل نقش پذیرد

این شعر هم چند معنا دارد. هلال ماه استعاره از یار نوجوان است که اگر او هم به شاعر دل‌بسته شود، عشق دوسویه می گردد و درنتیجه عدالت برقرار می‌شود. معنای دیگر اینکه اگر معشوق دل خود را رها نکند و بتواند آن را نگاه دارد، مفسده به پا نمی‌شود و عدالت برقرار می‌گردد و این برقراری عدالت در ذات یار هست. 

افضل پور (1403، الف) خود طراشعر فوق را این گونه تعبیر می کند: صفات الهی از جمله عدالت عین ذات اوست و اگر هلال ماه که نماد دین اسلام است، به تمامی ظاهر شود و دین حق همچون ماه کامل نمایان گردد، عدل الهی بر صفحۀ سیاه گیتی نقش می بندد.  
                                                          
-به سیم آخر می‌زند/ سین جین کنان/ می‌برد/ گوش گندمزار را/ داس
معنای اوّلیّۀ شعر نحوۀ حرکت داس را تداعی می‌کند که از یک طرف شبیه حرف «س» و از یک طرف شبیه حرف «ج» است و وقتی حرکت می‌کند یک بار به سین و یک بار به جیم شبیه می شود؛ پس دارد گندم‌ها را سین جیم یا استنطاق می‌کند و هنگام دروی ساقه‌های گندم، گویا دارد گوش آنها را می‌بُرد و تنبیهشان می کند.
افضل پور در تفسیر طراشعر خود گندم‌زار را نماد باروری و چرخ زندگی و خوشه‌ی گندم را سمبل برکت، انرژی زنانگی و زن را نماد قدرت باروری دانسته است. صدای داس صدای عصبانیّت زنی بارور، کشاورز و سخت کوش و مبارز است و خود داس که ما را به یاد پرچم کمونیست های روس می اندازد، نماد قدرت‌نمایی و غلبۀکارگر و کشاورز در برابر مرام و مسلک مدّعیان کمونیست است (افضل پور، 1403، الف)

-دار می شود /داور/ اگر واو / انجام ندهد/ کار حضرت فیل را 
در این شعر حرف«و» در واژۀ داور به شکل خرطوم فیل ترسیم شده است. افضل پور (1403، الف) در این باره می گوید: «حرف «و» حرف سی‌ام در الفبای فارسی است و  به سی جزء قرآن اشاره دارد. علاوه بر آن به «واو» قسم در قرآن اشاره دارد. حرف واو در طراشعر مورد نظر مانند سر فیل تصویر شده که نماد خرد است. حال اگر داور خردمندانه داوری نکند، دچار مکافات خواهد شد». به بیان دقیق تر اگر «واو» واژۀ «داور»کار حضرت فیل را انجام ندهد،‌ داور به دار کشیده می‌شود یا اینکه موجب به دار‌کشیده‌شدن حقیقت می‌گردد. کار حضرت فیل کنایه از کار دشوار و طاقت‌فرساست.

همچنین کار فیل می‌تواند اشاره به سوره فیل در قرآن باشد که موضوع آن سنگباران سواران فیل‌سوار ابرهه توسّط پرندگانی به نام ابابیل است که قصد تخریب خانۀ خدا (کعبه) را داشتند. پس اگر داور هم به درستی کار استدلالی و سنگین قضاوت را انجام ندهد، به سرنوشت ابرهه و اصحاب فیل‌سوارش دچار و به عذاب الهی گرفتار می‌شود.

-چشم بست/ بر شرف/ ریا شد /دریا

وقتی دریا چشم به روی شرف بست و اعتبار خود را از دست داد، ریاکار شد. حرف «د» در واژۀ دریا مانند چشم رسم شده است که چشم دریا را می‌نمایاند. موضوع شعر احتمالاً اشاره به واگذاری دریای شمال و جنوب ایران به کشورهای چین و روس برای بهره‌برداری جهت صید ماهیان است که از نظر شاعر، ازدست دادن شرافت ملّی و وابستگی به بیگانگان محسوب می‌شود، زیرا بیگانگان به ثروت ملّی ما چشم دارند.

یک تفسیر عاشقانه هم می شود از شعر داشت، اگر واژۀ دریا به نام دختر اشاره داشته باشد؛ دریا شرف را فراموش کرد و ریاکارانه برخورد کرد. 

گاه به جای موضوعات اجتماعی، موضوعات اخلاقی در طراشعر مطرح می‌شود.
سنجاقش را / گشودند /خلاء شد /خلاف

حرف «ف» در واژۀ خلاف به شکل سنجاقِ بازشده تصویر شده و مفهوم طراشعر آن است که اگر خلاف لو برود، گندش در می‌آید و زشتی‌های آن آشکار می‌شود.

-زیر/ ذرّه‌بینش رفت/ شوک /داد /شک
در این شعر حرف «و» در شوک به شکل ذرّه بین ترسیم شده است که نماد دقّت فوق العاده و ریزبینی است و شعر را می توان چنین تعبیر کرد که وقتی به او شک کرد و رفتارش را زیر ذرّه‌بین گرفت، دچار تنش‌ها و بدبینی‌های ناگهانی و شوک‌آور شد. به‌طور خلاصه می‌خواهد بگوید که شک به شکّاک، شوک می‌دهد. 
ج- عاشقانه

-کلیدش/ چرخید/ آه شد /ماه
در این طراشعر «ماه» در کلمه ماه به صورت یک کلید ترسیم شده است که اگر این کلید را بچرخانیم، به عبارت دیگر کلید «م» از روی حرف الف برداریم، کلمه آه باقی می‌ماند. حرف الف در واژۀ «ماه»به شکل شکافِ در طرّاحی شده و حرف «م» که مانند کلید رسم شده گویا در حال بازکردن در (حرف الف) است. مفهوم استعاری شعر آن است که وقتی یار قفل دهان خود را می‌گشاید و جواب رد می‌دهد، شاعر نا‌امید می‌شود و آه حسرت می‌کشد.

-تا لب تر نکنی با حرف‌های در گوشی/ باز نشود باب سخن
تا هنگامی که حرف‌های سربسته یا رازها را نگویی، باب سخن باز نمی‌شود. حرف «ب» در لب شبیه گوشی تلفن ترسیم شده است. حرف‌های در گوشی علاوه بر اینکه بر حرف‌هایی دلالت دارد که در تلفن ادا می‌شود به نجواها و حرف‌های خصوصی یا اصطلاحاً سخن درِگوشی هم دلالت دارد. «درِگوشی» ایهام دارد؛ معنای اوّلیّه دهانی گوشی تلفن است و معنای دور آن کنایه از حرف‌های پنهانی و خصوصی است.  

گور می‌ماند/تا با قیچی/ دل می‌بری/ گوهر زندگی را
شعر را به دو نحو می‌توان خواند؛ اگر گوهر نام دختر باشد، به صورت منادا ادا می‌شود؛ گوهر! وقتی از من دل ببری و رابطه را قطع و قیچی کنی، دنیا مانند گور برایم تنگ و تاریک می‌شود. در صورت دوم واژۀ گوهر به زندگی اضافه شده و عبارت «گوهرِ زندگی» اضافۀ تشبیهی می‌سازد. حرف «ه» در گوهر به شکل قیچی تصویر شده و دال بر جدایی است و بر اساس آن شعر چنین تفسیر می شود: هنگامی که از من جداشوی، ذات و ماهیّت زندگی من مانند گور تنگ و تاریک خواهد شد و من تنها و منزوی می‌شوم. با نگاهی دقیق‌تر می‌توان دریافت که دل به قیچی تشبیه شده است و بریدن دل یا جدایی، ذات و گوهر زندگی را نابود می‌کند، چنانکه اگر حرف «ه» رااز واژۀ گوهر برداریم و آن را قیچی کنیم، زندگی به گور تبدیل می‌شود.‌ خلاصه آنکه در شعر دل‌بریدن از یار به مرگ تشبیه شده است.

اوّل نام توست / هــ بینی‌ام/ هوا/ هوس/ زندگیم شو
ابتدای نام یار با «ه» آغاز می‌شود. حرف «ه»ِ دوچشم به سوراخ‌های بینی شاعر تشبیه شده است و تلویحاً معشوق، نفس شاعر، عشق و مایۀ ادامۀ حیات او در نظر گرفته شده و اگر معشوق را از او بگیری، نفس و زندگی‌اش قطع می‌شود، چون وجودش مانند هوا برای تنفّس و زنده بودنش لازم است. از این رو شاعر از معشوق تقاضا می‌کند که هوا و هوس زندگی او شود. واژۀ «هوا» علاوه بر معنای معمول اوّلیّه به معنای عشق مادّی و نفسانی نیز هست، بنابراین شاعر از صنعت ایهام نیز استفاده کرده است. 

غلبۀ تصویر عامل سستی مفهوم در  برخی نمونه‌های طراشعر
با وجود اینکه تصویر و طرّاحی حروف در بسیاری از طراشعرها موجب وزن و غنای شعر و وسعت و عمق معانی شده، در برخی موارد غلبۀ تصویر موجب سستی و ضعف معنا شده و به‌ویژه در بعضی اشعار عاشقانه به نوعی ابتذال گرایش پیدا کرده است، مثل وای/ وای/ وای فای/ نون نامت/ آنتن می‌دهد/ افسون/ در این شعر «ن» در واژۀ افسون به شکل امواج وای فای رسم شده و شاعر آه و افغان دارد که امواج نام تو حتّی از دور و در فضای مجازی، مرا افسون می‌کند، مانند معنای نامت (افسون به معنای جادو).

نمونه‌ای دیگر از مواردی که تصویر، سبب سستی معنا شده در این شعر مشاهده می‌شود: 

خدای سین است/ سینه دارد/ در حرف و عمل/ زن 
حرف «ن» به شکل سینه رسم شده و بیانگر این است که زن در ظاهر سینه دارد و در باطن نیز حرف‌هایی در سینه‌اش پنهان است که بر زبان نمی‌آورد.

-اشک الفباست/ «ه»ته تغاری/ بر گونه‌ی/ گریه
«ه» در واژۀ گریه به شکل اشک رسم شده و دال بر این است که حرف آخر الفبا – ه- که در اصطلاح روزمرّه بدان ته‌تغاری می‌گویند، مانند اشکی است که بر گونۀ گریه جاری است. حرف «ه» در واژۀ «گریه» به اشک تشبیه شده و گریه مانند شخصی تصوّر شده که گونه دارد و حروف الفبا دارند برای فرزند ته‌تغاری خود اشک می‌ریزند. 

منابع 
افضل پور، امین. (1403). الف.گفت و گوی تلگرامی با فرّخ لطیف نژاد در بارۀ تحلیل چند طراشعر 11/9/1403
افضل پور، امین. (1403) ب. مقاله طراشعر.آوانگاردها سایت ادبیّات پیشرو ایران9/8/1403
https://Avangardha.comآخرین بازیابی 15/9/1403
پنجه ای، مزدک. (1400). جریان شناسی شعر دیداری. رشت: دوات معاصر. 
Hentea, M.) 2014(. TaTa Dada: The Real Life and Celestial Adventures of Tristan Tzara: Cambridge MA: MIT Press.


انوشه, ن.( 1376). فرهنگ نامه ادبی فارسی (گزیدۀ اصطلاحات ، مضامین و موضوعات ادب فارسی ). تهران: سازمان چاپ و انتشارات.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب