نیماییهای جدید اسفندقه برای برف/ احرام بسته کاج طواف طلوع را
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، مرتضی امیری اسفندقه از شاعران سرشناس کشورمان، هم زمان با باریدن برف و زیبایی بینظیر طبیعت، چند شعر نیمایی سروده است. این اشعار که برای انتشار در اختیار خبرگزاری آنا قرار گرفته است، در ادامه میآید:
برف یک
امروز
پروازها همه
از پایتخت به هر شهر دیگری
به علت هوای بد و مه گرفتگی
تاخیر داشت
یا نه
به هم خورد
لغو شد.
اما کلاغها
و یاکریمها
و بچه سارها
حتی
گنجشکها
و سوسلنگها
در آسمان یخ زده بی تاب و بی قرار
بی خوف از خطر
پر باز میکنند
و آسمان یخ زده را شفاف
آیینهی مجسم پرواز میکنند
حتی اگر که هیچ پیامی به هیچ وجه
از آسمان بسته و خاکستری
عبوس
از پشت ابرها
واصل نمیشود
پرواز هیچ پرنده به هیچ جا
در هیچ ابر و مه
کنسل نمیشود
برف دو
چه برف قشنگی!
اگر شانهای نیمه عریان نباشد
چه برف تمیزی!
اگر سایهای زیر پل باز پنهان نباشد
چه برف جمیلی!
چه برف جلیلی!
اگر کودکی کهنهی کار
سر چار راه خطر در خیابان نباشد
وگر نه چه حسی؟!
وگرنه چه حالی؟!
وگر نه چه حرفی؟!
وگر نه چه برفی
چه برفی
چه برفی؟!
برف سه
سر گیجه میروند
در آسمان محو و مه آلود
یک مشت برف ریز
یک مشت برف سادهی بی تجربه
تمیز
غافل که در کجای زمین سیاه و سرد
در چارچوب پنجرهها قاب میشوند
یک مشت برف ریز
ننشسته بر بساط زمین
آب میشوند
برف چهار
گرفت برف و بی هوا
نگاه کن
نگاه کن!
به تاجبرف کاجها
مطبقند تاجها
گرفت برف و باز هم
تجمع پرندگان
کنار و پشت پنجره
به خط به روی پشت بام
ردیف یا کریمها
صف سیاه سارها
مثلث کبو تران
مسدس کلاغها ست
گرفت برف و
غار
غار
کریسمس کلاغهاست
کریسمس کلاغها ست
برف پنج
برف و باد است
توامان
یکبند
چشم بر آسمان زمین کثیف
برفها در هوا
معلق
مات
برفها در هوا
بلا تکلیف
برف شش
در این برف اینسان پریش و
پر افشان
چنین بی هوا
بی امان
شاد و شبرو
چنین تازه وتر
چنین نو
فقط من
فقط تو
فقط در خیابان خلوت
من و تو...
برف هفت
یک روز خوب برفی
یک صبح زود زود
یک برف بی نظیر که یکریز و
سر به زیر
ریسه کشیده
شاخه به شاخه
تر و تمیز
هر چه درخت بوده در این کوچه باغ را
در پیش پای حوض مه آلود
حوض محو
با برفها ببین
آرامش سپید خضوع و خشوع را
آنجا
نگاه کن!
احرام بسته کاج طواف طلوع را
انتهای پیام/