دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
12 بهمن 1402 - 20:00
رازهای دانش-۱۲؛

آن‌سوی خودآگاه/ کالبدشکافی ذهن ناهوشیار

آن‌سوی خودآگاه  کالبدشکافی ذهن ناهوشیار
ناخودآگاه بُعدی مرموز و جذاب ذهن بشر است که نقش مهمی در زندگی روزمره ایفا می‌کند و بر افکار، احساسات و رفتارش تأثیر می‌گذارد.
کد خبر : 894336

خبرگزاری علم و فناوری آنا، هدا عربشاهی؛ ناخودآگاه را می‌توان بُعد مرموز و جذاب ذهن بشر شناخت که برای قرن‌ها توجه روان‌شناسان، فیلسوفان و دانشمندان را به خود جلب کرده است. این جنبه از روان نقش مهمی در زندگی روزمره ایفا می‌کند و به‌گونه‌ای که از آگاهی انسان دور است بر افکار، احساسات و رفتارش تاثیر می‌گذارد.

می‌توان گفت که اصطلاح ناخودآگاه یا ذهن ناهوشیار به آن بُعد از روان اشاره دارد که شامل تمام آن فعالیت‌های ذهنی است که در وضعیت هوشیاری یا خودآگاهی وجود ندارند و افکار، غرایز، تکانه‌ها، بازنمایی‌ها و همه الگوهای رفتاری را که فرد از آنها آگاه نیست شامل می‌شود.

این مفهوم را می‌توان میان فیلسوفان یونان باستان یافت هرچند در آن‌زمان، برای بیان آن، از اصطلاح امروزی ناخودآگاه استفاده نمی‌شد و درعوض، از ناشناختگی سخن به میان می‌آمد که چیزی فراتر از آگاهی انسان است. اما اصطلاح ذهن هوشیار با تولد روانکاوی گسترش گسترده‌ای پیدا کرد و به سنگ بنای همه نظریه‌های مربوط به روان تبدیل شد.

***

افکار ناخودآگاه فرآیندهایی ذهنی‌اند و عبارت‌اند از محتواهایی که به‌راحتی نمی‌توان آنها را به‌شیوه‌ای خودخواسته به سطح خودآگاه رساند. افکاری که در ضمیر ناخودآگاه شکل می‌گیرند به روش‌های غیرمستقیم نمایان می‌شوند و در بیشتر موارد، خودشان را ازطریق رفتارهایی می‌دهند که فرد قادر نیست برایشان توضیحی منطقی بیابد. روانکاوها و روان‌شناسان امروزی، روش‌های گوناگونی ازجمله درمان روان‌پویشی را توسعه داده‌اند که هدفش آشکار کردن فرآیندهایی است که اگر هویدا نشوند می‌توانند به‌شیوه‌ای ویرانگر در ضمیر ناخودآگاه مدفون بمانند.

از نظر فروید ناخودآگاه چیست؟

وقتی صحبت از ناخودآگاه می‌شود نمی‌توان به نام زیگموند فروید روان‌پزشک و پدر روانکاوی جهان اشاره نکرد. زیرا این فروید بود که از اواخر قرن نوزدهم این مفهوم را که پیشتر تا حدی در استدلال بسیاری از متفکران از دوران باستان وجود داشت به روان‌شناسی امروزی وارد کرد. درواقع، ناخودآگاه در مرکز نظریه روانکاوی فروید و کانون مشاهدات و مطالعات او قرار دارد و به‌عنوان بخشی از ذهن انسان تعریف می‌شود که شامل امیال، افکار، احساسات و خاطراتی است که سرکوب یا از خودآگاه حذف شده‌اند و ازاین‌رو، عقل بر آنها سلطه‌ای ندارد: مسائلی با ماهیت جنسی، پرخاشگری یا آسیب‌زا که بیش‌از‌حد آزاردهنده هستند و بنابراین، از سوی ذهن ممیزی می‌شوند. درواقع، وجدان برای محافظت ضمیر خودآگاه فرد دربرابر این تمایلات، سازوکارهای دفاعی مختلفی چون سرکوب، انکار و فرافکنی را اجرا می‌کند. باوجوداین، بخش ناخودآگاه همچنان می‌تواند بر رفتار فرد تاثیر بگذارد و اغلب به روش‌های ظریف و دست‌نیافتنی باعث روان‌رنجوری و روان‌پریشی شود. در اینجا، هدف اصلی درمان روانکاوی، کشف این بعد غوطه‌ور است که با تکیه بر شیوه‌هایی- ازجمله بررسی رویاها، تداعی‌های آزاد و انتقال افکار- که مسیرهایی ممتاز برای دسترسی به ناخودآگاه‌اند وارد عمل می‌شود.

تعبیر رویاها- پنجره‌هایی واقعی‌اند که روی مناطق خاکستری روان باز می‌شوند. پس، ازطریق بررسی و تحلیل محتوای رویاها می‌توان تمایلات، ترس‌ها یا احساساتی را که در زندگی روزمره سرکوب می‌شوند کشف کرد.

تداعی‌های آزاد- شیوه‌ای است که طی آن، از بیمار خواسته می‌شود تا تمام احساسات و کلماتی را که به ذهنش خطور می‌کنند بیان کند بی‌آنکه برای کنترل منطقی‌ این افکار تلاش کند.

انتقال- این شیوه که به آن تَرافکنی هم می‌گویند کمک می‌کند فرد احساسات و عواطفی را که به افراد مهم زندگی‌اش به‌ویژه در دوران کودکی داشته است، به فرد دیگری که معمولا همان روانکاو است فرافکنی کند.

آن‌سوی خودآگاه/ کالبدشکافی ذهن ناهوشیار

ناخودآگاه در مطالعات پسافرویدی

هرچند دیدگاه فروید درباره ناخودآگاه طی سال‌ها بارها نقد و بازنگری شده است اما مطالعات او اثری ماندگار بر روان‌شناسی امروزی و درک ما از ذهن انسان بر جای گذاشته‌اند و ازاین‌رو، روان‌کاوان و فیلسوفان بسیاری بوده‌اند که برای بسط یا تعدیل نظریه‌های فروید گام برداشته‌اند.

 بین همه این اندیشمندان، کارل گوستاو یونگ شایسته ذکر است، روان‌پزشک و روانکاو سوئیسی که بسیاری آن را وارث ایدئال فروید در بنیان‌گذاری روانکاوی می‌دانند. یونگ کنار مفهوم ناخودآگاه شخصی ناشی‌از تجربه زیسته‌اش، ناخودآگاه جمعی را هم بررسی کرده است.

ناخودآگاه جمعی، ذخیره‌ای از محتواهای روان همگانی یا همان کهن‌الگوها است که در کل بشریت مشترک است و بنابراین در هر فرد به‌صورت ذاتی وجود دارد. بسیاری از الگوها و تصورات مختلف از ناخودآگاه، پیچیدگی و عمق این جنبه از روان انسان را برجسته می‌کنند به‌طوری‌که حتی امروزه هم بخشی اساسی از روان‌شناسی معاصر بررسی مفهوم ناخودآگاه جمعی است.

به‌گفته یونگ انسان همانند «لوحی خالی» به‌دنیا نمی‌آید بلکه با میراثی از تصاویری اصیل که ماهیت شخصی ندارند زاده می‌شود. یونگ این تصاویر اصیل را کهن‌الگوها یا عناصر ساختاری روان می‌نامد که در نوع خودشان ذاتی‌اند و چون نشان‌دهنده الگوهای رفتاری تکرارشده در تاریخ بشریت‌اند؛ پس موروثی‌اند.

به‌بیانی‌ساده، کهن‌الگوها همان مسیرهایی هستند که هزاران بار توسط بشریت پیموده شده و پیش‌از ما بوده و تکرار آنها امکان ایجاد الگوهایی رفتاری را فراهم کرده که به مرور و طی هزاران سال تکرار در روان ما نقش بسته‌اند. این‌ها همه آن اجزای غریزی هستند که مجموع‌شان ناخودآگاه جمعی را تشکیل می‌دهد.

آن‌سوی خودآگاه/ کالبدشکافی ذهن ناهوشیار

ناخودآگاه کجا قرار دارد؟

 ناخودآگاه در ناحیه خاصی از مغز یا بدن قرار ندارد، بلکه بُعدی از ذهن است که در کل مغز نفوذ می‌کند و بر عملکرد روانی فرد تاثیر می‌گذارد. حال این سوال مطرح می‌شود که ناخودآگاه چگونه می‌اندیشد و چگونه با ما سخن می‌گوید؟

 در پاسخ به این سوال باید گفت که ناخودآگاه قلمروی اسرارآمیز است که می‌تواند به روش‌ها و در زمان‌های مختلف در زندگی فرد پدیدار شود و روش پردازش اطلاعات و برقراری ارتباط خاص خودش را دارد. ناخودآگاه همانند خودآگاه فکر نمی‌کند، بلکه ازطریق فرآیندهایی منحصربه‌فرد وارد عمل می‌شود. برای‌مثال، می‌تواند خودش را از طریق حرکات بدن، صدا، رفتار، خلاقیت هنری و حتی حواس‌پرتی و لغزش‌ها و خطاهای زبانی یا اعمال به‌ظاهر تصادفی بیان کند که درواقع بسترهای پنهان ذهن را آشکار می‌کنند. اما این رفتارها ویژگی‌های خاصی دارند که عبارت‌اند از:

پردازش خارج از منطق و زمانمندی: برخلاف ذهن خودآگاه، ناخودآگاه قادر است طیف وسیعی از اطلاعات را بدون اینکه تابع اصول عقلانیت و ارتباطات زمانی باشد پردازش کند. به‌عنوان‌مثال، وقتی خواب می‌بینیم، ناخودآگاه می‌تواند مجموعه‌ای از موضوعات، شخصیت‌ها و احساسات پیچیده بی‌ربط به هم را یکباره ایجاد کند و آنها را به‌مثابه تجربه‌ای پیوسته و منسجم جلوه دهد.

نمادگرایی: ناخودآگاه اغلب ازطریق نمادها و استعاره‌ها به‌جای زبان کلامی ارتباط برقرار می‌کند. این نمادها در رویاها مشهودتر هستند. زیرا در رویاها، اشیا و موقعیت‌ها می‌توانند معانی پیچیده‌ای را که نیاز به تعبیر دارند پنهان کنند. همین نمادها همچنین می‌توانند در زندگی روزمره ازطریق لغزش‌های ذهنی، نشانه‌یابی‌ها در محیط، بازی با کلمات یا تداعی‌های به‌ظاهر تصادفی پدیدار شوند.

احساسات و غرایز: ناخودآگاه به‌شدت با احساساتِ اغلب غیرمنتظره یا خارج از کنترل و غرایز مرتبط است. این عناصر را می‌توان به‌عنوان علائم احیاگر تجربیات آسیب‌زا که در درون فرد خاموش شده‌اند اما در پاسخ به محرک‌های خاص تکرار می‌شوند، تفسیر کرد. به‌عنوان‌مثال، احساس ترس در موقعیتی که درواقعیت خطرناک به‌نظر نمی‌رسد می‌تواند علامتی از سوی ذهن ناهوشیار باشد که براساس قسمت‌هایی از گذشته یا ترس‌های ریشه‌دار می‌توان آنها را تفسیر کرد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب