سردار که پروانهصفت سوخت در آتش/یک بار دگر در غم کرمان جگرش سوخت
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، افشین علا از شاعران کشورمان تازهترین سروده خود را تقدیم مردم کرمان کرد.
ای وای جگرگوشهی ایران جگرش سوخت
کرمان بلنداختر من بال و پرش سوخت
سردار که پروانهصفت سوخت در آتش
یک بار دگر در غم کرمان جگرش سوخت
امروز رسید آتش آن کینه به گلزار
دیروز، اگر باغ گل یاس، درش سوخت
در روز زن ای وای، امان از دل مادر
چون دید گلش نور دو چشمش پسرش سوخت
زین داغ چه گویم؟ که تن نازک دختر
مانند گلی پیش نگاه پدرش سوخت
از مضجع سردار هم این دیو بترسد
زین رو چمن از خاک و گل از دور و برش سوخت
این کینه از آن روست که از کشتهی او نیز
شد روز تلآویو سیاه و پدرش سوخت
این کینه از آن روست که در هفتم اکتبر
یال فرس مغرب و افسار خرش سوخت
رو کرد به باریکهی ویران، سپه دیو
با آهن و پولاد ولیکن سپرش سوخت
کشتار بسی کرد ولی غزهی مظلوم
از پای نیفتاده و دشمن کمرش سوخت
پس نیش زد از کینه به کرمان که جهانی
در حسرت آوازهی فضل و هنرش سوخت
پرورد چو قاسم که به هر معرکه، پیروز
برگشت ز میدان و عدو پشت سرش سوخت
این کینه قدیمیتر از این است، دل غرب
از نهضت اسلام و شعاع اثرش سوخت
پس خواست که بر دامن دین، لکه نشاند
در آتش این توطئه دامان ترش سوخت
از هیمنهاش ماند فقط ظاهر رنگین
پیراهن اگر ماند به جا آسترش سوخت
پس کاشت درخت از جدل شیعه و سنی
در خطهی اسلام، ولیکن ثمرش سوخت
خاک یمن و سوریه را شخم زد اما
خود از نفس افتاد که زیر و زبرش سوخت
میخواست بجنگند ری و کابل و بغداد
با یکدگر اما خود آشوبگرش سوخت
میخواست که بیروت شود دشمن تهران
باروت خروشان وفا بیشترش سوخت
میخواست که از وحدت اعراب و تلآویو
یکباره بیارد خبر اما خبرش سوخت
میخواست که با تیشه زند ریشهی ما را
داعش تبرش بود ولیکن تبرش سوخت
ایران نه چو بید است که از باد بلرزد
هر کس که بر او تاخت ز صبر و ظفرش سوخت
امروز هم این سرو کهن، خطهی کرمان
ماندهست سرافراز اگر برگ و برش سوخت
انتهای پیام/