دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
23 فروردين 1395 - 11:45

سرقت‌های سریالی از پدربزرگ‌ها/ متهمان شگردی عجیب را برای سرقت به کار گرفته بودند

دو مرد میانسال با شناسایی مسیر حقوق‌بگیران بازنشسته، به بهانه هم مسیر بودن آنها را سوار بر خودروشان کرده و با این ترفند که پولشان گمشده است، حقوق مالباخته را به سرقت می‌بردند. آنها در فرصتی مناسب بسته پول‌های مالباخته را با بسته‌ای کاغذ جا به جا می‌کردند.
کد خبر : 76889

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی آنا، چندی پیش مرد میانسالی به پلیس مراجعه کرد و از سرقت حقوق بازنشستگی‌اش خبر داد. او در رابطه با این سرقت به پلیس گفت: دیروز برای گرفتن حقوق بازنشستگی‌ام به بانک مراجعه کردم. کنار گیشه ایستاده بودم تا نوبتم شود که مرد میانسالی، هم سن و سال خودم به طرفم آمد و سر صحبت را باز کرد. او گفت بازنشسته است و برای گرفتن حقوقش به بانک مراجعه کرده است. مرد میانسال که خودش را عزت معرفی کرد از من پرسید ساکن کدام محل هستم و من گفتم سمت میدان شوش. بعد از چند لحظه او به بهانه صحبت با تلفن از من جدا شد و دیگر او را ندیدم تا اینکه حقوقم را گرفتم و از بانک خارج شدم. خواستم سوار ماشین شوم که ناگهان متوجه شدم کسی مرا صدا می زند.


تردستی برای سرقت حقوق


او ادامه داد: کسی که مرا صدا می‌زد، عزت بود. او سوار بر خودروی سمند بود و از من خواست تا سوار شوم. به من گفت مسیرش میدان راه آهن است و مسیر مرا پرسید. من هم که اصلا حواسم نبود او را در بانک دیده‌‌ام و به او گفته‌ام که محل زندگی‌ام کجاست، مسیرم را گفتم. از آنجایی که من به سمت میدان شوش می رفتم، باهم هم مسیر بودیم. عزت گفت چه بهتر هم مسیر هستیم و تو را تا یک جایی می رسانم. من هم که تمام حقوقم همراهم بود و می‌ترسیدم که نکند کسی آنها را از من بدزد، قبول کردم تا سوار ماشین او شوم. خواستم روی صندلی جلو بنشینم، از من خواست که روی صندلی عقب بنشینم. 50 متری که رفته بود، نگه داشت و یکی از دوستانش که هم سن و سال خودمان بود، سوار ماشین شد و کنار من روی صندلی عقب نشست. تا اینجا هم چیز خوب بود، تا اینکه عزت یک دفعه پایش را روی ترمز زد و کیفی افتاد زیر پای ما. نفر دوم که اسمش بیژن بود به من گفت کیف برای شماست؟ همان موقع راننده گفت کیف برای من است. بعد کیف را گرفت و وارسی کرد و گفت که دو میلیون تومان پولم گم شده است. عزت دستمالی را به من داد و گفت پول حقوقم را داخل این پارچه بزارم تا با پول های دیگر قاطی نشود. بعد پول ها را داخل پارچه بست و روی صندلی جلو گذاشت. بعد به من گفتم حالا داخل جیب هایم را بگردم، از دوستش هم خواست همین کار را انجام دهد. وقتی دید پولی داخل جیب‌هایمان نیست، دستمالی که پول‌های حقوقم داخل آن پیچیده شده بود،به من برگرداند، عزت خیلی ناراحت شده بود و مدام با خودش می‌گفت دو میلیون را چه کار کرده‌ام. رفتار او آنقدر طبیعی بود که من واقعا فکر کردم دو میلیون تومانش را گم کرده و به همین دلیل هم اجازه دادم که ببیند داخل جیب هایم پولی نیست.


شاکی میانسال که جعفر نام داشت، ادامه داد: بعد از چند دقیقه هم در کنار خیابان نگه داشت و گفت حوصله رانندگی ندارد و مسیرش عوض شده است. عزت می‌گفت می‌خواهد به‌دنبال پول‌هایش برود شاید آنها را پیدا کرد. من هم که شرایط روحی او را دیدم از ماشین پیاده شدم و با تاکسی به خانه رفتم. اما به محض ورود به خانه و باز کردن دستمالی که پول‌هایم داخل آن قرار داده شده بود، متوجه کلاهی شدم که سرم رفته بود. نمی‌دانستم کی و چطوری اما عزت همه پول‌های مرا برداشته بود و به جای حقوق بازنشستگی‌ام مشتی کاغذ باطله که هیچ اعتباری نداشت گذاشته بود. او کاغذها را به اندازه پول بریده بود، به طوری که اصلا نمی شد باور کرد که داخل بسته پارچه ای پول نیست و مشتی کاغذ باطله است.


کلاهبرداران سابقه دار


با شکایت جعفر، رسیدگی به این پرونده توسط کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی آغاز شد. درحالی که تحقیقات برای شناسایی متهمان این پرونده ادامه داشت، کارآگاهان پلیس با شکایتهای متعدد مواجه شدند. تمام شکات این پرونده‌ها مردان میانسال و حقوق بگیری بودند که بعد از گرفتن حقوقشان به بهانه هم مسیر بودن سوار بر خودروی متهمان شده و پولهایشان به شیوهای عجیب با مشتی کاغذ جابهجا می‌شد. تمامی مالباختگان این پرونده بعد از پیاده شدن از ماشین و رفتن به خانه متوجه شده بودند که بسته پارچه ای حاوی پول‌هایشان نیست.


سرنخی از مردان تبهکار


از سویی در تحقیقات مشخص شد که مردان کلاهبردار با دو خودروی سمند و پژو مالباختگان را سوار بر خودروشان می‌کردند و از آنجایی که مالباختگان این پرونده از سرقت پول‌هایشان بی خبر بودند، هیچ کدام اقدام به یادداشت شماره پلاک خودروی متهمان نکرده بودند. به همین دلیل هیچ رد و سرنخی از مردان کلاهبردار در دست نبود.


از آنجایی که شیوه و شگرد این سرقت‌ها مشابه بود، این احتمال از سوی کارآگاهان پلیس مطرح شد که کار اعضای یک باند حرفه‌ای باشد. باتوجه به اینکه هیچ رد و سرنخی در دست ماموران نبود، کارآگاهان در نخستین گام به گام به چهره نگاری از متهمان فراری پرداختند. زمانی که تصویر فرضی متهمان را با تصاویر متهمان سابقه دار اداره آگاهی تطبیق دادند، هویت دو مرد کلاهبردار به‌دست آمد.


بررسیهای کارآگاهان نشان می‌داد که عزت و همدستش به اتهام سرقت به این شیوه قبلا نیز بازداشته شده‌اند. با بدست آمدن هویت متهمان، درنهایت دو مرد میانسال بازداشت شده و تحقیقات از آنها آغاز شد.


ترفندی برای سرقت


عزت در رابطه با سرقت‌هایش به پلیس گفت: سوژه‌ها را در بانک شناسایی می‌کردم، به این بهانه که آمده‌ام حقوق بازنشستگی بگیرم با آنها باب آشنایی را باز می‌کردم. بعد به نحوی مسیرشان را می‌پرسیدم و فورا از بانک خارج می‌شدم. وقتی مسیرشان را متوجه می‌شدم به این بهانه که هم مسیر هستیم آنها را سوار ماشین می‌کردم. بعد از طی مسافتی همدستم هم سوار می‌شد و با این ترفند که دو میلیون تومان پولم گم شده است، آنها را مجاب می‌کردم تا پول‌هایشان را داخل پارچه قرار دهند. در فرصتی مناسب، بدون آنکه مالباخته متوجه شود، بسته پارچه‌ای را که پول‌های آنها داخلش بود،با بسته پارچه‌ای که از قبل تهیه کرده بودیم و داخلش پر بود از کاغذهایی در اندازه و ابعاد پول، عوض می‌کردیم.


متهم میانسال ادامه داد: برای اینکه مالباخته متوجه نشود، به بهانه اینکه گم کردن پول ناراحتم کرده و می خواهم برگردم خانه، آنها را پیاده میکردم و با هم‌دستم و پولهای سرقتی آنجا را ترک میکردیم.


با اعتراف متهمان به سرقت‌های سریالی از بازنشستگان؛ مردان میانسال با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب