به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، دوازدهم دیماه و در آستانه دومین سالگرد شهادت شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی بود که ماشاءالله شمسالواعظین، روزنامهنگار مطرح اصلاحطلب، در نشستی مجازی در کلابهاوس که به همین مناسبت تشکیل شده بود، نکاتی را درباره فعالیتهای شهید سلیمانی در منطقه و نقش ایران در به شکست کشیده شدن برنامههای آمریکا و برخی حکومتهای عربی منطقه مطرح کرد که در نوع خود و از جهاتی، جالب توجه و بدیع بهنظر میرسید. نکته مهم دیگر درباره سخنان جالبتوجه شمسالواعظین آن است که این اظهارات درباره شهید سلیمانی، مدافعان حرم و فعالیتهای ایران در سوریه، در جمعی متشکل از مطرحترین چهرهها یا کارگزاران پیشین اصلاحطلب نقل شد. چهرههایی همچون غلامحسین کرباسچی، عطاءالله مهاجرانی، حسین مرعشی، غلامعلی رجایی و صادق زیباکلام که البته هرکدام، در فرصتهایی به سخنان شمسالواعظین واکنشهایی نشان دادند؛ در جاهایی با او موافقت کردند و در جاهایی خود را با نکات وی همدل ندانستند. سخنان ماشاءالله شمسالواعظین، زمانی با اهمیت و بدیع بهنظر میرسد که بدانیم او در چه خاستگاه سیاسیای تعریف میشود و همفکران او در این حوزه چگونه میاندیشند و موضعگیری میکنند. شمسالواعظین را میتوان معروفترین یا دستکم یکی از معروفترین روزنامهنگاران ایرانی در میان رسانههای خارجی برشمرد. او همچنین، رئیس هیاتمدیره جمعی موسوم به انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران بود و از باتجربهترین اصلاحطلبان فعال در عرصه رسانه شناخته میشود.
اگر قرار باشد به اصلیترین دلیل جالبتوجه بهنظر رسیدن اظهارات شمسالواعظین درباره حضور ایران و شهید سلیمانی در کشورهای منطقه بهخصوص بحران داخلی سوریه اشاره کنیم، آن، اختلاف جدی میان زاویه نگاه او و دیگر همفکران اصلاحطلبش در این مساله است. حدود ۱۰ سال از آغاز جنگ داخلی سوریه که با دخالت کشورهای غربی و حکومتهای مرتجع منطقه به یک صحنه تمامعیار از یک جنگ نیابتی علیه جبهه مقاومت تبدیل شد میگذرد، اما با این حال همچنان جناحها و افرادی در داخل کشور وجود دارند که هنوز به درک درستی از آنچه قرار بود در سوریه رقم بخورد و آنچه درنهایت با نقشآفرینی مثبت ایران رقم خورد، نرسیدهاند و همین ادراک نصفهونیمه موجب میشود در جمعبندیهایشان بهدرستی متوجه درجه اهمیت و تاثیرگذاری حضور فرمانده میدانی بزرگی مثل شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی و نیروهایی تحت عنوان مدافعان حرم در حفظ تمامیت ارضی سوریه و درنهایت دور ماندن خطر فروپاشی از این کشور، محور مقاومت و درنهایت ایران، نشوند. اصلیترین محورهای سخنان شمسالواعظین که خود مدتی در سوریه و لبنان تحصیل و زندگی کرده است، اشاره به مقطعی دارد که ایران به درخواست حکومت سوریه به کمک این کشور رفت و سوریه را از فروپاشی حتمی نجات داد. این روزنامهنگار اصلاحطلب در جایی از سخنانش به نکته محل اختلاف دیگری از جنگ سوریه اشاره میکند و آن موضوع حضور نیروی هوایی روسیه در جریان مبارزه با تکفیریها است. او برخلاف آنچه غالب همفکرانش در اینباره مطرح میکنند، با قطعیت میگوید این روسیه بود که در جریان مبارزه با تروریستها در نقش نیروی هوایی ایران و سوریه حاضر شد و نه برعکس.
نخستین مواجهه پیکارهایی عربی که بوی بهار نمیدهد!
شمسالواعظین در ابتدای سخنانش بهصورت گذرا اشارهای به دوران حضورش در سوریه و بعد از آن دوران تحصیل خود در بیروت، پایتخت لبنان میکند و شناختش از جوامع سوریه و لبنان را درنتیجه حضورش در این دو کشور و ارتباطاتش با روزنامهنگاران سوری و لبنانی میداند. او در شرح آن سالها میگوید: «من بعد از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها به سوریه رفتم و در آنجا به ادامه تحصیل پرداختم، بعد از مدتی هم به لبنان نقلمکان کرده و در دانشگاه سنتژوزف بیروت مشغول به تحصیل شدم و تا مقطع فوقلیسانس درس خواندم.» او در ادامه، گریزی به یکی از نقاط عطف زندگیاش یعنی انتخابات دومخرداد ۱۳۷۶ میزند و میگوید: «مقطع دکتریام همزمان با تحولات سال ۷۶ در ایران شد که به پیروزی سیدمحمد خاتمی در انتخابات منتهی شد. در آن ایام بود که به ایران بازگشتم.» او نتیجهگیری میکند: «بهجهت ارتباطاتی که با روزنامهنگاران عرب داشتهام که این ارتباط همچنان در جریان است، نسبت به مردم سوریه شناخت دارم.» ماشاءالله شمسالواعظین درباره ایام شکلگیری جنگ داخلی سوریه و اینکه موضع وی در آن مقطع نسبت به تحرکات در این کشور چگونه بوده است، گفت: «در روزهای شکلگیری رویدادهای سوریه، در اجلاس آیپیآی فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران در کیپتاون آفریقای جنوبی حضور داشتم. در همان زمان بود که در مصاحبهای با شبکه الجزیره، درباره بشار اسد رسما به زبان عربی گفتم قائدٌ یقتل شعبَه؛ رهبری که دارد مردمش را به قتل میرساند. این موضع من در اوایل رویدادهای سوریه بود که بهدنبال رواج بهار عربی شکل گرفته بود، یعنی موضع من در آن ایام اینگونه بوده است.» او در ادامه، بر تفاوت میان جنس تحرکات داخلی سوریه با سایر کشورهایی که در جریان بهار عربی میزبان قیامهای مردمی بودند تاکید میکند و بهطور خلاصه به آن میپردازد و میگوید: «در سوریه اتفاقات دیگری هم افتاد که حمد بن جاسم، نخستوزیر و وزیر امورخارجه پیشین قطر در یک مصاحبه، مفصلا به آنها پرداخت و بهنوعی پرده از رازهای جنگ سوریه برداشت. مرحله اول اعتراضها در همه موارد مثل قاهره، سودان و لیبی مشابه بود، اما در ماجرای سوریه بعدها اتفاقات عجیب و غریبی افتاد. من خیلی سریع و روزنامهنگارانه دارم به این مساله میپردازم. در مرحله دوم تحولات سوریه بود که آقای قاسم سلیمانی به این کشور آمد. برای امانتداری در تاریخ باید این را بگوییم که در مرحله نخست تحولات سوریه، هیچ خبری از حضور آقای سلیمانی در این کشور نبود و تحت هیچ شرایطی چنین گزارهای وجود ندارد.»
روشن شدن واقعیتهای میدانی و آغاز حضور ایران
شمسالواعظین در ادامه به روند جدی شدن تحولات و افزایش تهدیدها علیه حکومت سوریه میپردازد و درباره پیشبینیها از زمان سقوط احتمالی بشار اسد اینگونه توضیح میدهد: «اعتراضها در حمص شکل و بعد، آرامآرام تمام شهرهای شمالی را فرا میگیرد و ارتش، اعتراضات داخلی را سرکوب میکند. من برای شهادت و گواهی تاریخ این را میگویم، براساس منابع تماما مستقل و روزنامهنگاران اهل سوریه و لبنان این را عرض میکنم، هنگامی که حاکمیت سوریه به خطر میافتد، یعنی زمانی که پیشبینی میشد بشار اسد تا یک هفته یا کمتر از یک هفته دیگر سقوط کند و کاخ او در خیابان مهاجرین درحال تخلیه شدن بود، آنها بهوسیله حزبالله یا بهطور مستقیم از ایران طلب کمک کردند. باید توجه داشت در این مرحله است که حاجقاسم سلیمانی وارد سوریه میشود.» شمسالواعظین با اشاره به پررنگ شدن حضور تروریستهای جبههالنصره در گوشه و کنار سوریه، حضور آنان در پایتخت در آن مقطع را هم جدی ارزیابی میکند و میگوید: «آقای سلیمانی، زمانی وارد سوریه میشود که نیروهای جبههالنصره، در جنوب دمشق حضور داشتند. جایی که که به قنیطره، فلسطین اشغالی و بلندیهای جولان عمق پیدا میکند. زمانی که تمام نیروهای جبههالنصره آماده ورود به دمشق و تصرف پایتخت سوریه بودند. اینجاست که آقای سلیمانی همراه با بخشی از نیروهای زمینی و داوطلب تحت عنوان «مدافعان حرم» وارد دمشق میشوند.»
محور انتقادهای ایران به بشار اسد
ماشاءالله شمسالواعظین در ادامه با تاکید بر اینکه قرار است موضوع بسیار مهمی را مطرح کند، از شنوندگان میخواهد با دقت بیشتری به سخنان او گوش کنند و میگوید: «دوستان از اینجا به بعد را با دقت گوش کنند چون بهشدت دقیق است و منبع مهمی دارد. آقای قاسم سلیمانی بعد از ورود به دمشق، دیداری با بشار اسد دارد که احتمالا به نمایندگی از فرمانده کل قوا(رهبر معظم انقلاب) صورت گرفته است. ایشان در این دیدار، دو انتقاد به بشار اسد میکند.» او با استناد به اظهارات یک تحلیلگر صهیونیست مصریتبار مطرح در کانال ۱۲ اسرائیل، میگوید: «این کارشناس صهیونیست با اینکه در ابتدا از ترور شدن شهید قاسم سلیمانی بهدست آمریکا بهطور شفاف ابراز خوشحالی میکند اما در ادامه کاملا مستقل تحلیل میکند و آن را برای شهادت تاریخ اینگونه مطرح میکند: آقای قاسم سلیمانی به بشار اسد میگویند شما دو خطای بزرگ کردهای. اول اینکه؛ چندین لشکر از ارتش را به مناطق پیرامونی فرستادهای و مرکز را رها کردهای؛ مرکز درحال سقوط است. دوم آنکه؛ به اعتراضات مردم که بخش زیادی از آنان بحق است، توجه کافی نکردهای.»
نقش تعیینکننده «مدافعان حرم» در معادلات
شمسالواعظین مجددا با اشاره به وضعیت امنیتی بحرانی زینبیه دمشق و پیشروی مخالفان مسلح که حالا دیگر ماهیت تروریستی آنان برای حکومت و اغلب مردم سوریه احراز شده بود گفت: «زوار ایرانی که به سوریه سفر کردهاند، زینبیه را دیدهاند. نیروهای جبههالنصره در پیشرویهایشان به زینبیه رسیده بودند. در نزدیکی بارگاه حضرت زینب بودند. اتفاقا این پیشروی آنان باعث شده بود منطقه زینبیه هم تخلیه شود. نیروهای جبههالنصره آنقدر نزدیک بودند که در حملاتشان به گنبد هم آسیب رساندند. اینجا بود که «واژه مدافعان حرم» شکل گرفت و بحثش مطرح شد. چون نیروهای مسلح جبههالنصره زینبیه را تصرف کرده بودند.» او در ادامه توصیفاتش از شرایط بحرانی منطقه زینبیه و محلات اطراف حرم حضرت زینب، گریزی هم به دوران حضورش در سوریه و فعالیتهای رسانهای و بینالمللیاش در دمشق میزند و فعالیتهای ایران در این منطقه را با اشاره به تاسیس نمایندگی و فعالیتهای رسانهای ازجمله تاسیس دفتر کیهان دمشق یادآور میشود و اینگونه ادامه میدهد: «من در آنجا درس خوانده بودم و دفتر کیهان را راه انداخته بودیم، فعالیتهای جدی داشتیم و دفتر نمایندگی تاسیس کرده بودیم. وقتی میگوییم نیروهای جبههالنصره به فاصله حدودا ۲۰ کیلومتری دمشق رسیده بودند، یعنی خطر خیلی جدی بوده است.»
راهحل پیشروی بشار اسد برای کنترل بحران
ماشاءالله شمسالواعظین به راهکارهایی میپردازد که شهید سلیمانی در آن دیدار به بشار اسد ارائه کرده است و میگوید: «آقای سلیمانی به بشار اسد میگویند شما باید دو کار انجام دهید؛ یک اینکه بلافاصله ارتشتان را از شهرهای داخلی که با ماموریت سرکوب قیام مردم اعزام شدهاند فرابخوانید. اصلا پیرامون را رها کن. اشاره آقای سلیمانی به استراتژی مرکز-پیرامون بوده است که در جنگها مطرح است. ایشان در ادامه راهکار نخست، به رئیسجمهور میگوید مرکز را حفظ کن، پیرامون را آرامآرام آزاد میکنی. اشکال دوم هم این است که اعتراضات شکلگرفته درنتیجه بهار عربی است و شما باید ابتدا به مطالبه معترضان گوش کنی. بخش زیادی از اعتراض مردم بحق است و باید اجابت شود. مشارکت سیاسی باید افزایش پیدا کند، نارضایتیشان درباره لزوم توسعه سیاسی سیستم خاندانی و امثال این باید مرتفع شود و بعد، شما درمقابل کسانی که میخواهند سیستم را به سرنگونی تهدید کنند، بایست والسلام.»
شمسالواعظین ادامه میدهد: «از اینجا به بعد، موضوع حضور ایران شروع میشود. از اینجا به بعد است که آقای زیباکلام درباره آن میگوید ممکن است یک شخصیت سوری بیاید و قضاوتش با قضاوت عراقیها یا ایزدیهای شمال عراق یا مثلا کردستان متفاوت باشد. همانطور که میدانید نیروهای داعش میخواستند سلیمانیه و اربیل را تصرف کنند. مسعود بارزانی خود در خاطراتش و مصاحبهای که دراینباره داشت و با گوش خودم شنیدم میگفت من با تمام فرماندهان و کشورهای عربی صحبت کردم و از آنان کمک خواستم که هیچکدام اجابت نکردند. با آقای قاسم سلیمانی تماس گرفتم و گفتم لیوان آب میخوری، زمین بگذار که میخواهم سریع ببینمت. داعش به هشت کیلومتری اربیل رسیده است. این مصاحبه خود آقای مسعود بارزانی است دیگر. رهبر کردهای شمال عراق. او میگوید شهید سلیمانی با تعدادی از تکاوران سپاه به آنجا میرود، ابتدا خطر را دفع میکنند و بعد آرامآرام داعش را به عقب میرانند. ایشان از فرماندهان اصلی جنگ ضدداعش بود هم در عراق و هم در سوریه. اگر سوریه را یکپارچه نگاه کنیم، از اول تحولات تا آزادسازی بسیاری از شهرها، درست است که باید ببینیم نظر کودکان سوری و آوارگان سوری چیست اما با توجه به این وقایع، ایشان از فرماندهان مبارزه با داعش است. در سال ۹۲ که میخواستیم نشریه نشاط دوم را منتشر کنیم، بسیاری از همکارانی که الان در تالار گفتوگو حضور دارند هم به خاطر دارند چه گزارشهایی از آوارگان سوریه تهیه کردیم. بسیار مستقل و بسیار غمگینانه. البته این را هم به شما بگویم این نکته که فرمانده یک کشور به کمک کشور دیگری رفته است از سقوطش در دامان به اصطلاح تکفیریها جلوگیری کند یک بحث دیگر است.
بیشتر بخوانید:
درمجموع باید گفت جناب آقای زیباکلام و سایر دوستانی که میشنوید، بنده امانتدارانه خدمت شما میگویم، تردید نکنید، چنین اتفاقی که میگویند ایشان در سرکوب مردم دخالت داشته است، بههیچوجه اتفاق نیفتاده است. اینها را برای حفظ امانت باید در تاریخ ثبت کرد.» این روزنامهنگار مطرح اصلاحطلب، یکی از مهمترین نکاتش درباره نقش ایران در به پایان رساندن جنگ سوریه را اینگونه مطرح میکند: «اگر یادتان باشد و البته الان هم در فضای مجازی میشنوید، از آن بحث میکنند که آیا ایران، نیروی زمینی فدراسیون روسیه در سوریه بوده است؟ من میگویم اتفاقا برعکس است. این روسیه است که نیروی هوایی ایران در سوریه بوده است. این یک واقعیت است چون اصالت نیرو در حفظ زمین است. یعنی نیروی زمینی مهم است. حالا در شکل داوطلب است، در شکل سپاه است، من از این مسائل مطلع نیستم، اما میدانم که ارتش روسیه و نیروی هوایی روسیه، به فرماندهی یا بنا به توصیههای نیروی زمینی عمل میکند و عملیاتهای هواییاش را بر این اساس انجام میدهد که طبیعی هم هست. چیزی برعکس این هم نبوده است. آنهایی که میگویند، اشتباه میکنند.
بنابراین ما باید یک سخن نهایی در ارتباط با شهید سلیمانی مطرح کنیم. کارشناس صهیونیستی که پیشتر به آن اشاره کردم، در همان گفتوگویی که خودم در کانال ۱۲ اسرائیل بعد از ترور شهید قاسم سلیمانی از وی شنیدم به یک نکته بسیار مهمی اشاره میکند. میگوید روسای جمهور آمریکا هرکدام خطاهای مهمی مرتکب شدهاند که به هرکدام به نوبت اشاره میکند. آیزنهاور در ورودش به جنگ ویتنام که براساس فرضیه دومینو، یعنی سقوط پیدرپی پایگاههای پیشرفته اتحاد جماهیر شوروی در حوزه حیاتی یا قلمروهای حیاتی بود، اشتباه کرد و شکست خورد. بعد به نیکسون و واترگیت میرسد و بعد به جیمی کارتر اشاره میکند که براساس فرضیه استراتژی دوستونی، ایالات متحده در خاورمیانه اشتباهاتی مرتکب شد که منجر به سقوط رژیم شاه میشود. میگوید ایشان خطای عمدهای مرتکب شد. بعد از او به جرجبوش پدر و پسر میرسد و به جنگهای اول و دوم خلیجفارس اشاره میکند. وقتی به ترامپ میرسد نکته خیلی مهمی مطرح میکند. من به این دلیل که حوزه کارشناسی و مطالعاتیام خاورمیانه است و ۲۵ سال است در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه مشاور هستم و کار میکنم، پژوهشهایم در فصلنامه استراتژیک خاورمیانه منتشر میشود و همه چیز دراینباره موجود است. من فکر میکردم تحلیلگر برجسته اسرائیلی خواهد گفت خطای ترامپ بر فرض مثال انتقال پایتخت رژیمصهیونیستی به قدس بوده است که منجر به بسیاری از تحولات شده و سقوط اعتبار خاورمیانهای ایالات متحده بین افکار عمومی را به دنبال داشته است اما در کمال تعجب این را مطرح نکرد. میدانید چه گفت؟ گفت «خطای عمده ترامپ، ترور قاسم سلیمانی بود.» نمیخواهم اشاره به اعتراف دشمنان به جایگاه شهید سلیمانی داشته باشم اما باید گفت بههرحال نگاه آنان اینگونه است.»
افشاگری حمد بنجاسم بعد از ۹ سال
حمد بنجاسم بنجبر آلثانی، نخستوزیر و وزیر امور خارجه پیشین قطر است. او در مصاحبهای با شبکه خبری BBC اسراری شنیده نشده از بحران سوریه و جنگ داخلی این کشور که از ماه مارس ۲۰۱۱ شروع و به مرور، به یک جنگ نیابتی تمامعیار تبدیل شد، افشا میکند. وی درباره حمایت از مخالفان سوری که با تشویق آنان از صفوف ارتش و نیروهای مسلح سوریه جدا شده و از نظر تسلیحاتی تجهیز شده بودند، میگوید: «به افسران سوری که از صفوف ارتش و نیروهای مسلح سوریه جدا میشدند، ۳۰ هزار دلار و به نظامیان بدون درجه ۱۵ هزار دلار پرداخت کردیم.» بنجاسم ادامه میدهد: «عربستان سعودی به ریاض حجاب، نخستوزیر وقت سوریه نیز که از نظام این کشور جدا شده بود، ۵۰ میلیون دلار بهعنوان پاداش پرداخت کرد.» حمد بنجاسم هزینه حکومتهای عربی مخالف بشار اسد و ترکیه برای سرنگونی حکومت سوریه و تجهیز مخالفان را بیش از ۱۳۷ میلیارد دلار عنوان میکند و میگوید: «سرکردگان گروههای مسلح از فراوانی اموال و مبالغ کلانی که در اختیار آنها قرار داده میشد، استفاده کرده و میلیونر شدند.» وی اینگونه ادامه داد: «عملیات جدایی از صفوف ارتش و نیروهای مسلح سوریه غالبا با وعده و وعیدهای مالی انجام میشد و همانطور که گفتم به درجهداران ۳۰ هزار و نظامیان بدون درجه و عادی ۱۵ هزار دلار پاداش پرداخت میشد.» بنجاسم درباره اینکه جدایی ریاض حجاب از نظام سوریه با هماهنگی با پسرداییاش انجام شد، گفت: «او از سالها قبل در اردن زندگی میکرد و پس از جدایی، عربستان سعودی به وی ۵۰ میلیون دلار پاداش داد.»
او به تلاشهایشان برای جدایی «مناف طلاس» از فرماندهان مطرح گارد ریاستجمهوری سوریه و از دوستان نزدیک «بشار اسد»، رئیسجمهوری سوریه از وی میگوید: «جدایی مناف طلاس نیز پس از هماهنگی بین دستگاه اطلاعات فرانسه و مدیحه طلاس، خواهر مناف و بیوه اکرم عجه، تاجر و سرمایهدار دوتابعیتی سوری- سعودی صورت گرفت که سالها در پاریس اقامت داشت و تابعیت فرانسه را به دست آورده بود.»
بنجاسم همچنین «سعد الحریری»، نخستوزیر وقت لبنان را هم ایفاگر نقشی در این میان عنوان میکند و میگوید وی نیز یکصد میلیون دلار بهعنوان پاداش از جدایی نظامیان و مسئولان وقت نظام سوریه دریافت کرده است. او در این باره افزود: «سعد الحریری نقش بزرگ و مهمی در جنگ سوریه ایفا کرد... وی دفتری در شهر غازی عنتاب ترکیه داشت که اداره آن را به عقاب صقر، نماینده وقت پارلمان لبنان سپرده بود.»
نخستوزیر پیشین قطر در جایی دیگر از گفتوگو پاداش عقاب صقر بابت خدماتش را ۱۰ میلیون دلار عنوان میکند و «نجیب میقاتی»، نخستوزیر وقت لبنان را یکی دیگر از بازیگران بحران سوریه معرفی میکند و میگوید: «نجیب میقاتی، یکی دیگر از شخصیتهای لبنانی بود که بهواسطه سرتیپ اشرف ریفی، رئیس پلیس لبنان نقش مهمی در بحران سوریه ایفا کرد و بهخاطر ایفای این نقش ۵۰ میلیون دلار پاداش گرفت.»
حمد بنجاسم در پایان این گفتوگو به تلاشهایی که برای نابودی مصر، لیبی، سوریه و یمن کردهاند، اذعان میکند و میگوید همه این اقدامات به دستور آمریکاییها صورت میگرفت.
پیام مهم رهبری به بشار اسد که حاجقاسم آن را ابلاغ کرد
پیشتر و در تاریخ ۱۵ مهر سال ۱۳۹۸ بود که در «فرهیختگان» با عنوان «مردم سوریه، خط قرمز ما هستند»، به بررسی بخشهایی از نشریه «مسیر»، وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب پرداختیم که برای اولین بار از پیام آیتالله خامنهای به بشار اسد در آغاز بحران سوریه خبر داده بود. در صفحه ۶۰ این نشریه، درباره نکته قابلتوجه مطرحشده از سوی رهبر انقلاب درباره تحولات کشور سوریه و ابلاغ پیام حاوی این نکته از سوی شهید حاجقاسم سلیمانی به بشار اسد، اینگونه نوشته شده است: «توجه رهبر انقلاب تنها به سطوح راهبردی و کلان منطقه معطوف نبود. ایشان درواقع دغدغه ملت و مردم سوریه را داشتند. وقتی بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ میلادی شروع شد، از اولین توصیههای رهبر انقلاب به آقای بشار اسد که توسط سردار سلیمانی به ایشان ابلاغ شد، این بود که میروید به آقای بشار اسد میگویید مردم خطقرمز ما هستند. اگر چنین اتفاقی بخواهد در سوریه بیفتد و نسبت به کشتار مردم بیتفاوت باشید، روی حمایت ما حساب نکنید. شما ببینید در زمانی که از نظر راهبردی و سطح کلان، اهمیت مساله سوریه برای ما بسیار بالا بود، اما در نیت و فکر حضرتآقا کشتهشدن یک مظلوم در سوریه، خطقرمزی است که سردار سلیمانی باید برود و به آقای بشار اسد بگوید.»