جمع نقیضین در رضایت مندی بالا و مخاطبان کم تعداد/ سریالهایی که فقط جمع اندکی را راضی میکنند
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سریالهای نمایشی همیشه محل جذب مخاطب و به عبارتی مهمترین مرجع قوت و ضعف آنتن سیمای ملی است؛ آنتنی که بنابر اعلام تازه مرکز تحقیقات این سازمان، شاهد پیگیری 79 درصدی مردم از تولیدات سیما است.
در آمار اعلامی تولیدات جموعههای نمایشی هستند که همچنان با در نظر گرفتن ساعات و دفعات تکرارشان، بیشترین بازه زمانی کنداکتور پخش را به خود اختصاص میدهند.
در این بین شبکههای سیما خصوصا سه شبکه اصلی در حال رقابت با هم هستند تا بتوانند با جلب مخاطب برای سریال، آنان را به دیگر برنامههای خود هم درگیر کنند؛ اتفاقی که در نیمه اول سال و با پرمخاطب شدن سریالها و برنامههای شبکه یک سیما نیز رخ داد تا میدان را در قیاس با شبکهای همچون سه نیز به دست گیرد.
این خوشیمنی برای شبکه یک نیز بهواسطه رویکرد آنان به سمت سریالهایی رخ داد که رنگ و بوی ایرانیتری داشتند و البته با ساخت و قوت بیشتری نیز همراه بودند. هر چند در جدیدترین آمار به نظر این معادله کمی بهم ریخته است.
چرا اینها پرمخاطباند؟
نظرسنجی مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما مدعی میشود که از نظر جذب مخاطب «نجلا» با 35.5 درصد، «زمین گرم» با 28.7 درصد و «ایلدا» هم با 27.6 درصد، به ترتیب پربینندهترین سریالهای یکی دو ماه اخیر بودهاند. ضمن اینکه میزان رضایت از کیفیت آنان بیش از 70 درصد اعلام شده که این میزان از کیفیت و رضایت، منطقی و خوشایند است. مینیسریال «سرزده» با 18.5 درصد و «بوم و بانو» هم با 16.6 درصد مخاطب در ردههای بعدی عنوان شدهاند که رضایتمندی حدود 60 درصدی را در پی داشتهاند.
خروجی جالب میزان رضایتمندی از کیفیت این چنین محصولاتی است که رقم بیربط و ناخوشایندی محسوب نمیشود، بهویژه در مورد «نجلا» یعنی اولین تجربه سریالی خیرالله تقیانیپور که 83.6 رضایت را در بر داشته و حکایت از علاقهمندی مخاطبان سیما به درامهای عاشقانه دارد حتی اگر در بستر مذهبی ساخته شوند. شبکهها و حتی پروژههای سینمایی ایرانی سالهاست که دست روی چنین قصههایی گذاشته و همچنان هم میگذارند اما کمتر به اقبالی مثل آنچه «بوم و بانو» تجربه کرده میرسند.
نوشتار قصه و جنس آن، نوع و سبک روایت تا دایره زمانی و جغرافیایی حکایت از معیارهایی است که میتوان با رجوع به آنان، دست از سر سریالهای آپارتمانی و حتی طنز که بالقوه بیننده دارد، نیز برداشت. به نظر در حال حاضر جذب مخاطب به تنوع و نمایش داستانهای جدید نیاز دارد.
این رقم زیادی عجیب است!
با این حال نکته عجیب، مربوط به آمار مخاطبان این مجموعههاست که رقم پایین آنان زیادی به چشم میآید. بیشترین آنان 35 درصد و کمترین 16 درصد هستند که این تحلیل و برداشت محل سوال است و به عبارتی از هر 10 نفر بیننده سیما کمتر از 2 نفر مشغول تماشای سریال سعید سلطانی شدهاند!
سلطانی مجموعههای پرمخاطبی را در کارنامه سریالسازی خود دارد که درست یا غلط همانند سهگانه «ستایش» مورد اقبال مخاطبان قرار گرفتهاند. این بدین معناست که لزوما سریالهایی با هر تم عاشقانهای و حتی با ادواتی منحصر به بازههای زمانی گذشته که این روزها برای جمع مخاطب بارها جلوی دوربین میروند، به خودی خود دیگر نمیتواند جذاب باشد.
عمده تولیدات نمایشی دست روی چنین سوژهای میگذارند تا با غلظت بار درام، درصد اقبال مخاطب را داشته باشند و این نکته در میان سریالهای محل بحث نیز دیده میشود. با این حال چنین خصیصه و آمار و ارقامی میتواند برنامهای پیش روی سریالسازان هم بگذارد تا ذائقه مخاطب کنونی را بهتر بشناسند و البته این امر متوجه برنامهریزان سیما نیز خواهد بود.
برای چه کسی میسازیم؟
رقم فعلی مخاطبان در قیاس با میزان رضایتمندی، به طور قطع حکایت از موفقیت سیما و سریالها ندارد چرا که این میزان استقبال، در میان جمع محدودی از مراجعین به تلویزیون به دست آمده است. به عبارتی سریالهایی ساخته میشوند که بالذات تماشاگرپسند هستند اما مخاطبین آنان بسیار محدود است.
این آمار شاید بر میزان پایین مخاطبان سیما اشاره میکند که حتی مهمترین محصولات آنان که سریالهای نمایشی باشد، همچنان در کمیت بیننده با مشکل روبروست. چه بسیار سریالهای هستند که به کرات ساخته میشود اما برای جمع کمی از تماشاگر روی آنتن میرود؛ یعنی کیفیت داریم اما کمیت نه!
انتهای پیام /4143/
انتهای پیام/