دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
10 آبان 1394 - 10:37

ناگفته‌های محسن هاشمی از پیام احمدی‌نژاد به هاشمی در انتخابات84، ملاقات با برادر در زندان، هماهنگ نبودن تخریب‌ها با بالا و دیدارهای پدر با رهبری

محسن هاشمی در گفت‌وگویی به دلایل رفتنش از مترو، پیام احمدی نژاد به آیت‌الله هاشمی، وضعیت مهدی هاشمی در زندان و احتمال حضور در انتخابات مجلس دهم اشاره کرد.
کد خبر : 46918

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، نامه‌نیوز با این مقدمه نوشت: «محسن هاشمی همیشه سعی کرده است، یک مدیر اجرایی باشد و بدون حاشیه‌های سیاسی کارهای خود را پیش ببرد. نزدیک شدن به انتخابات مجلس دهم و احتمال حضور او در انتخابات، این شیوه را در فرزند هاشمی رفسنجانی پررنگ تر کرده است.
او سعی می‌کند به اصول گرایان حمله نکند، رفتار گذشته اصلاح طلبان را نقد نکند و حتی تلاش می‌کند نسبت به احمدی نژاد هم تندی به خرج ندهد.
محسن هاشمی اما در جریان مصاحبه با نامه نیوز، حرف‌های جالبی زد. او برای اولین بار از جزئیات پیام احمدی نژاد به هاشمی رفسنجانی قبل از انتخابات 84 رونمایی کرد».
متن کامل گفت‌وگوی محسن هاشمی را در ادامه بخوانید:
سال ۸۴ همزمان با حضور شما در مترو، آقای احمدی‌نژاد شهردار شدند. شما با آقای احمدی‌نژاد مشکل داشتید که استعفا کردید یا دلیل دیگر داشت؟
من هیچ وقت با هیچ مسئولی مشکلی نداشتم. سال 71 که با مترو آشنا شدم، در بازرسی ویژه رئیس‌جمهوری مشغول بودم. آقای هاشمی رفسنجانی آن موقع علاقه شدیدی داشت که مترو راه بیفتد. می‌دانید که شرکت مترو تهران سال ۵۴ تاسیس و اولین قرارداد با فرانسوی‌ها به عنوان مهندس مشاور منعقد شد. سال ۵۶ و در آستانه انقلاب، کلنگ مترو در تهران به زمین زده شد. یک شرکت ایرانی در مزایده برنده شد و قرار بود بخشی از مترو را در تپه‌های بلامعارض عباس‌آباد بسازد. تا پیروزی انقلاب ۳۰۰ متر تونل ساخته شده بوده است.
بعد از انقلاب عده‌ای از انقلابیون و مسئولان ارشد نظام گفتند مترو نمی‌خواهیم، مثل دلواپسان الان. معتقد بودند مترو پروژه‌ای لوکس است و به جای آنکه پول را در تهران هزینه کنیم، باید به روستاها ببریم تا روستائیان به تهران نیایند. این ایده آنقدر اوج گرفت که ساخت متروی تهران را متوقف کرد. در صورتی که نمایندگان وقت مجلس از حوزه تهران، با این ایده غلط مبارزه می‌کردند که ما مترو می‌خواهیم. بعد از ممانعت از ساخت مترو، آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۶۳ و دوران جنگ، خطبه‌ای در نماز جمعه می‌خوانند و می‌گویند علاوه بر تهران، دیگر کلانشهرهای ما هم قطار شهری می‌خواهند. مشهد، شیراز، اصفهان، شما هم به فکر مترو باشید.



ولی فشار آنقدر زیاد بوده که اجازه نمی‌دهند کار مترو شروع شود. اما اصرار آقای هاشمی رفسنجانی همچنان ادامه داشت. ایشان به هیئت دولت رفتند و درباره ضرورت مترو توضیح دادند. جالب است بدانید که فقط یک بار در کشور، رئیس مجلس به هیئت دولت رفته و از پروژه‌ای مهم دفاع کرده است. در نهایت پروژه مترو با توضیحات آقای هاشمی رئیس مجلس وقت با رای مرزی در هیئت دولت تصویب شد. پروژه فعالیت خود را از اواخر سال ۶۵ شروع مجدد کرد، ولی چون زمان جنگ بود، کند پیش می‌رفت.
آقای هاشمی سال ۶۸ رئیس جمهور می‌شود و از همان سال، ساخت مترو اوج می‌گیرد. آن موقع شرکت مترو وابسته به وزارت کشور بود. من هم سال 72 به دلیل مشکلات مترو با شهرداری تهران و بانک‌ها، عضو هیئت مدیره مترو شدم.
تا سال ۷۶ که آقای نوری وزیر کشور شدند و از من خواستند، مدیرعامل مترو شوم. از آنجایی که پیشرفت پروژه در دوران آقای هاشمی رفسنجانی خوب بود، ما سال اول ۳۰ کیلومتر از مترو تهران کرج را افتتاح کردیم. از زمان آقای خاتمی به بعد ما هر سال حدود ۱۰ کیلومتر از مترو را افتتاح کردیم. در ۱۳ سالی که من در مترو بودم ۱۲۰ کیلومتر از مترو افتتاح شد، یعنی تا سال 1390. خط یک، دو، توسعه‌های آن، خط 4 و خط 5، 1000 واگن تأمین شد.
نکته اینجاست که پروژه‌هایی مثل مترو پروژه‌های زیربنایی‌اند این پروژه‌ها از نوع پروژه‌های سودآور غیر مستقیم است. آلودگی هوا را از بین می‌برد، در مصرف سوخت صرفه‌جویی می‌کند، در وقت مردم صرفه‌جویی می‌کند، به ترافیک سرعت می‌دهند. این پروژه‌ها آنقدر مهم‌اند که در همه دولت‌ها باید به آنها اهمیت داده شود.
متروی تهران در مجلس شورای ملی وقت تصویب شده و قانون مجلس دارد. در آن قانون به شهرداری اجازه داده می‌شود که شرکت راه‌آهن تهران و شهری مترو را تاسیس و بهره‌برداری کند و دولت، سرمایه را تامین کند. بعد از انقلاب برای آنکه پروژه را متوقف کنند، ابتدا جمله «به شهرداری اجازه داده می‌شود» را به «به دولت اجازه داده می‌شود» تبدیل کرده‌اند. در نتیجه مترو دولتی شد. با فعال شدن مترو و مدیرعامل شدن من، به این نتیجه رسیدم که مترو نمی‌تواند در وزارت کشور و دولت ادامه حیات دهد و باید به شهرداری برود و عضوی از بدنه شهر شود. در نتیجه این مسئله، در شورای عالی اداری حل شد و شرکت مترو به شهرداری برگشت.



مترو پدیده‌ای عدالت‌ محور است. با قیمت بسیار کم، همه به صورت مساوی از آن استفاده می‌کنند. 28 در به صورت مساوی و به یک شکل به روی مردم باز می‌شود. اگر مکمل اتوبوسی در کنار ایستگاه‌ها باشد، مردم به راحتی از آن استفاده می‌کنند.
اما سوال شما درباره استعفای من، با ۶ شهردار کار کردم، آقایان کرباسچی، الویری، ملک‌مدنی، مقیمی، احمدی نژاد و در نهایت قالیباف. به رسم تربیت هر شهرداری که می‌آمد استعفا می‌دادم تا دست او برای انتخاب مدیر خود باز باشد. تا آخر دوره حضور احمدی‌نژاد در شهرداری، در مترو بودم. ۶ سال هم با آقای قالیباف کار کردم. به دلیل کم لطفی دولت به مترو، قرار شد از مدیر عاملی کنار بکشم تا شهرداری بتواند از دولت نقدینگی دریافت کند. البته عضو هیئت مدیره مترو و مشاور شهردار باقی ماندم. اما بعد و برای انتخابات شورای شهر از پست مشاوره هم استعفا کردم.
در دوره شهرداری آقای احمدی نژاد، شما به عنوان یکی از مدیران اصلی شهرداری تهران، متوجه تصمیم تیم آقای احمدی‌نژاد برای رقابت با پدرتان در انتخابات سال 84 نشده بودید؟
البته احمدی‌نژاد در طول دوره در شهرداری بر این عقیده بود که هاشمی برای ریاست جمهوری نمی‌آید. در نتیجه سعی کرد روابط خوبِ خود را حفظ کند. به همین دلیل هم چندین بار ایشان را برای افتتاح‌ پروژه‌ها‌ و بعضاً کلنگ‌زنی به شهرداری دعوت کرد.
یکبار پدرتان اعلام کردند که پیش از انتخابات سال 84، شما واسطه آقای احمدی نژاد و ایشان بودید و پیغامی را از سوی آقای احمدی نژاد برای پدرتان بردید؟
بله. من به دلیل کار مترو پیش آقای احمدی‌نژاد رفته بودم، آن موقع هر دو برای ریاست جمهوری اعلام کاندیداتوری کرده بودند. ایشان از من سوال کرد: «برای چه حاج آقا آمدند؟ البته با قصد دلسوزی که ایشان پا به سن گذاشته‌اند و در این کار اذیت می‌شوند»
گفتند حتی حاضرند بخاطر ایشان کنار بکشند، ولی چون خاستگاه رای من افراد خاصی هستند شاید کنار کشیدن من اثرگذار نباشد و اینکه گفت برای پرشورتر شدن انتخابات آمده است و بازهم تاکید کرد که اگر حاج آقا فکر می‌کنند، بهتر است نباشد، حاضر است این کار را کند.
و شما پیام را رساندید؟
بلی، ولی پدر جدی نگرفتند. در انتخابات در دور اول، با فاصله اول شدند ولی در دور دوم ...
بسیاری از افرادی که دوره‌ای با آقای احمدی‌نژاد کار کردند و بعد استعفا دادند و یا کنار گذاشته شدند، همیشه مسائلی چون تحمیل یک تصمیم، دخالت در حوزه مدیریتی و تحمیل نیرو را از دلایل اختلافشان با ایشان ذکر می‌کنند. شما هم با آقای احمدی نژاد چنین مشکلاتی داشتید؟
ایشان در کار من دخالت نمی‌کرد و وارد محیط مترو نمی‌شدند. نکته‌ای که ما با هم داشتیم و باعث ایجاد اختلاف در آن زمان شده بود، بحث ایجاد منوریل بود، که با نام قطار هوایی مطرح می‌کرد. از نظر کارشناسی مخالف ریل هوائی نبودیم، ولی مخالف منوریل که تکنولوژی دیگری است بودیم. معتقد بودیم که در تهران باید طرح مترو چه روی زمین چه زیرزمین و چه در هوا ادامه پیدا کرده و تکمیل شود.
آنچه من در احمدی‌نژاد دیدم عدم طمانینه در تصمیم‌گیری و عدم مشورت برای تصمیم‌گیری بود. به یک تصمیم می‌رسید سعی می‌کرد هر طور شده آن را انجام دهد. فرد پرتلاشی بود، ولی احساس من این بود که اگر اطرافیان، مقابل ایشان در موارد غیرکارشناسی نایستند، می‌توانست کار به جاهای باریک و خطرناک نیز کشیده شود.
اصولا در کشور تصمیمات کلان را باید با طمأنینه گرفت. هر چه مقام بالاتر باشد، کارها باید با تفکر و مشورت بیشتری صورت بگیرد. مخصوصا تصمیماتی که سابقه طولانی و کارشناسی دارد؛ شبیه طرح مترو تهران که از سال 50 و در زمان رژیم گذشته و با افزایش ترافیک تهران شکل گرفته بود. مشاور شرکت فرانسوی پس از بررسی، زمان 25 ساله برای این طرح در نظر می‌گیرد. شرکت «سوفرتو» که طراحی تعدادی از نقشه‌های ترافیکی کلان شهرهای جهان را بر عهده داشته است، این کار را در دست می‌گیرد. طرح در برنامه و بودجه بررسی و تصویب می‌شود. در همان طرح که به خیابان مترو معروف بود هفت خط مترو دیده شده بود. براساس همان طرح شرکت مترو تاسیس می‌شود.
بعد حساب کنید کسی بدون مطالعه دقیق بگوید، من طرح سوفرتو را قبول ندارم. حتی برای رد طرح، باید کارشناسی شود و موضوع بررسی جدی شود، محسنات و معایب را ببینند و سپس تصمیم بگیرند.
آن زمان من رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل مترو بودم. آقایان بهبهانی، سعیدلو، علی‌آبادی در هیئت مدیره حضور داشتند. به آقای احمدی‌نژاد گفتم حرف شما درست، اما باید اجازه بدهید تا ما مشاوران را دوباره دعوت کنیم، نظراتمان را به ایشان بگوییم، وضعیت جدید تهران را برایشان تبیین کنیم، تا آنها دوباره طرح را بررسی و طرح جدید را ارائه دهند.
اتفاقا بحث در این زمینه بسیار زیاد بود. به شورای شهر رفتیم. حرفم را زدم، ایشان هم حرفشان را زد. با اینکه شورای شهر به ریاست آقای چمران حامی ایشان بود، به نظر من رای دادند. بعد ایشان بحث را سیاسی کردند و گفتند «نگذارید بگویم که یک گروه سیاسی به دنبال این است که این ایده اجرا نشود.» . پرسیدم منظورتان از این گروه سیاسی خاص چیست؟ گفت: «نهضت آزادی»
آن زمان هم می‌خواستند از تاکتیک بگم بگم استفاده کنند؟
چون فرضشان بر این بود که متروی تهران، طراحی زمان شاه است مثلا، بعد هم زمان هاشمی و خاتمی به نتیجه رسیده بود. می‌خواست منوریل را به عنوان طرح انقلاب مطرح کند و مترو را طرح زمان شاهی معرفی می‌کرد. وقتی شورای شهر از او حمایت نکرد، مجوز گرفتیم و دوباره با مشاوران قرارداد بستیم و طرح جامع حمل و نقل ریلی تهران را بازبینی کردیم. خواسته شد ایده مونوریل را هم بررسی کنند. مشاوران فقط بین برج میلاد و نمایشگاه و در دره چمران پیشنهاد منوریل را پسندیدند. مطالعات مجددا انجام شد و تصویب شد.
این بحث بر سر مترو و منوریل در ریاست جمهوری هم همچنان ادامه داشت.
بله. قبل از آمدن آقای قالیباف، کلنگ نوریل را در صادقیه زدند که آقای قالیباف آن را جمع و ستون‌های ساخته شده منوریل را قطع کردند. آنها دوباره برای احداث منوریل فشار آوردند، اما هیچ کجا جواب نمی‌داد. در نهایت به مسئولان قم گفتند اگر منوریل بزنید بودجه می‌دهیم. الان هم در رودخانه قم منوریل زدند. منتها تولیت حرم اجازه نداده تا منوریل از جلوی حرم عبور کند در نتیجه خط در دو طرف حرم بلاتکلیف باقی مانده و سمبل یک تصمیم‌گیری غلط و انحرافی در موضوع ریل شهری شده است.
بعد از جلسه شورای شهر که با احمدی‌نژاد درگیر نشدید؟
ما هیچ وقت با هم درگیر نشدیم. همیشه بحث می‌کردیم. ایشان در زمان شهردار بودنشان، تا زمانی که پدر برای ریاست جمهوری نامزد نشده بود، با من کاری نداشت. وقتی کاندیدا شد کمی اخم‌هایش در هم بود. بعد هم رئیس جمهور شد. شنیده‌ام که برخی از همکارانشان در این دوره سعی می‌کردند من نباشم، اما آقای قالیباف 6 سال مقاومت کرد.
درباره واکنش آیت الله درمورد تخریب‌های احمدی‌نژاد که از رقابت‌های انتخاباتی روال شد تا در دوران ریاست جمهوری‌اش صحبت کنیم.
احمدی‌نژاد معمولاً، مستقیماً حاج آقا را تخریب نمی‌کرد. ایشان جملاتی را با کنایه می‌گفت اما روزنامه‌ها و سایت‌های وابسته به او تحلیل می‌کردند و به هاشمی می‌رساندند. این طور باید بگویم که توسط عده‌ای، پدیده‌ای در کشور شکل گرفت که اختلافات بین ابوی و مقام معظم رهبری را زیاد کنند و از این طریق باعث تضعیف رئیس مجمع شوند. این استراتژی به عنوان سیاست مخالفین هاشمی در سیاست پنهان ایران و از سوی بعضی نیروهای کاملاً مشکوک و بعضاً امنیتی انجام می‌شد. در فضای کشور وقتی فردی در آن حد و از جایگاه ریاست جمهوری حرفی می‌زند، فرض بر آن می‌رود که از جایی اجازه گرفته است، اما آقای هاشمی موضوع را به خوبی می‌دانستند رفتار تخریبی و حرفهای او با بالا هماهنگ نیست و بنابراین خود ورود پیدا نمی‌کردند و کنترل شده از آن عبور می‌کردیم.
آن چیزی که کشور را واقعا نگه داشته است وحدت است. همه حرف‌هایشان را می‌زنند، نظر می‌دهند. قرار نیست افراد حرف نزنند. خیلی‌ حرف‌ها هم در این میان زده می‌شود. همه در مورد تفکرات مقام معظم رهبری یا مسائلی که ایشان به آن اعتقاد دارند یکسان فکر نمی‌کنند. اما در عمل حتی اپوزیسیون‌های جدی که در کشور وجود دارند، این موارد را خط قرمز خودشان حساب می‌کند. و تصمیم نهایی با رهبری است. منتها عده‌ای این حرفها را بر می‌دارند و به مخالفت آنچنانی تبدیل می‌کنند و با تحلیل و تحریف خبرسازی می‌کنند و منتقل می‌کنند.
اگر وحدت را از بین برود و اعتمادها سلب شود، باعث فروپاشی می‌شوند. هدف عدم اعتماد است. خبرسازی دروغ در رده‌های، امنیتی و ریاست جمهوری خیلی خطرناک است. می‌دانیم که شایعه در جامعه بسیار زیاد است. اگر شایعه‌ها رده‌های بالاتر را هدف بگیرند و آنها این مسائل را جدی بگیرند و تحلیل کنند، باعث عدم وحدت می‌شود و این عدم وحدت مدیریت کشور را از هم می‌پاشد.
اگر سیری در زندگی آیت الله داشته باشیم، ایشان دوره‌ای از جانب اصلاح طلبان مورد هجمه قرار گرفت. و بعدها اصلاح طلبان به ایشان بازگشتند.
خیلی تمایل ندارم وارد این بحث شویم. خودشان متوجه شدند که چه کاری انجام گرفته است. یکی از موارد عدم وحدت که گفتم، همین بود. کسانی آن موقع وحدت را نشانه گرفتند، منتظر همین نوع اتفاق‌ها بودند. با استفاده از شایعات و الفاظ روزنامه‌ای، جوسازی، خبرسازی و خبرچینی اختلاف اندازی می‌‌کردند. تواتر صورت می‌گرفت و این تواتر باعث هم‌افزایی می‌شد. عدم اعتماد شکل می‌گرفت و همین عدم اعتماد، باعث شد آن فضا ایجاد شود. کل این برنامه را شاید 7-8 نفر ایجاد کردند و سپس تبدیل به یک موج شد و بقیه هم براساس همان موج عمل کردند.



بحثی مطرح است که می‌گویند آقای هاشمی عوض شده است. شما قبول دارید؟
آیت‌الله هاشمی همانی که بوده، هست؛ ولی دیگران که می‌خواهند ایشان را تخریب کنند، مطالبی را می‌گویند که چهره واقعی ایشان را نشان نمی‌دهد. بعد مشخص می‌شود که در زمان خودش یک نظر واقع‌گرا بوده است؛ اما آن زمان عیان نمی‌شده و چون تصمیم دیگری گرفته شده، ایشان حرفی نزده است. ولی مخالفان این مسائل را طور دیگری جلوه می‌دهند.
از رد صلاحت حاج آقا می‌توانیم روایتی از شما داشته باشیم؟
آنقدر در این مورد حرف زده‌اند که این موضوع تکراری شده است. کسانی که درگیر این ماجرا بودند دراین باره گفتند و حرف جدیدی ندارم.
به نظر می‌رسد آقای هاشمی پس از دولت روحانی نسبت به احمدی‌نژاد صریح‌تر شده‌اند و خیلی تند نسبت به احمدی نژاد انتقاد می‌کنند؟
لزوما درباره آقای احمدی نژاد نمی‌گویند. درباره دولت و رفتار دولت‌ها صحبت می‌کنند. بحث مدیریت دولت‌هاست. کار انجام شده است و نقد می‌کنند.
حاج آقا در مورد حصر نظری داشته‌اند؟
برادر خودمان در زندان است و ما خود جزء خانواده‌هایی هستیم که یکی از آنها در حصر به سر می‌برد.
با آقا مهدی در ارتباط هستید؟
بله. هر هفته می‌رویم می‌بینیم‌شان. یک هفته ملاقات حضوری داریم و یک هفته کابینی. رویه زندان این است. هر چند در مورد برخی‌ها ارفاقی هم می‌شود اما هنوز نسبت به مهدی ارفاقی نشده است، بلکه سخت‌گیری نیز بیشتر است. در مورد مهدی دستور داده‌اند که این رویه دقیقا رعایت شود. برادرم از شرایط راضی‌ است. مهدی خود را با داخل زندان تطبیق داده و مشکلی ندارد. به نظر برایش قابل تحمل است، این اتفاق برای ما سخت‌‌تر است مخصوصاً برای مادر.
حاج آقا خاطره‌ای گفتند که آقا مهدی را صدایشان کردند و گفتند اگر توبه نامه‌ای بنویسی می‌بخشیمت، این موضوع را چه کسی به برادرتان گفته بود؟
همان قدر می‌دانم که پدر تعریف کرده بودند.
حاج آقا نگفتند چه کسی این موضوع را به آقا مهدی گفتند؟
طرف زندانی کیست؟ یک بازجوی اصلی دارند؛ همان گفته حتما. ببینید این پرونده، یک پرونده بحث برانگیز سیاسی و جدی است. کسانی که می‌خواهند فضای سیاسی کشور را متشنج کنند می‌توانند پیشنهاد توبه‌نامه را مطرح کنند. من نمی‌دانم البته هدفشان از این پیشنهاد چه بوده. می‌تواند هدف خیرخواهانه باشد، یا سیاسی باشد؟ در هر صورت این اتفاق افتاده است.
حاج آقا با رهبری همچنان جلسات منظم دارند؟
به تعداد گذشته نیست ولی منظم است. زمانش طولانی‌تر شده.
درباره کتاب خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی بفرمایید، چقدر این کتاب‌ها سانسور می‌شوند؟
سانسور بسیار ناچیز است. دقیقا همان چیزی که ایشان می‌نویسد منتشر می‌شود. مگر بحث امنیتی یا آبروی افراد در میان باشد.
رهبری هم همچنان کتاب‌ها را می‌خوانند؟
روش این بود که کتاب را آماده می‌کردیم و پدر می‌دیدند. در ملاقات حضوری کتاب قبل از چاپ را به رهبری می‌دادند و می‌خواستند اگر نظری دارند اعلام کنند. بعضی مواقع ولی خیلی کم نظراتی را اعلام می‌کردند. ما هیچ وقت خودمان کتاب را به ایشان نمی‌‌دادیم. هنوز هم این ارتباط وجود دارد.
خاطره‌نویسی ایشان ادامه دارد؟
بله. هر روز یک صفحه می‌نویسند.
شما به انتخابات مجلس هم می‌آیید؟
قبلا هم گفتم اگر از من درخواست شود، خدمت به انقلاب را رد نمی‌کنم. اگر واقعا لازم باشد بیاییم، من دریغ نمی‌کنم.
تا حالا از شما خواستند؟
در جلسات خصوصی بله. اما به صورت رسمی درباره کاندیدایی مطرح نشده است. اما اینگونه نیست که اگر ما نیاییم، دنیا کن فیکون می‌شود.
نظر حاج آقا چیست؟
با ایشان مشورت نکردم. نزدیک انتخابات اگر لازم شد با ایشان هم مشورت می‌کنم.
تحلیل شما از انتخابات بعدی مجلس چیست؟ فکر می‌کنید جریان اقلیت و اکثریت به کدام سمت باشد؟
آن چیزی که برای نظام در فضای سیاسی ایران مهم است ابتدا مشارکت مردم است. همیشه نزدیک انتخابات باید فضا آماده ‌شود و فعالیت‌ها طوری شکل ‌گیرد که باعث مشارکت هر چه بیشتر مردم شود. در اکثر کشورها و حتی کشورهای توسعه یافته، مشارکت مردم در انتخابات زیر پنجاه درصد است. ولی در ایران مشارکت خوشبختانه معمولا بالای 50 درصد است.
یادم هست در انتخابات مجلس پنجم که کارگزاران شکل گرفته بود، حتی میزان مشارکت به نزدیک 70 درصد هم رسید. هدف اول اکثر گروه‌های سیاسی هم ایجاد جو کاملا خوشبینانه بین مردم است. وقتی انتخابات سالمی برگزار شود، مردم در سرنوشت خود شرکت می‌کنند. فکر می‌کنم در انتخابات آینده هم چون گروه‌ها، دولت، نظام و رهبری به همچین حضوری اعتقاد دارند، همه در همین جو حرکت می‌کنند. اگر کسی کاری بکند که عدم اطمینان برای مردم ایجاد کند و این باعث شود مردم کمتر شرکت کنند، ظلم جدی و بزرگی به نظام کرده است.
نکته مهم‌تر این است که باید طوری عمل شود که آن طور که مردم می‌خواهند انتخابات شکل بگیرد. می‌دانید که هر جا که نظام از مردم به سبکی جدا شده، ضربه خورده است. مخصوصا الان که دشمنان خارجی ما کینه‌ورزانه به ایران نگاه می‌کنند. همان طور که مقام معظم رهبری هم می‌گویند کشورهایی مثل آمریکا هم که با ما مذاکره می‌کنند به فکر نفوذشان هستند. در نتیجه تنها روش مقابله با نفوذ دشمن، همین اعتماد به مردم است. اگر کشور به مردمش اعتماد نکند، خود به خود آن نفوذ اتفاق می‌افتد.
برای اینکه حضور مردم ایجاد شود، اولین نکته این است که اجازه دهند، طبقات مختلف سیاسی خودشان را عرضه کنند. اگر این اجازه داده شود، آن اتفاقی که می‌گویم می‌افتد.


با فرض مشارکت بالا وارد طیف هم فکر می‌شویم که با این حساب مهم‌ترین موضوع، حفظ اتحاد است. همان طور که برای ریاست جمهوری این اتحاد حفظ شد، برای انتخابات مجلس هم باید این اتحاد حفظ شود. حالا چگونه حفظ می‌شود. عمدتاً این طرفی‌ها نمی‌دانند چه کسی صلاحیتش تائید می‌شود و چه کسی تائید نمی‌شود. در نتیجه الان نهضتی را مطرح می‌کنند به عنوان نهضت ثبت‌نام حداکثری. این نهضت دو لبه چاقو دارد. می‌تواند خودش باعث مشکلات برای گروه‌های سیاسی بشود چرا که عده‌ای که پا به میدان می‌گذارند و تائید صلاحیت می‌شوند، خروج از میدان‌شان سخت می‌شود. در نتیجه باعث می‌شود رای‌ها تقسیم شود که همین یعنی شکست. راه حل این است که ضمن اینکه ثبت‌نام حداکثری را حفظ کنند و مراقب باشند، دهن کجی هم به نظام نشود، در زمان لازم هم خروج حداکثری هم باید داشته باشند. همه گروه‌ها باید این موضوع جدی را در نظر بگیرند که در هنگام خروج، به کسانی که برنامه‌ریزی می‌کنند گوش بدهند و کنار بکشند تا در انتخابات رای حداکثری آورده شود.
مجلس دهم هم بسیار مهم است. می‌تواند از سیاست‌های دولت حمایت کند تا همان طور که گفتم دولت با طمانینه، سیاست اقتصادی را جلو ببرد. بالاخره این انتخابات نشان دهنده، ادامه راه هم هست.
انتخابات مجلس، انتخابات سختی است. . در کلان‌شهرها رقابت انتخاباتی ساده‌تر است ولی در شهرهای کوچک به دلیل اینکه مسائل قومی و قبیله‌ای هم دخیل می‌شوند، رقابت سخت‌تر است. آنجا دیگر باید خیلی مواظبت کرد. دلیلش هم مشخص است البته، ما در کشور احزاب تشکیلاتی برنامه دار، نداریم. عمدتا احزابی هستند که در انتخابات فعال می‌شوند. این احزاب عمقی در مردم، مخصوصا در شهرهای کوچک ندارند.


همین اتفاق در مجلس پنجم هم افتاد. سال 74 به رغمی که گروه کارگزاران در گروه‌های روشنفکری و کلانشهرها مورد حمایت مردم قرار گرفتند، ولی همان بحث شهرهای کوچک باعث شد نتوانند اکثریت مطلق را در مجلس پنجم داشته باشند. البته اقلیت پرقدرتی بودند و توانستند به سیاست‌های دولت آقای خاتمی کمک کنند.
در شورای شهر هم این موضوع خودش را نشان داد و باعث شد خیلی از شوراهایی شهر را آن رقیب ببرد. علتش آن است که در انسجام انتخابات حداقلی، آنطرفی‌ها مسلط می‌توانند عمل کنند و راحت‌تر سیستم را منسجم می‌کنند. به نظر من انتخابات مجلس، پروژة ساده‌ای نیست. اینگونه نیست که بگویند ما بردیم و تمام است.
آیت‌الله چطور؟ ایشان برای ریاست مجلس خبرگان اقدام می‌کنند؟
ایشان که اعلام آمادگی کردند که در انتخابات شرکت می‌کنند. اما اینکه ایشان کاندیدای ریاست مجلس خبرگان بشوند، برای بعد از انتخابات است. باید دید فضای مجلس خبرگان چگونه است.



انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب