در بحث تشکلهای دانشجویان خارجی، مثلاً آیا کشور آلمان تشکل دانشجویی دارد؟ بیشتر سمت و سوی صنفی دارد؟ آیا دانشجویان کشورهای مختلف تشکل سیاسی تشکیل میدهند؟
- دانشگاه رااین یونیورسیتی یا 0040 جزء دانشگاههای خیلی معتبر در آلمان است و جالب است که در این دانشگاه دپارتمان ایرانشناسی داریم و حدوداً هفت هشت دانشجوی ایرانی در مقطع ارشد و دکتری دارند کار میکنند. جالب است که این هزینه را دولت آلمان یا دانشگاههای مختلف متقبل میشوند که ایرانیها میآیند آنجا و ایرانشناسی یا اسلامشناسی میخوانند، همچنین کشورهای دیگر از ترکشناسی گرفته تا کشورهای آمریکای شمالی و آمریکای لاتین و خیلی این تکثر جالب است و در کشور انگلیس شاهد چنین مسئلهای هستیم و برای خود من بسیار جالب است که چرا اینها دوست دارند این هزینه را بکنند درباره رشتههایی که در مورد آسیا یا خاورمیانه است.
هر رشتهشان چند دانشجو دارد؟
- رشتههای علوم انسانی، ریاضی و طبیعی و ... حدوداً 30 تا 40 دانشجو در مقطع لیسانس یا ارشد دارند.
یعنی برای رشته ایرانشناسی 30 دانشجو دارند؟
- بله، لیسانس الان چند سال است حدوداً از سال 2010 که هر ساله در مقطع لیسانس دانشجویان آلمانی و خارجی دانشجوی رشته ایرانشناسی میشوند. بعد زبانهای مختلف مثل اوستایی، پهلوی و کلاسیکهای ایرانی را ادامه میدهند و یاد میگیرند. همچنین فارسی و در مورد گذشته ایران هم کار میکنند.
در کل رابطه دانشگاههای آلمان با نظام و سیاست فعلی ایران چگونه است؟
- خوب است. آلمان توانسته بین کشورهای دیگر اروپایی رابطهای که با ایران دارد را تداوم ببخشد. برای مثال دفتر روابط آکادمیک بین ایران و آلمان را داریم و همین اخیراً وزارت علوم هم اعلام کرد بحث ویزای کار را خیلی پیگیرند که ایرانیها بروند آنجا و ببینند که آیا در آنجا بستر برای کار کردن و کسب تجربه برای آنها آماده است تا این تجربه و مهارتآموزی را به داخل کشور انتقال دهند. به نظرم در اروپا خیلی بیشتر از این باید روی آلمان حساب کرد. کشوری است که سیاستهایش بهنسبت متعادل است و رویکرد کشورهایی نظیر آمریکا، انگلیس یا فرانسه را ندارد. از آنجا که کشوری سوسیالیستی هم محسوب میشود تا حدی، در بحث بیمه، بحث احزاب و تعدیل قدرت خیلی جالب است که ما برویم و فرصت خوبی است برای ایران و تا به حال هم خیلی استفاده شده و مثلاً ایرانیهایی که آنجا هستند تعدادشان خیلی زیاد است و هر سال هم بیشتر میشود اما اینها از لحاظ سیاسی و فرهنگی اجتماعی میشود رویشان کار کرد.
در همین جشن 40 سالگی انقلاب هم رئیس جمهور اشکان مایر تبریک گفت به ایران 40 سالگی انقلاب را و آنجا یک عدهای از طرفداران آمریکا و اسرائیل و یک عده از دشمنان ایران نظیر سلطنتطلبها خیلی منتقدش بودند که چرا تبریک گفتی؟! این یک حسن نیتی بوده و این نشانه را دارد که حکومت ایران را قبول دارند و با سیستم ایران مشکلی ندارند و دید واقعی نسبت به انقلاب اسلامی دارند که این چیزی که اتفاق افتاده برخاسته از خواسته مردم است و نمیشود با آن طبق نظریههایی برخورد کرد که کشورهایی مثل هلند، کانادا، آمریکا، اسرائیل و ... نسبت به ایران دارند. همین نشاندهنده نگاهی واقعگرایانه نسبت به ایران دارد و توانستهاند ایران را خیلی بهتر بشناسند چون میدانند ایران کشوری است که نمیتوانند از بیرون یک گروهی یا کشوری یا فردی بیاید و کاری بکند و نباید هم بکند و اصلاً ما میگوییم که شما حقی ندارید که چنین کاری کنید اما آنها این موضوع را میدانند و در این رابطه دیگر محل بحث نیست برایشان و فهمیدهاند که این نظام همینطور خواهد بود چرا که میدانند بخش عمدهای از مردم این نظام را قبول دارند و دارد ادامه میدهد و این نگاه آلمانیها به این موضوع خیلی جالب است.
اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاههای آلمان، در چند دانشگاه اتحادیه داریم و نوع فعالیتتان چیست؟ اصلاً چه لزومی دارد که این تشکل آنجا باشد؟
- گذشته و تاریخ این اتحادیه و انجمن اسلامی هر شهر، ما براساس شهر فعالیت میکنیم نه براساس دانشگاه. تفاوتش با سیستم داخلی انجمنهای اسلامی که اینجا هر دانشگاهی میتواند یک انجمن اسلامی داشته باشد، اما آنجا چون دانشگاههای مختلفی هست و مثلاً میبینی که در یک دانشگاه فقط یک ایرانی وجود دارد، ما اساس را بر شهر گذاشتهایم، مثلاً شهر برلین، پاریس، لندن، مسکو، اروپای شرقی، مرکزی، غربی و روسیه و اوراسیا تا آذربایجان و شهرهای مختلفی که در قاره اروپا هست اینها فعال هستند و تحت پوشش خود دارد و میتوانیم بگوییم که تنها تشکل دانشجویی فعال در اروپاست که ایرانیها در آن هستند. طبق آخرین آمار در 34 شهر اروپا انجمن اسلامی فعال داریم، در آمریکا هم فعال هستند که البته فعالیتشان به خاطر مسائل سیاسی کمتر است. البته در بحث ثبتش ما مشکلاتی هم داریم اما با این وجود توانستهایم حدود یک هزار نفر عضو داشته باشیم. البته این آمار تغییر میکند چون بنا بر دانشجو بودن هر ترم افراد باید گواهی اشتغالشان را در سامانه (که سامانه خیلی خوبی هم هست) آپلود کنند که طبیعتاً این همیشه ریزش و رویش دارد. کارهایمان هم کارهای خیلی گستردهای است که در کانال ما هم منعکس شده است. مثلاً از مسابقه ختم قرآن گرفته تا مسائل فرهنگی، یکسری جلسات آنلاین، هفته آینده حاج آقا دکتر اندلی هستند که در مسجد آخن هستند و خیلی روحانی روشن و تحصیلکردهای هستند و درباره حقوق بشر از نگاه امام علی(ع) میخواهند جلسه بگذارند و یا جلسات دیگر با استفاده از فعالان اجتماعی مثل دکتر میلی 0911 یا حتی علی باقری که با آنها در تماس هستیم تا بتوانیم قطعی کنیم برای خرداد یا تیر. چون آنجا نیاز است که چنین کسانی جلسه بگذارند چون ارتباطات کمتر است و در بحث تلویزیون و رسانهها محدودیتهایی وجود دارد، این جلسات آنلاین میتواند کمک کند به افرادی که آنجا هستند تا بتوانند شرایط را بهتر تحلیل کنند و اطلاعاتی را میخواهند بگیرند معتبر باشد.
به نظر من کاری که انجمنها و گروههای دانشجویی میتوانند انجام دهند این است که جمع کنند یا واقعاً تلاش کنند برای اطلاعرسانی دقیق و درست از شرایط روزانه جامعه. یعنی بیایند که یکجور رفرنس شوند چون الان مشکلی که داریم این است که گروههای تلگرامی و گروههایی که اصلاً در خارج مستقر هستند و هیچ سنخیتی با داخل ندارند، از لحاظ بُعد خبری و رسانهای شدهاند متر و معیار که در بحث رسانه مهمترین و حادترین مشکل ما این است که نتوانستهایم در بُعد رسانه در اروپا خوب کار کنیم.
به نظر شما چهکار میشود کرد؟
- یک بخش آن برمیگردد به دولت که میتواند از ظرفیتهایش در این بحث استفاده کند. برای مثال تلویزیون الجزیره یک نمونه خیلی موفق از یک رسانه معتبر خاورمیانهای است که کشور قطر هم حمایتش میکند و خیلی خوب است. ما پرس تیوی را داریم اما چرا نباید چندتا خبرگزاری داشته باشیم که اینها به زبان انگلیسی باشد، نرمافزار و اپلیکیشن داشته باشند، اینها را ببینیم و کسی که میخواهد درباره ایران بیاید کار کند، اطلاع داشته باشد، دلسوز ایران است یا میخواهد بهتر از اخبار مطلع شود چون آنجا هم سانسورهایی وجود دارد. شما مثلاً وقتی خبرگزاری بیبیسی یا سیانان یا فاکسنیوز را نگاه همیشه یک دید خیلی منفی و جنگطلبانه نسبت به ایران دارند. اما منبع دیگری موجود نیست و حتی کسانی هم که با رویکرد آنها مشکل دارند باز مجبورند از همان رسانهها تغذیه شوند که این مشکل بزرگ ماست.
بیبیسی و ... به دنبال چه هستند؟
- کشورهای غربی در خواب بحث منابع طبیعی ما هستند. چه ایران و چه کشورهای خاورمیانه و بهخصوص حالا بگوییم مسلمانان، دارای منابع طبیعی بسیار زیادی هستند و اینها میخواهند بین کشورهای اسلامی چند دستگی بیندازند کما اینکه توانستهاند در بحث عربستان و امارات و بحرین و ... موفق بودهاند. در این میان تنها نفعی که دارند سر همین مسائل سیاسی و اقتصادی است و نفع این دو دستگی و خشونتی که در خاورمیانه خودشان ایجاد کردهاند، بحث اقتصادی خودشان و بحث سیاسی و تسلیحاتیشان است. یعنی متأسفانه خیلی سناریویی پیش رفتند در خاورمیانه و متأسفانه توانستهاند به اهداف شومی که دارند از تحریم ایران گرفته، شما ببینید از نظر هستهای از نگاه آژانس، امپیتی و ... هیچ مشکلی نداریم اما همچنان تحریم هستیم. و کشورهایی مثل انگلستان و فرانسه، آلمان هم تلاشش را میکند اما به قول ظریف میخواهند شنا کنند اما نمیخواهند خیس شوند. یعنی میخواهند بیایند با ما اما محافظهکارانه عمل میکنند. مشکلات خاورمیانه در اصل پروپوگاندای غربی است. در اصل حتی خودشان هم به زبان میگویند که ما نمیخواهیم جنگ کنیم اما یکسری رسانههای نامعتبر طوری وانمود میکنند چون جامعه ایران هم تغذیه میشود از مثل بیبیسی فارسی، من و تو یا اینترنشنالی که اصلاً بودجهاش هم معلوم نیست از کجا تغذیه میشود، میآیند و یکنوع یأس و ناامیدی را در جامعه بیشتر میکنند و این خطر زیادی است.
اینکه ما رسانههای معتبر نداریم و یکجایی کمکاری صدا و سیما هم هست، شما ببینید مثلاً خبرگزاری بیبیسی فارسی هیچ خبرنگاری در داخل ایران ندارد اما 24 ساعت اخبار ایران را دارد میدهد، از کجا دارد میدهد؟ از کانالها و لینکهایی که رسمی نیست، همیشه دستکاری میشود، اینها مشکلساز است و خروجیاش به ضرر جامعه ایران تمام میشود. با اینکه مردم هم شاید نمیدانند، مردم هم دارند نگاه میکنند، این به نظرم مهمترین مشکل حال حاضر ماست چون جدای از اینکه در جنگ اقتصادی هستیم، یک جنگ رسانهای هم در جریان است.
میشود گفت سردمدار این جنگ بیبیسی است.
- بله، بیبیسی، من و تو و ... نگاه نوستالژیکواری که من و تو به پهلوی چه اول و دوم دارد. یک نگاهی که شما درکی از ایران ندارید. ایران را در چندتا خیابان خلاصه کردهاند با این برنامههایشان و متأسفانه تصاویری که خودش هم حالا جاهایی گذاشته اما واقعیت پهلوی دوم را میشود بروی در شهرهای مختلف در روستاها ببینی چه خبر بوده با آن جمعیت حالا 30 و چند میلیونیاش. بعد ما الان با این جمعیت 82 تا 83 میلیونی و این همه هزینه، احساس میکنم اینها یکجوری واقعیت را دارند خیلی وارونه جلوه میدهند. نمیآیند بگویند که جامعه ایران خیلی پیشرفت کرده اما یکسری مشکلاتی هم وجود دارد. به نظرم خیلی مغرضانه است. جهتدهی در همه رسانهها هست. هیچکس نمیتواند بگوید که من جهتدهی ندارم. اما این خیلی مشخص است که به چه نحوی و به چه سمت و سویی. جهتگیری که اینها دارند مشخص است که از سر دشمنی است، از سر این است که نمیخواهند یک کشوری مثل ایران باشد یا نمیخواهند یک نظامی باشد که از مردم سرچشمه گرفته باشد. اینها میخواهند نقش خودشان را داشته باشند، مثل عربستان، مثل امارات که هر کاری که دلشان میخواهد میکنند. حالا من اسم آن بنده خدا یادم رفته است، یک زندانی بود، یک دانشجوی انگلیسی بود که رفته بود امارات و بهخاطر بحث جاسوسی از طرف دولت امارات زندانی شده بود. خبرگزاری اسکاینیوز را کمابیش دنبال میکنم، اینها میگفتند که این شخص دیگر زندانی میشود و نمیآید اما بعد از چند روز این دانشجو برگشت انگلستان. یعنی ببینید که کشورهای غربی چقدر در این کشورها نفوذ دارند که نظام دادگستری آنها اینقدر در برابر کشورهایی مثل انگلیس و غرب ضعیف است که هر کاری آنها دلشان میخواهد انجام میدهند و مشروعیت قضایی یا حتی سیاسیشان زیر سؤال میرود و استقلال در کشورهای عربی وجود ندارد چون اینها سرسپردهاند. در همین قضیه بخشی از حاکمیت میگوید این شخص جاسوس است اما نفوذی که انگلیس در کشور آنها دارد باعث میشود که این شهروند انگلیسی را نجات دهند.
این مثال نشاندهنده این است که اینها چقدر وابستهاند و چقدر ما توانستهایم استقلال کسب کنیم و شاید بتوان گفت مهمترین چیزی که میشود خلاصه کرد بحث استقلالش است و استقلال جمهوری اسلامی خیلی مهم است. خونها داده شده و باید پایش ایستاد به هر طریقی که شده و این نظام جلو برود، حالا نواقصی وجود دارد که آنها هم به مرور برطرف میشود و بهنظرم این شرایطی که هست خیلی باید با هوشمندی خاصی برخورد کرد. یک آگاهی تاریخی میخواهد از شرایط 100 سال اخیر ایران. شما باید حتماً بدانید که 28 مرداد چطور پیش آمده. باید بدانید که سر دو شاه ایران چه بلایی آوردند و البته حقشان هم بوده چراکه بازیچه بودند. مردمی که الان تحلیلهای نامعتبر و عجیب و غریب میکنند باید بدانند که اگر شرایط به گونهای دیگر شود همان کشورهایی که الان فکر میکنند مدافع یکسری مسائلی مثل آزادی، دموکراسی و حقوق بشر هستند چه بلایی سر کشور خواهند آورد. کمااینکه آوردند سر عراق، افغانستان، چقدر شرایط را بد کردند، مثلاً در همین بحث یمن، حتی 1934 سندز هم اشاره کرد، بحث همین تحریمها بود، گفت شما که کشوری ظالم و مستبد مثل عربستان ما شریکشان هستیم اما نمیدانم مشکل با ایران چیست که چون متحدت نیست این همه فشار میگذاری رویش. بحثم اینجا حقوق بشری است، همین اعدامهای دو سه هفته اخیر 27 نفر را اعدام کردند اصلاً هیچکدام از رسانههای غربی پوشش ندادند. این مسائل را اگر کسی منصف باشد و به هیچ گروه و جبههای وابسته نباشد خیلی راحت این را درک میکند که این چه بازی است که اینها دارند و کشوری مستبد مثل عربستان را حمایت میکنند، تسلیحات جنگی به آن میدهند اما کشوری مثل ایران که مسائل هستهای را رعایت میکند، عضو آژانس است را اینقدر فشار میآورند و تحریم میکنند. اگر آدم مغرض نباشد، مشخص است که خطدهی چیست و وظیفه همه دانشجویان ایرانی که واقعاً متعهد و دلسوز هستند باید این تحلیلها را بدانند و برای تأثیرگذاری مثبت در شرایط، واقعیتها را اینگونه تحلیل کنند، واقعیتی که وجود دارد. باید نگاهی منتقدانه به غرب داشته باشیم سر رفتارهایی که در خاورمیانه دارد. به نظرم یک تحلیل حتی محافظهکارانه یا موافق با سیستم هر انسانی که باشد، یعنی من آنجا میبینم که یک عده از ایراندوستها همین نظرات را دارند، میگویند ایران کاری نکرده که اینهمه فشار به آن اعمال میکنید. اگر راست میگویید چرا کشورهای عربی دیگر را نقد وارد نمیکنید و تحریم نمیکنید. مثلاً سر موضوع قتل جمال خاشقچی روزنامهنگار عربی در ترکیه، همه چیز مشخص است، اما ما چطور میتوانیم این را نشان بدهیم؟ با بحث رسانه، با بحث توانمند کردن این بخش که مهمترین وظیفه طبقه حاکم یا طبقهای هست که طرفدار ایران است. همه خبرگزاریها، همه گروههای اجتماعی و سیاسی واقعاً دغدغهشان باید همین باشد که بتوانند یک نگاه واقعی از ایران به دنیا مخابره کنند. چون خط مقدم جنگ ما بحث رسانه است و اگر کسی بحث رسانهای را ببازد در خیلی جاها به ضررش تمام میشود.
الان ببیند شبکه اجتماعی مثل توئیتر چقدر تأثیر گذاشته در خیلی از جاها حتی به نفع ایران چون دیگر آن تحلیلهای یکجانبه نیست. یک عده از روزنامهنگاران چه داخلی و چه یک معدود خارجی میآیند واقعیت را میگویند که این حرفی که داری میگویی و ایران را تهدید میکنی، همین توئیت آخر ترامپ، اصلاً این واقعی نیست، کاری نکرده ایران. حالا یک موشک خیلی ریزی اصلاً کار ایران نیست، چرا این را ربط میدهید به ایران، یک عده از مردم دنیا خب اینها را میبییند که این تحلیلهای یکجانبه و دروغی که وجود دارد اصلاً واقعیت ندارد.
سر همین بحث تانکرهای نفتی اصلاً ایران نقشی ندارد، با اینحال میگویند احتمالش هست، اما باید جوابش را داد خب اگر این احتمال هست شما بیا ببینم سندش کجا هست؟
حتی در بمبگذاریهایی که چند سال اخیر در اروپا شده، باز یک جاهایی یک ایران هم وارد این گود میکنند، در صورتی که ایران در خیلی از این مسائل اصلاً نیست. کشورهایی مثل هلند، سوئد، دانمارک و ... یک جاهایی مغرضانه دارند رفتار میکنند. مثلاً همین بحث ایران اینترنشنال در بحث تروریستی مجلس آمد با کسی مصاحبه کرد که طرف دفترش در کپنهاگن دانمارک بود. شما ببیند این اجازه را به دشمنان ایران میدهند اما از آن طرف هر اتفاقی میافتد بدون هیچ سندی ایران را متهم میکنند. به قول ظریف یک بمبگذاری شده بود در اروپا خیلی هم ضعیف بود، یک روز قبل از سفر روحانی به اروپا، بعد اینها باز ایران را مورد اتهام قرار دادند، ظریف گفت آقایان شما فکر میکنید ما دیوانهایم که یک روز قبل از اینکه رئیس جمهور ما بیاید به اروپا این کار را بکنیم؟!
این اتهامها خیلیهایش اصلاً خندهدارد است اما حرف من این است که قشر دانشجو و قشر تحصیلکرده و فعال در رسانه باید با کمک دولت و سیستم حاکم باید تلاش کنند برای بحث رسانهای در دنیا.
در سطح جهانی؟
- بله، بینالمللی که واقعیتهایی که هست را نشان بدهیم. مثلاً همین الان عضو آژانس هستیم، تمام تعهدات را انجام میدهید، اینها میگویند که نه، احتمالش هست. خب اگر اینجوری است شما بروید یقه کشورهایی مثل پاکستان، هند و همین اسرائیل که اصلاً عضو آژانس نیست و به قول تحلیلگرهای سیاسی هستهای دنیا، بمب هستهای دارد. یقه اسرائیل را بگیرید! چرا ایران که عضوش است، همیشه همه دوربینها فعال است و رصد میشود، این مشکلی ندارد. کسی که منصف باشد از میان این تحلیلگرها و سیاسیهای خارجی که خیلی محدود هم هستند میگویند ایران که محل بحث نیست.
بحثش هم این است که اینها فهمیدهاند که ایران میتواند کشور قدرتمندی باشد در خاورمیانه، برای همین میخواهند مقابله کنند با قدرت ایران و البته ما توانستهایم در طول این 40 سال از لحاظ نظامی و سیاسی و منطقهای پیشرفت کردهایم و اینها دوست ندارند این اتفاق باشد.
به قول حضرت آقا یک روز میگویند هستهای، یک روز میگویند حقوق بشر، هر موقع یک دستاویزی دارند که شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران را به چالش بکشند و به نظرم اینها هم خیلی بی پایه و اساس است.
در این شرایط وظیفه جامعه دانشگاهی از دید شما که در یک دانشگاه متفاوت و در فضایی متفاوت از فضای ایران دارید تحصیل میکنید، به نظر شما وظیفه جامعه دانشگاهی، دانشجویان، اساتید و دانشگاههای ایران در این شرایط بهلحاظ جنگ اقتصادی و جنگ رسانهای چیست؟
- این بحث چند بُعدی است و باید حتماً در چند بُعد خودمان را قوی کنیم. یک بحث که بهنوعی مهمترینش است و امروز هم خیلی مطرح و مهم است بحث اقتصادی است. واقعاً دانشگاهها باید به بحث صنعت و به بحث رابطه بین دانشگاه و دانشجویان با صنعت وارد شوند. خودکفایی در بخشی از مسائل اقتصادی واقعاً از عهده ما برمیآید. بحث این است که مثلاً در بحث نانو ایران نشان داد که میتواند پیشرفت کند و جزء کشورهای پیشرفته جهان باشد. در مسائل دیگر هم باید این را در نظر گرفت که ظرفیت این جوان میلیونی واقعاً میتواند خیلی جاها مؤثر باشد. این را باید بدانیم و با این پیشفرض میتوان کارهای مهمی در بحث اقتصادی کرد. کمااینکه این بحث هم هست که باید با کشورهایی که مغرض نیستند و دشمنی با مردم ما ندارند، تعامل داشته باشیم.
بحث دوم بحث داخلی است. یعنی ما نیاز داریم یکسری از دانشجویان و اساتید بیایند واقعیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه را بهتر بیان کنند. ما فقر رسانهای و اطلاعاتی داریم. متأسفانه کانالی به نام صدای مردم آمده بود، رسانهای که سراسر در توهم و کل اخبار بی پایه و دروغ بود اما ما باید بدانیم که چطور میشود با این مقابله کرد و چگونه باید بیاییم در خط اصلی و بجنگیم با اینها و این امر با اعتماد به جوانان نسل جدید در بخشهای رسانهای، اجتماعی و سیاسی است. افرادی که میآیند در فضای اجتماعی سیاسی جامعه باید به آنها امکانات داد و شرایط را برایشان مهیا کرد تا بتوانند مسئولیتی که به عهدهشان است انجام دهند. الان دیگر بحث جوانان هم خیلی مطرح است، واقعاً چارهای نداریم جز اینکه به جوانان اعتماد کنیم. اگر این موضوع به تأخیر بیفتد به نفع دشمن خواهد شد. اگر ما در هر بخش سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نتوانیم مشارکت جوانانی را که واقعاً تحصیلکرده هستند، در دانشگاههای خوب تحصیل کردهاند، زحمتکش و دلسوز ایران هستند، اگر این فضا را برای آنها باز نکنیم واقعاً خروجیاش به نفع دشمنان ایران و نظام جمهوری اسلامی است.
اگر به این مسئله آگاهی داشته باشیم، باید بسترهایی را آماده کنیم برایشان، در بحثهای اقتصادی، سیاسی و رسانهای کارهایی انجام دهیم. ظرفیتهای بیشماری از لحاظ منابع انسانی در جامعه وجود دارد و جزء کشورهایی هستیم که هنوز جمعیتمان جوان است و حتماً هم میتوانند در راستای منافع مردم و جامعه حرکت کنند. اتفاقاً باید حواسمان به این موضوع باشد تا بتوانیم از همه ظرفیتهایمان استفاده کنیم.
تفاوتهایی که ما در ایران و اروپا شما بهتر میتوانید بیان کنید، تفاوت بین رابطه بین دانشگاه و صنعت اروپاییان و ایران چیست؟ آنها چقدر این مسیر را طی کردهاند و ما در چه مرحلهای هستیم؟
- در بحث رابطه دانشگاه با صنعت حتماً یک کارهایی انجام شده است، باید حق مطلب را هم گفت. مثلاً یکسری از دانشگاهها در وزارت علوم اتاق صنعت دارند در هر دانشگاه اما اینها باید خیلی عملیاتیتر شود. پارکهای علم و فناوری، بحث استارتآپها، بنیاد نخبگان و ... اینها خیلی خوب است، کارهایی شده، ابتدا باید به این مسئله اذعان کرد اما کارهایی که انجام شده خیلی محدود و ناکافی است به خاطر جمعیت و سرمایه انسانی که ما داریم و این خیلی مهم است.
حالا اینکه چه کارهایی ذر آنجام شده، بحث این است که دانشگاه به صنعت خیلی نزدیک است. پروژههایی که آنجا در مقطع دکتری در دانشگاههای مختلف انجام میشود، عموماً در بیرون از دانشگاه تعریف شده. یعنی در ارگانها، شرکتها و بخش صنعت جامعه کاملاً درگیر است و چیزی نیست که فقط مربوط به خود دانشگاه باشد و صنعت درگیر این پروژههاست. بخش صنعت ما باید به دانشگاه پروژه بدهد. بگوید من این ایده را دارم، شما بیا برای ما تئوریزه کن، فرمولش را بنویس، علمیاش کن و به من تحویل بده که نیاز نباشد که ماده اولیه یک کالا از یک کشور دیگر بیاید. یعنی ارتباط اینها باید خیلی نزدیک شود. کار شده اما خیلی محدود است. با توجه به این تعداد دانشجویی که در ایران داریم و این همه دانشگاه فعال است، باید خیلی گستردهتر از این حرفها باشد. اینکه فقط به صادر کردن بخشنامه اکتفا کرده یا فردی را در هر دانشگاهی مسئول این کار قرار دهیم اصلاً کافی نیست. این مسئله باید برود به همه گروههای آموزشی دانشگاهها، بهخصوص بحثهای مهندسی و علوم اجتماعی برود و کار بشود روی آنها. مثالی که زدم در بحث نانو، خب در نانو کارهای خوبی انجام شده است، در بحث نظامی و هستهای هم کارهای مهمی صورت گرفته است و علت ترور چهار دانشمند هستهای ما همین بود که واقعاً این شهدا کار کرده بودند، علتی دارد که آنها را هدف ترور قرار میدهند، علت این است که افرادی که در دانشگاه تربیت شدهاند توانایی این را دارند که بروند و در بحثهای نظامی یا هستهای کار کنند که خودمان بتوانیم مستقل و خودکفا باشیم و بتوانیم در مراحل حساس و جنگی از خودمان دفاع کنیم.
این مسئله اهمیت زیادی دارد و ما در هر بخشی از علوم طبیعی، انسانی، مهندسی و ... امثال شهید تهرانی مقدم و شهید احمدی روشن باید باشند، نه فقط در یک بُعد نظامی که البته خیلی برایمان حیاتی هم هست. بهنظرم این مهمترین مشکل بحث دانشگاه ماست که آنجا توانستهاند این مشکل را حل کنند. خیلی از اساتید در آنجا، در بیرون از دانشگاه کارهای صنعتی و تحقیقاتی خودشان را ادامه میدهند. در شرکتهای مختلف، این خیلی مهم است و یعنی اینکه راه انتقال دانش به صنعت خیلی هموار است. فکر اینکه چطور شده که این رابطه توانسته شکل بگیرد و خیلی توانسته در بخش صنعت و اقتصاد کمکشان کرده و مستقلترشان کرده و تقویتشان کرده است. این مسئله را نیاز داریم. به یکسری از رشتههای فنی باید چهره واقعیتری بدهیم.
دانشگاهها باید کارهای تحقیقاتیشان را خیلی عملیاتیتر کنند و صرف تئوری نباشد. باید از دانشجویان بخواهیم که بروند توی کار، بروند بخشهای مختلف را بررسی کنند ببینند نیازها چیست. یعنی کار بُعد عملی بگیرد نه اینکه در دانشگاهها صرفاً علم را تدریس کنیم. نیازمان این است که کارگروهها، گروهها، بخشهای تحقیقاتی و عملیاتیمان خیلی بیشتر شود. مسائل فنی و حرفهای خیلی مهم است و باید آنها را تقویت کنیم. ظرفیت زیادی موجود است و باید به دانشجوها و جوانان اعتماد شود تا بیایند و نقشآفرینی کنند.
برتری دانشگاههای ایرانی بهجز ظرفیت دانشجویی و میانگین سنی جوان جامعه، چه برتری نسبت به دانشگاههای اروپایی دارند؟
- در چند مورد میتوان این مسئله را بررسی کرد. یکی بخش فرهنگی است که ما واقعاً در یکسری از مسائل فرهنگی و اجتماعی به خاطر بحث اعتقادی که داریم، شرایط خیلی بهتر و انسانیتر است. آنجا در دانشگاهها، روابطی که بین دانشجوها و اساتیدی که هست، مشکلات فرهنگی خیلی بیشتر است. ما اینجا توانستیم یک جایی را کنترل کنیم، یک جاهایی خود فرهنگ والایی که اسلام و ایران داشته، ادغام این دو توانسته هویت خیلی محکمی برای ما بسازد و آنجا شما مشکلی که دارید، بحث هویتی است، بحث اجتماعی فرهنگی است که آنها واقعاً مشکلات مهمی دارند. بحث خانواده واقعاً در آنجا ضربه خورده اما ما بحث خانواده را به عنوان یک نهاد خیلی مهم در جامعه داریم.
اینها خیلی مهم است که باید در ایران فرهنگسازی شود و به همین منوال ادامه پیدا کند. اهمیت خانواده واقعاً باید در دانشگاه خیلی بیشتر بها داده شود. بحث مذهبی هم همین طور. خیلی جالب است که شما آنجا افرادی را میبینید که به هیچ مرام و مسلکی معتقد نیستند در دانشگاههای مختلف و خروجی کارهایشان به نفع چیز شخصی است اما اینجا مشارکت اجتماعیمان که بیشتر هم از بحث اسلام گرفته شده و بحث جمعی که ما داریم خیلی میتواند تأثیرگذار باشد. ما چیزی داریم به نام «امت واحده» یعنی یک چیزی هست که جنبه فردی ندارد و جنبه جمعی دارد در دانشگاههای ایران که خیلی مهم است. نگاه ما نگاه فردگرا نیست. در دانشگاههای غربی نظیر کشور آلمان آن چیزی که ما تجربه کردیم، نگاه فردی در مسائل علمی و اقتصادی خیلی بروز کرده و ما خدا را شکر این مسائل را نداریم و بحثهای مشارکت اجتماعی، ایثار، مدارای اجتماعی بالای ما، ترکیبی از این دو هویتی که داریم، توانسته ما را یک فرد متعهد به بار بیاورد.
متعهد به؟
- متعهد به نفع عمومی. این خیلی مهم است که شما به یک سرنوشت مشترک در جامعه متعهد باشید.
چهجوری میشود گفت پس آنها که به اجتماع و جمع و غیره تعهدی ندارند ولی میشود گفت در بیشتر موارد اجتماعی از ما منسجمتر و موفقتر هستند.
- این موضوع به نظرم خیلی دقیق و فنی است. در این شکی نیست که جوامع غربی فردگراست و جامعهای مثل ایران جامعه جمعگراست. حالا چرا پس جاهایی خروجیهای یک جامعه جمعگرا برعکس است. اینجا یک بحثی هست. بحث دولت، بحث سیاستگذاریها، آنها فرد به فرد که هیچ خروجی نمیتوانند داشته باشند. آن دولت، آن سیاستگذاریها، آن ساختار سیاسی و آن قوانین سیاسی که میآید تأثیرگذار است. مثلاً بحث مالیات. الان مشکی که در ایران داریم بحث فرار از مالیات و بحث فساد است. خب اینها چگونه در جامعه ایرانی که جامعهای جمعگراست و درونش ایثار دارد بروز پیدا میکند؟ مثلاً در همین سیل اخیر مردم با این همه مشکلات اقتصادی، این همه باز کمک کردند. شما عکسهایی را میبینید که مادران دارند نان پخت میکنند، عدهای دیگر دارند کمکهای نقدی و غیرنقدی میکنند، اینها وجود دارد و خیلی مهم است. حالا چرا یکجاهایی مشکل پیش میآید و در یکسری از مسائل اخلاقی و اجتماعی ضعیف هستیم؟ مسائل ساختارهای فرهنگی و اجتماعی ما، آن سیاستگذاریها، آن چارچوبها اشکالاتی دارد و آنها باید برطرف شود. آنجا چیزی که توانسته به خوبی این افراد را جمع کند و در راستای یک هدف قرار دهد که خروجیاش اینی شده است که الان داریم میبینیم این است که اولاً آن سیاستگذاریها و مدیریتی که بوده، مشارکتی بوده. یعنی همه آحاد مردم با اینکه جنبه فردی زندگیشان قویتر از جنبه جمعی است، توانستهاند به اشتراکاتی برسند و مشارکت کنند. مشارکت مردم در بحثهای مختلف خیلی مهم است. برای مثال در بحث سازمانهای مردمنها، انجیاوها، گروههای اجتماعی، محلات و ... اینها را باید تقویت کنیم و بدانیم که نفع عمومیمان اگر به نتیجه برسد خیلی مهمتر از نفع شخصیمان است. از طرف دیگر بخشی از اینها هم شاید بتوان گفت یکجوری تأثیر جنگ رسانهای است. یک تصویری از آنجا نشان میدهند که بله آنجا همه شرایط ایدهآل است و هیچ مشکلی وجود ندارد. بله، شاید مشکلات در بُعد اقتصادی یا بُعد اجتماعی کمتر است، اما دلیلش این نیست که ما بد کار کردهایم، بحث این است که ما باید سیاستگذاریهایمان، قوانینمان درست شود تا بتوانیم آن خروجی و نتیجه مطلوبی که مد نظر است را داشته باشیم. چرا الان نتیجه کار در یک جاهایی ایراد دارد؟ چون ما ایرادهایی داریم و نتوانستیم مردم را در مسائل اقتصادی، مسائل اجتماعی و سیاسی، آنطور که باید جلب نظر کنیم تا مشارکت کنند. مثلاً بحث رسانه اینجا میتواند بیاید جلو. رسانه میتواند مسئولیتی داشته باشد، اینکه بیاید شرایط اجتماعی را، شرایط اقتصادی و سیاسی را خیلی واقعیتر جلوه بدهد، یعنی آنجوری که هست نه اینکه تغذیهای که ما داریم از ناحیه خارج صورت بگیرد و کسانی که معاند کشور ایران هستند آن را عهدهدار باشند. خیلی جالب است در همین توئیت آخر ایران آمد گفت «ایران»، نگفت «جمهوری اسلامی». این را باید همه مردم ایران بدانند که مشکل اینها فقط با یک سیستم سیاسی نیست، اینها با ایران مشکل دارند، آنهم به خاطر بحث استقلالش، بهخاطر بحث منابع طبیعی و جمعیت جوانش. این خیلی مهم است که همه این را بدانند. وظیفه همه خبرگزاریها و همه اصحاب رسانه این است که باید به مردم بگویند که بله اشکالاتی هست اما باید با توانمندسازی و مشارکت، هم از بالا و هم از پایین، یعنی یک امر دو وجهی است، هم باید از سمت حاکمیت و بالا باید سیاستگذاریهایمان بهتر شود، مثلاً در بحث مبارزه با فساد و بحث فساد بانکی، قوه قضائیه الان خیلی خوب عمل کرده که اینها را دادگاهی میکند. این امور خیلی باید سرعت بگیرد و محکمتر انجام شود که منی که اینجا دانشجو هستم، منی که اینجا درس خواندهام بفهمم که اینجا حق به حقدار میرسد و اینطور نیست که گروهی در اینجا به خاطر روابط اقتصادی و سیاسی، نفع شخصی بیشتری ببرند. جلوی این را باید بگیریم. سیستم بانکی کشور باید اصلاح شود.
بهعبارتی باید یک انقلاب و یک گام دومی در راه باشد.
- دقیقاً. همانطور که حضرت آقا گفتند نیاز به گام دومی داریم که شاکله اصلیاش جوانان هستند. شاکله تغییرات آینده ایران دست جوانان است. این اصلاً یک چیز طبیعی هم هست اما اینکه ما بیاییم و اعتماد کنیم، قوانین و سیاستگذاریها را در راستای این امر قرار دهیم خیلی مهم است. ما نباید عقب باشیم، نباید قوانین ما در حوزه بانکی، اقتصادی، کشاورزی و ... متعلق به 40 تا 50 سال قبل باشد و بخواهیم توسط آن قوانین نیازهای امروز را جوابگو باشیم. اهمیت بسیار دارد که قوانینمان به روز باشد، ساختار قضائی و سیاسی خود را انطابق دهیم، بهخصوص مشکل بانک. مثلاً همین مؤسسات مالی و اعتراضاتی که در پی داشت، میدانستید که این مسئله چگونه شکل میگیرد، همین مشکلات قوانین ما بود که چند مؤسسه روی آن تأثیر گذاشت و سوءاستفادهای که دشمنان ایران از طریق رسانه و ماهواره توانستند القا کنند به مردم. این به ضرر همه است. ما چطور میتوانیم این فرآیند را بهتر کنیم که فرد ایرانی متوجه شود که این مشکلات قابل اصلاح است و شرایط بهتر میشود؟ راهش این است که بیاییم و سیاستگذاریها را اصلاح کنیم. نظام بانکی باید واقعاً اصلاح شود. اینکه کسی بیاید و به دلیل رابطهای که دارد بتواند وام میلیاردی بگیرد، این موضوع روی جامعه تأثیرگذار است. این فرد باید برود و محاکمه شود. باید کاری کنیم که دیگر کسی جرئت نداشته باشد که فردا بیاید و به دلیل رابطهای که دارد یا توانسته سوءاستفاده کند بیاید این وام و این مزیت را داشته باشد. یا باید این مزیت را همگانی کنیم یا راهش را ببندیم و هر کس طبق قانون جلو بیاید. یکی از مشکلات اقتصادی جامعه همین بانکهاست. چرا گرانیهای یکشبه دارد اتفاق میافتد؟ بحث مدیریت، کنترل و نظارت خیلی مهم است. نظارت در جامعه و بحث تعزیرات باید خیلی بیشتر تأثیر خودش را بگذارد و ملموستر باشد که مردم بفهمند سیاستگذار حضور دارد و حواسش هست که کسی بیشتر از حقش نگیرد و بیش از حقش پول نخواهد.
خیلی جاها باید به این مسائل دقت کنیم و مشکل را آسیبشناسی کنیم، به راحتی میتوانیم در بحث اقتصادی مستقلتر شده و این فسادها را نداشته باشیم. کار دست خودمان است و باید هم داخلی انجام شود. هیچکس حق ندارد حتی نظری بدهد درباره ایران، همه امور را باید جوانان ایرانی کمک و تلاش کنند اما در این برهه باید از بالا هم یکسری سیاستگذاریهای مثلاً اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باید متناسب باشد و اصلاح شود. در بحث رسانه باید صدا و سیما را بیشتر تقویت کنیم، برنامهها باید بیشتر بحث روز باشد، اینها خیلی مهم است که منِ جوان دیگر نیازی نبینم که شبکه دیگری را دنبال کنم. باید ببینیم چرا این فرد یک شبکه خارجی را دنبال میکند که معاند ایران است و اصلاً بودجهاش معلوم نیست اولاً از کجاست، از طرفی هم وقتی معلوم نیست، نامشروع است. وقتی که نامشروع است و مشکل است این را با ابهام رهایش میکنی. بنابراین در این قضایا باید بیشتر کار کنیم و ظرفیت جوانانمان را در سیاستگذاریهای بهخصوص اقتصادی به کار بگیریم تا منِ جوان بدانم که اگر شایسته باشم، اگر تلاش کنم به آن نتیجهای که میخواهم در جامعه میرسم. این خیلی مهم است که من به عنوان یک جوان یقین بدانم که اگر از لحاظ فردی، علمی و دانش به آن نقطه برسم، میتوانم مزیتهایی که آن بالا دارد را داشته باشم. این نگاه وجود داشته باشد و آن را تقویت کنیم. در کشورهای غربی این نگاه وجود دارد که اگر شما تلاشگری باشید، اگر از مسائل علمی و اقتصادی به نحو احسن استفاده کنی و هزینه وقتی، مالی و جانیاش را بدهی، حالا چندین سال بروی درس بخوانی یا کار کنی، به آن نقطه میرسی. بحث فساد بانکی این نگاه را با چالش روبهرو میکند که کسی که مثلاً هیچ تخصص و شایستگی ندارد میآید و از مزیتهای مالی برخوردار میشود که این مسئله تأثیر اجتماعی بسزایی دارد، ناامیدی را به جامعه تزریق میکند که چرا فردی توانسته این کار را انجام دهد، چه فرآیندی و چه قوانینی وجود داشته که در بخش مالی و نظام بانکی توانسته این اجازه را به این فرد 25 ساله بدهد که این کارها را انجام دهد. (البته خوشبختانه شاهد دادگاهی شدن آنها هستیم.) این راهها را روز به روز باید تنگتر کنیم تا امکان گردش مالی و اقتصادی توأم با فساد نداشته باشند.
چند روز پیش در دانشگاه تهران اجتماعی اعتراضی علیه حجاب اجباری انجام گرفت. در چارچوب هر جمعی، هر دانشگاهی، هر خانهای و هر کشوری قوانین بهخصوصی وجود دارد. مثلاً دانشگاههای اروپایی و آمریکایی نیز محدودیتهایی برای پوشش دارند، دانشگاههای اروپایی چه محدودیتهایی دارند؟
- متأسفانه هر سال که میگذرد الان در کشور اتریش همین دو سه هفته پیش بود که حجاب را در مدارس ابتدایی ممنوع کردند. اینها یک ظلم آشکاری است در حق مسلمانان جهان و اصلاً ربطی به ایران هم ندارد. جمعیت ایرانیهایی که در اتریش هستند اصلاً نسبت به جمعیت برادران اهل سنت یا دیگر کشورهای مسلمان بسیار محدود است، پس بحث ایران نیست و بحث اسلام است. بنابراین محدودیتهایی در آنجا هم وجود دارد، بهخصوص برای مسلمانان که خیلی اذیت میشوند. برای مثال در آلمان یک خانم باحجاب حق ندارد معلم شود. آنجا هم اینگونه نیست که هر کس آزادی کامل داشته باشد.
ما دو مشکل مهم داریم، در بحث فرهنگی درک درستی از جامعه غربی نداریم که این هم باز بحث رسانه است، مشکلی که داریم این است که نتوانستیم خوب غرب را آنطور که باید بشناسیم. جامعه غرب جامعهای آزاد نیست، خیلی جاها فیلتر دارد، خیلی جاها سانسور دارد. در همین بحث حجاب، اگر آزادی هست پس چرا باید یک فرد مسلمان نتواند که حجاب داشته باشد؟! این نقض کامل حرفهایی است که در این کانالها میزنند و ضد تمام شعارهایی است که آنها میدهند.
در بحث داخلی، حالا من یک خانمی هست که خیلی به نظرم دشمن مردم ایران است، یکی از دوستان میگفت که ایشان شاید یک روزی ایران بوده، آقای علیزاده میگفت که اما در همان ایران باز شکل گرفته. یعنی شما مدیونید به ایران خانم مسیح علینژاد. آقای علیزاده میگفت که شما در همان ایران درس خواندید، در همان ایران خبرنگار بودید، خبرنگار پارلمانی هم بوده فکر کنم، بعد شما میآیی در همان جامعهای که رشد کردی، بهش خیانت میکنی. میروی با دشمنان این جامعه و این مردم دیدار میکنی. اینها هم هست، حالا بحث داخلیاش را گفتم.
خب این نباید باشد. هر مسئله اجتماعی و فرهنگی را مردم ایران و جامعه باید بنشینند و فکر کنند که چطور میشود حل کرد. اگر یک عدهای میآیند و دغدغهای دارند اولاً که این را باید شنید. اما اینکه چطور باید حل شود، با توجه به بحث فرهنگی ما و بحث مذهبی ما، آنها باید در نظر گرفته شود. و بحث دوم این است که باید به افرادی مثل این که دشمنان ایران هستند نگذارید که سوءاستفاده کنند از قضیهای مثل حجاب. این خیلی مهم است که این موضوع را مردم و جامعه بدانند که این کسانی که میآیند و از این مسائل طرفداری میکنند، پس این مسائل به نفع عمومی نیست.
چالش من این است که اگر نفع عمومی این بود، چرا میرود؟ آیا نماینده ایران ایشان است؟ یا نماینده ایران خود مردم هستند در داخل کشور. این را مردم باید بدانند که کسانی که دارند روی این قضیه کار و فعالیت میکنند، اینها خیلی ناشایست است که اینها فعالان اجتماعی و فرهنگی ما در داخل باشند، در هر بخشی، در هر قضیهای و با هر تفکری که دارند. این را باید درک کنیم. حالا این چطور پیش میآید؟ گفتم با آن اعتمادسازی و با آن ظرفیت. این سرمایه فرهنگی را بیشتر بهش ارزش و میدان دادن.
مشکلی که ماها میخواهیم به عنوان یک دانشجویی که میخواهیم تعهدمان را به ایران، به جامعه، به اسلام داشته باشیم و برویم کار کنیم و تأثیرگذار باشیم و خدمت کنیم، بحث این است که باید سره را از ناسره تشخیص دهیم. کسی که میآید در ایران هویتش را میگیرد، بعد میرود و ضد جامعه میشود، ما نباید فریب این را بخوریم. بله، ایرانی هست اما چهکار دارد میکند الان؟ زبان ما مشترک است؟ باید ببینیم خروجی کار کجاست؟ این شخص دارد چه را میزند؟ ما را دارد میزند یا با مردم است؟ معلوم است، کسی که هر روز در آن کشوری که هست میرود و با سیاستگذارانی که دشمن ایران و مردم ایران هستند میرود دیدار میکند و خیلی هم آنجا میشود سادهلوحی آن سیاستمداران را فهمید که فکر میکنند افرادی مثل آن خانم میتواند نماینده ایران باشد.
بحث من این است که هر قضیهای که هست باید در داخل ایران حل شود. باید مردم رویش فکر کنند، انجیاوها، جامعه مدنی، حاکمیت و ... اینها بیایند رویش تعامل کنند. این را هم باید بدانیم که معیار ما داخلی باشد.
تحریمهایی که توسط آمریکا بر ایران اعمال شد، چه تأثیری بر دانشجویان ایرانی مقیم خارج دارد؟
- از دو بُعد میتوان این سؤال را جواب داد. یکی اینکه 100 درصد تأثیر دارد اما خب دید چگونه است. کسی نمیتواند منکر تأثیرش شود اما نوع برخورد مهم است. آیا وقتی که ما این تحریم را میبینیم میگوییم که ما مشکل داریم یا مشکل از جای دیگر است و مشکل از ناحیه کشور دیگری است؟ این خیلی مهم است و باید بدانیم که این وسط قضیه چیست. چرا ما مرتب تحریم میشویم با وجود اینکه کل اصول بینالملل را رعایت میکنیم و در کل معاهدات عموماً عضو هستیم.
خب قرار بر این است که ما چه رعایت کنیم چه رعایت نشویم این اذیت را بشویم چون با ساختار جمهوری اسلامی مشکل دارند.
- در بحث دانشجویان خارج از کشور بحث ارز دانشجویی را خیلی باید جدی بگیریم. این کمکی است برای آنها که بتوانند زندگیشان را از این سختیها بگذرانند. مهاجرت پدیده راحتی نیست. شاید از دیدگاهی بگوییم که رفتن و کسب تجربه خیلی خوب است اما اگر این مسئله با تحلیل درست باشد، این است که ما باید سرمایهگذاری کنیم روی جوانانمان نه اینکه متأسفانه یک بخشی از جوانان ما میآیند اینجا هستند، درس میخوانند و دیگر هیچ مسئولیتی نسبت به ایران ندارند. در صورتی که در ایران آن دانشگاهی که درس خواندهاند، آن مدرسهای که درس خواندهاند، میلیونها تومان ارزش مادی برای اینها صرف کردهاند. این را هم ما باید بدانیم. این هم چیزی که متأسفانه بحث رسانه و کشورهای غربی، آن نوع نگاهی که دارند، رویش تأثیر دارند. ما باید بدانیم افرادی که در این جامعه درس خواندهاند، از منابع و امکاناتش استفاده کردهاند، باید بیایند و یک بخشی در این جامعه تأثیرگذار باشند و پرداختش کنند به صورت معنوی و به صورت مادی. حتی آن مهندسی هم که رفته و برمیگردد، میآید اینجا و دانشش را به ما تقدیم میکند. آن استادی که رفته، آن دانشجویی که رفته، این باید بشود. حالا چرا نمیشود، این یک بحثی است. چرا یک عدهشان، خب ما به عنوان انجمن اسلامی اروپا هستیم آنجا، فعالیم، در همه شهرها هدفمان این است که این تفکر را تقویت کنیم که بگوییم ما یک هویتهای مشترکی داریم، یک جغرافیای مشترکی در یک قاره دیگر داریم که وابسته به آن هستیم، همه چیز ما از آنجاست، امکاناتی که استفاده کردیم از آنجاست، هویتی که شکل گرفته از آنجاست، باید بتوانیم بههرحال به آنجا خدمت کنیم، باید هزینهاش را به آن کشور پس بدهیم.
در رابطه با این موضوع چه برنامهریزی کردهاید و چه کارهایی انجام دادهاید؟
- شاید دارد یک مقدار تکراری میشود اما باز باید بگویم که بحث رسانه خیلی مهم است. باید دانشجویی که میرود آنجا را آگاهش کنیم که این شرایط امروز اینجا، کشور خودت است. اگر دارد بالا و پایین میشود، اگر درونش سختی است، نباید حس تعلق شما به آنجا کم شود، باید بیشتر شود. ما میگوییم این حس تعلق را وقتی میروی باید بیشتر کنی، آن هویت را باید بیشتر بر رویش تأکید کنی، این کار گروههای اجتماعی، رسانهای، تشکلهای صنفی و دانشجویی خیلی مهم است که چگونه میتوان حس تعلق به ایران و جامعه را در بین کسانی که رفتهاند آنجا و از امکانات ایران استفاده کردند بیشتر کرد. این خیلی اهمیت دارد که جامعه ایران زحمت کشیده، پول داده و هزینه کرده اما سود بخشی از این افراد را کشورهای غربی میبرند. این یک سم است.
16 سال، 18 سال اینجا درس میخوانند، ایران برای یک دانشجو هزینه میکند، ذهن که آمادگی پذیرش چیزهای خوب را داشت میرود آنجا، آنها پرورشش میدهند و نگهش میدارند و این خیانتی است از طرف همان شخص به جامعهای که برای آنجاست.
- بله، یعنی دقیقاً باید ببینیم چرا این مسئله اتفاق میافتد. افراد یکسری از تصمیمهایشان که فردی نیست، از جمع یک چیزهایی را میگیرند. گفتم بحث سیاستگذاریها، اگر ما امید اجتماعی در جامعه را بیشتر کنیم، بهنظر شما یک عده از آنها برنمیگردند؟ من میگویم چیز فردیاش کمتر از جمعی است. جمع است که این القا را به او میدهد که برنگرد، برو بمان آنجا، آنجا زندگی شخصی خودت را بکن و این مسائل اجتماعی را رها کن. باید ببینیم ریشهاش کجاست. اگر یک القایی بود که آقا برگرد، شما میتوانی مؤثر باشی، در بخش صنعتی، در بخش اقتصادی، در هر بخشی که هستی، وقتی که میتوانی تأثیرگذار باشی، فضا باز است، میآیند. اگر نباشد، وقتی کسی خریدارش نباشد، چه رفتاری میکند؟ خیلی مهم است. در همان بحث گام دوم انقلاب، این خیلی مهم است. بحث فرار نخبگان ایران خیلی جدی است. ما باید بستر را آماده کنیم. نگاه، نگاه داخلی باشد. نگاههای مثلاً امنیتی را کاهش بدهیم، اینها خیلی مهم است. نظارت باید باشد. شاید یکی بیاید مخرب باشد، بحث این باشد که منافع کشور دیگری را اینجا دنبال کند، اینها باید کنترل شود اما بحث این است که آن نگاه نباشد، نگاه حاکم باید یک نگاه خیلی داخلی و باز باشد که شمایی که آنجا دارید تحصیل میکنید، وقتی که تعهدش را دارید، وقتی که تعلقش را دارید، وقتی که خانوادهات و همه زندگی و هویتت اینجاست، بتوانی راحتتر برگردی، بتوانی بیایی اینجا و تأثیرگذار باشی. این خیلی مهم است. در بحث دانشجویان خارج، انجمن اسلامی اروپا دغدغهاش همین است که چطور ما میتوانیم دانشجویانی که متعهدند، هویت مشترک دارند، ایرانی هستند، مسلمان هستند، دغدغهشان آبادانی ایران است، چطور باید اینها را بالفعل کرد. تمام ایرانیهایی که آنجا هستند کشورشان را دوست دارند، وابستگی دارند به این مرز و بوم، خب چطور میشود از ظرفیتهایی که هست استفاده کنیم.
این دیگر برمیگردد به این سیاستگذاریها، بحث اقتصاد، مثلاً بحث بانکی را من مثال زدم. خیلی جاها نمونهاش هست. چگونه میشود فضا را باز کرد و بیایند و بفهمند که در جامعه تأثیرگذار هستند. مثلاً الان در کشوری مثل چین، کره جنوبی یا هند بخش زیادی از جامعه تحصیلکردهاش برمیگردند و آنجا تأثیرشان را میگذارند، بهخصوص چین.
ما عادت کردهایم بگوییم برو، اینجا چه خبر است؟ برو خودت را خوشبخت کن! این باعث میشود که با خود میگوید اگر کسی پذیرای من نباشد من بروم برای چه کسی برگردم؟! این مشکل از خود ماست و خودمان باید این طرز تفکر را کنار بگذاریم. در کنار این متخصصان فرهنگی باید کارهایی انجام دهند که این ذهنیت را از درون مردم پاک کنیم. برگشتن بچههایمان را مطالبه کنیم. خیلی خانوادهها هستند که هزینه میکنند که بروند!
- اینجا باید ببینیم که بحث اجتماعیاش چطور است، بحث اقتصادیاش چطور است. یک بحثش این است که این اگر برگردد امنیت اقتصادی ندارد، باید ببینیم چرا ندارد؟ باید این مشکل را حلش کنیم. اگر دانشجوی ایرانی بداند که تأمین اقتصادیاش در صورت انجام کار و فعالیت و استفاده از علمی که دارد فراهم است و با انجام اینها به حقش میرسد، اینجا میشود روی این موضوع کار کرد. به نظر من همین بسترهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باید بازتر شود. باید جامعه، جامعهای حداکثری شود. جامعه باید جامعه همه شود. واقعاً ما در برهه خیلی حساسی هستیم. جمعیت جوان خیلی زیاد شده، دهههای 60 و 70.
از چه طریق و با چه برنامههایی شما دانشجویان مقیم خارج را به این انجمن و جمعتان جذب میکنید؟
- بیشتر بحث اعتقادی است. انجمن دانشجویان اروپا که شهید بهشتی از بنیانگذارانش بودند و در این 50 تا 50 سال اخیر توانسته خیلی از متعهدان و دلسوزان ایران را پرورش دهد در میان کسانی که آنجا تحصیل میکردند. اولین موضوعی که در انجمن اسلامی دانشجویان اروپا مطرح است، بحث هویت ایرانی اسلامی است. شما وقتی این دوتا را کنار هم میگذارید، متقاعد میشوید که در گروههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... عضو شوید و این بستر کل کار است. یعنی کسانی که این هویت را به ایران و اسلام دارند، یک عده هستند متأسفانه میروند آنجا فریب گروههای سیاسی خارجنشین را میگیرند و میروند به آن حوزهها، ما کاملاً در جبهه مقابل، معتقدیم کسانی که متعهد هستند به فرهنگ این مرز و بوم و میخواهند گروههایی باشد که یادآور فرهنگ و دین و کشورشان باشد در آنجا احیا کنیم. در شهرهای مختلف اروپا این هست، دوستان در شهرهای مختلف برنامههای متفاوتی دارند، فرهنگی، علمی، بازدیدهای علمی، جلسات آنلاین، دورهمیهایی که میشود درباره مسائل روز، خب این خیلی متفاوت است. مثلاً در جریان سیل اخیر کمترین کاری که میشود کرد این بود که با کمک رایزنی ایران در آلمان یک فراخوان داد و کل وسایل غیرنقدی را جمع کرد و ساماندهی کرد.
فراخوان را از طریق چه رسانهای انجام دادید؟
- واقعاً باید تشکر هم کرد از رایزنی ایران در آلمان که توانست اطلاعرسانیاش را در کل شهرهای آلمان انجام دهد.
از چه طریقی؟
- رسانهها، مساجد، مساجد برادران اهل تسنن، دوستان عرب، کرد و ... بودند. مثلاً بستههایی که باز میکردیم از کشورهای مختلف از جمله کشورهای عربی و بهخصوص کشور ترکیه بودند. از کشور افغانستان بود. اینها یک مثالی است که میتوانیم آنجا روی این هویت بیشتر تأکید کنیم حول محور و ارزش دینی که داریم.
یعنی این اقدامات باعث میشود همدیگر را پیدا و جذب کنید؟
- بله و این یک همبستگی ایجاد میکند. کاری که شد خیلی خوب بود از این بابت که فارغ از هر مسئلهای، من بحث کشوری نمیگویم، بحث بینالمللی و کشورهای مسلمان را میگویم؛ اگر ما بتوانیم اتحادمان با کشورهای مسلمان و برادران اهل تسنن بیشتر کنیم در کشورهای دیگر، این بحث پروپاگاندایی که بحث شیعه و سنی هست، بحث ایرانیها با افغانستان هست، بحث ایرانیها با عراق است، این را خیلی باید رویش کار کنیم که از بین برود، محدود شود و دیده نشود. این خیلی خوب است که تشکلی مثل انجمن اسلامی توانسته با برادران دینی دیگر در ارتباط باشد. این تعاملی است که یک بخشش هم رسمی است از طریق رایزنی فرهنگی ایران در آلمان و البته این فقط مختص به آلمان نمیشود. مثلاً کانون توحید را در لندن داریم که یک مبلغ نقدی جمع کرد و به هلال احمر اهدا کرد.
این انجمن چه شاخههایی دارد، چه حوزههایی دارد و چه بخشهایی را شامل میشود؟
- انجمن اسلامی با این همه محدودیتهایی که آنجا هست، یعنی بحث قانونگذاریاش، خبریاش نکردیم و نمیتوانیم آنجا رسمیاش کنیم، چون اگر رسمی شود بحث مالیاش هست. کانالهای مالیاش باید مشخص شوند. این یک مشکل ماست که کارهایی که داریم میکنیم کلاً در بخش ایرانیهایی است که ساکن آنجا هستند یا مسلمانان عرب، ترک و ... نمیتوانیم با خارجیها در میان بگذاریم، چون اگر بشود باید از کانال رسمی بشود.
در چه حوزهها و بخشهایی فعال است، چند کانون دارد و به چه مواردی میپردازد؟
- ما دو مرکز خیلی فعال داریم، یکی مسکو است و دیگری هم کانون توحید لندن. این دو که زیر نظر اتحادیه است، دفتر ثابت دارند و خیلی از فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را انجام میدهند. در همین ماه مبارک رمضان از جلسات قرآن گرفته، مثلاً در مسکو یک ماه پیش...
میشود گفت یک قانون قرآنی.
- شما میتوانید به فعالیتهای قرآنی متناسب با ماه مبارک رمضان بپردازید اما خیلی فراگیرتر است. مثلاً فردا میخواهد انتخابات شود، حتماً شهرهای مختلف تلاش میکنند. مثلاً یک ماه پیش دفتر پاریس یک مناظره آنلاین با آقای علیزاده و عباس عبدی گذاشت. چند مدت پیش مناظرهای حضوری رفته بودند، ضرغامی با دکتر نیلی وزیر اسبق اقتصاد. این کارها انجام میشود. جدای از این موارد، یک نتورکی است که آن حس تعلق همیشه وجود داشته باشد. شما بدانید که در غربت، در فضای کشورهای غربی که یک فرهنگ مسلطی دارند که با فرهنگ ما نمیخواند، شما بدانید که ما یک گروهی داریم که یک چیزهای مشترکی معین شده، این مهمترینش است. حالا به نسبت شرایط جامعه این تغییر میکند، یک جایی مثلاً میتوانید فرهنگیاش کنید، یک جایی میتوانید کارهای سیاسی انجام دهید، یک جایی کارهای اقتصادی، مثلاً کمیتههای علمی که گذاشتهایم همین است. خب الان ما میبینیم که فضا باید روی علم بیشتر مانور داده شود، پس باید برویم به آن سمت.
به اقتضای اینکه ایران چه نیاز دارد شما آنجا فعالیت را سمت و سو میدهید.
- بله، باید تطبیق بدهیم. هر دورهای این تطبیق دادنها بسته به شرایط، تعیین میشود.
شمارهها را برای شما فرستادم؟
- بله. ما پیگیریم.
جواب دادند؟
- بله، عدهای از اساتید جواب دادند و من به شخصه پیگیرم که اینها بیایند. بحث این است که بیایند حرف بزنند، درباره برجام، درباره اقتصاد، درباره سیاست. بحث همین است. ما رفرنس میخواهیم. رفرنسی که بیاید شنیده شود، تحلیل دهد، منصفانه باشد و مغرضانه نباشد. این گمشده شرایط امروز ایران است. اینکه یک عده از مردم، شما میتوانید بگویید این همه خبرگزاری هست، نیازی نیست، اینها دارند مصاحبه میکنند، اما بحث این است که نباید فقط در انحصار یک گروه و یک جریان خاص باشد. همه جریانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باید فعال باشند.
همانطور که ما نمیتوانیم فقط انجمن اسلامی را پوشش دهیم. باید آن یکی را هم پوشش دهیم که انجمن اسلامی بداند در مقابل چه باید دفاع کند و تقویت شود.
*************** فایل دوم ********************
- موضوع این است که آنجا بُعد سیاسی قضیه زیاد مطرح نیست در دانشگاهها. یعنی افراد میتوانند در احزاب عضو شوند اما بیرون از دانشگاهها.
احزابشان چطور؟ شاخه دانشجویی دارند؟
- بله دارند. این را دارند اما دانشگاهها را به عنوان یک فرصت میبینند. مثلاً در همین انتخابات اروپا که دو سه هفته بعد است میآیند تبلیغ میکنند که به این احزاب رأی بدهید، به آن احزاب رأی ندهید، در آلمان حزب سبز، حزب دموکرات مسیحی که الان حاکم است، این فعالیتها را انجام میدهند اما اینکه پایگاه رسمی داشتهباشند، نه. اما در بحثهای صنفی انتخابات دارند و مثل ایران که ما شورای صنفی داریم، در همه دانشگاهها این وجود دارد و برنامههایشان هم بیشتر فرهنگی، علمی و صنفی است تا سیاسی. البته این یک مزیتهایی دارد و یک معایبی هم میتواند داشته باشد. مزیتهایی دارد که دانشگاه دارد رسالت اصلیاش را جاهایی انجام میدهد که دانشجویان نمیآیند اولویت خودشان را به مسائل سیاسی بدهند. اما در جامعهای مثل ایران باید باشد چون میتواند آگاهیسازی کند و بحث رسانه را انجام دهد که بیاید تبیین روز کند و یک مرجعی باشد برای دانشجویان چون جامعه ما جامعهای است که دشمنان زیادی داریم، اینجا شرایط حساستر است و اینها باید فعال باشند. اما در بحث دانشگاههای اروپایی، بخش سیاست در دانشگاه فعال نیست.
عرف است که از مسئولان دعوت کنند و سؤال بپرسند؟
- نه. آکادمی سینما یا نویسندهها و پژوهشگران میآیند اما سیاستمدار به آن معنی نه.
اتفاقاتی مثل جلیقهزردها که در فرانسه میافتد یا برخی اعتراضاتی که صورت میگیرد، دانشجوها چگونه حاضر میشوند؟
- در اروپا بخش صنفی دانشگاه خیلی مهم است و هر سال انتخابات دارند. بخشهای مختلفی دارند ازجمله علمی، گردشگری، فرهنگی و اینها خیلی تقویت شدهاند. چیزی که من خودم آنجا احساس کردم، آنها در مسائل سیاسی، اجتماعی و رسانهای به بلوغی رسیدهاند که دانشگاه دیگر خودش را درگیر این مسائل نمیکند اما اینجا هنوز ما به این نیاز داریم که در دانشگاهها، تشکلهای دانشجویی یک جاهایی بیایند مرجع شوند، تبیین کنند و حرف درست و شرایط را بهتر بفهمند. آنجا از بُعد سیاسی نیست اما از بُعد صنفی ما شاهدش هستیم. مثلاً همین بحث جنبش زردها آنجا حتی یک عدهای از دانشآموزان میآمدند روز شنبه از شهرهای نزدیک پاریس، اما این بیشتر طبقه کارگر و طبقه متوسط به پایین بود که توانسته این جنبش را ادامه دهد اما تأثیر دارند. اما آن تأثیری که مثلاً در دهه 60 و 70 قرن بیستم خیلی فعالتر بودند از بُعد سیاسی اما به مرور سیاستزدایی از دانشگاههای اروپا شکل گرفته است.
اساتید چگونه کنشگری میکنند؟
- بیرون از دانشگاه. احزاب خیلی قوی هستند. شهر برلین یک دانشگاهی است که چپها خیلی زیادند. مثلاً سه نفر از نمایندههای چپ پارلمان آلمان از شهر برلین هستند. یک شهر خیلی مارکسیستی است. زمان بحث برلین شرقی غربی هم خیلی فعال بودند از زمان جنگ جهانی دوم به بعد. اما الان دارد سیاستزدایی میشود و میرود بیرون از دانشگاه. اما حرفی که زدید کاملاً درست است و اگر هم رگههایی هنوز هست، در بخش صنفی هم بحث مارکسیستی است. یعنی بحث چپ و مارکسیستی هنوز در شاخههای صنفی دانشگاهها هست و کسانی که میروند به این حوزهها، عموماً خودشان را طرفدار بحث چپ معرفی میکنند. همان نگرانی که اینجا هم وجود دارد و در یکسری از دانشگاههای ایران هم هست. بهنظرم اگر در ایران احزاب تقویت شوند، این درگیریها و حساسیتهای سیاسی در دانشگاهها را میتوانیم کاهش دهیم و خیلی به نفع است که اینها برود بیرون از دانشگاه چون کارکرد دانشگاه این نیست.
احزاب یک بخش دایره دانشجویی دارند، دانشجو ابزار است برای این احزاب. اینجا بعضی از تشکلها اینجور نیست، یعنی چپ، راست، تشکل اصلاً جناح ندارد، مسئول را دعوت میکند و میپرسد و دانشجو به هر نتیجهای رسید که به کدام رأی دهد، فعالیت میکند. دانشجو در آنجا پیرو همان سیاست حزب است، یک بخش است مثل شاخه کارگری، شاخه اساتید و ... یک شاخه هم شاخه دانشجویی است اما تشکلها شاخهای از یک حزب نیستند.
- این مسئله یک سیر تاریخی داشته. اینها یک جایی کارشان را کردهاند و تأثیر خیلی مهمی گذاشتهاند جنبشهای دانشجویی در دهه 60 و 70 در فرانسه، در آلمان، در انگلستان. الان دیگر سیاستزدایی بیشتر شده و مسئولیتش را دادهاند به احزاب سیاسی که در هر شهر وجود دارند.
سیاستزدایی درون خود جنبش ایجاد شده یا دولتی بوده؟
- هر دو بوده. یک جایی شاید سرمایهداری توانسته این را خنثی کند. این هیاهو و جنبش را خنثی کرده. یک بخشش هم دانشگاه روی بُعد علمیاش بیشتر تأکید کرده. یک جاهایی شاید من خودم هم اصلاً نمیپسندم ولی بالاخره این امر در آنجا اتفاق افتاده و دلایل تاریخی، اجتماعی و سیاسی دارد. مثلاً کسانی که آن زمان دانشجو بودند، خیلیهایشان سیاسی هستند، خود مرکل و خیلیهای دیگر اما الان دیگر در دانشگاه آن نقش سیاسی را بین افراد نمیبینید.
یک دورانی هم الگوی جنبش دانشجویی ایران بود که 1320 که مقارن با دهه 50 است شروع میشود، الگو میگیرد از همان فعالیت چپهای فرانسه و آلمان و کشورهای دیگر و میآید اینجا.
- دقیقاً. حالا آنجا متوقف شده، اینجا ادامه دارد. حالا اینکه آنجا متوقف شده، قضیهاش این است که یک مکانیسمی اینجا مهار شده، آنهم بحث جامعه مدنی است. انجیاوها آنجا خیلی فعال هستند و خیلی از دانشجوهای بومی هر کشوری از دوران دبیرستان عضو هستند و یکسری از دغدغههایشان آنجا پاسخ داده میشود. الان در دنیای امروز بحث محیط زیست و تغییرات اقلیمی دارد راه میافتد. حدوداً دو سه ماه بود جمعهها اعتراضاتی صورت میگرفت، دختری 16 ساله است از سوئد به نام «گرتا» که الان نامزد جایزه صلح هم شده. خیلی جالب است که او یک فعال محیط زیست شده که مثلاً همین دو سه هفته پیش رفته بود با جرمی کورمن دیدار کرده و در اتحادیه اروپا سخنرانی کرده. دو سه سال است خیلی ترند شده در بحثهای محیط زیستی و این شخص توانست باعث شود در بالای 40 تا 50 شهر، جمعهها دانشآموزان به دبیرستان نروند و بیایند برای بحث محیط زیست تظاهرات کنند. این یکی از مهمترین جنبشهای محیط زیستی اخیر است که شکل گرفته.
محیط زیست در آنجا خیلی طرفدار دارد تا اینجا!
- بله، یک چیز خیلی مدرن و به روزی شده و خیلی جای کار دارد که همین دختر خانم چگونه توانسته یک میلیون و خردهای را بسیج کند و همه جا این تظاهرات را به راه بیندازد. با پاپ هم دیدار کرده.
رسانهاش؟
- همین توئیتر و گوگل و نظایر آن است. بعد حالا ببینید این چرا اینجوری شده؟ جامعه مدنیاش فعال بوده! انجیاو عضو بوده. این توانست دو سه ماه که روز کاری است دانشآموزان مدارس شهرهای مختلف را بسیج کند. در ایران متأسفانه زیاد شناخته نشده.
انتهای پیام/