دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
26 اسفند 1397 - 11:58

بلاک چین به کجا می‌رود؟

هرگونه مقابله با تکنولوژی بلاک چین و ارزهای رمزنگاری شده، آب در هاون کوبیدن است.
کد خبر : 368615
P436.jpg

گروه اقتصادی خبرگزاری آنا، نگاهی به نوع تغییرات محیط پیرامون ما و جهت پیشرفت جهان بشری به سمت آنچه "انبوه زدایی" - Demassifying - نامیده می‌شود، این مسئله را برای ما روشن خواهد ساخت که هرگونه مقابله با تکنولوژی بلاک چین و ارزهای رمزنگاری‌شده، آب در هاون کوبیدن است.


در سال 1865 میلادی، سردبیر یک روزنامهٔ آمریکایی در سرمقاله‌اش نوشت:" اشخاص کاملاً مطلع و آگاه می‌دانند که امکان انتقال صدا از طریق سیم امری محال است و حتی اگر بر فرض محال چنین چیزی هم عملی شود، هیچ فایدهٔ علمی در بر نخواهد داشت!" حدود ده سال بعد "تلفن" از آزمایشگاه الکساندر گراهام بل سر بدر آورد و جهان را دگرگون ساخت.


یک اخترشناس و ریاضیدان بسیار مشهور کانادایی به نام Simon NewComb در مقالهٔ معروفی نوشت:" هیچ‌یک از ترکیبات احتمالی عناصر شناخته شده، هیچ‌یک از اشکال ماشین‌ها و شکل‌های شناخته شدهٔ انرژی را نمی‌توان طوری با هم تلفیق کرد و از آن‌ها ماشینی ساخت که انسان به کمک آن بتواند مسافت‌های طولانی را در هوا پرواز کند!" کمتر از یک سال بعد از این نقل قول، برادران رایت - Wright - با اولین هواپیمای جهان به هوا برخاستند.


از همه بدتر، پیش‌بینی ارنست رادرفورد - Ernest Rutherford - کاشف و پدر ساختار هستهٔ اتم بود. وی در سال 1933 میلادی، پیش‌بینی کرد که انرژی موجود در هستهٔ اتم هرگز آزاد نخواهد شد!


اما تنها 9 سال پس از این پیش‌بینی، اولین واکنش زنجیره‌ای هسته‌ای به وقوع پیوست. به جرئت می‌توان گفت که اگر این پیش‌بینی رادرفورد، بسیاری از دانشمندان جوان را مأیوس نکرده بود، شکافت هستهٔ اتم بسیار زودتر اتفاق میفتاد.


25 سال قبل که من سه پاراگراف بالا را در کتاب تأثیرگذار و مهم "شوک آینده" نوشتهٔ "آلوین تافلر" خواندم، از دانستن این مطلب که شخصی مثل "سایمون نیوکام" و از آن مهم‌تر دانشمند بزرگی مثل "ارنست رادرفورد" - که قهرمان علمی آن دوران من بود - ممکن است اشتباه به آن بزرگی کند، کل پس‌زمینهٔ فکری‌ام به هم ریخت.


این "به هم ریختگی پس‌زمینهٔ فکری"، بعدها خیلی به کار من آمد (بسیار لازم است که هرچند وقت یک‌بار در افکار و عقایدمان یک خانه‌تکانی مفصل کنیم یا چیزی باعث این خانه‌تکانی مفصل بشود!)


سال‌ها قبل، وقتی در بورس تهران شروع به تحقیق در زمینهٔ Psycho-Trade - یا استفاده از علوم روحی در بازار سرمایه - کردیم، دانشمندان درجه یکی را داشتیم که وجود ارتباط با ارواح (با تعریف و متدلوژی خاص غربی آن) را تأیید کرده بودند. کتاب معروف "انسان روح است نه جسد"، لیست بسیار قابل‌توجهی از این دانشمندان به دست داده بود: "سر اولیور لوج" - "سر آلفرد راسل والاس" - "ویلیام جیمز" و قس علیهذا - کسانی که عقایدشان را در حیطهٔ تخصصی‌شان مورد قبول کلیهٔ دانشمندان دیگر بود.


لیکن با همان "پس‌زمینهٔ به هم ریختهٔ فکری" (عقاید خانه‌تکانی شده) به زودی دریافتیم که به احتمال بسیار بالا این دانشمندان نیز در این زمینه راه به خطا رفته‌اند. تحقیقات علمی (خصوصاً تحقیقی که توسط دانشگاه هاروارد راهبری شد)، همگی بر این صحه می‌گذاشت و قهرمانان کتاب "انسان روح است، نه جسد" مثل خانم "کراندن" و "اساپیا پالادینو"ی معروف از قرار معلوم در گفتار و کردار خود صادق نبودند و به راحتی توانسته بودند حتی دانشمندان خوش‌فکر را نیز تحت تأثیر قرار دهند.


از مقدمهٔ بالا می‌خواهم به دو نتیجه برسم:


- اول اینکه خیلی نباید پیش‌بینی‌هایی که قدرت انسان را در انجام کارها و رسیدن به رؤیاهایش محدود می‌سازد، جدی گرفت.


- دوم اینکه حتی برترین دانشمندان جهان هم ممکن است حرف‌هایی زده باشند و یا ایده‌هایی داشته باشند که سرتاسر اشتباه باشد.


از نظر من صحبت‌های برخی مشاهیر بازار سرمایهٔ جهان راجع به "بی‌فایده بودن بلاک چین"، "قلابی بودن بیت کوین" و "حبابی بودن قیمت کریپتو کارنسی ها" نیز در ردیف همین‌ها قرار می‌گیرد:


"استیون روچ - اقتصاد دان نامی - در مصاحبه‌ای بیت کوین را حباب بزرگ و خطرناک نامید" - "رابرت لئونارد گفت بیت کوین یک حباب نیست، خیلی بدتر از یک حباب است!" - بسیاری از روسای بانک‌های مرکزی جهان، در مقابل بیت کوین جبهه گرفته و آن را بسیار خطرناک و پرخطر ارزیابی کرده‌اند - بسیاری از سرمایه‌گذاران نامی به بیت کوین خندیده‌اند و هرگز آن را وارد سبد سهام خود نساخته‌اند.


بانک مرکزی ایران نیز اخیراً خرید و فروش ارزهای دیجیتال را ممنوع کرد و به طور گسترده سایت‌های خرید و فروش کریپتوکارنسی‌ها و سایر ارزهای الکترونیک فیلتر شدند و درگاه‌های بانکی آن‌ها مسدود شد (در واقع بانک مرکزی ما، قبل از رئیس‌جمهور آمریکا و اسراییل دست به تحریم خود زد)


نگاهی به نوع تغییرات محیط پیرامون ما و جهت پیشرفت جهان بشری به سمت آنچه "انبوه زدایی" - Demassifying - نامیده می‌شود، این مسئله را برای ما روشن خواهد ساخت که هرگونه مقابله با تکنولوژی بلاک چین و ارزهای رمزنگاری شده، آب در هاون کوبیدن است.


به نظرم، اساتیدی که بیت کوین را یک حباب بزرگ می‌خوانند، این قسمت از پیشرفت جامعهٔ جهانی و سمت‌وسوی تغییرات نوین بشر را نادیده گرفته‌اند. آشنایی با این سمت‌وسو، ما را به این نتیجه خواهد رساند، که تکنولوژی بلاک چین و فرزند کوچک آن بیت کوین یا هر کرپتوکارنسی دیگر، تکنولوژی غالب آینده‌ای خواهد بود که به سمت "انبوه زدایی" می‌رود.


انبوه زدایی - یا تمرکززدایی و یا مرجعیت زدایی (Decentralization) به زبان ساده به معنی باز توزیع دانش، قدرت و ثروت در بین بلوک‌ها (یا تک‌تک آحاد) یک زنجیره از بلوک‌ها (یا جامعه) می‌باشد.


دو - سه سال قبل سریال طنزی از تلویزیون پخش شد به نام "در حاشیه"، ساختهٔ آقای مهران مدیری که عملکرد پزشکان را در قالب طنز به انتقاد کشیده بود. این سریال -خواسته یا ناخواسته- در جهت "انبوه زدایی" - DeMassifying - حرکت می‌کرد و به همین خاطر نیز از سوی پزشکان (این خدایان سفیدپوش!) با مخالفت‌های فراوانی روبرو شد. حتی وزیر بهداشت وقت با آن مقابله کرد و از مسئولین مربوطه خواست که این سریال که "هیبت" پزشکان را از بین می‌برد، ادامه نیابد.


"هیبت زدایی" یکی از مظاهر "انبوه زدایی" است و پیشرفت جامعهٔ بشری به سمت زدودن هر بیشتر "هیبت‌ها" و "انحصارات" نشانه‌گذاری شده است.


تا همین 40 - 50 سال قبل، منابع پزشکی، همچون کتب اوراد و جن‌گیری، در پستو نگهداری می‌شد و جز پزشکان که خود را "حکیم" می‌نامیدند، کسی به آن‌ها دسترسی نداشت. عموماً در تمام نقاط دیگر دنیا نیز همین‌طور بود. پزشک برای خود یک رب‌النوع بود که بیماران مجبور به پرستش مقام او بودند. به تدریج که کتب پزشکی همه‌گیر شد و راه درمان بیماری‌ها در همه جا - علی‌الخصوص اینترنت - پخش شد، مقام رب‌النوعی پزشکان نیز تقریباً در تمام کشورهای جهان اول با چالش مواجه شد (بماند که در کشورهای کمتر توسعه‌یافته که هنوز "انبوه زدایی" جای خود را به‌خوبی پیدا نکرده، همچنان بیماران ساعت‌ها مجبورند در انتظار چند دقیقه ویزیت این خدایان سفیدپوش وقت خود را تلف کنند) در کشور خودمان ایران نیز می‌بینیم که طلیعه‌های این چالش کم‌کم هویدا شده است (یک مثال آن محکوم شدن پزشک معالج آقای عباس کیارستمی).


منابع فراوان علمی قابل دسترس همگان، دستگاه‌های فشار خون که اکنون در هر خانه‌ای یافت می‌شوند، دستگاه‌های اندازه‌گیری قند خون که اکنون همه جا در دسترس هست و ده‌ها اختراع و اکتشاف بشری در این زمینه، همه در جهت "انبوه زدایی" علم پزشکی بوده است. امکاناتی که تنها دو دههٔ قبل کسی فکر داشتن آن‌ها را نیز نمی‌کرد.


نه فقط پزشکی که تمام علوم و رشته‌ها و انحصارات و هیبت‌ها، همه در حال زدوده شدن هستند و جهت پیشرفت بشری همواره به این سمت بوده است. تقریباً در تمام زمینه‌های علمی، دانشی که به شدت تحت انحصار متخصصان قرار داشت، رفته‌رفته از کنترل آن‌ها خارج می‌شود و در اختیار عموم قرار می‌گیرد.


تا همین چند سال قبل، بعد از نوشتن هر متن آرزوی هر نویسنده‌ای این بود که چند نفر پیدا شوند و نگاهی به متن او بیندازند. اما دریغ از حتی یک نفر. یعنی چطور می‌شد متنی را نوشت؟ چطور می‌شد آن را منتشر کرد؟ چطور می‌شد برای متنی که نوشته‌ای خواننده‌ای پیدا کرد؟


اما جهت پیشرفت بشری، به سمت "انبوه زدایی" اکنون کار را به غایت آسان ساخته است. انتشار هر متن که زمانی تنها در انحصار انتشاراتی‌ها و مطبوعاتی‌ها بود، اکنون در اختیار هر کسی، حتی کودکان است. هر چه می‌خواهی بنویس و از طریق همین تلگرام یا ده‌ها پیام‌رسان و وبلاگ و شبکهٔ اجتماعی دیگر در بین ده‌ها - صدها - هزارها و میلیون‌ها نفر منتشر کن. صاف و ساده! مفت و مجانی! دیگر خبری از انحصار چاپ گرها و چاپ‌چی‌ها و انتشاراتی‌ها نیست. دیگر امکان ممیزی وجود ندارد.


زمانی بود که پخش هر فیلم و ویدئو منحصراً در اختیار صداوسیما بود و اکنون پیشرفت بشری در قالب انبوه زدایی و انحصار زدایی، تک‌تک مردم را توانا ساخته که خود هرکدام یک صداوسیما باشند. پیشرفت بشری ما را توانا ساخته که هرکدام برای خود یک تلویزیون، یک رادیو و یک رسانهٔ مستقل باشیم. دیگر هیچ مرکزی، انحصار رسانه را ندارد. رسانه توزیع شده و از تجمع انبوه به در آمده است. این همان حرکت پیشرفت بشری به سمت "انبوه زدایی" است. تکنولوژی Decentralization انحصار صداوسیما و هر مرجع رسانه‌ای دیگر در هر جای دنیا را در هم شکسته است.


نویسنده: فرهاد مقدم سلیمی - کارشناس بازار سرمایه و ارزهای الکترونیک


انتهای پیام/4071/4081/


 


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب