مزینانی: «کیهان بچهها» باعث نویسندگیام شد/ رمانهایم را برای خودم نوشتم
به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای سرو، محمدکاظم مزینانی در ابتدای این نشست که به همت موسسه شهرستان ادب و فرهنگسرای سرو، سه شنبه 6 مرداد ماه برگزار شد، درباره چگونگی نویسنده شدن خود به زبان طنز، گفت: «در کودکی احساس میکردم در آینده بدبخت خواهم شد و زندگی خوبی نخواهم داشت اما نمیدانستم که این بدبختی، نویسندگی است. کودکی خیلی معمولی داشتم و این گونه نبود که از همان ابتدا بدانم که می خواهم نویسنده شوم.»
وی ادامه داد: «یک اتفاق کوچک و آشناییام با یکی از مسئولان کیهان بچهها باعث شد که سر از کیهان بچهها در بیاورم. شاید اگر کیهان فرهنگی میرفتم الان نویسنده نبودم و وارد حوزههای سیاسی میشدم، اما همیشه حوادث کوچک زندگی آدم را تغییر میدهند.»
این نویسنده در پاسخ به سوالی درباره نویسندگی اش در دو حوزه کودک و نوجوان و بزرگسال نیز گفت: «ادبیات کودک و نوجوان با ادبیات بزرگسال بسیار متفاوت است. وقتی برای کودکان کار میکنید میدانید برای چه مخاطبی مینویسید و مخاطبانتان مشخص هستند و انتقال مفاهیم و پیامها نیز یکطرفه است، چرا که مخاطب کودک و نوجوان نوع برخوردش با آثار ادبی متفاوت از مخاطب بزرگسال است. در نویسندگی بزرگسال، نوشتن همچون داد و ستد است و این گونه نیست که تنها اثری ارائه دهید و مخاطب هم آن را بپذیرد. داستان شما با مخاطب بزرگسال مواجه میشود و نقد و یا تایید میشود و در هر صورت بازخورد اثرتان را به طور عینیتر مشاهده میکنید.»
مزینانی با بیان این که نویسندگی برای بزرگسالان گستره و ژرفای عمیقتری دارد، اظهار کرد: «به نظر من نویسندگی برای بزرگسالان خیلی ترسناکتر از نویسندگی برای کودکان و نوجوانان است، البته تفاوت بزرگی که در این میان وجود دارد این است که کار برای کودکان و نوجوانان بیآلایشتر است و وارستگی خاصی در اینگونه داستاننویسی هست که در بزرگسال وجود ندارد.»
وی همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر ورود به مسائل و وقایع تاریخ معاصر در رمان هایش گفت: «نسل من با انقلاب اسلامی بزرگ شده است و هیچ نسلی به اندازه ما، در زمینه انقلاب اسلامی و وقایع مربوط به آن حرف برای گفتن ندارد. همیشه برایم جالب بود که نسل من که در رژیم پهلوی درس خواندیم و نوجوانیمان را در آن دوران سپری کردیم، چه حرفی برای گفتن از آن دوران و تغییرات بعد از آن داشتیم.»
این نویسنده خاطرنشان کرد: «میتوانستم از مسائل خانوادگی رمان بنویسم و برایم بسیار راحتتر بود، اما تصور میکنم حرفهای ناگفته خیلی زیادی وجود دارد که در مورد انقلاب اسلامی باید بیان شود.»
مزینانی درباره رمان های «شاه بیشین» و «آه با شین» خود نیز عنوان کرد: «وقتی رمان «شاه بی شین» را مینوشتم به دنبال ویژگیهایی از منش و رفتار پادشاهی در محمدرضا پهلوی میگشتم، اما چنین روحیهای در او وجود نداشت. محمدرضا پهلوی به دنیا نیامده بود که که پادشاه شود و آدم فوق العاده و خاصی نبود. البته او خیلی جاها و در خیلی از تصمیماتش خائن به مملکت نبود، بلکه اشتباه میکرد و عواقب اشتباهاتش به دلیل موقعیتی که داشت فاجعهبار بود.»
وی افزود: «پیش از شروع نگارش رمانهایم و در حین نگارش، منبع و اثری در رابطه با محمدرضا پهلوی و وقایع مربوط به انقلاب اسلامی نبود که در دسترس باشد و من نخوانده باشم. تمام منابع فارسی و ترجمه شده درباره محمدرضا پهلوی را مطالعه کردم.»
نویسنده برگزیده جایزه ادبی جلال در پاسخ به سوال دیگری از سوی مخاطبانش منبی بر نقش الهامات غیبی در تصمیمش برای نگارش اثر گفت: «در روزگار ما حتی برای شاعران هم نقش الهام و پیامهای غیبی دور از دسترس است. برای من هم درباره نگارش این دو رمان همینگونه بود. اطلاعات تاریخی درباره شخصیتهایی همچون محمدرضا و رضا شاه پهلوی بسیار کم است و خیلی غنیمت است که از دریچه ادبیات به این شخصیتها بنگریم. شاه موجودی کشفنشده بود و من در این کتاب تلاش کردم تا به کشف این شخصیت بپردازم.»
مزینانی همچنین اظهار داشت: «نویسنده وقتی رمان مینویسد به مخاطب کمتر فکر میکند و خودش را میبیند و شاید خودخواهانه به نظر بیاید اما من نیز در طول نگارش رمانهایم، خودم بودهام و برای خودم مینوشتم. هر چند که در عین حال معتقدم اگر داستانی بنویسید و لذت در آن وجود نداشته باشد و مخاطب از خواندنش به اصطلاح کیفور نشود، فایدهای ندارد.»
وی با اشاره به این که خاطرات دوران بلوغش با صحنههای عجیب و غریبی گره خورده، عنوان کرد: «خانم معلم موسیقی داشتیم که در دوران راهنمایی به مدرسه ما میآمد. او ما را با نتها و موسیقیها آشنا میکرد و فکر میکنم چنین چیزی، آن هم در شهر کوچکی مثل دامغان بسیار خوب بود، اما ما چون از بزرگترهای مان آموخته بودیم که موسیقی و این چیزها بد است، او را به وضع بدی از مدرسه بیرون کردیم و از این خاطرات در ذهنم بسیار نقش بسته است. دوره نوجوانی ما بر خلاف نوجوانان امروزی که مدام در فضاهای مجازی سیر می کنند، بسیار واقعی بود.»
در ادامه این نشست، محمدکاظم مزینانی بخشهای ابتدایی رمان تازه خود، که سومین جلد از سه گانهاش است، را برای حضار قرائت کرد. وی در حال نگارش این رمان است و به زودی توسط انتشارات سوره مهر حوزه هنری به چاپ میرسد.
همچنین در این نشست مجتبی فدایی نویسنده جوان، داستان کوتاهی قرائت کرد که این اثر توسط حاضران و محمد کاظم مزینانی مورد نقد قرار گفت.
انتهای پیام/