آیا ریاضیات و ادبیات با هم اشتراکاتی دارند؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری علم و فناوری آنا، ظاهراً هیچ دو علمی به اندازه ادبیات و ریاضیات دور از هم نیستند. از نظر ارسطو، ریاضیات پایه و مبنای تمام علوم است و اگر برای زندگانی ما مفید نباشد، هیچ نیست. از سوی دیگر، طبق آن نقل قول معروف اودن، «شعر منجر به وقوع هیچ اتفاقی نمی شود.»
با این حال ارجاعات به ریاضی در ادبیات معاصر بسیار فراوان است. برای مثال، هرمان ملول، به شدت به ریاضیات علاقه داشت. در رمان معروف «موبی دیک» کاپیتان ایهب پادوی خود را با یک دایره مقایسه میکند، ایشماعیل «قرینگی ریاضی» سر نهنگ را تحسین می کند. در صحنه دیگری، اشماعیل به ذکر و توصیف ویژگیهای سیکلوئید، میپردازد و میگوید سیکلویید منحنی است که از طریق دنبال کردن یک نقطه در یک دایره به دست میآید، به طوری که تمام اجسام دقیقاً در زمان واحد از هر نقطهای به دست میآیند.» و در رمان «مردی»، کاراکتر بابالانیا می گوید که «فهمیدن انسان سختتر از درک تابع انتگرال است.»
یا در رمان بزرگ «جنگ و صلح» نوشته لئو تولستوی و در رمان «زندگی و سرنوشت» واسیلی گراسمن در سال 1959 به دیفرانسیل برمیخوریم. جرج الیوت از استعارههای هندسی در «میدل مارچ» و «آدام بید» استفاده میکند. مثلاً او مینویسد که «شخصیت آقای کارسون اساساً از دو کُره تشکیل شده است، که رابطهشان با هم مثل رابطه زمین و ماه است: یعنی میتوان گفت که کره تحتانی سیزده برابر کره فوقانی است.» یا جیمز جویس در پاراگراف اول رمان «دوبلینیها» به اقلیدس اشاره میکند. در کتاب «روزی روزگاری: روابط جذاب بین ریاضیات و ادبیات» سارا هارت، استاد ریاضی دانشگاه لندن می گوید که ادبیات بیش از تشبیهها و استعارهها به ریاضیات مدیون است. او میگوید: «این دو علم رابطه نزدیکی با هم دارند. دنیا پر از ساختار، الگو و نظم است و ریاضیات بهترین ابزار ما برای فهمیدن آن است.»
متاسفانه هارت این را صد درصد اثبات نمیکند، اما او به روابط جالبی بین ریاضی و ادبیات اشاره میکند. برای مثال سراغ اعداد اول میرود و میگوید تعداد هجاهای هر بین در یک شعر هایکو اول (سه، پنج و هفت) اول هستند. دانته برای سرودن اثر جاوید خود «کمدی الهی» از بندهای سه بیتی با یک طرح قافیه (ترزا ریما) استفاده کرد.
هارت میگوید: استفاده از اعداد اول برای سرودن یک بین شعر «شاید به دسته بندی ابیات به صورت اجزای جداگانه غیرقابل انفکاک کمک می کند، در حالی که 4، 6 و 8 همگی دارای حالتی هستند که ممکن است منجر به تضعیف ساختار شعر شود.»
انتهای پیام/