دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
مهدی فضایلی:

افول دولت آغاز شده و با مسیر فعلی از ۲۲ اردیبهشت ماه تشدید خواهد شد

مهدی فضایلی معتقد است که گفتمان‌ دولت حسن روحانی زمین‌گیر شده است.
کد خبر : 278394

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، مهدی فضایلی، کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» به تحلیل شرایط سیاسی و اجتماعی دولت پرداخت که مشروح آن در ادامه می‌آید:
22 اردیبهشت و ضرب‌الاجل آمریکا برای اصلاح برجام نزدیک است. برخی کارشناس‌های سیاست خارجی و بین‌الملل اذعان دارند چه آمریکا از برجام خارج شود و چه خارج نشود، برجام کارایی خود را از دست داده است. با توجه به اینکه برجام دال مرکزی گفتمان دولت آقای روحانی بود، نخست اینکه آیا این سخن کارشناسان سیاست خارجی را قبول دارید و دوم اگر پاسخ شما مثبت است، با این اتفاق آیا گفتمان دولت‌های یازدهم و دوازدهم زمین‌گیر می‌شود؟


ابتدا باید ببینیم قرار بود کارایی برجام چه چیزی باشد و بعد ببینیم که اصلا دستاوردی منطبق با وعده‌ها به دست آورد که الان کارایی خود را از دست بدهد یا نه! کارایی برجام جوانب مختلفی دارد؛ یک بخش آن گرفتن فرصت برای کشور بود، که خب از جهاتی این فرصت فراهم شد. منتها آن چیزی که در کلان قضیه گفته می‌شد و وعده‌ای که آقای روحانی از قبل برجام به جامعه و افکار عمومی دادند، این توقع را در افکار عمومی ایجاد کرد که قرار است بسیاری از مشکلات کشور به وسیله برجام مرتفع شود.


در آن ایام تعابیر مختلفی مبنی‌بر این مساله داشتند؛ اینکه هم چرخ اقتصاد باید بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژها. از تعابیر اینچنینی در رقابت انتخاباتی استفاده کردند تا تعابیر آفتاب تابان که در ایام بعدی استفاده شد و همه این تعابیر این انتظار و توقع را به وجود آورد که از کنار برجام پاره‌ای از مشکلات مهم کشور حل خواهد شد. به قول ایشان تحریم‌ها برداشته خواهد شد و... .


اگر کارایی برجام را با توجه به این تعابیر و وعده‌ها ببینیم، واقعیت این است که اساسا چیزی به وجود نیامد که بخواهد از بین برود. تحریم‌هایی که قرار بود برداشته شود، برداشته نشد و این هم ادعای منتقدان برجام نیست، بلکه اظهارنظری است که هم جناب آقای ظریف و هم آقای سیف، رئیس بانک مرکزی داشتند که تعبیرشان تقریبا هیچ بود و تعبیری که آقای ظریف داشتند این بود که نه از روح برجام چیزی باقی مانده و نه از جسم آن.


این تعابیر موید این مساله است که برجام نتوانست هدفی را که برای آن تعریف شده بود و کارکردی که قرار بود داشته باشد، به دست آورد که اکنون بخواهد از دست بدهد. اتفاقا این نکته مهم است که اروپاییان الان به زعم خود ما را تهدید می‌کنند. یک عده هم در داخل باور کردند که این تهدید است و اگر آمریکا از برجام خارج شود، چه‌ها خواهد شد. ما می‌گوییم تاکنون که آمریکا در برجام بود، چه شد که الان بخواهد خارج شود؟


اگر این خاصیت را برای برجام قبول داشته باشیم که وعده‌های تیم مذاکره‌کننده و پررنگ‌تر از آنها شخص آقای روحانی بود، باید بگوییم برجام نتوانست این خاصیت خود را اساسا به دست بیاورد.
اگر ما این قول را از شما قبول کنیم، باید بگوییم امروز حتی در ادعا، در سطح حرف‌های رسانه‌ای و در منظر و نگاه مردم هم این شعارها دیگر اثری ندارد. همان‌طور که به یاد دارید، زمانی دولت آقای هاشمی تعدیل اقتصادی را مطرح می‌کرد، اما اواسط دولت دوم خود از همه آن ایده‌ها به دلیل نارضایتی‌های مردم بازگشت. در دولت دوم آقای خاتمی هم چنین اتفاقی افتاد و به ناچار از تمام حرف‌ها و شعارهایی که بیان می‌کرد، برگشت. آقای احمدی‌نژاد هم به نوعی درگیر این واقعه شد. می‌خواهم بدانم رخدادی مثل 22 اردیبهشت نقطه‌ای است که دولت روبه سراشیبی برود و هژمونی خود را در جامعه از دست بدهد؟


این بستگی به رفتار دولت دارد. اگر دولت همین مشی‌ای که تاکنون داشته را ادامه دهد، حتما جواب نخواهد داد و بر همین اساس با توجه به سوابق قبلی باید بگوییم این افول شروع شده است، نه اینکه از 22 اردیبهشت شروع خواهد شد. به نظر من این افول شروع شده و حتی در انتخابات سال گذشته هم گفتمان آقای روحانی رای نیاورد، بیشتر از آنچه رای ایجابی برای آقای روحانی باشد، رای سلبی رقیب ایشان بود. والا شرایط در انتخابات دوره دوازدهم این‌طور نبود که مردم دستاورد قابل‌توجهی را از دولت آقای روحانی در ذهن داشته باشند که بخواهند آن دستاورد را حفظ یا تقویت کنند. آنها احساس کردند بین بد و بدتر قرار است انتخاب کنند و کسانی که به ایشان رای دادند، مثلا بد را انتخاب کردند.


اما اینکه آیا این روند از چند روز آینده قرار است تصویر آشکارتری بگیرد و این سیر نزولی تشدید شود یا نه، بستگی به رفتار آقای روحانی و مجموعه دولت ایشان دارد. اگر همین مسیر را داشته باشند، این سیر نزولی ادامه خواهد داشت و مقدار اعتبار باقی مانده هم از دست خواهد رفت. اما اگر اتفاق 22 اردیبهشت منجر به تجدیدنظر و تغییر رویکرد در ایشان شود که البته خیلی نشانه‌ای از آن مشخص نیست، می‌توان قدری امیدوار به جبران بود.
بعد از روایت شما و به‌علاوه اتفاقی که در دی‌ماه رخ داد، به نظر می‌رسد حامیان مهم آقای رئیس‌جمهور، جماعتی از اصلاح‌طلبان و سلبریتی‌ها، این روزها منتقد آقای روحانی شده‌اند. به نظر شما اینها در حال عبور و جانمایی خود به‌عنوان آلترناتیو برای آقای روحانی هستند؟


این صحبت شما تایید حرف بنده است. این افول شروع شده است. سال گذشته جریان اصلاحات این اظهارات را داشتند و این نشان از سراشیبی برای افول است و ربطی به اردیبهشت‌ماه ندارد. نگاه جریان اصلاحات از ابتدا به آقای روحانی نگاه بااصالتی نبود؛ یعنی آنها اصالتا آقای روحانی را از خود نمی‌دانند، منتها چون احساس کردند از کنار ایشان برای آنها فرصتی فراهم آمده، طبیعتا زیر بیرق ایشان آمدند و در دوره دوم پررنگ‌تر وارد شدند تا اینکه بتوانند فرصتی را برای خود فراهم کنند؛ یعنی نگاه ابزاری به آقای روحانی داشته و دارند.


در این مسیر بخشی از جریان اصلاحات که جریان سکولار و با شدت بیشتر غربزده است، انتقادات تندتری نسبت به آقای روحانی داشتند و صریح‌تر مطالب را بیان کردند، ولی بخشی از جریان اصلاحات که قدری در این جهات ملایم‌تر هستند و آن رگه‌هایی از تعلق خاطر را دارند، هنوز سعی می‌کنند با ملاحظه نسبت به آقای روحانی صحبت کنند و همچنان سعی دارند ایشان را تضعیف نکنند، چون گزینه دیگری هم ندارند.


قاعدتا جریان اصلاحات برای آینده، چه در انتخابات مجلس و چه در انتخابات ریاست‌جمهوری، بعید به نظر می‌رسد بتواند همچنان پای عملکرد آقای روحانی را امضا کند و با چنین مسیری بخواهد خود را در مسیر انتخابات نگه دارد، لذا هیچ بعید نیست فاصله با ایشان بیشتر هم شود.
در انتخابات‌ آینده با توجه به اینکه هیچ گفتمانی در جامعه امروز هژمون نیست، به نظر شما یک فرد اصولگرا یا یک فرد اصلاح‌طلب توانایی کسب رای در آینده سیاسی ایران را خواهد داشت یا ائتلاف‌هایی همانند ائتلاف آقای لاریجانی با اصلاح‌طلبان یا اعتدالیون یا آقای جهانگیری با اعتدالیون و بخشی از جریان اصولگرای سنتی نتیجه خواهد داد؟


به نظر من اکثریت مردم اصلا این‌طور نگاه نمی‌کنند که فرد اصلاح‌طلب یا اصولگرا یا اعتدالی است. این مدل رای‌دهی همان‌گونه که در طول دو سه دهه اخیر روال ثابتی داشته، تنها متعلق به 20 یا 30 درصد جامعه است.


بنابراین اکثریت جامعه متناسب با برداشتی که دارند و نیازی که برای کشور احساس می‌کنند، رای می‎دهند. من گمان می‌کنم آنچه الان بیش از هر چیزی برای مردم مهم است، این است که احساس کنند کسی توان دارد شرایط کشور را تغییر دهد، به لحاظ کارآمدی و ایجاد تحرک در کشور. این بیشترین چیزی است که ممکن است برای مردم محبوبیت و جذابیت داشته باشد، صرف‌نظر از اینکه فردی اصلاح‌طلب یا اصولگرا است.


منبع: فرهیختگان


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب