دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
ناصر ابوشریف:

تصمیم ترامپ «فلسطین» را زنده کرد

در شرایطی که دونالد ترامپ رییس‌جمهور آمریکا، تصمیم خود مبنی‌بر انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس را مطرح و سناریوی جدیدی برای کشورهای حامی مقاومت مطرح کرد، سراغ «ناصرابوشریف» رفتیم و آخرین اوضاع در فلسطین و منطقه را مورد بررسی قرار دادیم.
کد خبر : 240369

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، «ناصر ابوشریف» نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در تهران یک سال پس از اشغال فلسطین در سال 1966 در طولکرم به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلات مقدماتی (دیپلم) به‌دلیل عملیات ضد صهیونیستی 13 سال در زندان رژیم صهیونیستی محبوس و پس از آن به اردن و سپس به عراق تبعید شد و در نهایت در سال 2006 به سوریه رفت. با پشتکار و تلاشی که ابوشریف برای دفاع از آرمان‌های فلسطین اشغالی داشت، توانست در مدت تبعیدش مراحل تحصیلات تکمیلی خود را در رشته فقه و پژوهش‌های اسلامی به پایان رسانده و از سال 2007 به‌عنوان نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در تهران مستقر شود.


در شرایطی که دونالد ترامپ رییس‌جمهور آمریکا، تصمیم خود مبنی‌بر انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس را مطرح و سناریوی جدیدی برای کشورهای حامی مقاومت مطرح کرد، سراغ «ناصرابوشریف» رفتیم و آخرین اوضاع در فلسطین و منطقه را مورد بررسی قرار دادیم.


حدود 2 ما پیش که طرح آشتی ملی و روند سازش به خوبی در مصر پیش رفت، چرا ترامپ تصمیمی مبنی‌بر انتقال سفارت آمریکا به قدس گرفت؟


اگر به کرانه باختری نگاه بیندازیم می‌بینیم چیزی شبیه پنیر سوییسی شده که از همدیگر جداست. هر جای فلسطین را نگاه می‌کنیم شهرک‌های مسکونی و نظامی صهیونیست‌ها را می‌بینیم. یهودیان ساکن سرزمین‌های اشغالی به دنبال دموکراسی و اقدامات صلح‌آمیز نیستند؛ زیرا رژیم صهیونیستی بر اساس کشتار و استفاده از سلاح تشکیل شده است. چطور می‌توان گفت که این افراد به دنبال صلح و سازش هستند در حالی که 6.5 میلیون فلسطینی در 6 درصد از فلسطین زندگی می‌کنند و 6.5 میلیون صهیونیست 94 درصد از فلسطین را تحت اشغال خود درآورده‌اند؟ یهودیان اسرائیلی سالانه 10‌میلیارد دلار از سوی آمریکایی‌ها حمایت مالی می‌شوند. آیا این یهودیان اهل صلح و سازش هستند؟


این تصمیم آمریکا چه تبعاتی خواهد داشت؟


اقدام اخیر ترامپ فواید زیادی دارد؛ یکی از فواید آن احیای جبهه مقاومت در منطقه است؛ چون به خاطر حوادث اخیر منطقه، مساله فلسطین کمرنگ شده بود. این اقدام نقش پایتخت‌های مهم عرب مثل بغداد، دمشق و قاهره را احیا کرد. اعلام قدس به‌عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی مساله فلسطین را زنده کرد و مجدداً فلسطین به‌عنوان مساله مهم امت اسلامی مطرح شد. این بحران فرصت خوبی برای ایجاد وحدت امت اسلامی است و من پیشنهاد می‌دهم کشورهای عربی طرح سازش را لغو، رژیم‌صهیونیستی را از جهان عربی اخراج و با آمریکا و مواضع آن در جهان مبارزه کنند.


آیا شاهد انتفاضه جدید در فلسطین خواهیم بود؟


در سال 2015 میلادی انتفاضه‌ای داشتیم که در حال شکل‌گیری بود ولی از بستر حمایتی کشورهای عربی برخوردار نشد و بدین صورت شاهد تضعیف آن بودیم. اکنون زمان، برای شکل‌گیری انتقاضه بهتر شده است و اگر بسترهای حمایتی کشورهای مسلمان و عربی که برخی عنوان کردند آماده باشد، می‌توان شاهد انتفاضه جدیدی علیه رژیم صهیونیستی شد. مردم مظلوم فلسطین که در بخش‌های مختلف این کشور زندگی می‌کنند، مانند این است که در زندان به سر می‌برند؛ زندانی که می‌توان آن را تحت تسلط صهیونیست‌ها توصیف کرد. ما شاهد نسل جدیدی از جوانان گروه‌های مختلف در حماس، فتح‌، جهاد و گروه‌های دموکراتیک فلسطینی هستیم که آماده‌اند تا از انتفاضه جدید حمایت کنند و می‌توانند راه دیگر شهدای فلسطین را ادامه دهند. اگر حمایتی که جهان اسلام در اعتراض به سیاست‌های دونالد ترامپ عنوان کرد عملی شود، مردم فلسطین آماده هستند تا انتفاضه را شروع کنند چرا که اراده‌ای قوی در نهاد آن نهفته است.


در اخبار رسانه‌های غربی عنوان شده که عربستان 100 میلیون دلار به محمود عباس برای پذیرش این تصمیم پیشنهاد داده است؛ آیا این موضوع واقعیت دارد؟ اگر واقعیت دارد چرا چنین موضوعی بیان شده است؟


درباره موضوع فشار بر تشکیلات فلسطین، باید بگویم که این امر از ابتدای مذاکرات وجود داشت و ملت و دولت خودگردان فلسطین تحت این فشارهای سیاسی و اقتصادی بوده و هستند. الان وضع به گونه‌ای شده که اگر «محمود عباس» رییس دولت خودگردان فلسطین بخواهد در سرزمین اشغالی تردد کند، باید از صهیونیست‌ها اجازه بگیرد یا اگر بخواهد سفر منطقه‌ای داشته باشد، باید با کشورهای عربی هماهنگ کند. ملت و دولت فلسطین می‌توانند از این فشارها بیرون بیایند اگر انتفاضه به خوبی حمایت شود. اکنون که موضوع انتقال سفارت آمریکا به قدس مطرح شده، برای این است که آمریکا بگوید قدس را به پایتختی اسرائیل به رسمیت می‌شناسد. بسیاری از کشورهای عربی به تشکیلات فلسطینی فشار می‌آورند تا طرح آمریکا را برای به رسمیت شناختن قدس به‌عنوان پایتخت اسرائیل قبول کند؛ اما می‌دانیم که این آغاز راه بدتری است که در زمینه شهرک‌نشین‌ها و بازگشت آوارگان فلسطینی با آن مواجه خواهیم شد. برخی از کشورهای عربی وعده اقتصادی 10 میلیون دلاری مطرح کردند و اسم آن را «صلح اقتصادی» نامیدند که تشکیلات خودگردان با این بودجه اداره شود و به حیاتش ادامه بدهد. به نظر من این یک نوع رشوه است که نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل آن را به جرد کوشنر می‌گوید که مطرح کند؛ شخصی که نتانیاهو را عموی خود خطاب قرار می‌دهد. اسرائیل می‌خواهد رهبران جدید عرب را قانع کند که در این راه موفق شده و با پول به تشکیلات فشار آورد که منویات اسرائیل را به نتیجه برساند. آمریکا با این اقدام خود می‌خواهد بر تمام خاورمیانه سیطره یابد. آمریکا می‌خواهد طرح خودش را ادامه بدهد و با این مساله، دیگر ملت‌ها را در برابر عمل انجام شده قرار دهد.


رفتار عربستان را در قبال این تصمیم آمریکا چطور ارزیابی می‌کنید؟


بعد از اعلام انتقال سفارت آمریکا به قدس، شاهد خشم و عکس‌العمل جهان اسلام در برابر این تصمیم بودیم اما عربستان در پذیرفتن این موضوع در فلسطین تلاش می‌کند. کشورهای عربی و غربی بهتر است به فرایند موضوع فلسطین احترام بگذارند و از مشروعیت آن حمایت کنند. مساله فلسطین برای ملت آن، مصداق حق است؛ حقی که مکان مقدس مسلمانان جهان نامیده می‌شود و رژیم صهیونیستی حقی در مقدسات اسلامی ندارد. نگرانی غربی‌ها از بیان ترامپ برای تبدیل قدس به پایتخت اسرائیلی این است که آنها می‌ترسند موج جدید خشونت در منطقه و جهان راه بیفتد و پیامدهای خطرناکش به آنها برسد. اما عربستان سعودی که حمایتی از محور مقاومت و موضوع فلسطین نمی‌کند، به این دلیل است که ریاض فکر می‌کند با این اقدامات مسیر و توسعه علمی و اقتصادی یا نظامی خود را با حمایت از آمریکا هموار می‌کند اما نمی‌داند زمانی که می‌خواست چند فروند هواپیمای اف 35 آمریکایی را خریداری کند، این اسرائیل بود که با امضای اینگونه قراردادها مخالفت کرد و مانع فروش هواپیمای اف 35 به ریاض شد چرا که تل‌آویو حتی نمی‌خواهد عربستان سعودی که در بیشتر سیاست‌ها همراه با این رژیم است، به پیشرفتی دست یابد. عربستان و امارات مجری منویات صهیونیسم بین‌الملل در منطقه‌اند. نمونه بارز آن حمله عربستان به یمن است. عربستان هیچ‌گونه استراتژی مشخصی ندارد. ملک سلمان پادشاه عربستان فردی سالخورده و ناتوان است که تمامی کارهای او را فرزندش انجام می‌دهد. جهان عرب دچار چند دستگی شده است؛ برخی از اعراب نه‌تنها ذلیل شده‌اند، بلکه موضع آنها مشارکت با آمریکایی‌هاست. برخی از این کشورها به فلسطین فشار می‌آورند تا منویات آمریکا در منطقه برآورده‌شود.


منبع: صبح نو


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب