چگونه قدرت لابیگری اعراب در آمریکا افزایش یافته است؟سرمایهگذاریهای قطر، هدایای عربستان
مجتبی اسماعیلی، گروه بینالملل: به تازگی حمایت آمریکا و متحدانش از نظامهای محافظهکار افزایش یافته است. نظامهایی که براساس مفاهیم قرن 18 زندگی میکنند، حقوق بشر را نمیشناسند و در نهادهای دموکراتیک همچون پارلمان و احزاب مخالفانی ندارند. در این نظامها اقلیتهای قومی و مذهبی با ظلم مواجه میشوند و زنان از حقوق برابر با مردان برخوردار نیستند. آنجا شخصیت انسانی به هدف زورگویی تبدیل میشود، شکنجهها و اعدام بدون دادگاه مخالفان رواج دارد.
علاوه بر این، واشنگتن و اقمارش در ناتو به منظور خوشخدمتی به این کشورها حتی به سرنگونی نظامهای میانهروی عربی مانند لیبی دست زدهاند و در تحریک جنگهای داخلی سوریه و عراق شرکت کردند. آنها به همکاری با سازمانهای افراطی و گروههای تروریستی پرداختند که از کشورهایی همچون عربستان و قطر پول میگیرند که لابیهای آنها در آمریکا، انگلیس و فرانسه تقویت شده است.
لابیهای عربی، آمریکایی و تفاوت آنها
آخرین آمار رسمی سرشماری عمومی نفوس آمریکا که در سال 2009 انجام شد، نشان میدهد که سه میلیون آمریکایی عربیتبار از کشورهای مختلف همچنان در ایالتهای مختلف آمریکا سکونت دارند و دارای لابیهای مختص به خود هستند تا بتوانند از منافعشان دفاع کنند. با وجود این، لابیگران آمریکایی از نظر اهمیتی که دارند با لابیهای سعودی، قطری و اماراتی قابل مقایسه نیستند. باید این واقعیت را در نظر داشت که فرمول «لابی عربی» از نظر قومی، فرهنگی و سیاسی صحیح نیست. عربهای آمریکایی جمعیت مهاجر کلاسیک را تشکیل نمیدهند، دهها جمعیت فلسطینی، لبنانی، سوری، مصری و لیبیایی وجود دارند که جدا از هم فعالیت میکنند و اولویتهای داخلی و خارجی آنها با هم تفاوت دارد.
بیشتر سازمانهایی که بهوسیله گروههای قومی مذکور تشکیل شدند، از پیوندهای لابیگرانه وسیع برخوردار نیستند. آنها موضوعات مقطعی خود را حل میکنند در حالیکه عامل سعودی و عامل عمومی پادشاهیهای عربی حاشیه خلیجفارس یکی از جنبههای کلیدی سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه است. همچنین نباید لابی سعودی را با گروههایی اشتباه گرفت که از مهاجران سیاسی و روشنفکران و هنرمندانی تشکیل شدهاند که عربستان سعودی را ترک کردند. این گروهها بهطور معمول صاحب نمایندگان منفرد و کمنفوذ کنگره هستند و لابیگری آنها به بیانات سیاسی در جلسات کنگره درباره موضوعات حقوق بشر در خاورمیانه ختم میشود.
دستگاه فعالیت لابی
نباید از نظر دور داشت که قوانین آمریکا لابیگری مستقیم بهوسیله دولتهای خارجی را ممنوع اعلام کرده است. چنانکه در قرن 20 مکانیزمهای مؤثری طراحی شده است که به دولتهای خارجی امکان دستیابی به اهداف خود در صحنه سیاسی آمریکا و اعمال نفوذ در شکلگیری خط سیاست خارجی آمریکا را میدهد. محور عربی سیاست خارجی واشنگتن نمونه بارز این نوع فعالیت است، زیرا روابط محکم میان مقامهای رسمی آمریکا، شرکتهای آمریکایی بخش انرژی و پادشاهیهای نفتی حاشیه خلیجفارس، به پادشاهیها امکان استفاده از امکانات مالی و نفتی خود برای تأثیر گذاری بر سیاست آمریکا در خاورمیانه را میدهد. آنها در سالهای اخیر موفق به طراحی خط رفتار با واشنگتن شدند که جهتگیریهای اساسی سیاست خارجی آمریکا (به ویژه در زمینه انرژی، امنیت، صادرات تسلیحاتی و روابط با کشورهای منطقه) را تابع منافع ممالک خلیجفارس و قبل از همه عربستان سعودی کرد.
گرچه اعراب حاشیه خلیجفارس ازجمله سعودیها همچنان مشغول رقابت تنگاتنگ و شانه به شانه با لابی بسیار نیرومند و بانفوذ اسرائیلی (سازمان آیپک) هستند، ولی آنها در روند اتخاذ تصمیمات خارجی آمریکا در محور خاورمیانه از حق رأی برخوردارند و رأی آنها روز به روز قویتر میشود. لابی عربی عواقب تحریم نفتی سال 1973 را برای واشنگتن بهطور مداوم یادآوری میکنند تا فراموش نکند. مقامهای آمریکایی میدانند چه پول عظیمی در بانکهای غربی میچرخد و اینکه بیرون کشیدن سریع این پول از بانکها میتواند چه عواقبی داشته باشد. آمریکا پایگاههای نظامی خود در عربستان سعودی، قطر، کویت و بحرین را که امنیت تمام جهان غرب در زمینه انرژی را حفظ میکنند، فراموش نکردهاند. مجموع این عوامل، اهرمهای فشار عربستان و همسایگان منطقهای اش را فراهم میکند تا آنها در روابط دوجانبه با آمریکا از آن استفاده هر چه مؤثرتری کنند.
ابزارهای دستیابی به هدف
گرچه موقعیت استراتژیک کشورهای عربی و جایگاه آنها برای آمریکا بیان شد ولی نباید فراموش کرد که یکی از تفاوتهای قابل توجه لابی اسرائیلی با لابی عربستان سعودی و کشورهای دیگر حاشیه خلیجفارس این است که عربها نه بهوسیله جمعیتهای قومی خود در آمریکا، انگلیس و فرانسه بلکه به طور مستقیم در امور مختلف اقدام میکنند. شاید موضوع کمی پیچیده و یا سخت بهنظر آید ولی نکته مهم در اینجا است که دولتهای عربی تلاش میکنند نقطه نظر خود را بهوسیله سفارتخانههای خود در پایتختهای غربی و سفارتخانههای غربی در کشورهای خود، از راه معاشرت با سیاستمداران آمریکایی و اروپایی، قانونگذاران، تجار بزرگ، دیپلماتها، مأموران اطلاعاتی و ژنرالها به مقامهای دولتی برسانند. آنها در آمریکا علاوه بر استفاده از کانالهای سیاسی، نظامی، اطلاعاتی و دیپلماتیک، از خدمات شرکتهای ویژه لابی بهره میگیرند که از تجربه کار با نمایندگان کنگره و شخصیتهای رسمی برخوردارند.
دولتهای عربی تلاش میکنند نقطه نظر خود را بهوسیله سفارتخانههای خود در پایتختهای غربی و سفارتخانههای غربی در کشورهای خود، از راه معاشرت با سیاستمداران آمریکایی و اروپایی، قانونگذاران، تجار بزرگ، دیپلماتها، مأموران اطلاعاتی و ژنرالها به مقامهای دولتی برسانند. |
از مجموع گزارشهای رسیده از منابع رسمی آمریکایی مشخص میشود که شماری از گروههای لابی و شرکتهای حقوقی با دولت عربستان سعودی همکاری میکنند و میتوانند در واشنگتن بر اذهان نمایندگان کنگره، مسئولان بلندپایه دولتی و اشخاص مدنظر تاثیر بگذارند. بهعنوان نمونه شرکت روابط عمومی (Qorvis Communications) در سالهای اخیر بابت اصلاح چهره عربستان سعودی در آمریکا از دولت سعودی 60 میلیون دلار دریافت کرده است و به ارائه خدمات در عرصه رسانهای به عربستان ادامه میدهد. یکی از اهداف مهم فعالیت «Qorvis» جلب شخصیتهای مهم و دارای مقبولیت اجتماعی همچون کارشناسان سیاسی، سفرای سابق، استادان دانشگاه و سایر کارشناسان برای ایجاد و تبلیغ چهرهای جذاب از عربستان سعودی بوده است. شمار قابل توجه این شخصیتها به طور منظم بهجای انتشار مقالات و ارائه سخنرانیهای علمی با انعکاس درست سیمای این پادشاهی، پول سعودی دریافت میکنند.
البته این، تنها شرکت آمریکایی نیست که راه سعودیها در آمریکا را هموار میکند. در این مسیر، علاوه بر شرکت مذکور از شرکت «Patton Boggs» با هدف جلب متحدان در میان نمایندگان کنگره و شخصیتهای حزب دموکرات استفاده شد. «Patton Boggs» علاوه بر عربستان، با دولتهای قطر و امارات نیز همکاری میکند. از سوی دیگر، از طرف جمهوریخواهان، شرکت «Loeffler Group» نماینده منافع ریاض در واشنگتن است. این در حالی است که «توماس لوفلر» نماینده سابق جمهوریخواه مجلس نمایندگان (و یکی از نزدیکترین شرکای «جان مککین») که رئیس این شرکت است، از محل لابیگری به نفع عربستان 10 میلیون دلار کسب کرده است. عربستان سعودی در سالهای اخیر در مجموع از خدمات بیش از 20 شرکت لابی، مشاورهای و حقوقی استفاده کرده است و بابت این کار بیش از 270 میلیون دلار خرج کرده است.
به بعد دیگری از لابیگری سعودیها میپردازم. لابی سعودیها با برگزاری انواع مجامع سیاسی و بازرگانی در ریاض و دوحه با شرکت نخبگان تجارتهای بزرگ و متوسط غرب و سیاستمداران، سران دولتها، وزیران و نمایندگان مستعفی پارلمان سعی در جلب افکار عمومی به سوی خود دارند. کمیته سازمانی این مجامع سرمایهگذاری نه تنها همه هزینههای اقامت مهمانان در هتلهای گران و تغذیه لوکس، گردش با قایق و شبنشینیها را برعهده خود میگیرد بلکه به هر یک از آنها هدایای شخصی نظیر ساعتهای نفیس ساخت سوئیس و جواهرات تقدیم میکند. در حقیقت، اینگونه گردهماییها به نوعی رشوه پنهانی تبدیل شده است.
عربستان سعودی با عنایت به نقش دانشگاهها در شکلدهی ذهنیت رهبران آینده آمریکا، در نظام آموزش عالی آمریکا سرمایهگذاری میکند. |
بر طبق گزارش مرکز آماری «The Lobby Watch» که مربوط به ماههای نوامبر و دسامبر سال 2013 است، عربستان سعودی بیش از 113 میلیون دلار به حساب «Exxon Mobil Corp» واریز کرد که این پول بابت حمایت از صدور قانون کریک-منندس خرج شد. این قانون ناظر بر اعمال بسته جدید تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران بود.
از سوی دیگر لابی سعودی در سالهای 2011 تا 2013 با هدف کمک نظامی به مخالفان سوری بهوسیله US Chamber of Commerce یکصد و بیست و پنج میلیون دلار پرداخت کرد. در میان لابیگران مهم منافع عربستان سعودی در کنگره، نمایندگان کنگره و سناتورهای معتبر سابق و فعلی از جمله «جان بینر» رئیس مجلس نمایندگان، «اریک کانتور» رهبر اکثریت جمهوریخواه، «گری رید» رهبر اکثریت مجلس سنا، «پل رایان» رئیس کمیته بودجه، «روبرت منندس» و «مارک لوین» رؤسای کمیتههای امور بینالملل و ارتش و نیز نمایندگان با نفوذ کنگره همچون «جان مککین»، «مارک کرک»، «برد شرمن»، «پیت موری»، «رونالد وایدن» و «رون پول» حضور دارند.
نکته جالبتر این است که تأمین مالی فعالیت سیاسی وکیلی به نام «اوباما» بر عهده شرکت Davis Miner Barnhill & Galland بود که به شیخ سعودی «محمد عمودی» تعلق دارد. در آمریکا «آنتونی رزکو» که رئیسجمهور آمریکا در حال حاضر با وی روابط شخصی تنگاتنگی دارد، دست راست «عمودی» و هماهنگ کننده فعالیت لابی سعودی بوده است.
ایجاد چهره مثبت بهوسیله آموزش
عربستان سعودی بهخوبی میداند که دانشگاهها چه تاثیر زیادی بر شکلدهی ذهنیت رهبران آینده آمریکا دارند و بر همین اساس، در نظام آموزش عالی آمریکا سرمایهگذاری میکند. آنها تأمین مالی طرحهای آموزشی و سفرهای دانشجویان آمریکایی به عربستان سعودی را بر عهده میگیرد، کمک هزینهها و یارانهها میپردازند و اعانات خود را در اختیار دانشگاهها میگذارند. این فعالیت موجب ایجاد چهره مثبتتر عربستان سعودی میشود. دانشگاه «جرج تاون» که در چارچوب آن مرکز حسن تفاهم مسلمانان و مسیحیان به نام «ولید بن طلال» فعالیت میکند، از این شاهزاده سعودی 120 میلیون دلار به صورت اعانات دریافت کرده است.
از سویی لابی سعودی برای اعمال نفوذ در سازمانهای مختلف حقوق بشر از خدمات شرکت بانفوذ روابط عمومی «Podesta Group» استفاده میکند. گزارش سازمان «Lobbying Datebase» نشان میدهد که عربستان هر سال بابت لابی عقیدتی بیش از 100 میلیون دلار خرج میکند. آنها برای تحقق هدف خود گرانترین لابیگران آمریکایی همچون «جرارد اوانس»، «تیموتی پری»، «مایکل یوهانسون» و «جان ستیرهاف» را استخدام کردهاند.
از سوی دیگر، عربستان تلاش میکند نخست برای شهروندان و سیاستمداران آمریکایی وفاداری خود به عنوان متحد مطمئن در خاورمیانه را اثبات کند و در گام بعدی بهطور مداوم اهرمهای نفوذ (منابع نفت، پایگاههای نظامی و همکاری در سطح سرویسهای ویژه) را یادآور میشود. ریاض بدین وسیله اهداف خود را در صحنه سیاسی آمریکا پیش میبرد.
سعودیها و به ویژه قطریها علاوه بر دفاع از منافع خود در غرب، از رشوه دادن بیپرده یعنی فساد مالی معمولی روگردان نمیشوند. آنها به اعضای بلندپایه دولت آمریکا و کنگره هدایای گرانبها و رشوههایی به صورت گوناگون توزیع میکنند. اهدای ست جواهرات طلا و برلیان چند صد هزار دلاری بهوسیله پادشاه سعودی به چند زن وزیر امورخارجه و دستیار امنیت ملی سابق آمریکا بهخوبی شناخته شده است. قیمت بیشتر این هدایا از 10 هزار دلار تا دهها هزار دلار میباشد، ولی گاهی هدایای گرانبهایی تقدیم میشوند. خانم «کلینتون» بعد از ملاقات سال 2012 با پادشاهی سعودی جواهراتی از طلای سفید با لعل و برلیان را با خود به آمریکا برد که قیمت آن 500 هزار دلار بود. هدایای گرانبهای قطریها میتواند شامل آثار هنری باشد که آنها از سراسر جهان میخرند.
روش قطریها فرق میکند
بهطور معمول روشهایی که دوحه بهکار میگیرد، با روشهای ریاض تفاوت دارد. قطریها تمایل به خردهکاری همچون خرید خدمات آژانسها و سازمانهای لابی ندارند و تلاش میکنند در مسیر مستقیم گام بر دارند و بهوسیله سرمایهگذاری در اقتصاد کشور مورد نظر خود، مبالغ هنگفتی خرج کنند. فعالیت در آمریکا برای آنها دشوار است، زیرا مجبورند با عربستان سعودی رقابت کنند که بر همین اساس تقسیم عرصههای نفوذ مشکل بهنظر میآید.
قطریها بهطور عمده در فرانسه و انگلیس کار میکنند ولو اینکه آمریکاییها هم از آنها پولی دریافت کنند. مهمترین ابزار فعالیت دوحه، خرید دارایی غیر منقول درجه عالی و سرمایهگذاریهای گزاف در بخش انرژی و مالی است تا از راه شرکتهای بزرگ به قلب سیاستمداران راه پیدا کنند، البته اگر سیاستمداری خودفروش باشد، میتوان به وی رشوه نیز داد. همین اتفاق برای «نیکولا سارکوزی» رئیسجمهوری سابق فرانسه افتاد که دریافت 50 میلیون دلار بهوسیله وی از دست پسر «معمر قذافی» لو رفته بود. قطر به تأمین گاز تغلیظ شده برای فرانسه بسنده نمیکند ولو اینکه این هم جنبه مهم کار آن در فرانسه است.
قطر تاکنون در فرانسه به ویژه در دارایی غیر منقول، بانکها و شرکت نفتی و گازی «توتال» پول زیادی سرمایهگذاری کرده است. چگونگی نفوذ سرمایه قطری شبیه به نفوذ لابی اسرائیلی در آمریکا است.
در اینجا باید از شخصیت مهم لابیگری قطر نام برد. «حمد بن جاسم» نخستوزیر و وزیر امورخارجه سابق قطر همچون گذشته مرکز فکری و نیروی محرکه لابی قطری است. ارتشای این شخص در جهان زبانزد شده است. وی توانست با سرعت سرسامآوری از مقامی دون پایه تبدیل به به مقامی بانفوذ شود. این شخص حتی تحصیلات عالی ندارد ولی بیپرده درجه دکترای افتخاری تعدادی از دانشگاههای معتبر خارجی را خریده است.
مهمترین ویژگی «حمد بن جاسم»، مهارت در زمینه کاربرد پول غیر قانونی است که وی بهعنوان رئیس اداره سرمایهگذاریهای قطر بهوسیله معاملات مختلف به دست آورده بود. تجار قطری میگویند که «جاسم» بابت خرید فروشگاه «هرودز» لندن در سال 2010 از محل پول اداره سرمایهگذاری 4 میلیارد دلار پرداخته بود. رشوهها 15 درصد آن پول را تشکیل داد که بخشی از این پول به امیر و خود جاسم رسید و بخش دیگر به مسئولان بلندپایه انگلیسی.
اینگونه معاملات زیاد بودند، از جمله خرید سهمی در بانک «سانتاندر» (شعبه برزیلی بانک اسپانیایی با همین نام) که بابت آن 4 میلیارد دلار دیگر خرج شد، سرمایهگذاریهای تخیلی چندین میلیاردی در اقتصاد در حال غرق یونان و خرید دارایی غیر منقول درجه عالی در لندن و پاریس. دفتر تجاری «حمد بن جاسم» در لندن واقع شده است که قطر از همانجا به لابیگری خود دست میزند.
همین امر درباره فعالیت دوحه علیه ایران صحت دارد. علت برخورد خصمانه پاریس با ایران در مذاکرات بر سر برنامه هستهای ایران همین است. در حال حاضر در فرانسه پول قطری زیادی میچرخد. قطر مشغول خرید رسانههای گروهی فرانسوی است و به اقتصاد این کشور مبالغ زیادی تزریق میکند، ولی در فضای رسانهای دو شبکه به ظاهر بینالمللی «الجزیره» (قطر) و «العربیه» (عربستان) که به زبانهای عربی و انگلیسی برنامه پخش میکنند، نقش کلیدی را ایفا مینمایند. بودجه «الجزیره» که معادل 25 میلیارد دلار در سال است، با بودجه برخی کشورهای بزرگ قابل مقایسه است.
در پایان باید خاطرنشان کرد که عربهای حاشیه خلیجفارس مدتها است که متوجه شدهاند که در غرب همه چیز به وسیله پول تعیین میشود. آنها بر همین اساس از هیچ پولی برای پیشبرد منافع خود چه در خاورمیانه و چه در سراسر جهان دریغ نمیورزند. آنها به روشهای مختلف متوسل میشوند ولی معنای آن یکی است، آنها با توسل به پرداخت رشوه، سرمایهگذاریها و هدایا تلاش میکنند در آمریکا و اتحادیه اروپا چهره مثبت خود را ایجاد کنند.
این تلاشها در حالی صورت میگیرد که شخصیتها و نهادهای سیاسی که از آنها پول میگیرند، نیک میفهمند با چه کسی سر و کار دارند، از همینجا میتوان به این واقعیت انکار ناپذیر پی برد که غرب و پادشاهیهای محافظهکار عربستان نه تنها سوار یک قایق شدهاند و حرکت میکنند بلکه از نظر ماهیت اخلاقی و درجه فساد شبیه به هم و حتی همگون هستند.
انتهای پیام/