کارشناس روس: دوران افول قدرت لابی اسرائیلی در آمریکا و جهان فرارسیده است
بهگزارش خبرنگار گروه بینالملل خبرگزاری آنا بهنقل از پایگاه خبری و تحلیلی «ایران-رو»، «ولادیمیر آلکسیف» کارشناس امور راهبردی روسیه در گزارشی به بررسی جایگاه کنونی لابی اسرائیل در آمریکا پرداخت و نوشت: سیاست خاورمیانهای آمریکا بهطور کلی و نسبت به اسرائیل، ایران و عربستان سعودی بهطور خاص همیشه بر حسابگری محض استوار است و پیش از همه چیز، تلاشهای معطوف به حفظ سلطه آمریکایی بر این منطقه مهم راهبردی مدنظر است.
مکانیزم فعالیت لابی
«آلکسیف» نوشت: طبیعی است که «آیپک» و گروههای نزدیک به آن سیاست آمریکا را در راستای علایق خود تصحیح میکنند ولی بدون نفوذ آنها نیز جهتگیری عمومی راهبرد آمریکایی کمابیش به صورت امروزی باقی میماند. موضوع این است که نفوذ لابیگران اسرائیلی در کنگره (و نه در دولت) احساس میشود در حالیکه این دولت است که به طور کامل خط سیاست خارجی را تعیین میکند. کنگره در این زمینه چه کاری میتواند انجام دهد؟ میتواند از تأمین مالی اقدامی در زمینه سیاست خارجی خودداری کند که اختیاراتش به اینجا ختم میشود. ولی دولت است که همیشه در سیاست خارجی حرف آخر را میزند. این موضوع درجه بالاتر یا پایینتر نفوذ نیست، بلکه آن است که هر رئیسجمهوری مشخص چه چیزی را درست میداند و چه چیزی از نظر وی جوابگوی منافع راهبردی آمریکاست.
«باراک اوباما» برخلاف «بوش» و «کلینتون» نسبت به اسرائیل خویشتنداری بیشتری از خود نشان میدهد، ولی فقط تا حدی که تلاش کند با عناصر معتدلتر در داخل اسرائیل ائتلاف تشکیل دهد. وی در هر حال طرفدار اسرائیل است و فقط از خط «نتانیاهو» پشتیبانی نمیکند. همین امر درباره «آیپک» صحت دارد. لذا اگر درباره «آیپک» و همه گروههای نزدیک و دوست آن صحبت کنیم، نفوذ این لابی مانند سابق قوی است.
بهنوشته این کارشناس روس، در مجموع یهودیان آمریکایی دستخوش اضطراب شدیدی شدهاند زیرا روابط ویژه میان آمریکا و اسرائیل به سرعت از هم میپاشد. امروزه آن جهتگیریهای راهبردی، فرهنگی و جمعیتی که بیش از نیم قرن پیش به تقویت روابط میان آمریکا و اسرائیل تحرک میبخشید، تغییر میکند. یهودیان به نام منافع اسرائیل (به تعبیر خود) وارد عرصه سیاست آمریکا میشوند زیرا فرض بر آن است که منافع اسرائیل از منافع یهودیان جداییناپذیر است. این ویژگی اساسی الگوی لابی اسرائیلی در آمریکاست.
تفرقه در «آیپک»
«آلکسیف» با بیان اینکه در زمان ریاستجمهوری «باراک اوباما» عامل جدیدی با عنوان «استحاله افکار عمومی آمریکاییها و از جمله یهودیان آمریکایی» به وجود آمد، نوشت: نسل جوان مواضع سنجیدهتری اتخاذ کردهاند، به همین دلیل فراکسیون دموکراتیک در کنگره که همیشه از «آیپک» پشتیبانی میکرد، با مخالفت به وسیله رأیدهندگان خود روبهرو شده است. تفرقه در داخل «آیپک» که انعکاس تفرقه در جمعیت یهودی آمریکاست، به اینجا افزوده میشود. حتی آنهایی که خود را صهیونیست میدانند و بیچون و چرا از اسرائیل پشتیبانی میکنند، در این تفرقه شرکت میکنند. آنها میگویند که حتی اگر جنبههای حقوقی و اخلاقی سیاست کابینه «نتانیاهو» نادیده گرفته شود، نمیتوان از شناسایی این واقعیت خودداری کرد که این سیاست در مجموع به زیان اسرائیل و منافع بلندمدت آن تمام میشود. به همین دلیل جمعیت یهودی آمریکا وحدت ندارد. فقط «آیپک» است که مانند صخرهای خللناپذیر در جناح راست همیشگی خود باقی مانده است.
«عامل ایرانی» خطر اساسی لابی اسرائیلی
این کارشناس روس میافزاید: در محافل سیاسی آمریکا اختلاف نظر درباره موضوع برنامه هستهای ایران با صراحت فزایندهای بروز میکند. بسیاری از نمایندگان کنگره و پیش از همه اعضای لابی اسرائیلی در کنگره آمریکا، بهدنبال انعقاد تفاهم لوزان، با اصرار و لجاجت با دستیابی به توافق نهایی با ایران مقابله میکنند. این گروه معتقدند که تیم مذاکرهکننده آمریکا میتواند با توسل به افزایش تحریمها و حتی با هشدار توسل به قدرت نظامی، از ایران امتیازهایی به نفع آمریکا و اسرائیل به دست آورد. وزارت دارایی آمریکا به جریمه کردن اشخاص و شرکتهایی ادامه میدهد که به عقیده واشنگتن از تحریمهای ضدایرانی تخلف میکنند. این تحمیل جریمههای چندین میلیاردی، علاقه بسیاری از بانکها به همکاری با شرکتهای ایرانی را کور میکند. اینها دستاورد تلاش لابی اسرائیلی در آمریکاست. یکی از جنبشهای این لابی با عنوان «ائتلاف علیه ایران هستهای» در عمل شعبه سازمان اطلاعات اسرائیل در آمریکاست. به عقیده برخی منابع آگاه، همین گروه وزارت دارایی آمریکا را تحت فشار قرار میدهند تا شرکتهایی را که تلاش میکنند با ایران روابط بازرگانی برقرار کنند، مجازات نماید.
«آلکسیف» خاطرنشان کرد: آمریکا با استفاده از تحریمها و از جمله منع صدور قطعات برای هواپیماهای مسافربری، خودروها، تجهیزات مهندسی و داروها، همه شرکتهایی را که بهعقیده واشنگتن از این تحریمهای یکجانبه تخلف میکنند، در لیست سیاه میگنجاند، دولتها و شرکتهای اروپایی هم جریمه میشوند. در عین حال این دیدگاه تقویت میشود که آمریکا در زمینه هستهای بهدنبال چیزی مهمتر از تقویت ساده اعتماد به برنامه هستهای ایران است. گویا «باراک اوباما» تلاش میکند تهران را به شریک واشنگتن در خاورمیانه تبدیل کند که در این صورت احتیاج آمریکا به اسرائیل و عربستان سعودی کاهش خواهد یافت. گزارشها درباره فعالیتهای پشت پرده موساد اسرائیلی و «ائتلاف علیه ایران هستهای» این ادعاها را تأیید میکند. دولت اسرائیل در اوضاع کنونی تلاش میکند «آیپک» و سایر سازمانهای یهودیان آمریکایی را به فعالیت گستردهتر در راستای حمایت از سیاست تجاوزکارانه علیه ایران وادار کند. این سیاست باید از سیاست دولتهای «بوش» و «اوباما» شدیدتر باشد. سخنرانی اخیر «نتانیاهو» درباره ایران در کنگره آمریکا مصداق بارز این ادعاست.
روابط اسرائیلی و آمریکایی
«آلکسیف» با تاکید بر اینکه روابط مستقیم راهبردی میان آمریکا و اسرائیل صرفنظر از دولتی که در مرحلهای مشخص روی کار باشد، حفظ میشود و قوای مجریه دو کشور همیشه براساس ملاحظات خشک حسابگرانه ژئوپلتیکی رفتار میکنند، نوشت: پس از سال 1948 روابط راهبردی دوجانبه در چند مرحله توسعه یافته است، دو مرحله بزرگ و مهم قابل تشخیص است که میان آنها مرحلهای انتقالی وجود داشت. «هری ترومن» رئیسجمهوری اسبق آمریکا برخلاف توصیههای «جورج مارشال» وزیر امور خارجه اسبق و بسیاری از اعضای بلندپایه دولت وقت آمریکا، از ظهور اسرائیل استقبال گرمی کردند. بهعقیده «ترومن»، یهودیان آمریکایی در تاریخ طرفدار ملت یهودی بودند که وی از زاویه مذهب پروتستان انگلیسی و آمریکایی به این موضوع مینگریست.
فاز دوم تحکیم روابط که آمریکا، اسرائیل را متحد راهبردی خود دانست، پس از جنگ ماه ژوئن سال 1967 فرا رسید که اسرائیل در آن، مصر و سوریه دو متحد مسکو در خاورمیانه را قلع و قمع کرد و بدین وسیله باعث نومیدی عربها از اتحاد شوروی شد. واشنگتن تصمیم گرفت کمک نظامی به اسرائیل را در همه زمینهها گسترش دهد. در آن زمان کمک آمریکایی به اسرائیل راهبرد شوروی در خاورمیانه را ویران میکرد. اتحاد شوروی بعد از همان عملیات جنگی اسرائیل به تدریج خاورمیانه را از دست داد. این تحول در راهبرد آمریکایی ابتدا باعث شد که «انور سادات» رئیسجمهوری مصر در جولای سال 1972 به حضور نظامی شوروی در مصر پایان دهد، سپس سیاست آمریکایی به انعقاد پیمان صلح اسرائیلی و مصری در ماه مارس سال 1979 انجامید. از آن زمان تا پایان جنگ سرد تقویت مواضع آمریکا در منطقه صحت ابتکار راهبردی سال 1974 نیکسون و کیسینجر برای آشتی دادن اسرائیل با کشورهای عربی را اثبات کرد.
کارشناس روس با مطرح کردن این سوال که «آیا اسرائیل در حال حاضر نیز برای آمریکا عاملی راهبردی است؟» نوشت: برای پاسخ دادن به این سوال باید سلسله تحولات خاورمیانه بزرگ بعد از سال 1991 را تجزیه و تحلیل کرد که شامل حوادث عراق، افغانستان، دوباره عراق، لیبی، سوریه، مصر، یمن و ایران است. اسرائیل در کدامیک از این موارد میتواند متحد مفید آمریکا محسوب شود؟ اسرائیل در مجموع در محورهای مختلف به آمریکا مساعدت میکند و از جمله اطلاعات جاسوسی خود را با آمریکا در میان میگذارد، در رزمایشهای مشترک و آزمایشهای سلاح جدید شرکت میکند و ظرفیت بندرهای خود را در اختیار آمریکا میگذارد، ولی در زمان بحرانها اغلب نقش ناظر بیگانه یا حتی عامل مخل غیر تعمدی را ایفا میکند.
«آلکسیف» نوشت: روابط میان یهودیان آمریکایی و جامعه آمریکایی بهطور کلی دستخوش تغییرات میشود، شمار عظیم آمریکاییها از همان ابتدای سکونت گزیدن اروپاییها در آمریکای شمالی پیرو آن شاخه مذهب پروتستان انگلیسی و آمریکایی بودهاند که موافق شریک بودن یهودیان و نقش الهی آنها در تاریخ هستند. نام این گرایش «صهیونیسم مسیحی» است، ولی در این زمینه هم تغییرات پدید میآید. جامعه آمریکایی حالت انگلیسی، متدین و پروتستان خود را از دست میدهد، آمریکا با سرعت تمام به مرحلهای نزدیک میشود که اقلیت غیرسفیدپوست از نظر کمی نسبت به سیاهپوستان برتری پیدا کند که تاکنون در برخی ایالات و در بسیاری از شهرها و حوزههای بزرگ چنین اتفاقی افتاده است. بسیاری از نمایندگان اقلیتها فکر میکنند که یهودیان سفید پوست هستند و فلسطینیها و عربها رنگینپوست. درباره گروه دوم اغلب میگویند که یهودیان سفیدپوست اسرائیل به آنها زور میگویند.
بهنوشته این کارشناس روس، حتی در حزب دموکرات که از زمان «روزولت» خانه سیاسی شمار عظیم یهودیان آمریکایی بوده است، تشدید روحیات ضداسرائیلی مشاهده میشود. از قرار معلوم، وقتی برخی نمایندگان کنگره ملی حزب دموکرات در سال 2012 اندیشه انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس و گنجاندن این پیشنهاد در مرامنامه حزب را مطرح کردند، این پیشنهاد با سوت زدن و فریادهای ناراضیان روبهرو شد. یهودیان همانند بیشتر آمریکاییها بیش از پیش خود را غیر حزبی میدانند. حضور یهودیان در حزب جمهوریخواه بیش از پیش به چشم میخورد که این امر به احتمال قوی باعث کاهش وزن سیاسی یهودیان متناسب با کاهش شمار جمعی اعضای این قسمت جمعیت آمریکا خواهد شد.
«آلکسیف» در پایان تحلیل خود نوشت: اگر شمار کم و کمتر یهودیان آمریکایی از اسرائیل حمایت کنند، کشش متقابل یهودیان آمریکایی و دولت یهودی نیز تضعیف خواهد شد. این تضعیف پیوندها با اوضاع راهبردی همخوانی دارد که در آن عوامل خشن ژئوپلتیکی بیش از این عوامل نرم روابط فرهنگی را تقویت نمیکند. کاهش نزدیکی روابط راهبردی میان آمریکا و اسرائیل موجب گسترش اختلافات داخلی در میان یهودیان آمریکا و نیز میان آمریکا، یهودیان و اسرائیل میشود. این یکی از علل اساسی آن است که لابی اسرائیلی نفوذ خود را در واشنگتن بیش از پیش از دست میدهد در حالی که نفوذ لابیهای دیگر و ازجمله لابی عربی که از منابع مالی عظیمی برخوردار است، افزایش مییابد.
انتهای پیام/