دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

سعید سهیلی: شک داشتم فیلم را به جشنواره فجر بدهم یا نه

سال ١٣٩٠ نام دو فیلم دهان به دهان می‌گشت و خیلی‌ها در صف اکران منتظر تهیه بلیت سینما برای تماشایشان بودند؛ اولی زندگی خصوصی محمدحسین فرح‌بخش و دومی گشت ارشاد سعید سهیلی. اکران فیلم اما چندان به طول نینجامید. تنها چند روز از نمایش یازدهمین فیلم کارگردان اهل تربت حیدریه گذشته بود که خبر توقیفش رسانه‌ای شد. بعد از توقف پخش ناگهانی، اکران فیلم در شهرستان‌ها متوقف شد و به‌طور محدود چند هفته‌ای به نمایشش ادامه داد. این اتفاقات نه‌تنها چیزی از اقبال مردم به «گشت ارشاد» سهیلی نکاست، بلکه شوروشوق‌ها را هم افزون کرد. گزارش‌ها حاکی از فروشی بیش از ١٥٣٣٠٠٠٠٠٠ تومانی فیلم آن هم تنها در ١٥ سینما است که در‌ سال ٩١ رقم قابل توجهی به نظر می‌رسد. حالا سهیلی سراغ دومین بخش این فیلم سینمایی رفته است و با «گشت٢» در بخش مسابقه سی‌و‌پنجمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
کد خبر : 155141

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، «شهروند» با او درباره این حضور گفت‌و‌گو کرده است:



برای صحبت کردن از «گشت ٢» احتمالاً ناگزیریم بازگشتی به عقب داشته باشیم و روزهای بعد از اکران «گشت ارشاد» را به خاطر بیاوریم. آن روزها شاید کسی نمی‌دانست چند‌ سال بعد کارگردان این فیلم قصد ساختن دنباله قصه‌ای را دارد که سوای خرق عادت‌های موجود و موضوع خاصی که دستمایه کمدی اجتماعی‌اش قرار داده بود , ظاهر امر می‌گفت پایان خوبی داشته، شاید اصلاً نشود ادامه‌اش داد. خود شما به‌عنوان کارگردان اثر این هراس را نداشتید که ادامه‌دادن آن تجربه موفقی ممکن است کار را خراب کند؟
بگذارید پاسخ سوال‌تان را خیلی رک و سر راست بدهم. احتمالاً هیچ فیلمسازی وجود ندارد که بعد از پشت سر گذاشتن تجربه‌ای سینمایی اگر بنا باشد قسمت دوم یا سوم آن فیلم را بسازد، چنین هراسی که شما در سوال‌تان به آن اشاره کردید را نداشته باشد. این جنس از هراس، نگرانی یا خطر وقتی قسمت اول فیلم موفق باشد یا تماشاچی دوستش داشته باشد و یا پر فروش باشد، بیشتر خودش را نشان می‌دهد.
وقتی گشت ارشاد ١ تمام شد و در جامعه هم با اقبال مواجه شد، خیلی‌ها گمان می‌کردند تمام حرف شما در همان فیلم زده شده و احتمالاً جایی برای کار‌کردن باقی نمانده که حالا بنا باشد در گشت ارشاد ٢ - آن هم با سه بازیگری که ایفاگر نقش‌های اصلی در فیلم اول بودند- روی آن کار کنید و به مردم نشانش دهید. خودتان با این تعبیر موافقید؟ چطور یک فلش فوروارد ٥ ساله همه چیز را تغییر می‌دهد؟
مخاطب وقتی گشت ٢ را می‌بیند، به پاسخ تمام سوالاتش در این زمینه می‌رسد. در خود فیلم در بخش‌هایی که لازم است به گشت ارشاد ١ ارجاع داده می‌شود و دقیقاً مشخص می‌شود در پایان آن فیلم چه اتفاقی افتاده است. بعد از دیدن فیلم توسط مخاطب مشخص می‌شود برای شخصیت‌های اصلی چه اتفاقی افتاده و آنها در این ٥ سالی که از گشت ارشاد ١ می‌گذرد، کجا بوده‌اند؟
سه شخصیت اصلی داستان در گشت ارشاد ١ در فضا و موقعیت و طبقه اجتماعی قرار داشتند که ناخواسته اقداماتشان را توجیه می‌کرد. البته که هر کسی با آن طبقه لزوماً دست به چنان کارهایی نمی‌زند اما خب مخاطب بعد از دیدن وضع زندگی آنها شاید تا حدودی درکشان می‌کرد. اما شما در بخش دوم ظاهراً به نوعی سعی کرده‌اید نشان دهید که راه آنها عوض شده و به آدم‌های مثبتی تبدیل شده‌اند. به نظرتان این تغییر کمی غیرواقعی به نظر نمی‌رسد؟
در ابتدا توضیحی در مورد سوالتان می‌دهم و بعد به سراغ پاسخ می‌رویم. در گشت ٢ این سه قهرمان داستان بعد از ٥‌ سال ناگهان زندگی شرافتمندانه را انتخاب نمی‌کنند! اینها تازه بعد از ٥‌ سال از زندان آزاد می‌شوند. وقتی یک نفر از زندان آزاد می‌شود، فرقی نمی‌کند معتاد باشد یا قاچاقچی یا قاتل و یا کلاهبردار. هر زندانی که از زندان آزاد می‌شود، وقتی وارد جامعه می‌شود حتماً با یک‌سری مشکلات مواجه می‌شود. نخستین مشکل هر زندانی بعد از آزادی کار است. بعد از سال‌ها محبوس‌بودن و انزوا حتماً وقتی فرد وارد جامعه می‌شود، انطباقش با محیط پیرامونی را سخت می‌کند. همین عوامل دست به دست هم می‌دهد و کاری می‌کند درام شکل بگیرد.
به نظر می‌رسد گشت ارشاد ١ دقیقاً کنار خط قرمزها راه می‌رفت، بار کمدی‌اش را حفظ می‌کرد و در عین حال نشان‌دهنده بخش‌هایی از واقعیت‌های جامعه ما در آن سال‌ها بود. این نکته قابل تأملی بود که متأسفانه در بسیاری از آثاری که نام کمدی یا طنز را با خود به همراه دارند، محلی از اعراب ندارد. بسیاری از این فیلم‌ها فروش خوبی هم دارند اما حتی کوچکترین توجهی هم به واقعیت‌های اجتماعی ندارند. برای خود شما حفظ بار کمیک از یک سو و نشان‌دادن آنچه در جامعه ما وجود دارد از سوی دیگر چطور قابل جمع هستند؟
ببینید! ما دو جنس فیلم کمدی داریم؛ دسته اول فیلم‌هایی هستند که تحت عنوان فیلم کمدی ساخته می‌شود و هدف اول و آخرشان خنداندن مخاطب است و بس. مبنای چنین فیلم‌هایی آن است که تماشاچی را بخنداند، شادش کند و دست آخر هم بفروشد. از سوی دیگر فیلم‌هایی هم هستند که راه دسته اول را انتخاب نمی‌کنند. این فیلم‌ها، فیلم‌های اجتماعی هستند که با رگه‌های طنز وارد قصه می‌شوند. مثال دیگر این نوع کارها فیلم‌های سیاسی هستند که حرف اصلی‌شان هم سیاسی است اما در قالب طنز ساخته می‌شوند. در این مسیر ما حتی فیلم‌های جنگی هم داریم که در قالب طنز ساخته می‌شوند و تماشاچی هم می‌خندد.
اما به نظر می‌رسد نمونه‌های موفق این دسته از فیلم‌ها خیلی اندک‌اند....
اتفاقا اینطور نیست. نمونه‌های این فیلم‌ها در سینمای خودمان هم خیلی زیاد است. در ژانر جنگی فیلم «لیلی با من است»، در حوزه اجتماعی فیلم «اجاره‌نشین‌ها» و «مهمان مامان» و... فیلم‌هایی هستند که یا در مورد جنگ هستند، یا حرف سیاسی دارند و یا حرف اجتماعی اما فیلمساز قالب طنز را برای بیان این حرف‌ها انتخاب می‌کند. اما می‌پذیرم که فیلم‌هایی هم هستند که در قصه آنها بنا نیست هیچ حرفی و یا دست‌کم هیچ حرف مهمی گفته شود و فقط بناست وسیله تفریح و نشاط مردم باشد.
اما باز هم به نظر می‌رسد فیلمی با حرف‌های به قول شما مهم‌ساختن که رگه‌های طنز در آن وجود داشته باشد، کار ساده‌ای نیست و باز هم می‌گویم نمونه‌های چنین فیلم‌هایی در سینمای ما انگشت‌شمار است....
از نگاه من فیلمسازی کلاً کار سختی است. فیلمسازی که ساختن فیلم را ساده بگیرد، قطعا با سر زمین می‌خورد. فیلمسازی کار ساده‌ای نیست و حتی می‌توانم بگویم از نظر من یکی از سخت‌ترین کارهای جهان است؛ فیلمسازی موفق است که فیلمسازی را سخت‌تر از آن چیزی که هست فرض کند نه ساده‌تر از آن چیزی که هست.
بگذارید برویم سراغ جشنواره فجر و خاصه بخش مسابقه. با توجه به اینکه برخی از افراد معتقد بودند هیأت انتخاب با امیال محافظه‌کارانه دست به انتخاب فیلم‌ها زد و جشنواره آخری بود که مدیران سینمایی دولت آقای روحانی برگزارش می‌کردند، سعی شد کارهای جنجالی کنار بروند می‌پرسم، حدس می‌زدید ادامه فیلمی که ٥‌سال پیش اکرانش با حواشی زیادی همراه بود، در بخش مسابقه پذیرفته شود؟
بله. خودم شک داشتم فیلم را به جشنواره فجر بدهم یا نه؛ اما یقین داشتم اگر حضور در جشنواره را بپذیرم، قطعا فیلمم به بخش مسابقه راه پیدا می‌کند؛ چون خودم می‌دانم چه فیلمی ساخته‌ام. اصلاً هر فیلمسازی می‌داند چه چیزی ساخته، می‌داند در ‌سال گذشته در سینمای ایران چه فیلم‌هایی تولید شده و کیفیت کارها در چه حد و اندازه‌ای بوده است. وقتی از یقینی که داشتم صحبت می‌کنم، هم کیفیت کار را در نظر می‌گیرم و هم به مسائل جنبی که در سوال شما به آنها اشاره شد توجه می‌کنم و از قبل می‌دانستم فیلم در جشنواره دچار مشکل نمی‌شود.
شکی که نسبت به تحویل فیلم به دبیرخانه جشنواره داشتید، چه دلیلی داشت؟
دلیلش این بود که ما عید اکران داشتیم و یک سکانس فیلم مانده بود که فیلمبرداری نشده بود. نمی‌دانستم آیا می‌توانیم برسیم یا نه؟ اما تا روزهای آخر تلاشمان را کردیم و امیدوار بودیم که اگر به روزهای اول جشنواره سی‌و‌پنجم فیلم فجر نرسیدیم در روزهای سوم یا چهارم فیلم را برسانیم.



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب