بازیگر نقش «اشرف» در سریال «معمای شاه»: آنقدرها که باید معروف نشدهام!
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه جام جم در ادامه نوشت: با او درباره بازیگری و ایفای نقش اشرف پهلوی گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
شما قبلا با محمدرضا ورزی کارگردان سریال معمای شاه، همکاری نکرده بودید. احتمالا به خاطر شباهت فیزیکی به اشرف پهلوی برای این نقش انتخاب شدید؟
من تا پیش از معمای شاه با آقای ورزی همکاری نکرده بودم؛ زمانی که دستیار ایشان با من تماس گرفتند، گفتند برای یکی از نقشهای معمای شاه شما را در نظر گرفتهایم، اما نگفتند کدام نقش را برایم انتخاب کردهاند و زمانی که به دفتر سریال رفتم، متوجه شدم که مرا برای ایفای نقش یکی از درباریان به آقای ورزی معرفی کردهاند و قرار بر نقش اشرف نبود.
آقای ورزی مرا نمیشناختند و من هم ایشان را نمیشناختم؛ ملاقات اول ما به معرفی گذشت و قرار شد با من تماس بگیرند. وقتی دفعه دوم با من تماس گرفتند که ملاقات دوم را داشته باشیم، فکر کردم برای بازی در نقش یکی از خانمهای دربار انتخاب شدهام و خیلی خوشحال بودم اما آقای ورزی به من گفتند که بر اساس چهرهام مرا برای بازی در نقش اشرف انتخاب کردند.
چه حالی پیدا کردید؟
خیلی خوشحال شدم.
نترسیدید؟
نه. چرا باید میترسیدم!
برای اینکه از اشرف پهلوی هم عکسهای زیادی وجود دارد و هم فیلمهای متعدد. همچنین بخشی از جامعه ما او را دیدهاند و خوب به یاد دارند. بنابراین ایفای چنین نقشی چندان ساده نیست!
من نترسیدم چون به سختی نقش فکر نکردم؛ فکر نمیکنم هیچ بازیگری از نقش سخت بترسد! بیشتر از هر چیز هیجان ایجاد میکند، مخصوصا نقشی مانند اشرف که هم ایفای آن سخت بود و هم در موردش حساسیت وجود داشت. من از پیشنهاد چنین نقشی خوشحال شدم.
و به این ترتیب وارد میدان شدید و کار را شروع کردید!
بله. آقای ورزی چند جلد کتاب به من معرفی کردند؛ آنها را خواندم و بعد فهمیدم که کتابهای بیشتری میتوانم پیدا کنم و بخوانم. اولین کتابی که خواندم «این سه زن» بود و بعد کتاب خود اشرف به نام «چهرههایی در یک آینه» و سپس کتابی را که براساس خاطرات محمدرضا شاه نوشته شده بود، خواندم. همیشه با کتاب ارتباط بهتری برقرار کردهام و برای همین بعد از خواندن چند کتاب شروع به جستوجوی اینترنتی کردم و بهجز عکسها و فیلمهایی که از اشرف و خاندان پهلوی وجود داشت، کتابهای دیگری درباره این خاندان پیدا کردم و خواندم. برخی از این کتابها را زمانی میخواندم که تصویربرداری شروع شده بود و من در حال ایفای نقش اشرف بودم.
درباره اشرف پهلوی به چه برداشتی رسیدید و چه شناختی از او پیدا کردید؟
اشرف از سویی بسیار حسود است، چشم و همچشمی میکند و نمیتواند هیچ کسی را بالاتر از خودش ببیند و از سوی دیگر بسیار قدرتمند ظاهر میشود. در واقع او تحت تاثیر یک تربیت خشن بوده است؛ برخلاف محمدرضا که بیشتر عمرش را در سوئیس گذرانده، اشرف زیر دست پدر خشنی مانند رضاخان بزرگ شده و به پدرش شباهتهای زیادی پیدا کرده بود. من تلاش کردم هر دو وجه این شخصیت را در کنار هم به نمایش بگذارم.
او خواهر دوقلوی محمدرضا شاه هم بود؛ براساس برداشت شما چه حسی نسبت به این مساله داشت؟
اشرف در کتابش نوشته که محمدرضا را بسیار دوست میداشت، بسیار به او نزدیک بود و هر چیزی که محمدرضا حس میکرد به او هم منتقل میشد، اما براساس مطالبی که در کتابهای دیگر خواندهام، اشرف از زمانی که خودش را شناخته بود، یعنی از همان شش هفت سالگی نسبت به محمدرضاشاه احساس برتری میکرد. شاید چون دوقلویی بود که با یک تغییر کوچک کروموزومی میشد که او پسر باشد و محمدرضاشاه دختر که در این صورت اشرف میتوانست شاه ایران باشد، اما این اتفاق نیفتاده بود.
فکر میکنم در کتاب «این سه زن» خواندم که اشرف از همان ابتدا حس میکرد در حقش اجحاف شده است و سعی میکرد این مساله را جبران کند.
اجرای چنین نقشی به لحاظ فیزیکی به چه ویژگیهایی نیاز داشت؟
لازم بود که این تمایل به قدرت در ظاهرش ملموس باشد و من به این منظور خیلی تلاش کردم تا آنجا که با 165 سانتیمتر قد و 50 کیلوگرم وزن، لاغر و استخوانی محسوب میشوم اما مخاطبانی که مرا میبینند، شگفتزده میشوند. آنها میگویند: فکر میکردیم تو خیلی درشت و هیکلی هستی! این یعنی چیزی که من و کارگردان میخواستیم، اتفاق افتاده است.
به جز این مورد چه بازخوردی از مخاطب گرفتهاید؟
گاهی بعضی از آنها به من میگویند ما همیشه از خودمان پرسیدهایم که چنین بازیگر زشت و زمختی را از کجا پیدا کردهاند، در حالی که تو خودت زیبا هستی!
فکر میکنید این تاثیر گریم است یا تصویری که از شما ارائه میشود؟
به نظر هر دو. تمام بازیگران ظریفتر از تصویرشان هستند ولی در این نقش، گریم هم بسیار موثر است چون در نهایت تصویری که میبینیم با من مژگان ربانی بسیار تفاوت دارد.
چند وقت در سریال «معمای شاه» مشغول بودید؟
اشرف صد سکانس بازی داشت و تقریبا چیزی حدود دو سال طول کشید؛ البته در این دو سال گاهی تعطیل بودیم و گاهی هم من بازی نداشتم.
در طول دو سال حفظ کردن ویژگیهای ظاهری و نوع حرکات نقش کار سختی نبود؟
نه سخت نبود. باید حواسم میبود، بخصوص بسیار مراقب بودم که وزنم کم و زیاد نشود، چون لباسهای زیادی برای ما دوخته بودند و نمیشد آنها را عوض کرد. به لحاظ حسی هم خیلی از اشرف فاصله نگرفتم چون مدام در حال خواندن کتابها بودم؛ مثلا کتاب خاطرات تاجالملوک و خاطرات فرح دیبا از آن دست کتابهایی بود که حین فیلمبرداری سریال میخواندم و تمام این دو سال درگیر نقش بودم.
یعنی در هیچ کار دیگری طی این دو سال بازی نکردید؟
فقط یک تئاتر بازی کردم.
اصولا چندان هم پرکار نیستید!
این ماجرا دو علت دارد؛ یکی اینکه من خیلی در معرض این اتفاق قرار نگرفتهام که کارگردانها به سراغم بیایند؛ شاید آنقدرها که باید معروف نشدهام و دیگر اینکه برای بازیگری متر و معیار دارم و بخصوص طی چند سال اخیر هر نقشی را با هر شرایطی قبول نمیکنم ولی دلیل اصلی این است که یا نوع بازی من مطابق سلیقه کارگردانها نیست یا چهره و فیزیکم برای نقشها مناسب نیست که کارگردانها کمتر به سراغم میآیند.
چقدر راحت درباره این مساله حرف میزنید!
خب برای اینکه این مساله در زندگی حرفهای من وجود دارد و چرا راحت دربارهاش حرف نزنم؟!
معمولا آدمها دوست ندارند آسیبپذیریهایشان را نشان بدهند!
خوشبختانه سالهای زیادی است که مشغول به کار هستم و فکر میکنم حساسیتها و آسیبپذیریهایم به مرور از من کنده شده و ریخته است. اگر کارگردانی به من بگوید بازی تو را ندیدهام و باید تست بدهی یا باید هر چه بازی کردهای را فراموش کنی، ناراحت نمیشوم و کاملا آماده این مبارزه، رقابت، چالش یا هر اسم دیگری که دارد، هستم چون در تمام این سالها تلاش کردهام که بخش تازهای از بازیگری را در خودم پیدا کنم و این دستاوردها زمانی دیده میشود که از من برای یک نقش دعوت کنند. نگفتن یا مخفی کردن واقعیتها، مربوط به زمانی است که من سالها پیش آن را رد کردهام.
انتهای پیام/