انقلاب اسلامی ایران و ماهیت استکبارستیزی
بشیر اسماعیلی کارشناس بینالملل و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان در یادداشتی برای خبرگزاری آنا نوشت؛ مفهوم «استکبار» را باید مولود انقلاب اسلامی ایران دانست؛ پیش از آن در ادبیات نظام بینالملل برای توصیف ماهیت و عملکرد سرمایهداری و سلطه از عبارت امپریالیسم استفاده میشد. «امپریالیسم» را اندیشمندان چپگرای عمدتاً اروپایی و آمریکایی لاتین مورد استفاده قرار دادهاند، هرچند که در مبانی نظری تفاوتهایی با مفهوم استکبار دارد، اما شباهتهای زیادی نیز بین این دو مفهوم وجود دارد.
از منظر این هر دو مفهوم، سلطه حالتی است که در اثر استثمار و بهرهجویی یک قدرت جهانی از دیگر ملتها صورت میپذیرد. این بهرهکشی میتواند در حالات مختلفی به وجود آید. مثلا اگر نیروی کار مورد بهرهکشی قرار گیرد، بردهداری همانند دوران طولانی و سیاه استثمار سیاهان در آمریکا به وجود میآید. اگر قلمرو و سرزمین دیگران مطمح نظر باشد، وقایعی همچون اشغال سرزمین آبا و اجدادی فلسطینیان یا سرخپوستان آمریکا رقم میخورد.
در عین حال معمولاً استکبار چشم طمع به منابع طبیعی و ثروتهای ملی کشورها دارد. نمونه بارز آن چند قرن استعمار آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی است که با توسل به نیروی نظامی، ثروتهای ملی کشورها به یغما برده شد. به عنوان نمونه «در دوره زمانی ۱۷۶۵ تا ۱۹۳۸ بریتانیا در مجموع قریب ۴۵ تریلیون دلار از ثروتهای هند را غارت کرده است. ۴۵ تریلیون دلار ۱۷ بار از کل تولید ناخالص داخلی سالانه امروز بریتانیا بیشتر است. این اتفاق از طریق سیستم تجاری افتاده است. بریتانیا پیش از استعمار هند، کالاهایی مانند منسوجات و برنج را از تولیدکنندگان هندی خریداری میکرد و به همان شیوه معمول – عمدتا با نقره- بهای آن را میپرداخت، درست همانطور که با هر کشور دیگری تجارت میکرد».
در غرب، قدرت گرفتن کشورهای اروپایی با جریانات فکری مبتنی بر اومانیسم، سکولاریسم، ماکیاولیسم و امثال آن توأم شد. در واقع قدرت توأم با خودبرتربینی نژادپرستانه، فجایع دوران استعمار را رقم زد و در زمان حال نیز توسط آمریکا در قالب استعمار فرانو ادامه مییابد
با اتمام دوران استعمار کهن، ایالات متحده که بنیانهای استکباری خود را بنا مینهاد، با تشکیل نهادهای «برتون وودز» پس از جنگ دوم جهانی، راه اروپاییان را در غارت سیستماتیک ثروتهای ملتهای جهان ادامه داد. نهادهای نوظهوری مثل صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، گات (که بعدا به سازمان تجارت جهانی تغییر یافت) در کنار تثبیت دلار به عنوان ارز بینالمللی، همگی از نتایج برتون وودز بود که تالی فاسد آن در استثمار اقتصاد جهانیان تا به امروز تداوم داشته است.
اما برخی اوقات، استکبار به نیروی کار و سرزمین و منابع کشورها بسنده نمیکند و برای حیات یا ممات مردم جهان تصمیم میگیرد. در سند موسوم به NSSM ۲۰۰ آمریکا، هنری کیسینجر وزیر خارجه وقت توصیه میکند که برای اینکه رشد جمعیت در کشورهای به تعبیر او جهان سوم، ممکن است منابع طبیعی را مصرف کند؛ بنابراین باید راهکارهایی برای کاهش رشد جمعیت در این کشورها اجرا شود. این راهکارها از عقیم سازی تدریجی تا ایجاد جنگهای ساختگی و شیوع بیماریهای همه گیر و قحطی را برای کاهش جمعیت کشورها شامل میشود؛ بنابراین مبارزه با استکبار نه تنها یک مسأله عقیدتی مرتبط با حفظ شأن و عزت برای ملت هاست که یک رویکرد عملگرایانه است؛ چراکه وادادگی در برابر استکبار منجر به یک خطر وجودی خواهد شد که علاوه بر منابع و ثروتهای ملی، موجودیت کشورها و زندگی مردم آنها را هم تهدید خواهد کرد.
رهبر انقلاب درباره وجهه عقلانی و عملگرای مبارزه با استکبار گفتهاند: «مبارزه [ایران با استکبار]، یک مبارزه عقلانی، خردمندانه و منطبق با منطق است. افراد کوتهبین و کوتهنظر ــ نمیگویم خائن، متّهم نمیکنم به تعمّد و خیانت؛ حدّاقلّش این است که کوتهبین هستند ــ سعی نکنند حرکت ملّت ایران در مقابل استکبار را یک حرکت غیر منطقی جلوه بدهند؛ نخیر، حرکتی منطقی و درست و منطبق با منطق صحیح عُقلایی و انسانی و بینالمللی است.»
از طرفی عنصر اصلی در ماهیت استکبار، «خودبرتربینی مبتنی بر نژادپرستی» است. استکبار از نظر لغوی نیز اشاره به خود برتری بینی دارد و در واقع این بزرگ پنداشتن خود، چون از فضایل اخلاقی و معنویت فاصله میگیرد به یک حالت خطرناک برای بشریت تبدیل میشود.
در غرب، قدرت گرفتن کشورهای اروپایی با جریانات فکری مبتنی بر اومانیسم، سکولاریسم، ماکیاولیسم و امثال آن توأم شد. در واقع قدرت توأم با خودبرتربینی نژادپرستانه، فجایع دوران استعمار را رقم زد و در زمان حال نیز توسط آمریکا در قالب استعمار فرانو ادامه مییابد.
نخستین نشانه استکبار در تاریخ پیدایش بشریت در قالب روایت شیطان و انسان قابل مشاهده است، آنجایی که شیطان از امر الهی در سجده به انسان تمرد کرد. در آیه ۱۲ سوره مبارکه اعراف چنین آمده است: «خدا فرمود: هنگامی که تو را امر کردم، چه چیز تو را مانع شد که سجده نکردی؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش پدید آوردهای و او را از گِل آفریدی».
و این به یک تعبیر میتواند اولین استکبار مبتنی بر نژادپرستی به حساب آید؛ چراکه شیطان، آتش را به عنوان عنصر ذاتی خلقت خود عامل برتری بر انسان دانست. به تعبیر دیگر شیطان فضیلت خود بر انسان را نه بر اساس برتری معنوی و روحانی که بر مبنای برتری آتش بر خاک تلقی کرد و این همان چیزی است که در نژاد پرستی استکباری مصداق دارد.
بدین روی، انقلاب اسلامی را باید مبدع مفاهیم استکبار و استکبارستیزی در دنیای معاصر دانست. مفهومی که اگرچه ملت ایران هزینههای زیادی برای تحقق آن پرداخته است؛ اما اگر به نبرد همیشگی خیر و شر قائل باشیم و همانطور که گفته شد، عنصر اصلی پیدایش شر را استکبار وزیدن شیطان در روز نخست خلقت بدانیم، ملت ایران در طرف درست تاریخ و در سمت خیر ایستاده است. همان نبردی که اساطیر ما در قالب نبرد نور با تاریکی روایت کرده بودند و اکنون پس از قرنها همچنان این تمدن کهن به تقابل خود با شر و تاریکی ادامه میدهد.
انتهای پیام/


