دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
02 تير 1395 - 12:45

علی هاتفی: نیکوکاران مهربان! مرا تنها نگذارید

علی هاتفی، همان پسر بچه معصومی که به خاطر برق گرفتگی دو دستش از شانه قطع شده، ضمن تشکر از نیکوکارانی که تاکنون حمایتش کرده‌اند، از مردم و مسئولان بار دیگر خواست کمک کنند که به زندگی برگردد و تنهایش نگذارند.
کد خبر : 96045

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری آنا از سلامت آنلاین، ماجرای حادثه تلخی که زندگی علی را زیر و رو کرد، این‌گونه شروع شد؛ جمعه کسل کننده در خانه علی بیداد می‌کرد، مادر در حیاط خانه رخت می‌شست و مهدی برادر کوچک علی دور حوض می‌گشت و رقص آرام ماهی‌ها را تماشا می‌کرد. پدر در مقابل آفتاب تند خرداد ماه با سگرمه‌های درهم لب ایوان نشسته و در فکر فرو رفته بود. ناگهان زنگ در خانه به صدا در آمد، دوست پدر علی بود، با خوشحالی گفت: کاری پیدا شده، تا آخر روز می‌توان پول خوبی به دست آورد.


چشمان پدرعلی برق زد، زود وسایلش را برداشت و رو به مادر گفت: انشالله شب با دستمزد خوبی می‌آیم و هر چه لازم داری می‌خریم. مادر لبخندی زد و رو به آسمان گفت: امید به خدا.


علی شتابان به سوی پدر دوید و خواست او را با خود ببرد. پدر در مقابل تمناهای کودکانه علی نتوانست مقاومت کند واین‌گونه علی شاداب و خندان بر ترک موتورسیکلت زهوار در رفته پدر نشست و راهی شد، راهی شدنی که نمی‌دانست چه مصیبتی در انتظار اوست.


ماجرای قطع شدن دست‌های علی چه بود


پسرک سر از پا نمی‌شناخت که توانسته از شر جمعه دلگیر رها شود و دمی با دوستان جدید در زمین خاکی کوچه پس کوچه‌های «مامازن» پاکدشت فوتبال بازی کند. ساعتی نگذشت، پدر برای انجام کاری رفت و دوست پدر، علی را صدا کرد که در گرفتن لوله سنگین و بلندی به او کمک کند. غافل از اینکه دستان کوچک علی توانایی گرفتن لوله را ندارد، لوله خم شد و با کابل لخت برق فشار قوی برخورد کرد، زمین لرزید و فریاد علی از درد به آسمان رفت.


و این‌گونه شد که علی هاتفی نوجوان ۱۲ ساله در یک جمعه سیاه دچار برق گرفتگی شدید شد و در عرض چند دقیقه دو دستش تا شانه زغال و به چوبی خشک تبدیل شد و زندگی روی دیگر خود را به این کودک معصوم نشان داد. دو سه ساعتی طول کشید تا علی را از پاکدشت به بیمارستان شهید مطهری تهران منتقل کنند.


علی یک هفته در بخش مراقبت‌های ویژه بستری بود و پزشکان گمان می‌کردند با شرایطی که او دارد، هرگز زنده نمی‌ماند، به همین دلیل به خانواده‌اش گفتند امکان زنده بودنش کم است و برای انجام عمل باید صبر کنند. اما علی برای زندگی سخت جنگید، مقاومت کرد و دوام آورد. غیر از دو دستش که به جزغاله‌ای سیاه تبدیل شده بود، در ناحیه پاها و سر هم دچار زخم‌های عمیقی شده بود، اما علی نشان داد قوی‌تر از آن است و طاقت آورد و زنده ماند و پزشکان او را عمل کردند و افسوس که دو دست علی دیگر حتی یک رگ نداشت که خونی در آن جریان یابد. دو تکه چوب سیاه خشک کج و معوج که برای زنده ماندن علی باید از شانه قطع می‌شدند.


دکترها زنده ماندن علی را معجزه می‌دانند، بچه‌ای که برق سه فاز حتی از سرش عبور کرده و موهای او را سوزانده است، اما او زنده ماند و برای زندگی جنگید.


علی هاتفی اکنون در کلاس سوم راهنمایی مدرسه دانش آموزان استثنایی درس می‌خواند اما هنوز به زندگی امیدوار است. پزشکان گفته‌اند به کمک فن‌آوری‌های جدید می‌توان دو دست الکترونیک برای او کار گذاشت تا او بتواند به تنهایی غدا بخورد، لباس بپوشد، بند کفش‌هایش را ببندد و دستش را بر زانو بگیرد و برخیزد.


خودش می‌گوید خیلی وقت‌ها که تشنه و گرسنه است خجالت می‌کشد به مادر و یا برادرش بگوید آب می‌خواهد. می‌گوید تا آنجا که توان داشته باشم صبر می‌کنم.


هزینه دست‌های مصنوعی علی 260 میلیون تومان است


علی فقط یک آرزو دارد، روزی دو دست داشته باشد تا بتواند روی پای خودش بایستد. به گفته پزشکان متخصص هزینه وارد کردن دو دست مصنوعی برای علی و ادامه پروسه درمانش حدود ۲۶۰ میلیون تومان تمام می‌شود که به کمک نیکوکاران سخاوتمند تا کنون مبلغ ۱۵۸ میلیون آن جمع شده است.


تیم پزشکان معالج علی می‌گویند از آنجا که علی در سن رشد است، برای اینکه شانه‌های علی عادت کنند دو دست سنگین مصنوعی را تحمل کند، باید ابتدا دو دست مصنوعی ایرانی را که صرفا کارکرد زیبایی دارند، تا یک سال برای او کار بگذارند و سپس در صورت تامین هزینه، دو دست الکترونیک از خارج از کشور برایش وارد کنند؛ دست‌هایی که از ساعد متحرک است و علی با کمک آنها می‌تواند کارهای حداقلی خودش را با آنها انجام دهد.


همه دلخوشی علی این است که به زودی روند درمانش برای کار گذاشتن دو دستش آغاز شود اما مادرش می‌گوید برای این کار باید علی از لحاظ تغذیه تقویت شود تا بتواند این همه جراحی را تاب بیاورد.


علی به روان درمانی هم به شدت نیاز دارد، او هنوز بعد از دو سال در شوک آن جمعه سیاه است که دو دستش در عرض یک دقیقه جزغاله شد، موهایش آتش گرفت و شکم و پاهایش تاول زد.


تلخ‌ترین صحنه زندگی علی نحوه تردد اوست که مجبور می‌شود برای اینکه ترک موتور پدرش سوار شود و به بیمارستان و مدرسه و ...برود، با یک کش محکم او را به کمر پدرش متصل کنند و علی می‌گوید: این صحنه برایم خیلی دردناک است.


می‌خواهم بچه‌های مانند خود را مجانی درمان کنم


علی آرزو دارد دکتر شود، آن هم دکتر دست که بتواند بچه‌هایی که مثل خودش مشکل دارند را مجانی درمان کند! نکته قابل تامل در داستان تلخ زندگی علی این است که او به خاطر کابل‌های نا ایمن فشار قوی لخت دچار برق گرفتگی شده است؛ حادثه‌ای که تکرار می‌شود و هر ساله حوادث تلخی به همین شکل رقم می‌خورد و شهروندان بسیاری قطع عضو و معلول می‌شوند. وزارت نیرو، شهرداری و دیگر نهادهای ذیربط در برابر چنین حوادث زجر آور و تلخی چه تمهیداتی اندیشیده است و آیا در این باره نباید خسارتی پرداخت کند؟


علی هاتفی قربانی یک حادثه است، حادثه هم خبر نمی‌کند ولی برای ادامه راحت‌تر زندگی باید همه دستان نداشته‌اش را بگیرند، هر کس به هر نحوی که می‌تواند‌.


در این روزهای معنوی ماه رمضان و نزدیک شدن به شب‌های قدر، علی چشم به راه کمک‌های شما مردم سخاوتمند است که بتواند هزینه‌های سنگین تغذیه و درمانش را تامین کند و پدرش که یک جوشکار ساختمانی است شرمنده پسرکش نباشد.


شماره حساب کمک به علی هاتفی به نام خودش برای دریافت کمک‌های شما نیکوکاران سخاوتمند به این شرح است:


6104337929674743 بانک ملت- به نام علی هاتفی


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب