شعر ، بیماران پروانهای را تسلی میدهد/جهانیان باید متوجه این حقیقت شوند

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، شامگاه جمعه ۳ اسفند ماه نشست ادبی «پروانههای رخمی» با حضور جمعی از مسؤلان خانهای بی، بیماران پروانهای، و اهالی شعر و ادب کشورهای ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه، لبنان، سوریه، بنگلادش، الجزایر، و مراکش با اجرا و دبیری سید مسعود علوی تبار و با میزبانی گروه بین المللی هندیران برگذار شد.
سید مسعود علوی تبار شاعر، فعال فرهنگی، و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی در ابتدای این نشست بیان داشت: در ایران که هنر اول آن هنر شعر و شاعری است، ادبیات و شعر زیباترین، پرنفوذترین، و اثر گذارترین راه تعامل بین دلهای آحاد جامعه است. در طول تاریخ ایران زمین تا دوران معاصر حتی فیلسوفان، طبیبان، ریاضی دانان، مفسران قرآن، عرفا، پهلوانان، و افراد سیاسی و مذهبی، و دیگر اقشار جامعه هم ارتباط بسیار نزدیکی با شعر داشتهاند. افرادی، چون ابن سینا، خیام، صدرالمتألهین، شیخ بهایی، علامه طباطبایی، حضرت امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) و ... همه در زمره ادیبان نیز بودند و برای شعر و ادب ارزش بسیاری قائل بودهاند.
علوی تبار خاطر نشان کرد: شعر در تمام لایههای زندگی ایرانیان نفوذی قدرتمند دارد. به عنوان مثال در سال جاری بزرگترین حمله پهبادی و موشکی تاریخ با نام وعده صادق یک با قرائت یک بیت از مقام معظم رهبری نضج گرفت: «تو را است معجزه در کف زِ ساحران مهراس / عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز»؛ و امروز در این جمع با حضور شاعران کشورهای مختلف جنبههای مختلف یک بیماری نادر و هولناک به نام بیماری پروانهای وارد دنیای بی انتهای شعر و ادبیات میشود؛ و زبان شعر در به لرزه در آوردن دلهای های آگاه، در محکوم کردن تحریم ها، در بیان دیگر مشکلات پروانهای ها، در همدلی و همزبانی با آنان و خانوادهاشان یکی از اصلیترین رسالتهای خود را فریاد میزند.
عظمیٰ زرین نازیه شاعر پارسی زبان، و دانشیار گروہ زبان و ادبیات فارسی دانشگاہ پنجاب لاھور پاکستان اظهار کرد: هم اکنون که درباره پروانهایها صحبت میکنم این بیت سعدی در ذهنم تداعی میشود:ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز/ کان سوخته را جان شد و آواز نیامد.
این پروانهها هر روز در خویش میسوزند و با سوختن همواره خود میسازند.
چه بسا این پروانهایها حتی در لمس محبت آمیز پدر و مادر هم شفقت را احساس نکنند، که دست شفقت هم پوست نازکتر از بال پروانهی آنها را پاره پاره میکند.
دانشیار دانشکده خاورشناسی دانشگاه پنجاب پاکستان سپس با قرائت آیه «وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ»، «و هنگامی که بیمار شوم پس او شفایم مى بخشد»، از سوره الشعرا، تصریح کرد: ما معتقد هستیم که خداوند بیش از همت بندگانش به آنان درد نمیدهد، البته در دنیا بعضی مواقع احساس میکنیم که دایره زندگی بر ما تنگ میشود. اما در صورتی که وسایل و اسباب آن مهیا باشد، میتوان با بیماری مبارزه کرد؛ لذا از عموم مردم تقاضا دارم بوسیله قلم، بوسیله امور مادی، بوسیله کمک به تهیه دارو و ... در کمک به بیمارانی کهاز اسباب درمان محروم هستند کمک کنند. یقیناً خداوند بزرگ و برتر ما را برای بندگی به این دنیا فرستاده است، و این بندگی بدون از تردید تنها در عبادات شخصی خلاصه نمیشود، بلکه حقوق بندگان را ادا کردن از بزرگترین عبادات محسوب میشود.
فاطمه آزادی منش شاعر، نویسنده، و فعال رسانه از سوریه گفت: بیماران پروانهای برای ادامه زندگی میجنگند و با تمام عزم و اراده خود در برابر سختیها و چالشهایی که بیماری برایشان به وجود آورده است، ایستادگی میکنند. از یک سو با چالش عدم دسترسی به درمان قطعی مواجهاند و از سوی دیگر با سیاست تحریمهای ظالمانهی مدعیان دفاع از حقوق بشر، از سادهترین درمانهای موجود محروم هستند.
این نویسنده سوری ادامه داد: در این بیان مختصر، از صاحبان روحهای پاک درخواست میکنم که به این قهرمانان که نقاشی مبارزه و جهاد را با رنگ خون خود ترسیم کردهاند، به هر نحوی که میسر است کمک و یاری رسانند. آنها امیدوارند که نور و شفا را ببینند و همگی با عقیده و ایمان به این که نور خداوند با آنهاست و به آنها کمک میکند، ایستادهاند؛ و از تجلیات این نور، همبستگی قلبها و ارواح با آنهاست و کلماتشان از روح همکاری ناشی میشود.
سید محمد رضا سلسکوت شاعر پارسی زبان و استاد دانشگاه کشمیر هند ضمن محکوم کردن تحریمهای ظالمانه آمریکا برای کودکان پروانهای از اهمیت شعر در آگاهی بخشی عمومی و خدمت به این بیماران نام برد و اظهار داشت: شعر، نه فقط کلمات روی کاغذ، بلکه صدایی است که میتواند پردههای بیتفاوتی را کنار بزند. شاعران بخاطر انسانیت، از هر مللی هم باشند، میتوانند با زبان شعر، این رنج را به تصویر بکشند، احساس همدردی را در دلها زنده کنند و جهانیان را متوجه حقیقت کنند. یک بیت شعر میتواند هزاران دل را بلرزاند، اشک را در چشمها جاری کند و صدای مظلومیت را به گوش آنهایی برساند که شاید تاکنون نشنیده بودند.
سید محمد رضا سلسکوت ادامه داد: علاوه بر این، شعر میتواند خودِ بیماران را نیز تسلی دهد. آنها که در تاریکی رنجهایشان تنها ماندهاند، شاید در کلمات یک شاعر، نوری از امید بیابند. در قصههای صبر، در حکایتهای ایستادگی، در ترانههایی که از امید سخن میگویند، نیرویی است که میتواند آنها را در برابر دردهایشان مقاومتر کند....
زهرا مؤذنی شاعر و نویسنده، که خود از مبتلایان به بیماری پروانهای نیز میباشد، در ابتدا از آرزوی دیرینه خود که دیدار مقام معظم رهبری است، سخن گفت و سپس در رابطه با مشکلات پروانهایها اظهار داشت: کمبود پانسمان و هزینههای بالای داروها، سردرگمی در پیداکردن کرم و پمادی که برای ترمیم زخمها مؤثر باشد که شاید مقداری از درد و سوزش زخمها را کمتر کند از جمله مشکلات همیشگی بیماران پروانهای ست. مرموز بودن این بیماری باعث شده هر بار به شیوهای جدید بیمار را غافلگیر کند و علاوه بر تخریب پوست، اعضای دیگر بدن از جمله؛ چشمها، دندانها، دهان، گلو و مفاصل را نیز بینصیب نگذارد.
زهرا مؤذنی ادامه داد: و چقدر هولناک است روزی که بیماری در یک زخم رخنه کند و آنقدر آن را بجود تا به گوشت و عمق استخوان برسد، و تا بیمار به خود بیاید با جای خالی دست یا پایی مواجه میشود که در اثر سرطان پوست، زیر ساطور جراحی جا مانده است؛ و باز این پایان ماجرا نیست و «ای بی» همچنان با قدرت به سلاخی خود ادامه میدهد
وی در پایان تصریح کرد: البته با همهی این وجود با افتخار میگویم: اگرچه این بیماری بسیار سخت و طاقتفرساست، اما مانع از آن نشده که ما نتوانیم استعدادهای نهفته درپس زخمها و دردهایمان را پیدا نکنیم، و صد هزار مرتبه شکر که از هر پیلهی زخم و دردی پروانههایی موفق و مستعد سربرآوردهاند. به حتم وقتی خدا به پرواز پروانههای رنگین خود در خلعت دکتر، مهندس، نقاش، نویسنده و.. مینگرد زمزمه میکند:
فتبارک الله احسن الخالقین
دیگر سخنران این نشست رجاء محمد بیطار شاعر و نویسنده لبنانی، با فرموده حضرت محمد (ص)، مبنی بر «مؤمنان در دوستی، عطوفت و مهرورزی نسبت به هم چونان یک پیکرند؛ که هر گاه عضوی از آن به در آید، دیگر اعضاء را بی تابی و تب فرا میگیرد» صحبتهای خود را با عنوان «بیماران پروانهای در ایران، بین پتک سرنوشت و سندان استکبار» آغاز کرد و بیان داشت: شناخت و آگاهی من نسبت به این بیماری به واسطه فراخون «نخستین جشنواره شعر بین المللی پروانگی» در ایران بود، اما چیزی که واقعاً مرا متحیر کرد این بود که متوجه شدم، محاصره اقتصادی خودسرانهای که کشورهای استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکا بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل کردهاند، وضعیت سلامت صدها بیمار پروانهای را با خطرات جدی و حتی مرگ روبهرو کرده است.
این شاعر لبنانی در انتها بیان داشت: عمق جنایت تحریم داروهای پروانهای که در انحصار چند کشور است را میتوان در آینه آن سؤال سرزنش کنندهی جاودانهای که امام حسین (ع) از لشکر عمر بن سعد پرسید، دید؛ که حضرت فرمودند: «اگر به من رحم نمیکنید، پس به این کودک شیرخوار رحم کنید». اما در جواب «حرمله بن کاهل» با تیر سه شعبه گلوی فرزند معصوم امام حسین (ع) را از هم درید.
این جنایتکاران نیز فرزندان پروانهای ایران را از درمان محروم کردهاند، مدعیان حقوق بشر همین قاتلان و جنایتکارانی هستند که هدف برای آنها وسیله را توجیه میکند، و با هدف تضعیف کشور ایران که عزتمندانه در مقابله با ظلم و ستم، و سرکشی آنان قد علم کرده است، دستها را به غیر انسانیترین و فجیعترین حربهها آلوده کردهاند....
فاطمه بتول سایوز شاعر و نویسنده از ترکیه، دیگر سخنرانی بود که در این نشست به ایراد صحبت پرداخت، وی در بخشی از سخنان خود اذعان کرد: یکی از بیرحمانهترین جنبههای تحریمها، تأثیر آنها بر بیماران خاص است. بیمارانی که داروهایشان نه سلاحاند، نه ابزار قدرت، بلکه تنها امیدی برای ادامهٔ زندگی. بیماری پروانهای، نمونهای از این تراژدی است. این بیماری با کوچکترین تماس، زخمهایی عمیق و دردناک بر بدن بیماران برجای میگذارد. اما رنج این بیماران، تنها به درد جسمی خلاصه نمیشود.
فاطمه سایوز ادامه داد: در سالهای اخیر، بسیاری از این داروها به دلیل تحریمها از دسترس خارج شدهاند. کشورهایی که این داروها را تولید میکردند، تحت فشارهای اقتصادی و سیاسی، از ارسال آنها به ایران خودداری کردند. سازمانهای جهانی کجا هستند؟ آنها که شعار حقوق بشر سر میدهند، آنهای که حتی برای دفاع از حق زندگی حیوانات، فریاد سر دادهاند، چرا در برابر این بیعدالتی سکوت کردهاند؟
وی در انتها خاطر نشان کرد: ما اینجا هستیم تا بگوییم که این وضعیت نباید ادامه یابد. هیچ کودک بیماری نباید قربانی بازیهای سیاسی شود. هیچ خانوادهای نباید از دسترسی به داروهای مورد نیاز عزیزانش محروم بماند. جامعهٔ جهانی باید بیدار شود و بپذیرد که تحریمهایی که زندگی انسانها را تهدید میکنند، نهتنها غیراخلاقی، بلکه جنایتی علیه بشریتاند.
سید حکیم بینش شاعر و فعال رسانه از افغانستان گفت: در ایران به دلیل تحریم ها، از جمله تحریمهای دارو از سوی آمریکا، بیماران پروانهای با مشکلاتی چند برابر مواجه هستند. از سوی دیگر کمبود یا گرانی داروها و تجهیزات پزشکی مورد نیاز بار سنگینی را بر دوش خانوادهها گذاشته و زندگی آنها را دچار چالش کرده است.
سید حکیم بینش سپس در تأثیر شعر در کمک به بیماران پروانهای اظهار کرد: شما میدانید که زبان شعر قدرت نفوذ بسیار زیادی دارد و گاه یک بیت شعر و حتی یک مصرع شعر کار یک کتاب و یک سخنرانی را میکند، بنابراین با شعر میتوان توجه مردم و جامعه را به مشکلات این بیماران جلب کرد. علاوه بر این آگاهی رسانی، شاعران میتوانند با سرودن اشعاری امیدبخش، با این بیماران و خانوادههای یشان همدلی بکنند، به نحوی به آنها امید و قوت قلب ببخشند و درواقع در این مسیرِ سخت آنها را همراهی کنند.
وی در انتها گفت: نکتۀ دیگر این است که بسیاری از شاعران ما دارای آوازه و شهرت و اعتبار هستند، آنها میتوانند از این ظرفیت استفاده کنند و صدای بیماران پروانهای باشند. این شاعران میتوانند صدای بیماران پروانهای را به گوش مردم دنیا برسانند. آنها قادر خواهند بود مانند سعدی فریاد بیماران پروانهای باشند و با صدای بلند بگویند:
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
و بدین صورت، دنیا را متوجه وضعیت بیماران پروانهای کنند....
در این نشست ادبی شاعران و هنرمندانی، چون علیرضا قزوه، ایرج قنبری، رسول شریفی، سید مسعود علوی تبار، ناصر دوستی، محمد مهدی پرویزی، سید تصور مهدی، علی مزمل، نغمه مستشار نظامی، فاطمه نانی زاد، زهرا مؤذنی، زهرا پرویزی، ناهید ستوده، سارا رمضانی، لیلی حضرتی، نجمه بنائیان بروجنی، زهرا امام وردی، نگین نقیبی، سولماز نصر آبادی، فاطمه شکل آبادی، مریم فرجی، و صبا فیروزی حضور داشتند....
برخی از اشعار ارائه شده در این نشست را با هم قرائت میکنیم:
...
رسول شریفی
با تاول و زخم روزها سر شده است
در باور من بهار دیگر شده است
پروانهی زخمیام پر از شوق، ولی
بال و پر من شکسته، پرپر شده است
...
سید مسعود علوی تبار
قلبها در آتشی افروخته عاشق ترند
در میان شعلهها لب دوخته عاشق ترند
آن زمانی که زبانها از سخن پر میشود
چشمها بی هیچ از این اندوخته عاشق ترند
لحظهای پروانه شو در شعله شمعی بسوز
تا بدانی سینههای سوخته عاشق ترند
مبتلایان فراق از آن دل بی درد که
عاشقی را در حضور آموخته عاشق ترند
یک نفس از زیر خاکستر برون شو، شعله شو
قلبها در آتشی افروخته عاشق ترند
...
زهرا مؤذنی
اما من
در سحرگاهی که تاریکی
به اوج خود رسیده است
پیلههای تنیده به بالهای زخمیام را
خواهم شکافت
و به پرواز در خواهم آمد
و اوج خواهم گرفت
به سوی نور
به سوی حق
من پروانه خواهم شد
...
سیده عینی رضوی (علیگر، هند)
نو مید مشو سوز دعا میگیرد
دستان تو را دست خدا میگیرد
از لطف صبوری توای مادر من
پروانه تو زود شفا میگیرد
...
پروانه نجاتی
پروانه شو به بال و پر تازه ریختن
وقتی که نیست پای از آتش گریختن
اینجا کجاست بال و پرم درد میکند
سرگیجه نیست، باز سرم درد میکند
فرقی ست بین ما و شما، ختم گفتوگو
در پوستها دوباره نمیگنجد آرزو
باید مقاومت کنی این درد ماندنی ست
در زندگی ورق ورق قصه خواندنی ست
سلولها به روی تو لبخند میزنند
لبهای باز را به تو پیوند میزنند
پروانگی کن این سفر بی چراغ را
بال و پر رها شده هر سوی باغ را
این زخم نیست سهم تو از تازه بودن است
محتاج پانسمان به اندازه بودن است
باید دعا کنیم دعا شور زندگی ست
موسیقی طراوت و طنبور زندگی ست
بارانی است چشم و هوا آسمانی است
دست محبتی ست ولی بی نشانی است
حس کن که هست، جان تو را زنده میکند
بو کن نسیم عطر پراکنده میکند
این جسم بخش کوچکی از ماست نازنین
روح است و جاودانگی و عشق آتشین
پروانهی نشسته کنار تنور باش
بیماری از تو مرگ نسازد صبور باش
..
محمد عشرت صغیر (شاه جهانپور، هند)
آزرده شود پرنده کوچک من
دلخسته و دلتنگ شود رودک من
آهسته قدم گذار در این گلزار
پروانه نشسته بر تن کودک من
..
میترا ملک محمدی
ازخدا خواستم آرامش جانم باشی
که ستون بدنم، تاب و توانم باشی
زخمهای تنم انگار که زخم تن توست
درد هیچاست، تو که روح و روانم باشی
باغبانم توییای مادر من حامی من
خوبم آن لحظه که تو جان و جهانم باشی
دست تو مرهم زخم تن رنجور من است
باز لبخند بزن تا ضربانم باشی
جان من خنده و سرگرمی و آرامش من.
نکند مادر خوبم نگرانم باشی
قسمت و روزی من بود اگر این، صد شکر
مادرم، گوهر پیدا و نهانم باشی
...
محمد آرمان حبیب (جارکند، هند)
با شعله شمعی که رها میرقصد
تاول به تن و آبله پا میرقصد
با زخمه زخم بر تن تار وجود
پروانه به تن شعله نما میرقصد
..
فاطمه نانی زاد
ای که در شمع وجودت شعلهها برپا شده
در نفس هایت پر پروانهها پیدا شده
تو نمیرنجی از این پروانههای سرخ درد
اشکهایت بارها و بارها حاشا شده
هرگز از نجوای تو نشنیده آهی، آینه
غنچهٔ لبهای تو هر بار از هم وا شده
با امید مرهمی از جنس نور و روشنی
لحظههای تیرهٔ امروز تو فردا شده
باز هم از شور و شوق زندگی پر بودهای
هر زمان این درد در رگهات بی پروا شده
باغی از شبنم تو را گاهی نوازش میکند
بال این پروانهها با بوسه ات امضا شده
...
سید تصور مهدی (پتنا، هندوستان)
دل پروانه نالان غمی نیست
دگر در چشم خون او نمینیست
دلش بر صبر مادر بال و پر زد
به غیر از عشق مادر مرهمی نیست
...
شعر و آوا: سمانه رحیمی
مادرم وقتی دلش را نذز باران میکند
بغض خود را در گلو آهسته پنهان میکند
هم دلم مشتاقِ در آغوش گرمش بودن است
هم نوازشهای او، من را پریشان میکند
کودکم، پروانهای از پیله بیرون آمده
بالهای زخمیام را، عشق درمان میکند
رختخوابم برگ گل، تن پوش من ابریشمی
فرش زیر پای من را باغ ریحان میکند
بی قراری میکنم گاهی ولی لبخند او
زمهریرستان جانم را گلستان میکند
من به تاولهای بی اندازه عادت کردهام
رنج هایم را خدای خوبم آسان میکند
مطمئنم سختی این روزهای رفته را
لطف بی پایان او یک روز جبران میکند
...
فرزانه قربانی
تویی پروانهی این خانه، اما همیشه زخم داری روی بالت
انار نارسی بر شاخه هستی
ولی خونین شده لبخند کالت
دهان وا کرده زخم تو همیشه
که خون میباری از درد فراوان
نخواه آرام باشم از غم تو
برایم رنج هایت نیست آسان
صدای خنده هایت را ندیدم
بپیچد باز هم در گوش خانه
چه میشد مثل گنجشکان کوچک
تو هم پر میزدی در آشیانه
بهار پر خزانی، بس که تاول
شکوفا میشود روی تن تو
چنان پوشیده از زخمی که حتی
شده این زخمها پیراهن تو
همیشه حسرتی بوده برایم
که دستان تو را محکم بگیرم
نشد که این جهان کوچکت را
میان رنجها از غم بگیرم
نبین با بالهای زخمی خود
دل پرواز را خون کردهای تو
به چشمان پر از نورت دچار است
جهانی را که افسون کردهای تو
...
عماد الدین ربانی
زخمم دهان گشوده، سخن ساز میکند
بیپرده دردهای من آغاز میکند
باباییام برای پدر ناز میکنم
ناز مرا خریده مرا ناز میکند
مادر هر آن زمان که دل خانمان گرفت
یک پنجره بسوی خدا باز میکند
تحریم بسته راه نفس را و زندهام
من زندهام به عشق که اعجاز میکند
من خواب دیدهام که رهایم رها رها
ها! مثل آن پرنده که پر باز میکند
پروانههای دفتر نقاشیام به هم
گفتند: بهتر از همه پرواز میکند
...
معصومه هرمزی مقدم
میدرخشید چشم زیبایش
صورتی بود رنگ دنیایش
دامن گل گلیش پر بود از
قاصدکهای شاد فردایش
یک شب از خواب ناز شد بیدار
تاولی دید روی هر پایش
روی دستش جوانه زد زخمی
پیله شد دست و پای رعنایش
بازی کودکانه اش گم شد
پر شد از رنگ زرد رؤیایش
دست خالی رسید بابا و
گفت تحریم شد دواهایش
رقص پروانهها مهیّا شد
روی دستان سرد سارایش
خواب رفت و تمام شد دردش
بدنش یخ، سیاه دنیایش
...
نگین نقیبی
وقتی خدا بر حال و روز ما نظر دارد
بی شک دعاهایم برای تو اثر دارد
با بالهای خسته، هستی رو به روی من
هرم نفسهایت، عزیز من شرر دارد
مانند یک پروانهی برگشته از آتش
حتی نوازش هم برای تو ضرر دارد
میسوزی و کاری ز دستم بر نمیآید
از درد تو کِی روح آدمها خبر دارد
مرهم برای زخمهای تو مهیّا نیست
در این جهانی که حقوق بی بشر دارد
..
زهرا امام وردی
جراحتی که به بختم نشست و پیرهنم شد
چه داغها که برآمد، شراره اش وطنم شد
زبان به شکوه نخواهم گشود، پیدا نیست؟
که زخمهای عمیقم شبیه به دهنم شد
نه گوشوارهی ماه و نه سینه ریز ستاره
چه ذوقهای محالی که کنج سینه ورم شد
گل از گل همهی زخمها شکفته و بی شک
درختیام که شکوفه دخیل روی تنم شد
نگو که قسمت پروانه هاست شعله آتش
که باغ دامن مادر حریم زیستنم شد
تمام آینهام را ترک گرفته سراسر
همین محاصره بی شک، دلیل پرزدنم شد
انتهای پیام/