دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
دبیر اجرایی نخستین همایش ملی سیاست گذاری هنر در ایران مطرح کرد:

سیاستگذاری هنر معطوف به فلسفه هنر ایرانی نیست

سیاستگذاری هنر معطوف به فلسفه هنر ایرانی نیست
طیبه عزت الهی نژاد معتقد است که سیاستگذاری هنر خیلی معطوف به فلسفه هنر ایرانی نیست و امروزه وقتی دانشگاه‌های ما در حوزه هنر مشغول فعالیت هستند و نظریه‌های هنری را تدریس می‌کنند خیلی انسان شناسی هنر در آنها جایگاهی ندارد.
کد خبر : 949571

طیبه عزت الهی نژاد دبیر اجرایی نخستین همایش ملی سیاست گذاری هنر در ایران در گفت و گو با خبرنگار آنا، د خصوص کیفیت آثار ارسالی به دبیرخانه و وضعیت پژوهش‌های هنری در ایران بیان کرد: در حوزه پژوهش در واقع یک فاصله‌ای میان سیاست‌نامه نویسی و سیاست نامه نگاری حوزه هنر با پژوهش‌ها وجود دارد.

به همین دلیل خیلی نمی‌توان توقع داشت تا کسانی که در عرصه هنر فعالیت می‌کنند بتوانند درحوزه سیاستگذاری، متن‌های قوی و تخصصی را خلق کنند چون نگاه پژوهش‌های هنر بیشتر توصیفی و تاریخی است و خیلی در دانشگاه‌های هنر کشور شاهد این موضوع نیستیم که سیاست‌نامه نویسی هنر تدریس  شود. باید گفت که سیاست نامه‌ها از نظر ماهیتی جایگاهش در پژوهشگاه‌ها است.

وی ادامه داد:  یکی از وظایف تاریخی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات سیاست نامه نویسی است و توقع بر این است که کسانی که در حوزه هنر هستند و اقدام به ارسال مقاله می‌کنند رویکرد توصیفی، تاریخی و تحلیل داشته باشند و کسانی که در حوزه سیاست نامه نویسی فعالیت می‌کنند بر سوژه هنر تمرکز کنند.

به زعم بنده این همایش چون که شکل تازه‌ای از گفتمان‌سازی را آغاز کرده است در سال‌های آینده در حوزه مقالات و پژوهش‌ها موفق‌تر عمل خواهد کرد  و می‌توان انتظار داشت که پژوهشگران در آینده به این سمت و سو بروند و مقالات مهمی را تدوین کنند.

وی در پاسخ به این سوال که همایش‌هایی این چنینی تا چه حد می‌توانند نسبت به آگاهی بخشی جامعه نسبت به هنر تاثیرگذار باشند، گفت: ساخت عرصه سیاستگذاری و حکمرانی در بخش عمومی و خصوصی تاثیر گذار است و نقش دارد. گستره فعالیت بخش خصوصی نسبت به بخش دولتی تفاوت دارد و دایره عملکرد آن گسترده‌تر از بخش دولتی است.

باید گفت که این دو بخش مکمل همدیگر هستند و بخش دولتی تاثیر خودش را بر روی بخش خصوصی دارد و در قالب مجوزها و و رصد فعالیت‌های آن‌ها نقش خودش را به خوبی در سیاستگذاری ایفا می‌کند.

سیاستگذاری هنر معطوف به فلسفه هنر ایرانی نیست

مدیر پژوهشکده هنر پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در خصوص محور‌ها و نوع پژوهش‌هایی که در این همایش مد نظر است، بیان کرد: در همایش سیاست گذاری هنر، ما شاهد ارسال پایان نامه‌ها، پژوهش‌های کمی و کیفی هستیم و همچنین پژوهش‌هایی را به اساتید و پژوهشگران نخبه در قالب سفارش کار داده‌ایم. همچنین بخش مجزایی بنام بخش «تجربه‌نگاری» داریم.

وی افزود: یکی از نقاط قوت همایش این است که سراغ اغلب مدیران تاثیرگذار در سیاست هنری ایران از ابتدای انقلاب تا الان رفته‌ایم تا تاریخ شفاهی این بخش را تدوین کنیم.

عزت الهی نژاد در پاسخ به این سوال که همایش چه برنامه‌هایی را برای حمایت از بخش پروپوزال (پیش طرح) در نظر دارد تا پژوهشگران ایده‌هایی را برای پژوهش‌های جدی و با کیفیت ارائه کنند، گفت: ما یک بخش دانشجویی داریم که به پایان نامه‌های دانشجویی و تحقیقات آنها می‌پردازد و در سال‌های آینده این همایش نقشی موثر را در سیاستگذاری ایفا می‌کند. پایان نامه‌هایی که در آینده تدوین می‌شوند حتما حمایت خواهند شد.

یک بخش دیگری هم داریم که واکاوی عملکرد وزارت فرهنگ  و ارشاد اسلامی و نهاد‌های دولتی است که علاوه بر بخش تجربه نگاری سیاستگذاران شاخص به عنوان بخش ویژه در نظر گرفته شده است.

وی ادامه داد: از آن جایی که ما نهادی وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستیم و در همین حوزه‌هایی که مطرح شده است سیاستگذاری هنر، حکمرانی، وفاق ملی، عدالت فرهنگی، استراتژی فرهنگی، دیپلماسی هنر، اقتصاد، برنامه‌های توسعه، رسانه‌های نوین، سواد هنری، آینده پژوهی، مدیریت هنری، آموزش هنری، مصرف هنر و سیاستگذاری هنری در سایر کشور‌ها با توجه به عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این محورها، یک سری پژوهش‌هایی را آغاز کرده‌ایم تا حاصل آن را در همایش در معرض دید عموم قرار دهیم.

وی در خصوص مقوله سیاستگذاری در فضای هنری کشور بعد از انقلاب گفت: بیش از یک قرن است که ما در عرصه هنر دچار آشفتگی هستیم و این گفتمان به تاریخ هنر ایران خیلی  اهمیت نداده بطوریکه در دوره قاجار تغییر رویکرد را شاهد هستیم؛ در آن دوران نگاه ما به حوزه هنر تغییر می‌کند، در حالی که یکی از حوزه‌هایی که این تغییر مسیر را مورد نقد و واکاوی قرار می‌دهد، حوزه انسان شناسی هنر است. در دوره قاجار تغییر روش و منش ایجاد می‌شود و انعکاس آن را به شکلی روشن در سیاستگذاری می‌بینیم. اینکه در دوره پهلوی اول بازتولید هنر غرب بر سیاست گذاری، تا این حد تاثیرگذار بوده است به واسطه همین رویکرد غربگرایانه است.

حتی نگاه ما به هنر‌های بومی هم از دریچه نظریات غربی به هنر صورت می‌گیرد، این وضعیت به پس از انقلاب هم کشیده می‌شود و ما شاهد این هستیم که سیاستگذاری هنر کشور تحت تاثیر آن نگاه قرار می‌گیرد، در تحلیل نهایی، نکته کلیدی این است که سیاستگذاری هنر خیلی معطوف به اندیشه و فلسفه هنر ایرانی نبوده و نیست.

امروزه وقتی دانشگاه‌های ما در حوزه هنر مشغول فعالیت هستند و نظریه‌های هنری را تدریس می‌کنند موضوعاتی، چون «انسان شناسی هنر» در ژانر این حوزه جایگاهی ندارد. این موضوع به این بر می‌گردد که ما در چارت دانشگاه‌ها شاهد هستیم که درس و رشته‌هایی گسترش پیدا کرده‌اند که به صورت کامل کپی و بازتولید شده غرب هستند و دانشگاه‌ها هم آنها را اجرا می‌کنند. به طور مثال ما رشته هنر‌های تجسمی در ایران داریم ولی از خودمان سوال نکردیم که چرا چنین رشته‌ای وجود دارد و هنر‌ها به این حوزه‌ها تقسیم می‌شود در حالیکه انسان شناسی به آن پاسخ داده است.  

هنر‌های تجسمی از نظر انسان شناسی حس، بستگی به جایگاه حس‌ها در جوامع مختلف دارد که حس دیدار مقدم بر سایر حس‌هاست و این اطلاق تقسیم‌بندی از منظر فرهنگ غربی بوده است. مسئله مهم تعریف هنر از نظر جامعه ایرانی است که به آن نرسیده‌ایم. ما به این نپرداخته‌ایم که جایگاه هنر در طول تاریخ در جامعه ایرانی کارکردش چه بوده است؟ در واقع در حوزه هنر بیشتر وارد کننده اندیشه بودیم تا اینکه به صادرات اندیشه برسیم.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب